لب از باد عیسی پر از نوش تر تن از آب حیوان سیه پوش تر
همچنین نظامی در هفت پیکر می گوید:
نبود در حجاب ظلمت و نور مهره ی خر ز مهر عیسی دور
با همه نزل های صبح نزل هم به استغفر اللهم مشغول
ای نظامی مسیح تو دم توست دانش تو درخت مریم توست
نظامی در لیلی و مجنون می گوید:
جان زنده کنی که از فصیحی شد معجز او دم مسیحی
عیسی که دمش نداشت دودی می برد جفای هر جهودی
می باش طبیب عیسوی هش اما نه طبیب آدمی کش
نظامی در خسرو و شیرین می گوید:
چو عیسی هر که دارد توتیایی ز هر بیخی کند دارد گیاهی
بزن چون آفتاب آتش در این دیر که بی عیسی نیابی در خران خیر
نظامی در مخزن الاسرار می گوید:
تا تو چو عیسی به در دل رسی بی خر و بی بار به منزل رسی
مرغ قفس پر که مسیحای توست زیر تو پر دارد و بالای توست
گازری از رنگرزی دور نیست کلبه ی خورشید و مسیحا یکی ست
رنگ خر است این خرف لاجورد عیسی از آن رنگرزی پیشه کرد
زان که زنی نان کسان راصلا به که خوردی چون خر عیسی گیا
هرکه چو عیسی رگ جان را گرفت از سر انصاف جهان را گرفت
حیاتش با مسیحا هم رکاب است صبوحش تا قیامت در حساب است
خاقانی می گوید:
ز مه جام وز افلاک صوتست و دارم چو عیسی بر آن جام و صوت اطلاعی
بر کاس رباب آخور خشک خرعیسی است کز چار زبان می کند انجیل سرایی
دم عیسوی جوی کاسیب جان را زدا روی ترسا شفایی نیابی
آن خام خم پرورد کو آن شاهد رخ زرد کو آن عیسی هر درد کو تریاق بیمار آمده
رایش چو دست موسوی، در ملک برهانی قوی دادش چو باد عیسوی تعویذ انصار آمده
می عطسه ی آدم شده یعنی که عیسی دم شده داروی جان جم شده درد یردا را داشته
داستان نزول مائده بر حواریون۱
یاران نزدیک عیسی (ع) به او گفتند: آیا پروردگار تو می تواند غذایی از آسمان برای ما بفرستد؟ مسیح از تقاضای آنها که از شک و تردید در آیات خداوند بود به آنها گفت: «از خدا بپرهیزید اگر ایمان دارید.» وقتی که اصرار و پافشاری یاران خود را دید و از حسن نیت آنها آگاه شد، خدا را چنین خواند:«بار خدایا! ای مالک ملک و گرداننده ی آسمانها و زمین و ای مدبر امور خلق و متولی اعمال بندگان، مائده ای از آسمان برای ما بفرست که روز نزول آن برای اول و آخر ما عید و معجزه ای از جانب تو باشد و از آن به ما روزی عطا فرما که تو بهترین روزی دهندگانی!» خداوند دعای عیسی(ع) را اجابت کرد و مائده ای برای آنها فرستاد به شرط اینکه بعد از آن هرکس به راه کفر بپیوندد او را مجازاتی سخت گرفتار سازد. خداوند طبق وعده ی خود سفره ای از آسمان برایشان فرستاد و یاران عیسی هرچه خواستند از طعام آسمانی خوردند و خرسند شدند و بر نیروی ایمان آنها افزوده تر شد.۲ اما انعکاس آن در شعر فارسی چنین است.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

ناصر خسرو قبادیانی می گوید:
از جهل خویشتن چو خودآگاهی پس سوی خویش فتنه و شمعونی
ای خردمند، مخر خیره خرافاتش که تو باری نه چنو خربط و شمعونی
آن خوان که مسیح را بیامد آراسته از رحیم رحمان
امیر معزی می گوید:
چون ببخشد روز بزم و چن بکوشد روز رزم عیسی مریم بود یا موسی عمران بود
خوشگوار نبودن سفره ی عیسی که رمز حیات است در زمان قحطی برای کسی که به بیماری حسد گرفتار است، چنانکه سنایی می گوید:
نی که بیمار حسد را با شره در قحط سال گرش عیسی خوان نهد بروی نباشد خوشگوار
نظامی در خسرو شیرین می گوید:
نظامی چون مسیحا شو طرفدار جهان بگذار بر مشتی علفخوار
علفخواری کنی و خر سواری پس آنگه نزل عیسی چشم داری
خاقانی می گوید:
عیدیست بزمش کز نزل آسمانی چون دعوت مسیحش صد خوان تازه بینی
فاقه پروراندن چو پاکان حواری روزه دار کعبه همچون خوان عیسی عید ایشان آمده
زحمت آنجا چون توان بردن که بر خوان عیسی خر مگس را صحن حلوا بر نتابد بیش از این
به آسمان رفتن عیسی (ع)۱
روزی عیسی (ع) و یارانش در باغی منزل گرفتند تا شب را در آنجا استراحت کنند و گمان می کردند جاسوسان آنان را پیدا نمی کنند ولی هنوز روز به پایان نرسیده بود که جاسوسان از مخفیگاه آنان اطلاع پیدا کرده و آنها را محاصره کردند. شاگردان عیسی(ع) دست از یاری او برداشتند و عیسی را تنها گذاشتند. آنگاه که عیسی (ع) در حلقه ی محاصره ی دشمن قرار گرفت، قدرت لایزال الهی به یاری او شتافت و او را از چشم مردم مخفی ساخت و چشم یهودیان به مردی به نام یهودای اسخر یوطی افتاد و او را دستگیر و به میدان بردند و به جای عیسی به دار آویختند. به یقین یهودیان عیسی را نکشتند بلکه خداوند او را به سوی خویش در آسمان چهارم بالا برد و خدا مقتدر و کارش همه از روی حکمت است۲٫
به آسمان رفتن عیسی و ماندن او در آسمان چهارم و همنشینی با خورشید به خاطر سوزنی که به همراه داشت در شعر شعرا منعکس است، چنانکه انوری می گوید:
عیسی اندر آسمان هم داند ار خواهی بپرس تات گوید کاین سخن در صفوه الدین مریمست
ز عدالت زمین است چونانکه گویی فرود آمد از آسمان باز عیسی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...