به‌دلیل اهمیت اقلام تعهدی در فرایند گزارش‌دهی در حسابداری، به نظر می‌رسد تمرکز باید در جهت ایجاد اطمینان برای این اقلام باشد. همان طور که گفته شد، یکی از موارد نگرانی، بحث مدیریت سود است. سؤالی که مطرح می‌شود این است که چگونه می‏توان از سرمایه‌گذاران در برابر دست‌کاری سود و مدیریت سود که به گفته شیفر(۲۰۱۴)[۲۲] دخالت هدفمند مدیران در فرایند گزارشگری مالی برون‌سازمانی به منظور تحصیل منافع شخصی است، حمایت کرد.

۲-۲-۹- الگوی تعدیل شده جونز

در ادبیات مربوط به اقلام تعهدی، چندین الگو برای تخمین اقلام تعهدی غیر عادی[۲۳] پیشنهاد شده است. در مطالعات صورت گرفته در این حیطه، محققان همواره به دنبال بهبود روش های تخمین این اقلام بوده‌اند (دیچو و همکاران[۲۴]، ۱۹۹۵؛ دیفاند و پارک[۲۵]، ۲۰۰۱؛ کوتاری و همکاران[۲۶] ، ۲۰۰۵؛ یونیت ال[۲۷] ، ۲۰۰۶ و جونز و همکاران[۲۸]، ۲۰۰۸) و الگوی جونز تعدیل شده[۲۹]، الگوی جونز تعدیل شده با بازده دارایی‌ها[۳۰] و الگوی جونز تعدیل شده با جریان‌های نقد عملیاتی[۳۱] از جمله ی مشهورترین این الگوها می‌باشد.

در سال ۱۹۹۱، الگوی جونز به منظور برآورد اقلام تعهدی پیشنهاد شده و در سال ۱۹۹۵ توسط دیچو و همکاران مورد بازبینی و اصلاح قرار گرفت و به عنوان الگوی جونز تعدیل شده معرفی شد. در حقیقت، برتری این الگو نسبت به الگوی جونز، وجود این فرض می‌باشد که با کسر کردن تغییرات حساب‌های دریافتی از درآمد کل، تغییرات درآمد در نظر گرفته شده، نقدی می‌باشد و در این صورت، تخمین بهتری از اقلام تعهدی غیرعادی می توان حاصل نمود. تعدیل انجام شده بر روی الگوی جونز جهت رفع نقایض موجود در الگوی جونز بوده است. در این الگو، تفاوت بین اقلام تعهدی اختیاری و غیر اختیاری بسیار مهم می‌باشد و با تقسیم متغیرها بر جمع دارایی‌ها، سعی شده ناهمگنی در الگوی جوینز (۱۹۹۱) برطرف شده و پایداری بین دوره ها ایجاد شود.

اضافه نمودن بازده دارایی‌ها[۳۲] به الگوی جونز تعدیل شده بر اساس پژوهش کوتاری و همکاران (۲۰۰۵)[۳۳] صوت گرفته است. انگیزه خود را پژوهش دیچو و همکاران (۱۹۹۸) به عنوان ارائه دهندگان الگوهای ساده درآمد، جریان های نقدی، و اقلام تعهدی بیان نمودند. دیجو و همکاران (۱۹۹۸) در الگوی خود نشان دادند افزایش درآمدها، به عنوان بخشی از اقلام تعهدی، می‌تواند به دلیل سرمایه‌گذاری شرکت در سرمایه در گردش و به منظور افزایش رشد شرکت باشد. در نتیجه، افزایش در اقلام تعهدی سرمایه در گردش را می توان از طریق رشد فروش پیش‌بینی نمود. بر این اساس، عملکرد شرکت می‌تواند در اقلام تعهدی الگو تأثیرگذار باشد و بهتر است در تخمین اقلام تعهدی کنترل شود (چنگ و همکاران، ۲۰۱۲).

اضافه نمودن جریان وجوه نقد ناشی از فعالیت‌های عملیاتی شرکت[۳۴] به الگو، بر اساس پژوهش چنگ و همکاران[۳۵] (۲۰۱۲) صورت گرفته است. آن‌ ها انگیزه خود در اضافه کردن فعالیت‌های عملیاتی شرکت به الگوی تعدیل شده جونز را پژوهش دیچو و دیچو (۲۰۰۲) معرفی کرده‌اند. در این پژوهش بیان شده که یکی از عملکردهای اقلام تعهدی، انتقال شناسایی جریان‌های نقد به دوره های بعدی است. ‌بنابرین‏، به کمک اقلام تعدیل شده بهتر می توان عملکرد را اندازه‌گیری نمود.

