دانلود متن کامل پایان نامه ارشد – قسمت 10 – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
۲۵
۲-۵-۷ نقش خلاقیت در بهبود نیروی انسانی
کوششهای اقتصادی انسان همواره معطوف بر آن بوده است که حداکثر نتیجه را از حداقل تلاشها و امکانات به دست آورد. این تمایل را میتوان اشتیاق وصول به بهره وری افزونتر نام نهاد. جمیع اختراعات و ابداعات بشر از ابتدائیترین ابزار کار در اعصار بدوی گرفته تا پیچیده ترین و بغرنج ترین تجهیزات مکانیکی و الکترونیکی زمان حاضر متاثر از این تمایل و اشتیاق میباشد(هومن،۱۳۸۱).
اما همواره این سوال مطرح است که چرا کشوری پیشرفت کرده در حالی که کشور مشابه از نظر منابع اولیه و امکانات بهره وری دارای شرایط بهتری بوده و عقب مانده است. چه عامل مهمی در شرایط مشابه باعث پیشرفت و موفقیت(کشور-گروه- فرد) و باعث عقب ماندگی و عملکرد نادرست بعضی دیگر می شود. پاسخ به این سوال را بایستی در ارتباط مستقیم و همبستگی مثبت بین خلاقیت و نوآوری نیروی انسانی و سطح بهره وری سازمانها جستجو نمود. خلاقیت و نوآوری لازمه و پیش درآمد توسعه و پیشرفت و تعالی یک سازمان و جامعه است و آگاهی از متون و تکنیک های آن ضرورتی اجتناب ناپذیر برای مدیران – کارکنان و پژوهشگران علاقه مند است(هومن،۱۳۸۱).
۲-۵-۷-۱ اهمیت خلاقیت و نوآوری
با پیشرفت روز افزون دانش و تکنولوژی و جریان گسترده اطلاعات، امروزه سازمانها نیازمند آموزش مهارتهایی هستند که با کمک آن بتوانند همگام با توسعه علم و فناوری به پیش بروند. هدف باید پرورش کارکنانی باشد که بتوانند با مغزی خلاق با مشکلات روبرو شده و به حل آن ها بپردازند؛ به گونهای که افراد بتوانند به خوبی با یکدیگر ارتباط برقرار کرده و با بهره گیری از دانش جمعی و تولید افکار جدید مشکلات را از میان بردارند. امروزه سازمانها نیازمند آموزش خلاقیت هستند که با خلق افکار جدید به سوی موفقیت قدم بردارند(موفقی و همکاران، ۱۳۸۷).
رشد فزاینده اطلاعات، سبب شده است که هر انسانی از تجربه و علم و دانشی برخوردار باشد که دیگری فرصت کسب آن ها را نداشته باشد، لذا به جریان انداختن اطلاعات، علم، دانش و تجربه در بین انسانها یکی از رموز موفقیت در دنیای امروز است. هیچ کس قادر نیست به میزان اطلاعات واقعی هر کس که در گوشه ذهن او نهفته است پی ببرد. این اطلاعات زمانی به حرکت در میآید که انگیزهای قوی سبب رها شدن آن به بیرون ذهن میشود. در این مرحله انسانها به سرنوشت سازمان حساس هستند و در جهت رشد سازمان میکوشند و در نهایت سبب میشود جریانی از علم و دانش و تجربیات میان کارکنان جاری شود که همین امر زمینهساز نوآوری و خلاقیت خواهد بود.
یکی از عوامل مؤثر در بروز خلاقیت در یک جامعه، زمینهسازی و بسترسازی در بین انسانها جهت ایجاد فرهنگی است که در آن همگان در تلاش برای رشد دادن دیگری هستند و با تأثیر بر روی یکدیگر به پیشرفت جامعه کمک میکنند. یکی از شرایط لازم برای پدیدار شدن افکار نو، وجود آرامش برای مغز است. به همین خاطر لازم است سازمانها بکوشند تا شرایطی پدید آید که در بستر آن مغز بیندیشد و تکامل یابد و سبب ساز افکار نو شده و شرایط برای سازندگی در سازمان مهیا شود(موفقی، ۱۳۸۷).
۲۶
۲-۵-۷-۲ تعریف و مفهوم خلاقیت و نوآوری
از خلاقیت تعاریف متعددی ارائه شده است. به عنوان نمونه در تعریفی از خلاقیت آمده است: «خلاقیت یعنی تلاش برای ایجاد یک تغییر هدفدار در توان اجتماعی یا اقتصادی سازمان». از آنجا که محدود شدن به تعاریف می تواند مشکلاتی را به همراه داشته باشد در ادامه به بحث تفصیلی پیرامون ماهیت خلاقیت و نوآوری پرداخته خواهد شد.
