پروژه های پژوهشی و تحقیقاتی دانشگاه ها با موضوع :مطالعه جامعه شناختی عوامل موثر ... |
۲-۴-۴-۳- سرمایه فرهنگی تجسم یافته
اکثر خواص سرمایه فرهنگی را می توان از این نکته استنتاج کرد: این سرمایه در حالت بنیادین خود با کالبد بوده و مستلزم تجسد است. انباشت سرمایه فرهنگی در حالت متجسد، یعنی به شکل آنچه فرهنگ و پرورش و تربیت نامیده می شود، پیشاپیش پی ایند تجسد بخشیدن و به صورت جزیی از کالبد درآمیدن، به کالبد پیوستن و جزیی از آن شدن است. این سرمایه متجسد را که به جز جدا نشدنی وجود شخص و محدوده اعمال عادت گونه او تبدیل شده را نمی توان فورا (بر خلاف پول، حقوق مالکیت، یا حتی القاب اشرافی) با هدیده یا خرید و مبادله، انتقال داد(تاج بخش، ۱۳۸۴: ۱۴۰-۱۳۷).
سرمایه فرهنگی را، بسته به دوره زمانی، جامعه و طبقه اجتماعی، می توان به اندازه های مختلف به دست آورد. این سرمایه را نمی توان فراتر از ظرفیت های متناسب با یک فرد انباشت کرد، بلکه بر عکس، همراه خود فرد رو به افول می نهد و می میرد(صالحی،سپهرنیا،۲۶:۱۳۹۰).
از آنجا که سرمایه مذکور بدین ترتیب از راه های متعدد با شخص به لحاظ قرابت زیست شناختی پیوند دارد، در معرض انتقالی وراثتی است که همواره پنهان است. سرمایه فرهنگی بدین گونه موفق می شود شان خصایل ذاتی را با فضیلت های اکتسابی در هم آمیزد و باز از آنجا که شرایط اجتماعی انتقالش در مقایسه با شرایط سرمایه اقتصادی مستترتر است، پس پیشاپیش آماده است تا همچون سرمایه نمادین عمل کند، یعنی به عنوان سرمایه محسوب نشود، بلکه به عنوان صلاحیتی مشروع و در مقام نوعی اقتدار که تأثیری به صورت عدم شناخت اعمال می کند، شناخته شود(تاج بخش، ۱۳۸۴: ۱۴۱).
سرمایه فرهنگی بوردیو در بخش فردی شامل نگرش، آگاهی، مهارت و دانش است. در راستای ارزیابی این حوزه شاخص هایی از قبیل میزان اثرگذاری تحصیلات والدین بر تحصیلات و انتخاب شغل های مدیریتی توسط فرزندان، میزان ارتباط طبقه اجتماعی و اقتصادی خانواده بر پیشرفت یا عدم پیشرفت تحصیلی فرزندان، بررسی نوع سلائق و ارتباط آنها با نوع طبقات اجتماعی، نوع و میزان مصارف محصولات فرهنگی آنها و ارتباط بیم قدرت تصمیم گیری والدین بر روی توسعه سلامتی و کارهای متنوع دیگری از این دست انجام پذیرفته است که گوتهی ارتباط ارتقا سرمایه فرهنگی افراد با این مولفه ها بوده است(صالحی،سپهرنیا،۲۷:۱۳۹۰).
