تحقیقی تحت عنوان بررسی میزان بهره‌وری از مدیریت زمان و سنجش مهم عوامل مؤثر در آن بین مدیران مدارس راهنمایی و متوسطه شهرستان ساری می‌باشد. این پژوهش در دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساری توسط قربانپورصورت گرفته است. هدف کلی این تحقیق بررسی میزان بهره‌وری از زمان و عوامل مؤثر در آن (سوابق خدمتی، سابقه مدیریت، تحصیلات، کنترل مزاحمین، شناخت کافی، جلسات، ارتباطات کتبی، برنامه‌ریزی و علائق شخصی و وابستگی) بین مدیران شایسته آموزشی بوده است و با کمک آموزش، تأثیر هر یک از عوامل مؤثر در بهره‌وری از زمان را برای آنها تغییر و تشریح نمایند.

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

اصفهانی تحقیقی تحت عنوان بررسی ارتباط مدیریت زمان و سلامت سازمانی در آموزش و پرورش ناحیه یک شهرستان ساری انجام داد، اهداف این تحقیق بررسی ارتباط مدیریت زمان و یگانگی نهادی در سازمان، نفوذ مدیران در سازمان، رفتار ملاحظه‌گری مدیران در سازمان، پشتیبانی منابع در سازمان، روحیه کارکنان در سازمان بود.
تحقیقی با عنوانشناخت میزان برنامه ریزی ،نظم ومدیریت زمان در زندگی روزمره مردم تهران توسط رضا اسمی در سال۱۳۸۴ انجام شد، این پژوهش با روش پیمایشی و با حجم نمونه ای مرکب از ۸۹۵ نفر از شهروندان ۱۵ سال به بالای شهر تهران با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده اند، اجرا شده است.مولفه هایی که در این تحقیق لحاظ شده اندعبارتند از : برنامه ریزی و زمانبندی روزانه کارها، اولویت بندی کارها ،میزان به تعویق انداختن کارها،میزان نظم در زندگی خانوادگی. نتایج این تحقیق نشان می دهدکه میانگین شاخص میزان برنامه ریزی ، نظم ومدیریت زمان در زندگی مردم در حدمتوسط و پایین تر از متوسط بوده است که نشان می دهدمردم به طور جدی به این امر اهتمام نورزیده اند و با افزایش سن ، شاخص میزان برنامه ریزی ، نظم و مدیریت زمان در زندگی افزایش یافته و زنان بیشتر از مردان، متاهلان بیشتر از مجردها ،دانش آموزان و افراد بیکار و سرباز کمتر در کارهاو فعالیتهای روزمره شان دارای برنامه ریزی،نظم و مدیریت زمان بوده اند.همچنین حدود ۴۷ درصد از پاسخگویان کارها و فعالیتهای روزانه خود را اولویت بندی
نمی کنند، با افزایش میزان تماشای تلویزیون میزان برنامه ریزی و زمان بندی برای انجام دادن کارهاو فعالیتهای روزمره کاهش یافته است.
تحقیقات انجام شده در سایر کشورها پیرامون مدیریت زمان
ترومن و هارتلی[۶۲] (۱۹۹۶)، به دنبال بررسی و مقایسه مهارت مدیریت زمان در بین دانشجویان سال اول دانشگاه بودند. گروه مورد تحقیق از نظر میزان سن به سه گروه تقسیم شدند. زیر ۲۱سال (۱۷۲نفر)، بین ۲۱ تا ۲۵ سال (۵۰نفر) و بالای ۲۵ سال (۷۱نفر) بودند.یافته‌های تحقیق نشان داد که دانشجویان دختر و دانشجویان مسن‌تر دارای مهارتهای مدیریت زمان بالاتری بودند.
