با توجه به مطالبی که بررسی شد و تحلیل های عاملی انجام شده مقیاس سلامت روانی (بهزیستی) از سه عامل همبسته اما متمایز تشکیل می­ شود: بهزیستی هیجانی، روانشناختی و اجتماعی (کیز ۱۹۹۸). کیز معتقد است پژوهشگران تابحال برداشتی جامع از سلامت روانی را مورد بررسی قرار نداده­اند و صرفاً به جنبه­ های گوناگون بهزیستی (که وی آن ها را نشانه­ های سلامت روانی می­داند) که پیش‌بینی کننده بهزیستی هیجانی، روانشناختی یا اجتماعی­اند، پرداخته­اند. اما وی دیدگاهی جامع را برمی­گزیند به نحوی که از دید وی، بهزیستی فاعل نشانگر ادراک­ها و ارزیابی­های فرد از زندگی خود بر اساس حالت­های عاطفی و کنش وری روانشناختی و اجتماعی دانسته است. بخوبی شخص است که این دیدگاه با گسترش تعریف بهزیستی فاعلی، هر ۳جنبه بهزیستی را تا حدی در برگرفته. هم جنبه عاطفی (بهزیستی هیجانی) و هم جنبه کارکردی (بهزیستی روانشناختی و اجتماعی) (جوشن لو،۱۳۸۵).

از زاویه تجربی و بر اساس الگوی پزشکی که مطرح شد: سلامت روانی و بیماری روانی دو نقطه پایانی یک پیوستار واحد نیستند (کیز،۲۰۰۲ به نقل از حسینی موسوی، ۱۳۹۳). بر اساس مدل سلامت روانی کامل بهزیستی به عنوان حالتی تعریف می شود که الف) فقدان بیماری روانی و در عین حال ب) حضور در سطح بالای بهزیستی است (کیز ،۲۰۰۲).

۲-۱-۵ مدل سلامت روانی کامل

این مدل (مشابه آن را در بحث الگوی پزشکی داویس و همکاران ۱۹۹۰ بررسی شد) دو بعد سلامت روانی و بیماری روانی را ترکیب می­ کند که حاصل چهار حالت؛ به نحوی که هم سلامت روانی و هم بیماری روانی شامل دو حالت کامل و ناکامل­اند. سلامت روانی کامل نشانگانی است که ترکیبی از حضور سطوح بالایی از نشانه­ های بهزیستی هیجان، روانشناختی و اجتماعی و در عین حال عدم ابتلا به بیماری­های روانی اخیر را شامل می­ شود. ‌بنابرین‏ بزرگسالان که به لحاظ روانی سالم­اند علائم سرزندگی هیجانی و شادکامی و رضایتمندی بالا را نشان می­ دهند. از کنش وری روانشناختی و اجتماعی خوبی برخوردارند و در نهایت دچار بیماری­های روانی در طول ۱۲ ماه گذشته نیستند.

سلامت روانی ناکامل شرایطی است که در آن فرد دچار بیماری روانی است و واجد سطوح پائین بهزیستی اجتماعی، روانشناختی و هیجانی است. بیماری روانی کامل نشانگانی است که ترکیبی از سطوح پائین نشانه های بهزیستی هیجانی، روانشناختی و اجتماعی است (جوشن لو،۱۳۸۵)

افراد در حال پژمردگی از ناامیدی خاموشی رنج می‌برند که ثمره فقدان معنا، هدف و هرچیز مثبت دیگری در زندگی شان است. پژمردگی یک عارضه نادیده گرفته شده است که در اصل نقطه مقابل سلامت روان است. افراد در حال پژمردگی ساکن خالی و پوچ هستند، اما افراد در حال شکوفایی برای زندگی شور و اشتیاق دارند و به صورت فعال و مولد درگیر جامعه و افراد دیگر می‌شوند (کیز ،۲۰۰۳).

تلاش­هایی که در جهت گذر از الگوی­های سنتی سلامتی صورت گرفته، گرچه زمینه­ لازم را برای تلقی سلامت به عنوان حالتی از بهزیستی (نه صرفاً نبود بیماری) فراهم ساخته، ولی کافی نیست. البته الگوهای جدید سلامت نیز به طور عمده بر ویژگی‌های منفی تأکید دارند و در آن ها ابزارهای اندازه گیری سلامت اغلب با مشکلات بدنی (تحرک، درد، خستگی و اختلالات خواب)، مشکلات روانی (افسردگی، اضطراب و نگرانی) و مشکلات اجتماعی (ناتوانی در ایفای نقش اجتماعی، مشکلات زناشویی) سروکار دارد (ریف، ۱۹۹۸). در دهه­ گذشته ریف و همکارانش الگوی بهزیستی روانشناختی یا بهداشت روانی مثبت را ارائه کردند.