از دیدگاه روانشناسی خلاقیت یکی از جنبههای اصلی تفکر یا اندیشیدن خلاقیت است. تفکر یعنی فرایند بازآرایی یا تغییر اطلاعات و نمادهای کسب شده موجود در حافظه درازمدت است. بر اساس این تعریف خلاقیت ارتباط مستقیمی با قوه تخیل یا توانایی تصویرسازی ذهنی دارد. این توانایی عبارت از فرایند تشکیل تصویرهایی از پدیدههای ادراک شده در ذهن و خلاقیت عبارت است از فرایند یافتن راههای جدید برای انجام دادن بهتر کارها، توانایی ارائه راه حل جدید برای حل مسائل، ارائه فکرها و طرحهای نوین برای تولیدات و خدمات جدید و استمرار آن پس از غیبت آن پدیدهها است.
از دیدگاه سازمانی خلاقیت یعنی ارائه فکر و طرح نوین برای بهبود و ارتقاء کمیت یا کیفیت فعالیتهای سازمان؛ مثلاً افزایش بهرهوری، افزایش تولیدات یا خدمات، کاهش هزینه ها، تولیدات یا خدمات از روش بهتر، تولیدات یا خدمات جدید و غیره میباشد.
منظور از نوآوری خلاقیت متجلی شده و به مرحله عمل رسیده است، به عبارت دیگر نوآوری یعنی اندیشه خلاق تحقق یافته؛ نوآوری همانا ارائه محصول، فرایند و خدمات جدید به بازار است؛ نوآوری به کارگیری تواناییهای ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید است(هام و گریف، ۲۰۰۵).
خلاقیت به طور عام به معنای توانایی ترکیب اندیشهها به شیوهای منحصر به فرد یا ایجاد ارتباطی غیرمعمول بین اندیشهها است. یک سازمان که مشوق نوآوری است سازمانی است که دیدگاههای ناشناخته به مسائل یا راه حلهای منحصر برای حل مسائل را ارتقا میدهند. نوآوری فرایند کسب اندیشهای خلاق و تبدیل آن به محصول و خدمت و یا یک روش عملیاتی مفید است(نجمی، ۱۳۸۲).
بعضی افراد براین باور هستند که خلاقیت ذاتی بوده و برخی دیگر باور دارند که هرکس با آموزش میتواند خلاق شود. در دیدگاه دوم خلاقیت را میتوان فرایندی چهار مرحلهای مرکب از ادراک، پرورش، الهام و نوآوری تعریف کرد. ادراک یعنی نحوه دیدن چیزها، خلاق بودن یعنی چیزها را از زاویهای منحصر به فرد دیدن است. به عبارتی یک کارمند ممکن است راه حلهای یک مسئله را طوری ببیند که دیگران نمیتوانند آن طور ببینند. رفتن از ادراک به حقیقت به هر حال فوراً اتفاق نمیافتد. در عوض اندیشهها از فرایند پرورش میگذرند. بعضی اوقات کارکنان نیاز دارند که در مورد اندیشههای خود تعمق کنند. این به معنای فعالیت نکردن نیست بلکه در این مرحله کارکنان باید داده های انبوهی را که ذخیره، بازیابی، مطالعه و دوباره شکل دهی کردهاند در نهایت در قالب چیزی جدید بریزند. گذشت سالیان برای طی این مرحله امری طبیعی است.
در فرایند خلاقیت، الهام آن لحظهای است که تمامی تلاشهای قبلی فرد به طور موفقیت آمیز به ثمر میرسند اما این پایان کار نیست. خلاقیت نیاز به تلاشی نوآور دارد. نوآوری به معنای گرفتن آن الهام و تبدیل آن به صورت عملی است. این گفته را به ادیسون نسبت میدهند که «خلاقیت یعنی یک درصد الهام و ۹۹ درصد عرق ریختن» به عبارتی ۹۹ درصد نوآوری را آزمودن، ارزشیابی کردن و باز آزمودن آن چیزهایی را تشکیل میدهد که توسط الهام دریافت شده است. معمولاً در این مرحله است که فرد دیگران را بیشتر مطلع و درگیر آن چیزی میکند که روی آن کار کردهاست(نجمی، ۱۳۸۲).
۲۷
۲-۵-۷-۳ عوامل مؤثر در خلاقیت
استرنبرگ و اوهارا[۴۰](۲۰۰۷) در بررسیهای خود شش عامل را در خلاقیت افراد مؤثر دانستهاند:
۱- دانش: داشتن دانش پایهای در زمینهای محدود و کسب تجربه و تخصص در سالیان متمادی.
۲- توانایی عقلانی: توانایی ارائه ایده خلاق از طریق تعریف مجدد و برقراری ارتباطات جدید در مسائل.
۳- سبک فکری: افراد خلاق عموماً در مقابل روش ارائه شده از طرف سازمان و مدیریت ارشد، سبک فکری ابداعی را بر میگزینند.
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1401-09-25] [ 01:39:00 ق.ظ ]
|