فراری و دیاز مورالز[۶۳] (۲۰۰۷)،‌ طی یک بررسی به این نتیجه رسیدند که افراد اهمال کار که برای تکمیل تکالیف و جستجوی اطلاعات مورد نیاز، زمان کمتری را برآورد کردند، در آخرین دقیقه، شروع به انجام تکالیف می‌کنند و جهت‌گیری زمان حال دارند و دشواریهایی در زمینه سازماندهی گزارش می‌کنند و زمان برای آنان کم اهمیت تلقی می‌شود. به عبارت دیگر بین اهمال کاری اجتنابی و گرایش به زمان حال، همبستگی منفی وجود دارد، زیرا اهمال کاران اجتنابی نسبت به زندگی و آینده ناامید هستند، در عوض اهمال کاران تحریکی با نگرش نسبت به لذت حال، همبستگی مثبت دارند، زیرا اهمال کاران تحریکی نسبت به زمان و زندگی به عنوان یک چیز لذت بخش نگاه می‌کنند. (شجری، ۱۳۸۸، ص۱۱۰)
مکنزی (۱۹۷۸) در مقاله‌ای تحت عنوان «مدیریت زمان: از اصل تا عمل» درباره اصول مدیریت به طور اعم و درباره مدیریت زمان به طور اخص صحبت می‌کند، او می‌گوید: بیشتر مدیران و دانشجویان ما اصول مدیریت زمان را نمی‌دانند ولی در این مقاله توصیف می‌کند که چگونه مدیران باید برنامه‌های مدیریت زمان را طراحی کنند. یک اصل مهم که نه تنها در مدیریت زمان بلکه به طور کلی در مدیریت به معنای عام باید مدنظر هر مدیری باشد، پرهیز از واقع‌گرایی و مطلق‌نگری است.
کاویک تی[۶۴] و همکاران (۲۰۰۳) در دانشکده علوم رفتاری و بهداشت عمومی، دانشگاه سیدنی استرالیا در مقاله‌ای تحت عنوان «سازماندهی وقت دانشجویان علوم بهداشتی و مهارتهای مدیریتی آنان» اشاره می‌کند.به این که صد و پنجاه و چهار نفر از دانشجویان سال آخر علوم بهداشتی شامل رشته‌های رادیوتراپی و فیریوتراپی در دانشکده علوم بهداشتی، دانشگاه سیدنی، فرم مدیریت زمان را تکمیل کردند.تحلیل یافته‌ها، توانمندی‌ها و ضعف‌های دانشجویان را نشان داد. توانمندی‌ها در زمینه درک دانشجویان از هدف، سطح تمرکز و توانایی هدف‌گذاری مشخص شد و ضعف دانشجویان در عدم استفاده از ابزار مدیریت زمان نیز به ویژه با توجه به استفاده از ابزار مدیریت زمان (مثلاً استفاده از دفتر یادداشت روزانه و فهرست‌های ساخته شده) گزارش شد.محیط کار صورت گرفته و استفاده مؤثرتر و کارآمدتر از زمان در کار، عامل مهمی برای مدیران و کارکنان شده است و مدیریت زمان بعنوان روشی برای کمک به کارکنان مورد توجه قرار گرفته است.
کالین اس کی[۶۵] (۲۰۰۴) در دانشکده مدیریت آمریکا در مقاله ای تحت عنوان «زمان: منبع حیاتی» اظهار داشتند که حل مشکلات از طریق مدیریت زمان، شناخت و درکی از مفهوم کارکردن زیرکانه‌تر بجای سخت‌تر کار کردن را اقتضاء می‌کند. داشتن یک دفترچه یادداشت روزانه می‌تواند کوششی در جهت استفاده درست از زمان باشد. زیرا این دفترچه می‌تواند اطلاعاتی را درباره شیوه‌هایی که می‌توان زمان را صرفه‌جویی کرد و اینکه چگونه جداول شخصی برای حداکثر استفاده از زمان به طور کارآمد ساخته شود در اختیار ما قرار می دهد.این مقاله به خط مشی‌های مدیریت زمان اشاره می‌کند از جمله: نقاط تمرکز را مشخص کنید، اهداف و اولویت‌ها را تعیین کنید. سازماندهی کنید، بر عوامل انگیزشی افراد نظارت کنید، تکنیک‌های حافظه‌ای را گسترش دهید.
