پایان نامه ها و مقالات تحقیقاتی – قسمت 9 – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
۲-۱-۲-۱-۲-۲- مدل ویلیامز، واتز، مکلئود و متیوز (۱۹۹۷)
در این الگو دو مرحله پردازش پیشتوجهی متمایز، مطرح میشود: در مرحله اول، ارزش تهدیدزایی حادثه یا محرک با مکانیزم تصمیم عاطفی[۱۷۲] محاسبه میگردد که بر مبنای آن سطوح بالای اضطراب موقعیتی، ارزیابی تهدیدی برونداد محرک را افزایش میدهد. اگر ارزش تهدیدی یک محرک به اندازه کافی بالا باشد، مکانیزم ثانوی تخصیص منابع[۱۷۳] راهاندازی میشود؛ این مکانیزم وظیفه اختصاص منابع توجهی به تهدید را بر عهده دارد و تحت تاثیر اضطراب خصلتی قرار میگیرد. سطح بالای اضطراب خصلتی منجر به تخصیص منابع توجه در جهت تهدید (گوشبهزنگی به تهدید) و در مقابل سطح پایین اضطراب خصلتی به اجتناب توجه از رویداد تهدیدکننده می انجامد. تفاوت در سوگیری توجه بین افراد با اضطراب خصلتی بالا و پایین، با افزایش دروندادهای تصمیم عاطفی آشکارتر میگردد؛ بنابرین، در شرایطی که محرک تهدیدزا ارزیابی شود، افراد با اضطراب خصلتی بالا گوشبهزنگ میشوند در حالی که افراد با اضطراب پایین، گرایش به اجتناب نشان میدهند. درحقیقت تفاوت بین افراد دارای اضطراب خصلتی بالا و پایین در آستانهای است که آن ها را نسبت به تهدیدکنندهها حساس میکند.
آنچه این مدل را با مشکل روبهرو میسازد، عدم توضیح نقش دقیق رقابت در تاثیرات توجهی است. مطالعات آزمایشی که رقابت را برمیانگیزانند، نشان میدهند وقتی تصمیمهای عاطفی در مورد محرکهای منفرد (استروپ) ایجاد میشود، افراد با اضطراب خصلتی بالا به محرکهای تهدیدآمیز سریعتر از محرکهای خوشحال کننده پاسخ نمیدهند؛ اما وقتی محرکها به صورت جفتی ارائه میشوند، افراد اضطرابی کلمات تهدیدزا را سریعتر از کلمات خنثی مشخص میکنند. پس افراد مضطرب سرنخهای مربوط به محرک تهدیدزا را نسبت به دیگر سرنخها، فی نفسه ترجیح میدهند. در نتیجه ترجیح در انتخاب محرک، بیش از توانایی محرک در پردازش اطلاعات افراد مضطرب نقش دارد (متیوز و مکینتاش، ۱۹۹۸؛ به نقل از سیسلر و کاستر، ۲۰۱۰).
۲-۱-۲-۱-۲-۳- مدل اهمن (۱۹۹۶)
از نظر اهمن[۱۷۴] (۱۹۹۶؛ به نقل از سیسلر و کاستر، ۲۰۱۰) اطلاعات وارد شده قبل از اینکه از سیستم ارزیابی اهمیت که ناهشیار است، عبور کنند، توسط سیستم جستجوگرهای ظاهری[۱۷۵] تحلیل میشوند. آمادگی زیستشناختی یا محرک بسیار شدید ممکن است منجر به برانگیختگی خودکار فعالیت جستجوگرهای ظاهری شود. بعد از ارزیابی اهمیت، اطلاعات از سیستم ادراک هشیار عبور میکنند که این سیستم به ارزیابی هشیارانه اهمیت محرک، در تعامل با حافظه های هیجانی ذخیره شده در سیستم انتظاری میپردازد. اگر ارزیابی، به ادراک خطر بیانجامد، برانگیختگی خودکار از طریق فرآیندهای هشیار رخ میدهد. در این مدل، فعالیت خودکار به تهدید، توسط ارزیابیکننده های اهمیت مستقیماً تولید نمیشوند بلکه تنها به طور غیر مستقیم، از طریق ادراک آگاهانه اتفاق میافتند.