۲-۴-۴-۴- سرمایه فرهنگی عینیت یافته
در خصوص سرمایه فرهنگی عینیت یافته باید گفت که این نوع از سرمایه فرهنگی چند خصوصیت دارد: سرمایه فرهنگی که به شکل اشیا مادی و رسانه هایی چون نوشته ها، نقاشی ها، بناهای تاریخ، ابزارها و غیره عینیت پیدا می کند، در حالت مادیت قابل انتقال است. برای مثال، مجموعه ای از تابلوهای نقاشی را می توان درست مانند سرمایه اقتصادی منتقل کرد، در واقع کالاهای فرهنگی را می توان هم به طور مادی به تملک درآورد(که مستلزم سرمایه اقتصادی است) و هم به طور نمادین(که مستلزم سرمایه فرهنگی است). این بدان معناست که مالک ابزار تولید باید راهی بیابد که یا سرمایه مضمون را که پیش شرط یک مالکیت مشخص است، یا خدمات صاحبان این سرمایه را، از آن خود کند.(روحانی،۲۵:۱۳۸۸)
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
محل شکل گیری و خاستگاه این بخش از سرمایه در اجتماع و در بین گروه هاست، چراکه هیچ هنرمندی بدون حضور و توجه تماشاگر به ارائه هنر نمی پردازد. به عبارت دیگر، ذائقه و سلیقه تماشاگر، هنرمند را برای تولید هنر ترغیب می کند. منشا این سلائق به گفته بوردیو در طبقات کارگر برگرفته از نیازهای زیبایی شناسی افراد رقم می خورد ولی در طبقات بالا و نخبگان این سلائق با استناد به آموزه های خانوادگی، علمی و دانشگاهی شکل می پذیرد و معمولا تسط این طبقات تولید هنر، تولید فکر، تولید معیار، بازتولید سلائق و ارزش ها صورت می گیرد(صالحی،سپهرنیا،۲۸:۱۳۹۰).
۲-۴-۴-۵- سرمایه فرهنگی نهادینه شده
این سرمایه فرهنگی به کمک ضوابط اجتماعی به دست آوردن عناوین برای افراد کسب موفقیت می کند. این بخش از سرمایه فرهنگی قابل واگذاری و انتقال نیست و به دست آوردن آن برای افراد به شرایط معین بستگی دارد. بوردیو معتقد است که سرمایه اقتصادی می تواند برای صاحب خود، سرمایه فرهنگی و اجتماعی ایجاد کند و سرمایه فرهنگی نیز با کارکرد خود سرمایه اقتصادی بوجود آورد(روح الامینی،۱۱۷:۱۳۸۶).
به لحاظ تحلیل این سه نوع سرمایه ای که بوردیو از آن نام می برد، می توانند با هم جمع نشوند، مثلا فرد مورد نظر با وجود اینکه ذوق ادبی دارد، فاقد مدرک تحصیلی در زمینه ی ادبیات است. بسیاری از هنرمندان فاقد مدرک تحصیلی رسمی در زمینه شعر و ادبیات و یا هنر آکادمیک خاصی هستند. بالعکس، ممکن است فرد مورد نظر مدرک تحصیلی رسمی در زمینه هنر یا ادبیات داشته باشد، اما فاقد ذوق هنری و ادبی باشد. همچنین وجود منابع و کتب ادبی در منزل الزاما رابطه ای با تمیلات ادبی ندارد و ممکن است جنبه نمادین و تزیینی داشته باشد. نکته اساسی در بحث سرمایه فرهنگی این است که سرمایه به ارث نمی رسد، بلکه به طور ضمنی در طی فرایند جامعه پذیری انتقال پیدا می کند.(نوربخش،۱۱۲:۱۳۸۹)
۲-۴-۵- نظریه بازتولید
روبه هم رفته نظریه های بازتولید را می توان به دو گروه تقسیم کرد: ۱) بازتولید اجتماعی ۲) بازتولید فرهنگی:
برای نظریه بازتولید اجتماعی که عمدتا از آرا مارکس متاثر است، سرمایه اقتصادی رکن اساسی نابرابری است و نقش مهمی در بازتولید اجتماعی ایفا می کند. در نظریه بازتولید فرهنگی، که متاثر از قرائت وبر از نابرابری است، سرمایه فرهنگی نقش مهمی در حفظ و تداوم نابرابری دارد. (همان:۹۹)
۲-۴-۵-۱- بازتولید اجتماعی
نظریه بازتولید اجتماعی در نیمه دوم قرن بیستم در اروپای غربی و به وسیله نظریه پردازانی که غالبا مارکسیست یا نئو مارکسیست بودند، همچون یانگ، برنشتاین، بوردیو، پاسرون و باولز، مطرح شد. بر اساس نظریه بازتولید اجتماعی، ویژگی های ساختار اجتماعی در طی دوره های زمانی حفظ یا دائمی می شود(گیدنز،۸۱۵:۱۳۷۳).