یکی از کاربردهای مهم الگوهای تخمین اقلام تعهدی در بررسی نابهنجاری، اقلام تعهدی است. پژوهش‌های صورت گرفته در ادبیات حسابداری و مالی، بیانگر وجود یک رابطه ی منفی بین اقلام تعهدی و بازده آینده سهام است. این رابطه‌ منفی در ادبیات معاصر«نابهنجاری اقلام تعهدی» نامیده می‌شود که اولین بار توسط اسلون (۱۹۹۶)[۳۶] معرفی شد. درحقیقت به دلیل پایداری پایین اقلام تعهدی، شرکت‌هایی با حجم بالای اقلام تعهدی، در دوره های آینده بازده‌هایی کمتر از حد مورد انتظار (بازده غیرعادی منفی) و شرکت‌هایی با اقلام تعهدی پایین بازده‌هایی بیش از حد مورد انتظار (بازده غیرعادی مثبت) کسب خواهند نمود. مطالعاتی نظیر زای[۳۷] (۲۰۰۱)، زاچ[۳۸] (۲۰۰۳) و فدیک و همکاران[۳۹] (۲۰۱۱) در بررسی علت نابهنجاری اقلام تعهدی به قیمت‌گذاری نادرست اقلام تعهدی توسط سرمایه‌گذاران اشاره می‌کنند. به عبارت دیگر، وجود سرمایه‌گذاران بی تجربه در بازار، سبب قیمت‌گذاری نادرست اوراق بهادار می‌گردد؛ به نحوی که واکنش نادرست سرمایه‌گذاران نسبت به تغییرات اقلام تعهدی باعث می‌شود که سهام شرکت‌هایی با حجم متفاوتی از اقلام تعهدی، به گونه‌ای نادرست بیشتر یا کمتر از واقع ارزش‌گذاری شود.

۲-۲-۱۰- حسابرسی و کیفیت اقلام تعهدی

در بررسی‌های انجام‌شده بر مدیریت سود، اقلام تعهدی اختیاری یعنی اقلامی که مدیریت می‌تواند آن‌را دست‌کاری کند، نقش مهمی دارند. اقلام تعهدی، باعث ایجاد تفاوت بین سود و جریان وجوه نقد می‌شود. در نتیجه با فرض این‌که جریان‌های نقدی دست‌کاری نشوند، تنها راه دست‌کاری سود افزایش یا کاهش اقلام تعهدی اختیاری است. یکی از راه‌های مؤثر در کنترل دست‌کاری اقلام تعهدی اختیاری توسط مدیریت که همان مدیریت سود است، حسابرسی است. بدین‌صورت یک پل ارتباطی بین یافته های حسابرسان با افراد خارج و داخل شرکت به صورت اظهارنظر حسابرسی به وجود می‌آید که نقش مهمی در هشدار به استفاده‌ کنندگان از صورت‌های مالی نسبت به شناخت مشکلات پیش‌روی شرکت ایفا می‌کند (ابراهیمی و سیدی، ۱۳۸۷).

نوع مؤسسه‌ حسابرسی‌کننده با کیفیت‌کاری آن مرتبط است و کیفیت کاری مؤسسه‌ حسابرسی‌کننده با مدیریت سود رابطه دارد (ابراهیمی و سیدی،۱۳۸۷).

شرکت‌های دارای اقلام تعهدی بیشتر به منظور ایجاد اطمینان از عدم مشارکت فرصت‌های مدیریت سود، حسابرسان با کیفیت بالاتر را به کار می‌گیرند (فرانسیس و میشل، ۲۰۱۴)[۴۰].

شرکت‌های حسابرسی‌شده به وسیله حسابرس با کیفیت بالاتر در مقایسه با شرکت‌های حسابرسی‌شده به وسیله حسابرس با کیفیت پایین‌تر، دارای ضریب پایداری اقلام تعهدی بیشتری بوده و در نتیجه اتکاپذیری اقلام تعهدی بالایی دارند (نونهالی نهر و همکاران، ۱۳۸۹).

کم- واه و فردیناند[۴۱](۲۰۰۸) در پژوهشی نتیجه‌گیری کردند شرکت‌هایی که به وسیله مؤسسه‌های بزرگ حسابرسی شده‌اند، اقلام تعهدی کمتری نسبت به بقیه شرکت‌ها نشان می‌دهند و این به‌خاطر شناخته‌شده‌تر بودن و معتبر بودن نام تجاری آن‌ ها است.

مینگ[۴۲] (۲۰۰۷) دریافت که ۱۰ مؤسسه حسابرسی بزرگ در چین باعث کاهش مدیریت سود به طور فزاینده می‌شوند. وی همچنین دریافت که به کار گرفتن مؤسسه‌‌های حسابرسی کوچک‌تر (نسبت به قبل) ممکن است نشانه‌ای از کیفیت پایین سود باشد.

جال و همکاران[۴۳] (۲۰۱۴) در مالزی با توجه به بررسی اقلام تعهدی اختیاری شرکت‌های حسابرسی ‌شونده ‌به این نتیجه رسیدند که مؤسسه‌های حسابرسی بزرگ نسبت به سایر مؤسسه‌های حسابرسی‌کننده، کنترل و صلاحیت بیشتری دارند.

۲-۳ پیشینه پژوهش

۲-۳-۱- پیشینه داخلی

ابراهیمی کردلر (۱۳۸۷) و همکاران در پژوهشی درباره‌ نقش حسابرسان مستقل در کاهش اقلام تعهدی اختیاری دریافتند، نوع مؤسسه حسابرسی با اقلام تعهدی اختیاری ارتباط دارد (ابراهیمی کردلر و سیدی، ۱۳۸۷).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...