سن صغیر ممیز در قانون مشخص نشده است و تشخیص صغیر ممیز از غیرممیز در صورت اختلاف با دادگاه است. محاکم قطعاً در تعیین این که طفل ممیز بوده یا خیر به سن و قدرت تمیز و تشخیص و مصلحت او توجه خواهند داشت.
وجه تمایز صغیر با کبیر در واقع قوه تمییز بوده لکن مدلول آن در قانون مدنی کسی است که به سن بلوغ نرسیده است (تبصره ۱ ماده ۱۲۱۰ قم) یعنی زیر ۱۵ سال تمام قمری در مورد پسران و زیر ۹ سال تمام قمری در مورد دختران سن دارد این معنی را به راحتی میتوان با ملاحظه مندرجات ورقه شناسنامه اشخاص احراز نمود.
گفتار سوم: اهمیت و چگونگی رشد قدرت کنترل اراده در اطفال
در حقوق جزا اراده عبارت از نوعی عمل نفسانی توام با شعور است از این منظر فرد مسئول ، علاوه بر توانایی ذهنی برای تشخیص و تمییز امور، از اراده آزاد در ارتکاب رفتار نیز بهرهمند میباشد .
مقصود ازچگونگی رشد قدرت کنترل اراده در اطفال ناظر بر چگونگی رشد در قوای عقلی و توجه به مراحل تحولات ذهنی ، عاطفی و حرکتی رشد اجتماعی کودک میباشد .
به همین منظور در این گفتار به بیان یافته های علمی در خصوص تاثیر عوامل زیستی در چگونگی رشد قدرت کنترل اراده ( قوه عقلی و ذهنی ) در اطفال می پردازیم .
الف) یافته های علمی درخصوص تأثیر عوامل زیستی بر قدرت کنترل اراده در اطفال
روان شناسان دو عامل را به منزله ی عوامل مؤثر در رشد مطرح میکنند که آن ها را عوامل زیستی و محیطی می خوانیم. آنان بر این باورند که عوامل بیولوژیکی و محیطی و به تعبیردیگر،وراثت ومحیط،تعیین کننده ی همه ی رفتارها خواهند بود .
مقصود از عوامل زیستی در واقع همان پایه های زیستی هنگام تشکیل نطفه ، ویژگی ها و صفات پدر و مادر و حتی برخی از نیاکان از طریق ژن ها در هسته سلول به کودک منتقل می شود که اصطلاحا آن را وراثت یا عامل ارثی میگویند .
افزون بر خصوصیات فیزیکی و فیزیولوژیکی، مانند شکل ظاهری صورت، رنگ پوست، مو، بلندی و کوتاه قد، رنگ چشم و برخی نقص های جسمانی مانند لب شکری، کف پای صاف و … ، ویژگی های روانی نیز به طور فی الجمله تحت تأثیر وراثت هستند: برخی عقب ماندگی ها (۱۵۰ نقص ژنتیک شناخته شده)، هوش، شخصیت، طول عمر و آسیب های روانی آمادگی ژنتیک در آن ها مؤثر است.
در روایات، صفات اخلاقی چون وفاداری، بی وفایی، شهامت، بزدلی، نجابت، رذالت، پستی و خونسردی به عوامل ارثی نسبت داده شده است .[۵۸]
پایه های محیطی مقصود، عواملی است که پس از تشکیل نطفه از طریق محیط بر انسان وارد می شود.
این عوامل شامل محیط درون رحمی (پیش از تولد) مانند اکسیژن، مواد غذایی، حرارت، احوال مادر، ضربه های فیزیکی و روانی، تشعشعات و داروها است. محیط طبیعی پس از تولد، مانند آب و هوا، تغذیه و منطقه جغرافیایی و محیط اجتماعی نیز شامل خانواده، مدرسه، همسالان، جامعه، فرهنگ، دین، رسانه های جمعی، محل کار و نهادهای سیاسی می شود.