استیون برگلس[۶۶] (۲۰۰۵) در مقاله‌ای با عنوان «مدیریت زمان با رویکردی جدید به مدیریت بر هدردهندگان زمان» به این نتیجه رسیده است که: هدر دادن زمان، نشانه یک مشکل است نه خود مشکل. بنابراین مدیریت کردن بر زمان یک فرد هدر دهنده زمان نمی‌تواند مشکل را حل کند. کمک به فرد برای تغییر شیوه‌های کاری، فرآیندی زمان‌بر است. زیرا انگیزه‌های این رفتار نا خودآگاه هستند. بسیاری از این هدردهندگان زمان، مشکل را انکار می‌کنند، بنابراین فقط درمان بلند مدت می‌تواند مشکل ایشان را حل نماید. البته سرمایه‌گذاری در این زمینه بر روی نیروی انسانی، فواید قابل ملاحظه‌ای در پی خواهد داشت. انگیزه‌هایی که به هدر دادن زمان از سوی این افراد منجر می‌شود همان انگیزه‌هایی است که عملکرد عالی را در دیگر افراد موجب می‌شود بنابراین این احتمال کاملاً وجود دارد که هدردهندگان زمان در سازمان شما در صورت درمان، عملکرد بسیار عالی پیدا کنند.
رافائل گارسیا و فرانسیسکو پرز[۶۷] در مقاله‌ای که در سال ۲۰۰۴ ارائه کردند به بررسی و ارزیابی مهارتهای مدیریت زمان به عنوان جنبه مهمی از یادگیری دانش‌آموزان پرداختند؛ هدف اصلی این مقاله، بررسی عواملی است که باعث موفقیت دانش‌آموزان می‌شود مثل ویژگی‌های روانی و ظرفیت‌های قابل پیش‌بینی دانش‌آموزان و ساختار آموزشی.با دانستن عوامل مؤثر بر موفقیت دانش‌آموزان می‌توان یک معیار اندازه‌گیری در برآورد میزان توانایی دانش‌آموزان بر مدیریت زمان طراحی کرد، و بر روی یک گروه ازدانش‌آموزان اسپانیایی انجام شده است . برای این منظور پرسشنامه‌ای با عنوان میزان استفاده از مدیریت زمان در زندگی در میان ۲ گروه ۳۵۰ نفره از دانش‌آموزان دبیرستانی تقسیم شد و با بهره گرفتن از تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی، انطباق خوبی بین مدلهای در برگیرنده معیارهای برنامه‌ریزی کوتاه مدت، برنامه‌ریزی بلند مدت و رویکردهای زمانی دیگر با ویژگی‌های روانی دانش‌آموزان به دست آمد.
در پژوهشی با عنوان “رابطه بین مدیریت زمان و اعتماد به نفس و انگیزه پیشرفت” که جینهوا[۶۸] و همکارانش در سال ۲۰۰۸ در چین انجام دادند، ۱۵۱ دانش‌آموزان سال سوم دبیرستانی مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج این تحقیق نشان می‌دهد که جنسیت دانش‌آموزان با میزان اعتماد به نفس آنها ارتباط دارد. همچنین میزان قابل توجهی تفاوت در درجه اعتماد به نفس بین دانش‌آموزان در رشته‌های انسانی و رشته‌های هنری وجود دارد. همچنین مطالعات نشان داد که با دانستن میزان اعتماد به نفس دانش‌آموزان و مدیریت زمان در آنها می‌توان میزان انگیزه‌ی موفقیت آنها را پیش‌بینی کرد.در پایان این تحقیق ما نتیجه‌گیری می‌کنیم که رابطه مستقیمی بین میزان مدیریت زمان، اعتماد به نفس و انگیزه موفقیت در دانش‌آموزان سال سوم وجود دارد.
لینگ[۶۹] و همکارانش نیز در رابطه با انگیزه پیشرفت و مدیریت زمان، پژوهشی با عنوان «بررسی انگیزه پیشرفت و مدیریت زمان در میان دانش‌آموزان ممتاز سال دوم راهنمایی» در سال ۲۰۰۶ به انجام رساندند؛ نتایج این تحقیق که بر روی ۱۷۵ دانش‌آموز چینی صورت گرفته، نشان می‌دهد: فاکتور مدیریت زمان یک فاکتور مناسب برای پیش‌بینی میزان موفقیت در دانش‌آموزان است، به طوری که مدیریت زمان در موفقیت تأثیر به سزایی دارد. انگیزه موفقیت نیز با مدیریت زمان رابطه‌ای مستقیم دارد و همچنین سال دوم راهنمایی، بهترین دوره برای آموزش مدیریت زمان به دانش‌آموزان بوده است.
