از شادی سیر نمی شیم
دیگه اسیر نمی شیم
ها جستیم و واجستیم
تو حوض نقره جستیم
سیب طلا رو چیدیم
به خونه مون رسیدیم … “
***
بالا رفتیم دوغ بود
قصه بی بیم دروغ بود،
پائین اومدیم ماست بود
قصه ما راست بود:
قصه ما به سر رسید
کلاغه به خونه ش نرسید،
هاچین و واچین
زنجیرو ورچین!
«پریا-شاملو»
اما فرخزاد در این منظومه- به جز آخرین بند که وزنی خاص خود دارد- هر جا تغییر وزنی لازم بوده، کاری شبیه یه کار یک نوازنده یا موسیقیدان در «تغییر مقام» کرده‌است . در این راه متأسفانه توفیق شایانی نیافته‌است. به بیان دیگر تلاشی از برای توحید وزن در سرتاسر شعر صورت گرفته، ولی ناگهان در یک بند ازشعر و گاهی در ابیات و مصاریع، یک بند که منطقاً باید وزنی واحد داشته باشد، ناهنجاریهایی وجود دارد؛ برای دریافتن این نکته چاره ای نیست جر آنکه مصراع‌هایی که به عنوان نمونه آورده می‌شود به‌صورت پس و پیش بیاید:

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

رو بند رخت
پیرهن زیرا و عرق گیرا
یادت باشه از سر راه
هفت هش تا دونه مرواری
جمع کنی که بعد باهاشون تو بیکاری
یه قل دو قل بازی کنیم
ای علی ای علی دیونه
تخت فنری بهتره یا تخته مرده شور خونه؟
سیرسیرکا
سازارو کوک کرده بودن و ساز می‌زدن
حوصله آب دیگه داشت سر می‌رفت
خودش می‌ریخت تو پاشوره ، در می‌رفت
(م.آزاد، ۱۳۷۶ : ۴۵۰- ۴۴۹)
مرادی کوچی در کتاب «شناخت نامه»ی خود می‌نویسد: اصل در شعر «نیمایی» بیش از دهه چهل بر این بود که :

    1. مصراع‌های یک شعر همه با یک وزن شروع شود.
    1. در صورت امکان، پایان بندی مساوی باشد، ولی اگر نبود هم، مهم نیست.
    1. از آغاز مصراع تا پایان بندی، خدشه ای در ارکان وزن دیده نشود و وزن تمام مصراع‌ها یا سطرهای یک شعر یکی باشد، با فرق‌های ناچیز در پایان بندی.
    1. با وجود اتحاد وزنی مصراع‌ها، یا اتحاد در رکن وزنی، بلند و کوتاه بودن مصراع‌ها بلامانع باشد و طول مصراع بستگی به طول عاطفه و تفکر موجود در یک مصراع باشد.
    1. طولانی کردن یک صراع بیش از حد معمولی مصراع‌های کهن، فقط مربوط به اوزان ساده باشد. (فعولن فعولن، فاعلاتن فاعلاتن و …) نه اوزان مرکب (مفاعلن فعلاتن، مفعولُ فاعلاتُ مفاعیل و …)

ولی فروغ از شاعرانی بود که در برخی از بدعت‌های نیما، بدعت‌های دیگری معرفی کرد، این بدعت‌ها عبارت بودند از:

    1. می‌توان طول شعرهای ساخته شده براساس ارکان مرکب را هم ادامه داد و از مصراع‌های قراردادی شعرهای کهن تجاوز کرد.
    1. می‌توان به «کل» وزن توجه کرد و نه اجزای آن. یعنی کل یک بند باید موزون باشد، حتی اگر مصراعی از همان بند با یک وزن شروع شود و مصراعی دیگر با وزنی دیگر.
    1. می‌توان وزن‌ها را مخلوط کرد، منتها در کل، باید موزون باشد.
    1. می‌توان وزن یک مصراع را مخدوش کرد، به سود نوآوری در زبان، به سود عاطفه و تفکر و هماهنگی شکل و زیان با محتوای آن.

چرا نگاه نکردم؟
مانند آن زمان که مردی از کنار درختان خیس گذر می‌کرد…
سطر اول را براساس «مفاعلن فعلاتن» تقطیع می‌کنیم، ولی وقتی که می‌رسیم به سطر بعد، چندین اشکال پیدا می‌شود:
مانند آن زمان که مفعولُ فاعلاتُ

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...