انتقاد اصلی نظریه بازتولید متوجه پابرجایی و تداوم نابرابری های اجتماعی از یک نسل به نسل دیگر و نقش مدرسه در انتقال این نابرابری هاست. این نظریه پردازان معتقدند که تجارب حاصل از مدرسه به حفظ تفاوت های اجتماعی-اقتصادی میان خانواده کمک می کند. در واقع مدارس با جای دادن نسل های جدید در نظام اجتماعی در عوض اصلاح نابرابری های اجتماعی به توجیح آن می پردازد.(نوربخش:،۹۹:۱۳۸۹)
پارکین معتقد است که در جوامع سرمایه داری مدرن، بورژوازی ابتدا با به انحصار درآوردن نهادهای مالکیت و سپس با صلاحیت های تحصیلی و علمی و مدارک، خودش را به عنوان یک طبقه تثبیت می کند. جین تیس و باولز نیز با ارائه نظریه همخوانی[۳۴]بر این نکته صحه می گذارند که فعالیت ها و بازده های آموزشی با کل جامعه همخوانی دارد. براساس نظریه همخوانی که قائل به تناظر میان نظام آموزشی و اقتصادی است، نقش مدارس عبارت است از آماده کردن شواهد عینی به شکل نمرات آزمون های استاندارد شده و میزان سالهای تحصیلی که تفاوت شدید بین افراد را از نظر قابلیت ها (یعنی از لحاظ قدرت تولیدی) نشان می دهد. بدین ترتیب، از طریق تجارب به فرزندان چنین تفهیم می شود که کاستی ها یا ضعف های بنیادی نظام موجود، در عدم ایجاد کار سودمند و مفید برای قشر وسیعی از مردم، ناشی از کمبود انگیزه ها و توانایی های خود آنان است.(همان:۱۰۱)
به عبارت دیگر، همه ی نظام های آموزشی در خدمت جوامع مربوط به خود هستند؛ به طوری که مناسبات اجتماعی و اقتصادی و سیاسی بخش آموزش، آیینه ی تمام نمای جامعه ای است که این نظام جزیی از آن است.(کارنوی،لوین،۲۵:۱۳۶۷)
به طور مشخص اگر جامعه ای نابرابری شدید مردم در زمینه موقعیت و پایگاه اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را تایید می کند، آنگاه مدارس آن جامعه هم همان وضعیت را دقیقا منعکس می کنند؛ یعنی عدم تساوی وسیع جامعه، در مدارس به صورت بازده های آموزش نابرابر چه از نظر اختلاف در سال های تحصیلی و چه از لحاظ اختلاف کیفی آموزشی ظاهر می شود.(همان:۳۵). بنابراین، مدارس با ارائه تجارب تحصیلی که هم از نظر کیفی و هم از نظر کمی با یکدیگر متفاوت اند در خدمت تولید نیروی کار برای سطوح مختلف سلسله مراتب کار هستند.
باولز و جین تیس خاطر نشان می سازند که تغییرات در ساختار آموزش و پرورش، ارتباط تاریخی با تغییرات در سازمان اجتماعی تولید دارد. این حقیقت که تغییرات در ساختار تولید جلوتر از تغییرات مدرسه بوده است، نمونه کاملا روشن و بدیهی بر اهمیت ساختار اقتصادی به عنوان یک تعیین کننده ی اصلی ساختار آموزشی است (نوربخش:۱۳۸۹،۱۰۱). آنها همچنین معتقدند مدیران و دانش آموزان، معلمان و والدین، ارزش ها و هنجارهای شان را درباره کار، موفقیت، رقابت و پایگاه اجتماعی، عمدتا از ارزش ها و هنجارهای جهان بینی رسمی سرمایه داری اخذ می کنند. بنابراین مدارس آگاهانه و هم از طریق آموزش های تخصصی می کوشند که نیازهای سازمان سرمایه داری را برآورند و این کار از طریق تبدیل کودکان طبقات پایین به کارگران برتر، تبدیل کودکان طبقه متوسط به مدیران کارآمد در اقتصاد صنعتی و نیز از طریق بازتولید مناسبات اجتماعی تولید در مدرسه، یعنی تلقین ارزش ها و هنجارهای حافظ سازمان کار سرمایه داری به اطفال شکل می گیرد.(همان:۱۸)