نتایج تحقیق آندرسون، لوت و وایروک(۱۹۹۸)، نشان داد که مدیریت زمان می تواند درانجام به موقع تکالیف آموزشگاهی موثر باشد. آن ها ثابت کردندکه مدیریت زمان می تواند حتی در عملکرد تحصیلی دانش آموزان نیز تاثیر بگذارد.مدیریت زمان از طریق سه راهبرد بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان اثر می گذارد: الف)با افزایش خود آگاهی نسبت به تکالیف. ب) از طریق افزایش مسولیت پذیری نسبت به انجام تکالیف. ج) افزایش درگیری دانش آموزان در کلاس و با معلم.
مانگانلو(۱۹۹۴)، در تحقیق خود ثابت کرد که آموزش مدیریت زمان در موقعیتهای تحصیلی، بسیاری از مشکلات یادگیری و آموزشی را حل می کند.
تحقیق آتنبوروف (۱۹۹۳)، نشان داد که مدیریت زمان می تواند به یادگیری خلاق و هدفمند منجر گردد.
پیتون (۱۹۹۵)،در پژوهش خود دریافت که مدیریت زمان با عملکرد آموزشی ارتباط دارد. مدیران آموزشی می توانند با بهره گرفتن از تدابیر مدیریت زمان به برنامه ریزی آموزشی مناسب ، افزایش یادگیری دانش آموزان و پیامدهای تحصیلی مثبت مراکز آموزشی کمک کنند.
کوپر و روسو (۲۰۰۰)، معتقدند که احساس مسولیت در برابر زمان باعث می شود که مدیریت زمان با بهره وری مناسب از زمان، زودتر به اهداف سازمانی برسند. افرادوقت شناس نه تنها نسبت به خود و دیگران احساس خوشایندی دارند، بلکه معتفدند که زمان و وقت فقط به خود آن ها تعلق ندارند ، بلکه به جامعه نیز تعلق دارد. این باور به مدیریت زمان و بهره وری مناسب از زمان در آن ها منجر می شود.
مک فادن و دارت (۱۹۹۲)، در تحقیقی به بررسی سطح مهارتهای مدیریت زمان در بین ۱۴۳دانشجوی رشته بازرگانی پرداختند. نتایج نشان داد که این دانشجویان بدنبال یافتن روشی بودند تا به آنها نشان دهد که به چه نحوی فعالیت‌هایشان را زمان‌بندی می‌کنند و همچنین بدنبال متغیرهایی بودند که اثربخشی بودجه‌بندی زمانی آنها را تعیین کند.
بری تون و تسر (۱۹۹۱)، در پژوهشی بدنبال بررسی رابطه مهارت مدیریت زمان دانشجویان با موفقیت تحصیلی آنان بودند. آنها در سال ۱۹۸۳ به نود نفر از دانشجویان پرسشنامه مهارت زمان را به منظور تکمیل آن ارائه کردند و چهار سال بعد موفقیت تحصیلی آنان را با نمره پرسشنامه مزبور با یکدیگر مقایسه کردند و دریافتند که در این دو متغیر با یکدیگر رابطه داشته و نمره مهارت مدیریت زمان دانشجویان از بین سایر متغیرها بهترین پیش‌بینی کننده موفقیت تحصیلی آنها بوده است.
ینمیو[۷۰] (۱۹۹۵) ، در تحقیقی پیرامون نقش مدیریت زمان در اوقات فراغت در بین پاسخگویان دانشگاههای تایوان به دیدگاه های دانشجویان در مورد برنامه‌ریزی زمانی و شرکت آنان در این اوقات پرداخته است. نتایج نشان داد که دانشجویان، نقش مدیریت زمان در اوقات فراغت را در زندگی مهم ارزیابی نموده‌اند و اعتقاد دارند که در پیشرفت تحصیلی و کاهش فشارهای روانی تأثیر دارند.