۲-۱-۲-۱-۲-۴- مدل ولز و متیوز (۱۹۹۴)
ولز و متیوز (۱۹۹۴؛ به نقل از سیسلر و کاستر، ۲۰۱۰) یک چارچوب پردازش کلی، تحت عنوان کارکرد اجرایی خودتنظیمی درمورد سوگیری توجه مطرح نمودند. آن ها سوگیری توجه را به پردازشهای نزولی نسبت دادند که مرتبط با طرحها و اهداف فرد میباشد. پدیدهای مانند تداخل استروپ هیجانی را میتوان به طرحی که به صورت اختیاری اجرا میشود، نسبت داد که در آن بازبینی محرکهای ورودی به آگاهی، به صورت ویژهای صورت میپذیرد. وقتی این قبیل محرکها وارد حوزه آگاهی میشوند، افراد به طور ویژه به آن ها توجه میکنند؛ به ویژه اگر طرح بازبینی تهدید از طریق اضطراب موقعیتی فعال شده باشد. چرا که این مدل فرض میکند طرح بازبینی تهدید، به صورت اختیاری شروع میشود، محرکهای تهدیدکننده توجه را به خود جلب میکنند و محرکهای تهدیدکنندهای که آزمودنی از آن ها آگاهی دارد نیز مجزا میشوند.
۲-۱-۲-۱-۲-۵- مدل انگیزشی-شناختی موگ و بر دلی (۱۹۹۸)
در این مدل سیستم ارزیابی ارزش، مسوول ارزیابی ابتدایی و پیش از هشیاری محرک است و متغیرهای متعددی از قبیل ماهیت محرکها، بافتی که محرک در آن قرار دارد، اطلاعات برونگرایانه در مورد سطح برانگیختگی اخیر و تجارب یاد گرفته شده قبلی، میتوانند برونداد سیستم ارزیابی ارزش را تحت تاثیر قرار دهند.
علاوه بر این اضطراب خصلتی منعکس کننده واکنشپذیری سیستم ارزیابی ارزش به محرکهای تهدیدکننده است. در نتیجه، این سیستم در افراد مضطرب بسیار حساس بوده تا جایی که یک محرک منفی جزئی، به عنوان یک محرک تهدیدکننده شدید ارزیابی میشود. برونداد سیستم ارزیابی ارزش، تغذیهکننده سیستم درگیری هدف است که تعیینکننده تخصیص منابع پردازشی است؛ بنابرین اگر محرکی به عنوان دارنده ارزش تهدیدی بالا شناسایی شود، این مکانیزم به طور خودکار فعالیتهای در حال انجام را قطع کرده و منابع پردازشی را متوجه تهدید میکند. در صورتی که محرک با ارزش تهدیدی پایین، ارزیابی شود ارگانیزم به آن توجه نخواهد کرد و پردازش بیشتر آن را قطع کرده و منابع پردازشی را بر روی اهداف جاری متمرکز میکند.
بر اساس این دیدگاه، تفاوتهای اضطراب خصلتی افراد در حساسیت پردازشهای ارزیابی ارزش محرک تهدیدی نقش کلیدی دارد. به این صورت که یک محرک تهدیدکننده خفیف توسط افراد مضطرب به عنوان یک محرک تهدیدکننده شدید ارزیابی میشود و به سهم خود باعث سوگیری توجه توسط سیستم درگیری هدف میشود. در حالی که افراد با اضطراب خصلتی پایین، این محرک را به عنوان یک محرک خفیف ارزیابی میکنند و به آن توجهی نمیکنند. حال در صورتی که ارزش تهدیدی محرک افزایش پیدا کند، حتی افراد با اضطراب خصلتی پایین هم گرایش شدیدتری برای تخصیص توجه به آن پیدا میکنند؛ بنابرین در دامنه تهدید از خفیف تا شدید، انتظار میرود که افزایش ارزش تهدیدی محرک، باعث افزایش گوشبهزنگی در هر دو گروه افراد با اضطراب خصلتی بالا و پایین گردد (به نقل از سیسلر و کاستر، ۲۰۱۰).
۲-۱-۲-۱-۲-۶- نظریه کنترل توجه[۱۷۶] آیزنک، درخشان، سانتوس و کالوور (۲۰۰۷)
در این نظریه، اضطراب درجهای که مکانیزمهای بازداری میتوانند پاسخهای خودکار را تنظیم کنند، تعریف میشود که دو کارکرد اجرایی مرکزی مرتبط با کنترل توجه را مختل میکند؛ بازداری[۱۷۷] و تغییر[۱۷۸].
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1401-09-25] [ 12:31:00 ق.ظ ]
|