به عقیده بوردیو و پاسرون، فهم هیچ پدیده ی آموزشی از قبیل نمودار حضور گروه های مختلف اجتماعی در مراحل آموزشی یا نمودار درصد دوجنس(زن و مرد) یا درصد فارغ التحصیلان و … امکان پذیر نیست مگر اینکه آن پدیده به نظام آموزشی و بنیان روابط طبقاتی ارجاع شود.(اسماعیل علی،۱۷۲:۱۳۷۷)
۲-۴-۵-۲- بازتولید فرهنگی
مفهوم بازتولید فرهنگی اشاره به وسایلی دارد که به کمک آنها، مدارس بر یادگیری ارزش ها، نگرش ها و عادت ها تأثیر می گذارند و ارزش های متفاوت فرهنگی و شیوه های نگرش فراگرفته شده در اوایل زندگی را تقویت می کنند(نوربخش: ۱۰۲،۱۳۸۹).به طور نمونه کودکانی که از زمینه های اجتماعی و خانوادگی طبقه پایین برخاسته اند، به ویژه کودکان گروه های اقلیت، شیوه های گفتار و رفتاری شان با شیوه های گفتار و رفتار مسلط در مدرسه مغایر است. این گروه که خود را در یک محیط فرهنگی بیگانه می یابند، نه تنها کمتر احتمال دارد که در جهت عملکرد آموزشی بهتر برانگیخته شوند، بلکه شیوه های گفتار و رفتار عادی آنها نیز با شیوه های گفتاری و رفتاری معلمان همخوانی ندارد، حتی اگر هر یک تمام تلاش و کوشش خود را برای برقراری به عمل آورند(گیدنز،۱۳۷۳: ۴۶۱).
مفهوم بازتولید فرهنگی، اولین بار به وسیله پی یر بوردیو در اوایل دهه ی هفتاد مطرح شد. بوردیو معتقد است که کارکرد آموزش و پرورش، بازتولید فرهنگ طبقات مسلط است. او در اثر خود با عنوان «وارثین»(۱۹۶۴) و همچنین «بازتولید»(۱۹۷۰)، نهاد های آموزشی را به عنوان ارگان های بازتولید ساخت و توزیع سرمایه فرهنگی، مورد نقد قرار می دهد و از توزیع نابرابر سرمایه فرهنگی و سرمایه اجتماعی سخن می گوید. از نظر وی سیاست دمکراتیزاسیون نهادهای آموزشی، مدرسه و دانشگاه، شکست خورده است و نهادهای آموزشی عملا همان ساخت سنتی توزیع سرمایه ی فرهنگی را رعایت کرده و نظم پیشین را بازتولید می کنند؛ در نتیجه، از این نهادها، یاز همان «وارثین» هستند که با موفقیت سیر آموزش خود را طی می کنند و از مسابقه ی فرهنگی پیشرفت تحصیلی سربند بیرون می آیند؛ چرا که فقط سرمایه اقتصادی نیست که منشا نابرابری هاست، سرمایه فرهنگی نیز هست. میزان تحصیلات فرد و خانواده اش و امکان دسترسی به آنچه که بوردیو اموال سمبولیک،(فرهنگ، زمان، درک زیباشناختی) می نامد، به امکانات مالی ارتباط ندارد بلکه به دو عادت واره، در خصلت و در شیوه بودن وی بستگی دارد(شریعتی،۱۳۸۴).
بوردیو مدعی است که نظام آموزش و پرورش به بهترین وجه ساختار توزیع سرمایه ی فرهنگی را در بین طبقات (و بخش هایی از یک طبقه) بازتولید می کند. نظام آموزشی و مدرسه نقش مهمی را عهده دار است که همانا مشروعیت بخشیدن به آثاری است که در مدرسه آنها را به عنوان آثار ارزشمند و قابل ستایش عرضه می کند و بدین طریق در شکل گیری سلسله مراتب سرمایه فرهنگی که در جامعه ای مشخص و در زمانی معین اعتبار می یابد، کمک می کند . به نظر بوردیو، در هم شکستن توالی و تسلسل نتایج فزاینده ای که موجب جذب و انباشت سرمایه های فرهنگی می شود، کاری بسیار دشوار است؛ زیرا در واقع، مدرسه فقط در آن حد عمل می کند که دستگاه اشاعه ی فرهنگ ابزار خود را آزادانه و به طور عینی بدون هیچ گونه تلاش و مداخله برای ارائه آن چیزهایی که به تعدادی از افراد از طریق توارث خانوادگی رسیده است، به دیگر افراد از طریق پیام آموزشی به حرکت در می آورد(بوردیو،۱۰۹:۱۳۸۷).