در پژوهشی که مکان[۷۱] (۱۹۹۵)، به دنبال بررسی رابطه مهارت مدیریت زمان و عملکرد آموزش و فشار روانی دانشجویان دانشگاه انجام دادند، نتایج نشان داد که مهارت مدیریت زمان، به عنوان یک مهارت چند بعدی، ارتباط بالایی با عملکرد تحصیلی و میزان فشار روانی دانشجویان دارد. بدین معنی که مدیریت زمان، باعث پیشرفت تحصیلی و ارتقاء سلامت روان آن‌ها می‌شود.طبق بررسی‌های پژوهشگر، تحقیقی که به طور مستقیم در خصوص مهارت مدیریت زمان نوجوانان و جوانان باشد، انجام نشده و هیچ یک از پژوهشهای مذکور به مهارت مدیریت زمان در نوجوانان و جوانان نپرداخته‌اند. از این رو پرداختن به این موضوع در قشر عظیم نوجوانان و جوانان کشور به عنوان تحقیق اولیه و بدیع اهمیتی قابل توجه دارد.
«لاکین» که متخصص در مدیریت زمان است. توصیه‌هایی را ارائه می‌کند که چنانچه افراد آنها را اعمال نمایند در بعد مدیریت زمان موفق می‌گردند، از جمله هدف‌دار بودن، برنامه‌ریزی داشتن، توجه به نظم و ترتیب، اولویت‌بندی امور، تعیین وقت قبلی، تخمین وقت تقریبی برای هر کار و بازنگری امور را می‌توان ذکر کرد (آلن، لاکین[۷۲]، ۱۹۷۳).
«اسپارکس» از بین پیشنهادات مدیریت زمان مواردی را که بیشترین کارایی را در ارتباط با مدیران دانشگاه دارد. به شرح زیر بیان می‌کند، تهیه فهرست فعالیتها و تعیین اولویتهای آن، هدف‌گذاری و ایجاد طرح کار و یادگرفتن اینکه «نه» بگوییم (دنیس، سی،‌ اسپارکس[۷۳]،‌۱۹۸۰)
«وه می‌یره» در مقاله‌ای تحت عنوان بهبود مدیریت زمان پیشنهاد می‌کند که مدیران برای بهبود مدیریت زمان باید از یک سیستم اولویت‌بندی برای برنامه‌ریزی فعالیت‌های کاری استفاده کنند (لورنل، وه، می‌یره[۷۴]، ۱۹۸۱)
«واگر» لازمه مدیریت موفق زمان را برنامه‌ریزی دقیق، نوشتن اهداف، سازماندهی زمان برای رسیدن به برنامه‌های کاری می‌داند. همچنین هدف‌گذاری را وسیله‌ای برای ارزیابی برنامه‌ها می‌داند و رویدادهای سالانه را به عنوان عوامل اتلاف کننده وقت مورد بررسی قرار می‌دهد (پاتریشیا واگر[۷۵]، ۱۹۸۱).
«رابینز» اعتقاد دارد که دو نوع زمان وجود دارد، یکی زمان غیرقابل کنترل و دیگری زمان قابل کنترل،‌او می‌گوید بسیاری از مدیران نمی‌توانند تمام وقتشان را کنترل کنند، آنها پیوسته و روزمره به بحرانهای ناگهانی واکنش نشان می‌دهند، وقت عمده مدیران، صرف پاسخ‌گویی به درخواستها و تقاضاها و همچنین توجه به مسایل و مشکلاتی می‌شود که توسط دیگران ایجاد شده است و این نوع زمان را نمی‌توان کنترل و مدیریت نمود، در مقابل بخش دیگری از وقت قابل کنترل است و این بخش قابل مدیریت کردن است (استفن، رابینز[۷۶]، ۱۹۹۲).
