هدف رژیم‌های تعیین‌کننده مسئولیت مدنی خسارات زیست محیطی

تشخیص مناسب هدف یک رژیم ‌ارائه کننده مسئولیت مدنی خسارات زیست محیطی احتمالا مشکلی است که پروژه های در پی تأسیس این رژیم باآن روبرو می‌شوند. این رژیم‌ها به عنوان مثال بر اساس پروتکل الحاقی حفاظت محیط زیست به معاهده جنوبگان یا مطابق با کنوانسیون بازل پبرامون کنترل نقل و انتقالات فرامرزی زایدات خظرناک و دفع آن‌ ها پیگیری می‌شوند. ایجاد و تأسیس این رژیم پیش‌تر در کنوانسیون پیشگیری از آلودگی دریایی به وسیله تخلیه مواد زاید و سایر مواد در دریا[۱۶]، کنوانسیون حفاظت از محیط زیست دریایی دریای بالتیک[۱۷] ، کنوانسیون حفاظت از محیط زیست دریای مدیترانه در برابر آلودگی[۱۸]، کنوانسیون همکاری در حفاظت و توسعه محیط زیست دریایی و ساحلی منطقه آفریقای غربی و مرکزی[۱۹]، کنوانسیون حفاظت و توسعه محیط زیست دریایی دریا کارائیب[۲۰] ،‌کنوانسیون حفاظت و توسعه محیط زیست دریایی منطقه آفریقای شرقی[۲۱] و کنوانسیون حفاظت از منابع طبیعی و محیط زیست منطقه اقیانوس هند جنوبی[۲۲] پیش‌بینی شد.

شروط و قیود استفاده شده در این معاهدات از نظر ادبی کم وبیش مهم هستند. تنها بر اساس کنوانسیون بازل و پروتکل الحاقی حفاظت از محیط زیست به معاهده جنوبگان تلاش شده تا تنظیم پیش‌نویس رژیم مسئولیت مدنی (خسارات زیست محیطی) تسریع شود اگر چه وضعیت مذاکره سیاسی هنوز به دست نیامده است[۲۳].

با این حال پیش‌نویس‌ها و طرح‌های مذکور که توسط گروه‌های کارشناسان بررسی شده است، به روشنی هدف رژیم‌های مسئولیت مدنی مذکور را بیان نمی‌کنند. برای مثال، پیش‌نویس بررسی شده به وسیله گروه کاری ویژه بر اساس کنوانسیون بازل[۲۴]، هدف پروتکل را چنین بیان می‌دارد : “ارائه رژیمی ‌جامع برای مسئولیت مدنی و (پرداخت) غرامت مناسب و فوری از جمله اعاده وضع محیط زیست….”.

این تعریف سؤالات متعددی را بر می‌انگیزد.

اگر از رژیم مسئولیت مدنی صحبت شود، این رژیم باید تدابیر جبرانی و همچنین اعاده وضع را تحت پوشش قرار دهد. اعاده به وضع سابق باید “اصل ” بوده و غرامت تنها تدبیر و راهکار “فرعی” باشد. بر این اساس محتوای رژیم مسئولیت مدنی (خسارات زیست محیطی) مبهم است و به نظر نمی‌رسد که (پرداخت) غرامت تدبیر اصولی باشد[۲۵].

متن تحت بررسی گروه کارشناسان حقوق (تنظیم) مسئولیت مدنی برای جنوبگان تقریباً از نقایص پیش‌نویسی که قبلاً بدان اشاره شد، جلوگیری کرد. لیکن پیش‌نویس جدیدی را تنظیم نمود. پیش‌نویس مذکور به درستی تأکید می‌کند که هدف رژیم مسئولیت مدنی (خسارات زیست محیطی)، ترویح پیشگیری، به حداقل رسانی و تمدید (ایراد) خسارات به محیط زیست جنوبگان و اکوسیستم‌هاس وابسته و تابعه می‌باشد ” اما تنها از (پرداخت) “غرامت “مناسب سخن می‌راند بدون آنکه به ضرورت اعاده محیط زیست به وضع قبلی آن اشاره کند اگر چه این امر حداقل به طور جزیی به وسیله مقررات بعدی تحت پوشش قرار گرفته است. در این خصوص قسمت الف‌بند ۲ ماده ۸ کرامرا مناسب‌تر بود آن‌بند به روشنی نشان داد که هدف اصلی ” اعاده وضع” بوده و (پرداخت) “غرامت” تنها وقتی مورد استفاده واقع می‌شود که اعاده وضع قابل انجام نبوده یا ناممکن باشد.

عناصرضروری رژیم‌های تعیین‌کننده مسئولیت مدنی خسارات زیست محیطی

رژیم‌های تعیین‌کننده مسئولیت مدنی خسارات زیست محیطی باید حاوی عناصر متعددی نظیر تعریف محیط زیست یا اجزای تشکیل دهنده آن، تعیین و اعلام مواردی که خسارت زیست محیطی تلقی می‌شود، معیار مسئولیت مدنی، تعیین خواهان احتمالی، ساز و کارها یا معیارهای نحوه ارزیابی مقدار خسارت و آیین اجرا باشند. در این خصوص عملکرد محدودی وجود دارد و اغلب ممکن است به حقوق ملی رجوع شود[۲۶].