برخلاف نظریه بازتولید اجتماعی که تحت تأثیر نظریه مارکس و بویژه تحلیل او در مورد سرمایه ی اقتصادی و حفظ و تداوم نابرابری های اجتماعی-اقتصادی است، نظریه بازتولید فرهنگی متاثر از تحلیل مارکس وبر در باب نقش و جایگاه گروه های منزلتی در جوامع معاصر است (نوربخش:۱۳۸۹،۱۰۴). به نظر وبر، گروه های منزلتی، اغلب سبک زندگی یا شیوه های رفتاری ای دارند که آنان را از بقیه افراد جامعه متمایز می سازد. در حالی که عضویت طبقاتی به میزان قدرت شخص در نظام اقتصادی دلالت می کند، گروه های منزلتی برحسب قدرتی ترسیم می شوند که از آبروی اجتماعی یا حیثیت توزیع شده در نظام منزلتی سرچشمه می گیرد(گرب،۷۸:۱۳۷۳)
با تاسی از نظریه وبر، نظریه پردازان بازتولید فرهنگی بر نقش گروه های منزلتی و شیوه های زندگی آنان، ارزش ها، نگرش ها و باورهای آنان تاکید دارند و آموزش و تحصیلات را یکی از ساز و کارهای اصلی حفظ و تداوم تفاوت در سبک زندگی، ارزش ها، هنجارها و نگرش های گروه های مختلف اجتماعی می دانند. بنابراین می توان گفت که نقش بنیادی آموزش و پروش در قشربندی باید بیشتر براساس سرمایه فرهنگی و منزلت که در اختیار گروه ها قرار می گیرد، تعیین شود تا بر اساس قدرت اقتصادی و طبقه. در اینجا می توان نظریه پردازان دیدگاه کارکردگرایی را، که معتقد آموزش و پرورش برای کلیه افراد جامعه کارکرد دارد و به آنها منزلت می بخشد، نقد کرد و به آنها این مساله را گوش زد کرد که آموزش و پرورش منزلت را به گونه ای نابرابر توزیع می کند. در نظریه بازتولید فرهنگی، به مدارک، مستقل از مهارت های خاص یا پاداشی که دربردارند، به عنوان ارزش منزلتی مهم نگریسته می شود که ر تملک و کنترل نخبگان قرار می گیرد ت به موقعیت های پرمنزلت تر که پیش روی آنان است، دست یابند(نوربخش،۱۳۸۹: ۱۰۴-۱۰۵).
باسیل برنشتاین با طرح مفهوم( قالب های زبانی) در چارچوب نظریه بازتولید فرهنگی به بررسی رابطه متقابل زبان و تعامل اجتماعی پرداخته و توانایی های زبانی را عامل مهمی در بازتولید فرهنگی طبقات می داند. زبان محدود نوعی گفتار است که با محیط فرهنگی یک اجتماع یا طبقه پایین پیوند دارد. بسیاری از افراد طبقه پایین در یک فرهنگ نیرومند خانوادگی یا همسایگی که در آن ارزش ها و هنجارها بدیهی و مسلم انگاشته شده اند، و در زبان بیان نمی شود، زندگی می کنند. برعکس، تکامل زبانی کودکان طبقه متوسط، به نظر برنشتاین، متضمن فراگیری یک زبان بسیط یافته است؛ یک شیوه سخن گویی که در آن معانی واژه ها می تواند فردیت یافته و با وضعیت های خاص متناسب شود. شیوه هایی که کودکان طبقه متوسط به کمک آنها کاربرد زبان را یاد می گیرند کمتر به زمینه های خاص محدود می شود، کودک آسان تر می تواند اندیشه های انتزاعی را تعمیم دهد و آن را بیان کند. بدین سان مادران طبقه متوسط، هنگامی که کودکان خود را کنترل می کنند، اغلب دلایل و اصولی را که مبنای واکنش های شان نسبت به رفتار کودک است، توضیح می دهند. به گفته برنشتاین، کودکانی که زبان گفتاری بسط یافته را فرا گرفته اند، بیشتر از کودکانی که از قالب زبان محدود فراتر نرفته ند می توانند تقاضای آموزش و پرورش رسمی را برآورده سازند(گیدنز،۴۵۷:۱۳۷۳)
بنابراین، کدهای زبانی به عنوان بخشی از سرمایه فرهنگی طبقات می تواند به نابرابری های تحصیلی و سرانجام به نابرابری های اجتماعی –اقتصادی منجر شود. کدهای زبانی طبقات مسلط و هنجار زبانی آنان، مطلوب و معیار مورد توجه مدارس و نظام آموزش و پرورش قرار می گیرد(ترادگیل،۱۳۷۶: ۱۴۷).