جمع‌بندی ادبیات و پیشینه تحقیق:
مدیریت زمان عبارت است از استفاده مؤثر از منابع و راهی جهت رسیدن به اهداف شخصی، علاوه بر آن مدیریت زمان، استفاده بهینه وقت جهت زندگی راحتر و آسوده‌تر است. (جواهری زاده، ۱۳۷۹). مدیریت زمان به معنی تحت کنترل گرفتن زمان برای استفاده حداکثر از آن در رسیدن به هدف است. چنین مدیریتی باعث افزایش بهره‌وری و کاهش مشکلات ناشی از آن است. مدیریت زمان شامل مهارت‌هایی از قبیل انضباط شخصی، هدف‌گذاری، برنامه‌ریزی و اولویت‌گذاری کارها می‌باشد. این مهارت‌ها به خوبی می‌توانند باعث حذف بسیاری از کارهای بیهوده شده در نتیجه موجب موفقیت فرد در تمام زمینه‌های زندگی می‌شود.
درنظریه بهزیستی راس،سلامت روان بستگی به میزان همخوانی بین اهداف و برنامه ریزی در کارهاوفعالیتها داردو انتظار می رود افرادی که دارای هدف و برنامه ریزی (مدیریت زمان ) در کارها دارند از سلامت روانی بیشتری سود می برند. .(داینر،ساوایشی،۱۹۹۷)
الگوی سیک زنت می هالی بیان می کند که احساس خوشایندی و رضایت در فرد به نحوه مدیریت کردن بر روی فعالیتها مربوط می باشد ، یعنی فرد با مدیریت کردن دقیق و حساب شده در فعالیتهای خود به هدف مورد نظر برسد حالت خوشایندی و رضایت مندی در او ایجاد می شود.(داینر،بیسواس،۲۰۰۰)
الگوی خود تنظیمی فرایندی است که از طریق آن دانش آموزان ، شناخت ها،رفتارها و عواطفی که به نظام مندندو متوجه بدست آوردن هدف است ، فعال و حفظ می کند.(زیمرمن ،۱۹۸۹)
برنامه ریزی صحیح زمانی، باعث تاثیر در پیشرفت تحصیل، سلامت روانی،تمرکز یافتن براهداف و تسهیل در کنترل برنامه می شود.(بون،۱۹۹۲)
نظریه فورد، محتوای هدفگذاری در دو گروه کلی می باشد:پی آمدهای مطلوب درون فردی و پی آمدهای مطلوب شخص-محیط.در این الگو به نظر می رسدبا هدفگذاری،برنامه ریزی زمانی و اولویت بندی در فعالیتها که از مولفه های مدیریت زمان هستند در پیشرفت و موفقیت نوجوانان و جوانان تاثیر می گذارند.(فورد،۱۹۹۲)
استانلی هال، دوره نوجوانی را به دوره طوفان وفشار عنوان میکند ومعتقد است که تاثیرات محیطی و فرهنگی نقش بارزی در نوجوانی دارند.نوجوانی به علت تعارض های بین تغییرات جسمانی ناشی از بلوغ و فشار جامعه بر نوجوان(به خاطر رشد اجتماعی و عاطفی)دوره آشوب و تغییرات ناگهانی هیجانی است(بیابانگرد،۱۳۷۷).
نظریه زیست شناختی، جوانی را دوره ای می داند که فرد در این دوره به اوج رشد جسمی خود می رسد و در این دروه از هر دوره دیگری سالمترند،این رشد در دختران زودتر شروع می شود.(بیابانگرد،۱۳۷۷)
نظریه رشد شناحتی ، پیاژه معتقد است تفکر عملیات صوری،عالی ترین سطح تفکر است که دراین دوره رشد می کند.لابووی-ویف معتقد است در جوانی تفکر واقع گرایانه و عمل گرایانه قرار می گیردومهارتهای عقلانی در جوانی در سطح بالایی است. (برگ،۲۰۰۰)
نظریه یادگیری اجتماعی،بندورامعتقد است یادگیری اجتماعی فرایندی است که در نتیجه آن یک مشاهده گر (جوان) یک الگو را از شخص دیگری که رفتارهای خاصی انجام می دهد، مشاهده می کند و می آموزد تا اعمالی را که مشاهده کرده انجام دهد(بیابانگرد،۱۳۷۷).
