جدول ۵-۴
خلاصه مدل رگرسیون، تحلیل واریانس و مشخصه های آماری رگرسیون مربوط به سبکهای عشق ورزی و تعارضات زناشویی
منابع
مجموع مجذورات
درجه آزادی
میانگین مجذورات
F
Sig
R
R2
رگرسیون
۰۹۷/۴۴۴۴
۵
۸۱۹/۸۸۸
۸۷۲/۳
۰۰۲/۰
۳۱۶/۰
۱۰/۰
باقیمانده
۹۰۳/۳۹۹۴۱
۱۷۴
۵۵۱/۲۲۹
کل
۴۴۳۸۶
۱۷۹
نتایج:
رابطه سبکهای عشق ورزی و تعارضات زناشویی به عنوان متغیر پیشبین و متغیر ملاک در معادله رگرسیون به صورت همزمان تحلیل شد. با توجه به ۰۰۱/۰=P و ۸۷۲/۳=(۱۷۴و۵) F، میتوان بیان کرد که ترکیب خطی متغیرهای پیشبین، تبیینکننده متغیر ملاک یعنی تعارضات زناشویی هستند. بنابرین واریانس تعارضات زناشویی از طریق سبکهای عشق ورزی و تعارضات زناشویی تبیین می شودو ۱۰% از واریانس تعارضات زناشویی مربوط به سبکهای عشق ورزی است.
ضرایب استاندارد مربوط به اثر سبکهای عشق ورزی بر تعارضات زناشویی در جدول ۶-۴ ارائه شده است.
جدول ۶-۴، ضرایب استاندارد مربوط به سبکهای عشق ورزی و تعارضات زناشویی
متغیر
ضریب بتا
مقدار t
Sig
عشق رومانتیک
۰۴۵/۰
۳۹۲/۰
۶۹۶/۰
عشق دوستانه
۲۷۲/۰-
۵۵۸/۲-
۰۱۱/۰
عشق بازیگرانه
۲۹۸/۰
۲۹۸/۲
۰۲۳/۰
عشق شهوانی
۰۳۲/۰-
۲۴۸/۰-
۸۰۴/۰
عشق واقع گرایانه
۱۳۷/۰
۸۵۶/۰
۳۹۳/۰
عشق فداکارانه ۱۴۸/۰ ۸۶۴/۰ ۴۱۱/۰
نتایج:
با توجه به جدول ۶-۴، و شاخصهای محاسبه شده، تنها مؤلفه های عشق رومانتیک و عشق شهوانی و عش بازیگرانه پیشبینیکننده تعارضات زناشویی هستند و سایر مؤلفهها پیشبینیکننده متغیر ملاک نیستند. همچنین با توجه به ضرایب بتا میتوان این گونه بیان کرد که عشق بازیگرانه واریانس بزرگ تری از تعارضات زناشویی را نسبت به عشق دوستانه تبیین میکند.هم چنین عشق دوستانه با متغیر ملاک رابطه منفی معنادار دارد.
فصل پنجم: بحث، نتیجهگیری و پیشنهادها
هدف از پژوهش حاضر ، بررسی رابطه پیشبینی کنند گی طرحواره های ناسازگار اولیه و سبک های نگرش به عشق بر تعارضات زناشویی در بین دانشجویان متأهل دانشگاه آزاد شهر کرج بود. نمونه پژوهشی شامل ۲۲۰ نفر دانشجوی زن و مرد متاهلی که در ترم آخر سال تحصیلی ۹۳-۱۳۹۲ به تحصیل اشتغال داشتند بود که به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و با پرسشنامه های تعارضات زناشویی ،طرحواره یانگ و سبک نگرش به عشق مورد ارزیابی قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل داده ها با بهره گرفتن از روش تحلیل رگرسیون چندمتغیره انجام شد.
این پژوهش دو فرضیه زیر را مورد بررسی قرار دارد:
فرضیه اول
طرحواره های ناسازگار اولیه (با مؤلفه های : طرد و بریدگی، خودگردانی و عملکرد مختل، محدودیتهای مختل، دیگر جهتمندی و گوش به زنگی بیش از حد و بازداری) پیشبینیکننده تعارضات زناشویی است
فرضیه دوم
سبک های نگرش به عشق (عشق رومانتیک ، عـشق بازیگرانـه ، عشق شهوانی ، عـشق دوستانه ، عشق فداکارانه و عشق واقعگرایانه )پیشبینیکننده تعارضات زناشویی است.