روی هم رفته، نظریه پردازان دیدگاه بازتولید فرهنگی با تاکید بر شیوه های جامعه پذیری و انتقال ارزش ها، هنجارها و الگوهای رفتاری و گفتاری به کودکان و به عبارتی انتقال سرمایه فرهنگی از والدین به فرزندان، انتقال نابرابر سرمایه ی فرهنگی در بین طبقات مختلف اجتماعی و حفظ و بازتولید این فرایند از طریق نظام آموزش و پرورش را به عنوان جایگزین تحلیل های مارکسیستی (بازتولید اجتماعی)، وارد حوزه ی جامعه شناسی کرده اند.
۲-۴-۶- سرمایه فرهنگی از منظر پل دیماجیو
دیماجیو نخستین کسی بود که نظریه سرمایه فرهنگی را در قالب مدل تحرک فرهنگی مطرح نمود. او معتقد بود که در جوامع مدرن غربی که متکی به اقتصاد بازار هستند نظم پایگاهی سنتی از بین رفته است و حریم هایی که در جوامع قبل برای تمایز گروه های پایگاهی مورد استفاده قرار می گرفتند متغیر و سیال شده اند. به همین دلیل تاکید بر مشارکت در فرهنگ پایگاهی اهمیت بیشتری نسبت به عضویت در این پایگاه ها پیدا کرده است. و این مشارکت صرفاً در خانواده صورت نمی گیرد و در هر جایی ممکن است نماد های فرهنگ پایگاهی آموخته شود. در چنین دنیای سیالی تجارب دوران کودکی و پیشینه خانوادگی تنها ممکن است تعیین کننده ضعیفی برای سرمایه فرهنگی فرد باشد. از آنجا که عضویتگروهی منجر به تغییراتی در تجارب افراد و پیشینه آنها می گردد، و استراتژی منطقی و مفیدی برای مشارکت در فعالیت های فرهنگی طبقه متوسط است، می تواند باعث افزایش سرمایه فرهنگی و تحرک عمودی طبقات و گروه های پایین تر شود. بنابراین نکته اساسی این است که سرمایه فرهنگی تنها نقش بازتولید را نداشته باشد، بلکه در تعدیل پایگاه اجتماعی هم موثر باشد(DiMaggio,1982).
تفاوت اساسی بین دو مدل بازتولید اجتماعی بوردیو – که در ادامه بدان خواهیم پرداخت- و تحرک فرهنگی دیماجیو، در توافق پایگاه اجتماعی است. بوردیو در نظریه خود پایگاه اجتماعی را دارای ابعاد گوناگون دانسته که با یک دیگر سازگاری و هماهنگی زیادی دارند. اعضای طبقات بالاتر بخشی از دارایی اقتصادی خود را به سرمایه فرهنگی تبدیل می کنند که فرزندان آنها، به ارث می برند. به همین نحو، افرادی که در طبقات پایین هستند و تحصیلات پایینی دارند، سرمایه اقتصادی کافی در اختیار ندارند تا آن را به سرمایه فرهنگی تبدیل نمایند، بنابراین فرزندان آنها در قلمرو دارایی های فرهنگی هم فقیر باقی می مانند. در مقابل این رویکرد، دیمجیو سخن از گروه های پایگاهی پراکنده می نماید. او و همفکرانش مستقیما با همخوانی پایگاهی مخالفت می کنند و برآنند که سرمایه فرهنگی به وسیله پایگاه اجتماعی تعیین نمی گردد. آنها نظریه خود را به شکل ساده بر پایه وجود پایگاه های ناسازگار بنا می کنند. گرچه همبستگی بالای بین برتری ها و مزایا از یک سو و شرایط نامساعد از سوی دیگر را در جوامع مدرن انکار نمی کنند ولی معتقدند که این همبستگی ها کامل نیست و برتری در یک بعد، لزوما منجر به برتری در ابعاد دیگر نمی گردد.(جانعلیزاده؛خوش فر؛سپهر،۲۲۱:۱۳۸۹-۲۲۳)
۲-۴-۷- سنجش سرمایه فرهنگی