نظریه شناختی –رشدی،این نظریه بر رشد شناختی (تفکر و استدلال)تاکید دارد.پیاژه بر جهان شمول بودن تفکر انتزاعی جوان و وابسته بودن تفکر به زمینه های اجتماعی-فرهنگی مورد تاکید قرار داد.وارنر شای معتقد است رشد تفکر در مرحله جوانی به مرحله پیشرفت قرار می گیردو به همین جهت جوان به دانش ها ومهارتهایی متمرکز می شود که برای زندگی او مفید است.(بیابنگرد،۱۳۷۷)
از آنجا که تفاوت‌های بارز و مهم دوران نوجوانی و جوانی این است که اندیشه‌های نوجوانان معطوف به زمان حال است و جوانان به سرعت نگاه خود را به گذشته و آینده متوجه نموده و افق دید خود را گسترش می‌دهد و رویکرد آینده‌نگر در او ملاحظه می‌شود، زمانی که جوان عوامل موفقیت خویش را فهرست می‌کند مسئله بهره‌گیری از زمان را در اولویت قرار می‌دهند. با توجه به تحقیقات انجام شده، در جامعه ما الگوی صرف وقت صحیح به میزان قابل ملاحظه‌ای کمیاب است. با وجود آنکه همه به یک میزان زمان در اختیار داریم ولی بر طبق آمارها و بررسی‌ها، افرادی موفق‌تر هستند که از وقت خود بهتر استفاده می‌کنند ، این امر نیاز بیشتر به الگوهای رفتاری می‌باشد که باید با آموزش و پرورش صحیح در افراد ایجاد نمود.
بنابراین یکی از مهمترین الگوهای رفتاری که باید در کسب آن تلاش نمود نحوه استفاده مؤثر از زمان و گذر عمر می‌باشد، چرا که تنها منبعی را که نمی‌توان ذخیره کرد، زمان است و تنها کاری که در این مورد می‌توان انجام داد آن است که باید نهایت استفاده از زمان را برد. بنابراین زمان، کمیاب‌ترین منجی است که افراد در اختیار دارند و هرگز نباید هدر رود. از آنجا که مهمترین و گرانبهاترین دارایی یک جامعه، منابع انسانی به خصوص نوجوانان و جوانان آن جامعه هستند و چنانچه این افراد به درستی از آن استفاده کنند تغییرات و تحولات به موقع در تمام ابعاد زندگی افراد و به تبع آن در جامعه به وجود می‌آید.
رسانه‌ها، به ویژه رسانه‌های دیداری و شنیداری، قادرند بر اندیشه‌ها، زندگی و الگوهای رفتاری مخاطبان تأثیر بگذارند. لیکن، همانگونه که نشان داده شده، بین صاحب‌نظران بر سر میزان تأثیر رسانه‌ها اتفاق‌نظر جامعی وجود ندارد. چه، برخی معتقدند که رسانه‌ها تأثیری شگرف، قوی، بی‌بدیل و بی‌رقیب بر اندیشه و رفتار مخاطبان بر جای می‌گذارد. در حالی که، برخی دیگر از نظریه‌پردازان، به اثر تعدیل‌یافته رسانه‌ها معتقدند. اینان معتقدند که عوامل و متغیرهای فردی، محیطی، و اجتماعی قادرند اثرات رسانه ها را دستخوش تغییر سازند .براساس مطالب مندرج در سطور بالا می‌توان نتیجه گرفت که اولاً: رسانه‌ها قادرند با تمرکز بر بخشی از واقعیات و حقایق، و پوشش فراگیر آن، اذهان گروه وسیعی از افراد جامعه را معطوف موضوعات خاص نمایند. ثانیاً: رسانه‌ها با ارزش‌گذاری برخی حقایق و اغراق در آن ارزش‌گذاری، می‌توانند بر ارزش‌گذاری‌ها جامعه تأثیر بگذارند و ثالثاً: برجسته‌سازی رسانه‌ها اغلب پیرامون موضوعاتی موفقیت‌آمیز است که در وهله اول، مخاطبان آشنایی چندانی با آنها نداشته باشند و در وهله دوم، آن موضوعات همخوانی بالایی با نیازها و خواسته‌های آنان داشته باشند. رابعاً: برجسته‌سازی در قلمروهایی که با اولویت‌های سیاسی جامعه هماهنگ باشد بیشتر احتمال وقوع دارد. همچنین به دنبال پیدایش و گسترش وسایل ارتباط جمعی که مرهون توسعه سریه تکنولوژی می باشد، رسانه ها به بطن جوامع انسانی نفوذ کرده اند، به گونه ای که انسان هابخش قابل توجه ای از اوقاتشان را با وسایل ارتباط جمعی به سر می برند.