نتایج نشان داد که ، مؤلفه های طرد و بریدگی ، خود گردانی ، عملکرد مختل ،گوش به زنگی بیش از حد و بازداری پیشبینیکننده تعارضات زناشویی هستند و همچنین در شکل گیری تعارضات زناشویی ، مؤلفه های خودگردانی و عملکرد مختل نقش پیشبینی کنندگی بیشتری نسبت به دو مؤلفه گوش به زنگی بیش از حد و بازداری دارند.
بر اساس این یافته ها فرضیه اول مورد تاًیید قرار میگیرد . این یافته ها همسو و در راستای یافته های مریم ذوالفقاری و همکاران (۱۳۷۸) ، فاتحی زاده و عابدی)۱۳۸۷(،(آریتی و بمپوراد ،۲۰۰۷)، مریم پور رحیمی (۱۳۸۹). بوده و آن را تأیید میکند. نتایج آن ها نشان میداد که هرچه طرحواره ها ناسازگارتر میشوند صمیمیت زناشویی کاهش مییابد. این یافته با نظریه طرحواره های یانگ همخوان است که طرحواره ها هسته اصلی اختلالات شخصیت و منش شناختی است.
در تبیین این یافته پژوهشی می توان گفت افرادی که در حوزه خودگردانی و عملکرد مختل نمرات بیشتری را کسب میکنند. نمی توانند برای جدا شدن از والدین و داشتن عملکردی مستقل و در نهایت تشکیل خانواده توانمند و موفق عمل کنند. والدین این افراد اغلب به اعتماد به نفس فرزند خود لطمه زده اند و در تقویت عملکرد ماهرانه او در خروج از خانواده موفق نبوده اند. در نتیجه، این افراد نمی توانند در روابط زوجی خود درست عمل کرده و زندگی شان را بدون دریافت حمایت هاو کمک های دیگران اداره کنند. آن ها نمی توانند برای خودشان اهداف مشخصی در نظر بگیرند و با همسر خود تعارضات را حل و فصل و مدیریت کنند ، لذا از نظر کارایی و کفایت در دوران بزرگسالی مثل یک کودک کم سن و سال عمل میکنند و همین امر آن ها را در گستره ای از تعارضات زناشویی ناتمام قرار میدهد. آن ها احساس میکنند توانایی کسب درآمد، حل مشکلات ، خوب قضاوت کردن، به عهده گرفتن وظایف جدید و تصمیم گیری درست را ندارند. این طرح واره اغلب خودش را به شکل منفعل بودن و درماندگی افراطی نشان میدهد. و یا می ترسند مبادا هر لحظه دچار یک فاجعه شوند و نتوانند با آن مقابله کنند.و یا به دلیل خود تحول نیافته در خصوص ارتباط شان با فرد مهم زندگی شان بیش از حد اشتغال ذهنی پیدا کنند و یا غرق شدن در شخصیت طرف مقابل ، فقدان هویت و بی هدف بودن زندگی آن ها را در بر بگیرد و همین امر آن ها را به سوی تعارضات جدی زناشویی سوق دهد.
یکی از مهمترین عوامل تعیین کنندۀ پویایی های روابط زناشویی وجود عـشق و کیفیـت آن است .
نتایج به دست آمده در خصوص فرضیه دوم این پژوهش نشان داد که سبکهای عشق رومانتیک ، عـشق بازیگرانـه و عشق شهوانی پیشبینیکننده تعارضات زناشویی هستند.و سبک های عـشق دوستانه ، عشق فداکارانه و عشق واقعگرایانه پیشبینیکننده تعارضات زناشویی نیستند .
بر اساس این یافته ها فرضیه دوم نیز مورد تاًیید قرار میگیرد.این یافته هاهم جهت با یافته های ناصر یوسفی و همکاران(۱۳۹۰) بوده و آن را تأیید میکند. همچنین این یافته ها همسو و تاییدی بر یا یافته های رویا مشاک (۱۳۸۷). یافته های او نشان میداد که مؤلفه های صمیمیت و تعهد پیشبینی کننده مناسبی برای رضایت زناشویی میباشند.
در تبیین این یافته پژوهشی می توان گفت که سبکهای عشق رومانتیک ، عـشق بازیگرانـه ،عشق شهوانی میتوان گفت که این سبکهای عشق ورزی نسبت به سبکهای دیگر بر اساس متغییر های بی ثباتی بنا شده اند. تعهد یک متغییر با ثبات در روابط زناشویی است اما در این سبک های نگرش به عشق جایگاهی ندارد. این
-
- Dysfunctional ↑
[جمعه 1401-09-25] [ 01:38:00 ق.ظ ]
|