همانطور که گفته شد، تعریف واحدی از مفهوم سرمایه فرهنگی نمی توان ارائه داد. با این وجود، می توان وجه مشترکی را در این تعاریف یافت. در نظریه سرمایه فرهنگی ابعاد و عناصر فرهنگی می توان به عنوان منابع تسهیل کننده برای دسترسی به موقعیت ها، امتیاز ها و پاداش های کمیاب و ارزشمند تلقی شود. مفهوم سرمایه فرهنگی بر چنین منابعی(ذهنی و عینی) اشاره دارد. به عبارتی روشن تر و در نگاهی تلفیقی می توان اشاره نمود که سرمایه فرهنگی شامل دارایی ها، فعالیت ها و اطلاعات فرهنگی، مدارج تحصیلی، منش، انتظارات، تعاملات فرهنگی در عرصه ی اجتماعی، و نیز گرایش و نگرش عامل اجتماعی به ارزش ها و عناصر فرهنگی می باشد.
به طور کلی شاخص های بکار گرفته شده برای سنجش سرمایه فرهنگی عبارتند از:
-
- مدارک تحصیلی، که در تقسیم بندی بوردیو از انواع سرمایه فرهنگی شکل خاصی از این سرمایه یعنی سرمایه نهادینه شده محسوب می شود. این شاخص برای تمایز قائل شدن بین آموخته های خود شخص که هر لحظه ممکن است زیر سوال برود و سرمایه فرهنگی کسب شده از طریق مراحل آموزشی که دارای اعتبار ضمانت قانونی است یه کار می رود.
-
- دارایی های فرهنگی که در قالب اشیا مادی و کالاهای متعلق به فرهنگ متعالی مثل نوشته ها، نقاشی ها، مجسمه ها، ابزارها و کار ها هنری، آلات موسیقی، مثل کتاب، امکانات لازم برای مطالعه، ابزار و وسایل دقیق و غیره عینیت یافته اند. این نوع از دارایی ها به دلیل ارتباط تنگاتنگ استفاده از آنها با دانش و بیینش خاص آنها متمایز از کالاهای اقتصادی یا مادی مثل اتوموبیل یا منزل مسکونی است.
-
- مصرف و استفاده از کالاهای فرهنگی خاص مثل تماشای توع خاصی از برنامه های تلویزیون و مصرف موسیقی خاص، عادت های مطالعه که شامل نوع و میزان خواندن کتاب، استفاده از اینترنت و همچنین فعالیت های فرهنگی مثل خلق هنرهای بصری و فعالیت های علنی از قبیل رفتن به موزه ها، تئاترهای زنده، سینما و مشارکت در هنرهای زیبا، پیگری حوادث هنری، مسافرت های فرهنگی، شرکت در کلاس های فرهنگی و هنری را شامل می شود.
-
- دانش فرهنگی غیر رسمی افراد که شامل :
الف) آشنایی، درک ارزش و دانش تاریخی درباره عرصه های گوناگون فرهنگ و هنر مسلط، مثل ادبیات، موسیقی، هنر و غیره
ب) دانش زبانشناختی افراد که شامل میزان آشنایی و تکلم با زبان مسلط فرهنگی، آشنایی و تکلم به زبان های گوناگون، دامنه واژگان فعال و غیر فعال افراد و میزان گستردگی الگوهای زبانی آنها در مکالمات جاری می شود.
ج) دانش افراد از نهادها و سازمان های رسمی در تعامل و پیگیری منافع خود.
۵- شاخص های رابطه ای سرمایه فرهنگی که شامل:
الف) شاخص های مربوط به روابط فرهنگی فضای درون خانواده که نشانگر کیفیت و کمیت ارتباطات فرهنگی بین اعضای خانواده با یکدیگر است، و شامل بحث ها و گفتگوهای آنها درباره مسائل فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و فعالیت های آنها می شود.
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1400-09-24] [ 10:32:00 ب.ظ ]
|