پایه های محیطی به صورت های مختلف بر فرد تأثیر گذار است و زمینههای تغییر یا تحول را به وجود می آورد. انواع تأثیرات محیط عبارتند از: رشد و شکوفایی استعدادها، شکل دهی هدایت رفتار، الگودهی به شخصیت فرد، آموزش و انتقال اطلاعات و بالأخره جامعه پذیری از طریق انتقال آداب و رسوم و هنجارهای اجتماعی.
کتل در مورد تاثیر عوامل زیستی در رفتار جنین بحث زیادی میکند،او اعتقاد دارد این عوامل میتواند تاثیر شگرفی در شخصیت فرد داشته باشد،برای مثال به اعتقاد او کودکانی که با سندرم داون متولد می شوندهوش کمی داشته و شخصیتی با الگوهای رفتاری به شدت محدود دارند،علاوه براین نابهنجاری در متابولیسم بدن میتواند منجر به عقب ماندگی ذهنی گردد . [۵۹]
به اعتقاد وی در طول سال اول زندگی تاثیر عوامل زیستی بیشتر از عوامل محیطی است ولی هر چقدر سن فرد افزایش مییابد تاثیر محیط در شکل گیری شخصیت افزایش مییابد. [۶۰]
همچنین کتل با توجه به الگوهای رشد، تحقیقاتی در زمینه ” روندهای سنی” انجام داده است که شامل انواع صفات و رابطه سطوح کلی آن ها با هر یک از مراحل رشد است یعنی نوع صفات و سطح کلی آن ها با هریک از مراحل رشد مرتبط و پیوسته است. تحقیق در روندهای سنی مستلزم مطالعه هر صفت در خلال زبان نیز هست. بسیاری از تحقیقات مربوط به سطوح سنی به این نتیجه رسیدهاند که در آزمودنیهای چهارساله به بالا چه از لحاظ تعداد و چه از لحاظ نوع،عوامل زیر بنایی یکسانی را میتوان مشاهده کرد ،[۶۱] از طرف دیگر مطالعه کودکان کودکستانی نشان میدهد که تنها حدود یک سوم از صفات مربوط به بزرگسالان در این کودکان دیده می شود . [۶۲]
دوسوم از ویژگی های شخصیتی را محیط و یک سوم را وراثت تعیین میکند.[۶۳]
همانطوریکه در ابتدای بحث گفته شدمقصود از چگونگی رشد قدرت کنترل اراده در اطفال ناظر بر رشد قوای عقلی و ذهنی و روانی کودک حکایت دارد . در این خصوص برای تبیین این موضوع که در بحث چگونگی شکل گیری قوه تمیز مراحل تحول ذهنی را در نظریه پیاژه بیان نموده ایم به نقل از دکتر شاملو در کتاب « عدالت کیفری و اطفال » [۶۴] پی می گیریم .
پیاژه به چهار عامل مهم در رشد اشاره میکند که عبارت است از رشد درونی و عصبی ، تجربه فیزیکی و منطقی ، تعامل و تجربه و کنش متقابل اجتماعی و تعادل جویی .
فقدان هر یک از این ها و محرومیت کودک از هر یک از این عوامل ، نقصی آشکار در شکل گیری ذهن و تکوین شخصیت را باعث می شود . نیاز به محیط غنی برای امکان تعامل کودک با محیط و تحقق عامل مهم کنش متقابل اجتماعی با هم سن و سال ها و بزرگتر ها از اهمیتی خاص در نگاه روانشناختی و تربیتی به کودک برای پیاژه داشت .
پیاژه مراحل تحول ذهنی را به سه مرحله زیر تقسیم کرد[۶۵] .
الف – مرحله حسی حرکتی [۶۶] ب – مرحله عملیاتی ج – مرحله عملیات منطق تئوری
در مرحله اول که از بدو تولد شروع شده و دو سال اول زندگی را پوشش میدهد .مهمترین تغییر این مرحله شکل گرفتن نوعی از حافظه ابتدایی است که در اصطلاح روانشناسی به آن شئی دایم[۶۷] میگویند . به این معنی هر شئی خارج ازدید کودک خارج از ذهن اونیز خواهد بود .
[جمعه 1401-09-25] [ 12:30:00 ق.ظ ]
|