‌بر اساس الگوی ریف بهزیستی روانشناختی از شش عامل تشکیل می­ شود: پذیرش خود (داشتن نگرش مثبت به خود)، رابطه­ مثبت با دیگران (برقراری روابط گرم و صمیمی با دیگران و توانایی همدلی)، خودمختاری (احساس استقلال و توانایی ایستادگی در مقابل فشارهای اجتماعی)، زندگی هدفمند (داشتن هدف در زندگی و معنا دادن به آن)، رشد شخصی (احساس رشد مستمر) و تسلط بر محیط (توانایی فرد در مدیریت محیط) (ریف و کیز[۵۳]۱، ۱۹۹۵).

الگوی ریف به طور گسترده در جهان مورد توجه قرار گرفته است (چانگ و چن[۵۴]۲، ۲۰۰۵). ریف این الگو را ‌بر اساس مرور متون بهداشت روانی ارائه کرد و اظهار داشت مؤلفه­ های الگو، معیارهای بهداشت روانی مثبت است و این ابعاد کمک می­ کند تا سطح بهزیستی و کارکرد مثبت شخص را اندازه گیری کرد. در تعداد محدودی از پژوهش­ها رابطه­ بین بهزیستی روانشناختی و سلامت عمومی را مثبت و قابل توجه گزارش داده ­اند.

بهزیستی روانشناختی

رشد و بالندگی فردی

تسلط بر محیط

خویشتن پذیری

رشد و بالندگی فردی

روابط مثبت با دیگران

خود پیروی

(شکل (۲-۱) الگوی ریف در خصوص سازه بهزیستی روانشناختی، اقتباس از تمینی،۱۳۸۴ )

۲-۲ نگرانی از تصویر بدنی

دومین متغیر پژوهش حاضر نگرانی تصویر بدنی مورد بحث قرار ‌می‌گیرد. تصویر بدنی به صورت تجسم­های درونی از جنبه‌های ظاهری بدن تعریف شده است. تصور از بدن، پدیده پیچیده­ای است که در دهه­های اخیر توجه اندیشمندان را از حوزه ­های گوناگون به خود جلب ‌کرده‌است. (گارنر و کیمی کوک،[۵۵]۱ ۱۹۹۹) این مفهوم بسیار مورد توجه قرار گرفته اما تعریف واحدی برای آن ارائه نشده است. برای مثال، نزلک (۱۹۹۹) نگرش نسبت به بدن را شامل یک خودنگری مرتبط با بدن می­داند و به عزت نفس، اعتماد میان فردی رفتارهای ورزشی و غیره نسبت می­دهد.

مفهوم تصویر بدنی ثابت نیست و جوهره­ای پویا دارد. تصویر بدنی آرمانی فرد در اثر متغیرهایی مانند بازنمایی رسانه ­ها، رسوم فرهنگی و نگرش­های دوستان تغییر می­ کند. این تغییر دیدگاه ­ها به طور معمول با تغییر احساس­ها و افکار همراه است و حتی در موقعیت­های مشخص به تغییر رفتار می­انجامد. (پکورای گراماگلیا و گارزارو،[۵۶]۲ ۲۰۱۰)

تصویر بدنی یک مفهوم گسترده و پویا بوده و شامل ادراک فرد از اندازه و تناسب بدن ‌می‌باشد که با تفکر و احساس و دیدگاه سایر افراد نسبت به بدن او همراه است (کش، ۱۹۸۹). تصویر بدنی دارای یک ساختار چند بعدی است که شامل دو بخش مستقل ادراکی (تخمین اندازه­ بدن) و دیدگاهی (شناخت و احساس فرد نسبت به بدن) ‌می‌باشد. (روو و بنسون،[۵۷]۱ ۱۹۹۹) واژه­ تصویر بدن، یک اصطلاح جامع و فراگیر است که سازه­ های بسیاری را در بر ‌می‌گیرد. این سازه ­ها شامل رضایت/ نارضایتی از وزن، رضایت/ نارضایتی از بدن، شرم[۵۸]۲ از بدن، رضایت/ نارضایتی از ظاهر، ارزیابی ظاهر، ارزشمند دانستن بدن، بدشکلی بدن و طرحواره­ی بدنی است، اما محدود ‌به این سازه ­ها نیز نمی ­باشد. (وارنس، استلفسون، جینلی، دورمن[۵۹]۳، ۱۹۹۷)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...