از این توضیح نتیجه می گیریم که بزهکاری مجموع جنحه ها و جرایم کم اهمیت است و چون اطفال نوعاً مرتکب جرایم خفیف می‌شوند، ‌در مورد اطفال واژه بزهکاری و ‌در مورد بزرگسالان واژه مجرمیت به کار می رود.[۱۵]

سازمان ملل متحد بزهکاری را تعریف ننموده و از واژه جرم استفاده ‌کرده‌است و اذعان داشته که جرم عبارت است از هر گونه عمل (فعل یا ترک فعل) که قانونا در نظام خاص حقوقی قابل مجازات باشد. در صورتی که بزهکاری، یعنی تفسیر بزهکاری به عنوان یک پدیده کلی (مجموع جرایم ارتکابی در زمان و مکان معین.)[۱۶]

ج. طفل بزهکار

با مطالعه کتب حقوقی و جرم شناسی مشاهده می شود بزهکار به مجرمانی اطلاق می شود که کمتر از سن معینی هستند.لفظ طفل بزهکار در اسناد بین‌المللی تعریف نشده و به جای آن واژه مجرم نوجوان به کار رفته که به کودک و فرد جوانی اطلاق می‌گردد که متهم به ارتکاب جرمی شده یا محرز گردیده، که جرمی مرتکب شده است.[۱۷]

بزهکار در برخی موارد به فردی نسبت داده می شود که صرفا مرتکب جرم نشده، بلکه به طور کلی فردی سر کش و ضد اجتماعی است. در کنوانسیون حقوق کودک نیز با به کار بردن واژه کودکان مجرم یا متهم به نقض قانون کیفری بر تعاریف قواعد پکن صحه می‌گذارد.

همان طور که بیان شد قواعد بین‌المللی در این رابطه، گاهی لفظ طفل بزهکار و گاهی لفظ مجرم نوجوان را به کار برده است و در مقام تعریف، مجرم نوجوان را فردی می‌داند که قبل از رسیدن به سن ۱۸ سالگی مرتکب جرم شده باشد. به عبارت دیگر به جای لفظ طفل بزهکار، لفظ مجرم نوجوان به کار رفته است ولی، دیدگاه این اسناد نسبت به اطفال بزهکار و ناسازگار، یک دیدگاه افتراقی نسبت به بزرگسالان است. طفل بزهکار را گاهی به عنوان مرتکب واقعی و گاهی به عنوان بزه دیده از جرم مورد بررسی قرار داده است و در اصل نوعی تلطیف در مواد مندرج در اسناد بین‌المللی، نسبت به اطفال بزهکار وجود دارد که بیشتر جنبه پیشگیری از بزه، حمایت و اصلاح و درمان این اطفال مد نظر بوده تا جنبه انتقام جویی، تادیب و تحقیر نسبت به آن ها.[۱۸]

بر اساس بند ۲ قسمت الف ماده ۴۰کنوانسیون حقوق کودک، مجرمیت یا اتهام کودک وقتی قابل قبول است که اولا اعمال ارتکابی کودک قبل از انجام آن توسط قانون ملی یا بین‌المللی منع شده باشد و ثانیاً در قسمت ب همین بند مقرر شده است که «تا زمانی که جرم، طبق قانون ثابت نشده، کودک بی گناه شناخته می شود.»[۱۹] و در قواعد پکن امور خاص این گونه تعریف شده است: « هر گونه رفتاری ( فعل یا ترک فعل) که به موجب قانون، تحت نظام های حقوقی ذی ربط قابل مجازات است.»

بدین ترتیب بزهکاری بر اساس مقررات بین‌المللی زمانی محقق می شود که عمل ارتکابی توسط کودک یا نوجوان حتما از قبل توسط قانون منع شده باشد در قوانین جمهوری اسلامی ایران نیز با توجه به تعریف جرم بر اساس ماده ۲ قانون مجازات اسلامی در تعریف بزهکاری صغار می توان گفت:طفل بزهکار در حقوق ایران کودکی است که مرتکب رفتاری می‌گردد که قانون آن را منع ‌کرده‌است ویا ترک عملی که انجام آن توسط قانون لازم دانسته شده است.