این که رژیم‌های تعیین مسئولیت مدنی خسارات زیست محیطی، مکانیسم‌های پایدار ‌تکمیل کننده ساز و کارهای اجرایی موجود را ایجاد و توسعه خواهد داد یا خیر، باید منتظر آینده بود. محتمل‌ترین امر این است که پیامد رژیم‌های مذکور بیشتر بر اثر بازدارندگی آن ها استوار خواهد بود تا اثر جبرانی و غرامتی آن ها. با وجود این، از آنجا که حقوق بین‌الملل محیط زیست تا کنون ساز و کارهای مؤثر اجرایی را ]جهت اجرا و تضمین اجرای اصول و قواعد بین‌المللی زیست محیطی[ ایجاد نکرده است، این رژیم‌ها می‌توانند خلائی که تا کنون حقوق بین‌الملل محیط زیست را از هدایت مؤثر‌تر اقدامات دارای احتمالی زیست محیطی دولت‌ها مانع شده است، پر نمایند.

مبحث دوم:

رابطه انسان و محیط زیست با علوم وحیانی

گفتار اول: فلسفه خلقت

مردم‌ عامّه‌ چنین‌ می‌پندارند که‌ فلسفه‌ موضوعی‌ کاملاً جدا از زندگی‌ روزمرّه‌ است‌. وقتی‌ گفته‌ می‌شود فیلسوف‌، شخصی‌ در نظرشان می‌آید که‌ از زندگی‌ عادی‌ و معمولی‌ کاملاً فاصله‌ گرفته‌ و در معنای‌ متعالی‌ وجود فکر می‌کند. واقعیت‌ این است‌ که‌ هر چند این‌ پندار دور از حال‌ مردم‌ کوچه‌ و بازار تا حدودی‌ جای‌ گرفته‌ ولی‌ علاوه‌ بر آنکه‌ پیشینه‌ فکر فلسفی‌ آن‌ را تأیید نمی‌کند سیره‌ عملی‌ و علمی‌فیلسوفان‌، چه‌ گذشته‌ و معاصر، نشان‌ می‌دهد که‌ کاملاً درگیر مسائلی‌ بوده‌ و هستند که‌ برای‌ زندگی‌ روزانه ما اهمیت‌ و با آن‌ یا مستقیم‌ و یا غیر مستقیم‌ تماس‌ دارد.

درست‌ است‌ که‌ فیلسوف‌ درباره‌ هستی‌ به طور کلی‌ می‌اندیشد، ولی‌ جای‌ انکار نیست‌ که‌ بخش‌ عمده‌ای‌ از دل‌ مشغولی‌ او ‌در مورد هستی‌ جهان‌ و انسان‌ و جایگاه‌ او و ارتباط‌ کل‌ هستی‌ با اوست‌.

واژه‌ اِکولوژی‌ که‌ در دهه های‌ اخیر ابعاد وسیعی‌ و بخش‌ها و انشعابات‌ گوناگونی‌ یافته‌ و در رسانه های‌ گروهی‌ مکرراً به کار می‌رود، کمتر از صد سال‌ است‌ که‌ معنای‌ زیست‌شناسی‌ بخود گرفته‌ است‌.[۲۷]

در حالی‌ که‌ این‌ واژه‌ از ریشه‌ یونانی‌ اُیکس[۲۸] به معنای‌ خانواده‌ و لوگوس[۲۹] ‌معنای‌ دانش‌ چیزی‌ برگرفته‌ می‌باشد، و بنابرین‌ اِکولوژی‌ یعنی‌ عملی‌ که‌ راجع‌ به‌ امور حیاتی‌ و ضد حیاتی پیرامون‌ هر موجود زنده بحث می‌کند. اکولوژی‌ شامل‌ دانش‌ تدبیر و اداره‌ طبیعت‌ به طور کلی‌، و همچنین‌ اجزاء خاص‌ طبیعت‌ و نحوه به‌ هم‌ پیوستگی‌ و وابستگی‌ آن ها به‌ یکدیگر و اینکه‌ چگونه‌ آن ها با هماهنگی‌ یکدیگر یک‌ محموله‌ را تشکیل‌ داده‌اند، نیز می‌شود. و به‌ دیگر سخن‌ اکولوژی‌ دانشی‌ است‌ که‌ در فهم‌ جهانی‌ که‌ ما در آن‌ زندگی‌ می‌کنیم‌، و همچنین‌ اینکه‌ جهان‌ چه‌ تأثیری بر ما می‌گذارد، ما را یاری‌ می‌دهد، و از همین‌ نظر است‌ که‌ رابطه‌ بسیار‌ تنگاتنگی‌ با فلسفه‌ خواهد یافت‌.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...