امروزه دربسیاری از افراد جوامع،به خصوص نوجوانان و جوانان،هر روزچند ساعت از وقت خود را صرف تماشای برنامه های مختلف تلویزیون می نمایند همین امر است که نه تنهااهمیت و نقش وسایل ارتباط جمعی را نشان می دهند،بلکه نمایانگر شکل گیری روابط جدیدی است که تغییرات اساسی در زندگی نوجوانان و جوانان و رفتارشان بوجود اورده است (ناصری ،۱۳۷۷،ص۱و۲).لازمه رشد و توسعه در هر زمینه ای ، برنامه ریزی اصولی و حساب شده است که مشارکت همه نهادها و سازمانها،به ویژه نهادهای فرهنگی همچون صدا وسیما را می طلبد.رسانه صدا و سیما ، از قابلیت‌ها و امکانات گسترده تری برای اثر گذاری بر نگرش و رفتارنوجوانان و جوانان دارد.بهره گیری از اشکال و قالب های هنری و آموزش الگو های مناسب از شناخت و رفتارمبتنی بر اصول و فنون برنامه ریزی در جهت رشد و توسعه نوجوانان و جوانان است.تهیه و تولید برنامه هایی از این سنخ مستلزم شناخت میزان برنامه ریزی،نظم و مدیریت زمان در زندگی نوجوانان و جوانان می باشد
بر طبق تحقیقات انجام گرفته حاکی از آن است که اصول مدیریت زمان به واسطه کم توجهی محافل و مراکز علمی و آموزشی در ایران چندان شناخته شده نیست، مؤسسه‌ها و دستگاه‌های تحقیقاتی هم اثر خاصی در رابطه با مدیریت زمان به صورت محدود ارائه کرده‌اند.
در راستای موضوع تحقیق، تحقیقات متعددی انجام یافته و نتایج متنوعی نیز حاصل شده است که از جمله آنها می‌توان به تحقیقات علی راست (۱۳۸۷) اشاره کرد. ایشان در تحقیق خود دریافتند که میزان شناخت از مفهوم مدیریت زمان در میان دانشجویان اعم از مدیریت و غیرمدیریت در حد متوسط می‌باشد. میزان شناخت از مفهوم مدیریت زمان و مؤلفه‌های تشکیل دهنده آن در بین دانشجویان دختر و پسر تفاوت معنی‌داری مشاهده شد. نصر اصفهانی (۱۳۸۱) در تحقیق خود پی برد که بسیاری از افراد در به کارگیری روش‌های مناسب مدیریت زمان با مشکل مواجه‌اند.
- الحانی و همکاران (۱۳۸۵) در تحقیق خود پی بردند که اغلب دانشجویان در طول ترم تحصیلی برنامه مدونی برای مدیریت زمان مطالعه خود ندارند. بنابراین لازم است اهمیت مهارت مدیریت زمان با تأکید بیشتری به دانشجویان آموزش داد.
- علویچه (۱۳۷۶) تحقیقی تحت عنوان بهره‌وری از زمان (مدیریت زمان) انجام داده است و در این تحقیق پی برد که آنهایی موفق‌تر هستند که از وقت خود بهتر استفاده می‌کنند و افراد برای اینکه بهتر بتوانند از وقت خودشان استفاده کنند باید مراحل زیر را انجام دهند:تعیین و شناخت اهداف، برنامه‌ریزی، شناخت عوامل اتلاف وقت و از بین بردن این عوامل.
بری تون وتسر (۲۰۰۶) در پژوهشی پی بردند که بین مدیریت زمان دانشجویان با موفقیت تحصیلی آنان رابطه وجود دارد.
ترومن و هارتلی (۱۹۹۶) در تحقیق خود به این نتیجه رسیدند که دانشجویان دختر و مسن‌تر دارای مهارت‌های مدیریت زمان بالاتری هستند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...