مبحث دوم: مسئولیت کیفری اطفال

در قوانین جزایی چنانچه فردی مرتکب جرمی شود باید پاسخگو باشد و بر او مجازات تحمیل می شود. به اصطلاح مقررات جزایی این شخص مسئولیت کیفری دارد. «به طور کلی مفهوم مجرم بستگی به مفهوم جرم دارد. مجرم بودن مستلزم ارتکاب یک جرم است. در این جا ارتکاب هر نوع عملی زیان آور به جامعه مطرح نیست، بلکه تنها عملی که در قانون به عنوان جرم شناخته شده و قانوناً مستوجب کیفر است، مورد توجه می‌باشد».۲ اما لزوماً هر فرد مرتکب جرم از نظر کیفری مسئول شناخته نمی شود. بلکه برخی از عوامل همچون جنون و مستی، صغر سن، اجبار و اکراه، جهل و اشتباه رافع مسئولیت کیفری هستند و مانع تحقق مسئولیت کیفری مرتکب جرم در این حالت می‌باشند. «با وجود وقوع جرم، گاهی مرتکب به علت صغر سن و یا عارضۀ جنون (در حین ارتکاب جرم) به دلیل عوامل رافع مسئولیت کیفیر عدم قابلیت انتساب جرم به وی قابل مجارات نیست».۳ همان طور که ذکر شد صغر سن به عنوان یکی از عوامل رافع مسئولیت کیفری مانع تحقق این مسئولیت برای کودک مرتکب جرم می شود. اگر چه عدم مسئولیت کیفری اطفال مورد توافق کلیه نظامهای حقوقی است. اما مسئله سن مسئولیت کیفری و مسئولیت کیفری تدریجی همچنان موضوع تضارب آرای می‌باشد. ‌بنابرین‏ در این مبحث ابتدا به تعریف مسئولیت کیفری و سپس مفاهیم مرتبط با آن پرداخته می شود

گفتار اول: مسئولیت کیفری

مسئولیت کیفری مترتب بر حالت و صلاحیت خاصی است که ناشی از ادراک و اراده آگاه در رفتار و کنشهای فردی می‌باشد که وی را سزاوار سرزنش می‌کند. در واقع سرزنش پایه و بنیان ساختار مسئولیت کیفری را تشکیل می‌دهد. از آنجا که ظهور ادراک و اراده آگاه در فرد تدریجی و غیر دفعی است، اهمیت و صلاحیت شخص نیز ‌به‌تدریج‌ در فرد حاصل می شود و دارای مراتب شدت و ضعف است.به عبارت دیگر در مسئولیت جزایی سرزنش به فاعل تحمیل می شود، زیرا رفتارش موجب ضرری شده و در پی آن تبعات جزایی و مسئولیت کیفری نیز از سوی قانون‌گذار به تدریج بر فرد تحمیل می شود ‌بنابرین‏ مسئولیت جزایی در صورتی محقق می شود که بتوان فعل مجرمانه را ناشی از اراده سالم و خاص مجرم دانست که وی با اختیار و اراده آزادخود و با توجه به درک نتایج حاصل ازآن مرتکب جرم شده و قادر به امتناع از انجام است.[۲۰]

‌بنابرین‏ «مسئولیت جزایی عبارت است از الزام شخص به ‌پاسخ‌گویی‌ آثار و نتایج زیان بار جرم انجام داده شده»[۲۱]

گفتار دوم: تعریف اهلیت جنایی

«اهلیت عبارت از حالت یا وصفی در شخص است که با ظهور آن شخص در معرض تحمیل مسئولیت جزایی، تحمل تبعات کیفری و بزه ارتکابی قرار می‌گیرد»۳. در واقع مسئولیت جزایی مترتب در ایجاد صلاحیت و صفات خاص در فرد است که آن نیز به نوبه خود ناشی از ظهور و رشد مراتب قوای ادراکی و فیزیکی وی ‌می‌باشد. لیکن با ایجاد اهلیت و ظهور مراتبی از ادراک و اراده آگاه در رفتار جنایی، لزوماًً مسئولیت جزایی بر فرد تحمیل نمی شود. در واقع اهلیت شرط مسئولیت جزایی است، لذا اگر اهلیت از بین برود، مسئولیت جزایی منتفی است، لکن اگر اهلیت در شخص حاصل شود، ضرورتا وی از نظر جزایی مسئول نیست. ‌بنابرین‏ اهلیت اعتبار صفات و حالت خاص در شخص است که شارع یا قانون گذار آن را اعتبار می‌کند به نحوی که فرد صلاحیت انجام اعمال حقوقی می‌یابد و تبعات جزایی رفتار خویش را می پذیرد.

گفتار سوم: بلوغ کیفری

با توجه به ظهور تدریجی و غیر دفعی اراده و ادراک و قدرت تمیز در اشخاص، اهلیت و صلاحیت شخص نیز به تدریج حاصل می شود، لذا همراه با این ظهور تدریجی، فرد به تدریج باید با مراتبی از مسئولیت جزایی و تحمل تبعات کیفری رفتار مجرمانه مواجه شود. پس از گذر از این مرحله و ظهور کامل اراده و ادراک در فرد و تحقق کامل تمیز ،بلوغ و رشد به عنوان سه مؤلفه‌ مهم مسئولیت جزایی، فرد ملزم به پاسخ کامل در قبال نتایج زیان بار جرم ارتکابی اش می‌باشد. سنی که شخص پس از رسیدن به آن مشمول مسئولیت تام جزایی و مقررات کیفری بزرگسالان خواهد بود و تفاوتی با آن نخواهد داشت را سن بلوغ کیفری می‌گویند.[۲۲]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...