کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



آخرین مطالب
 



ورود (Entry)، پدیده اساسی و واحد تجزیه و تحلیل در اقتصاد صنعتی است (سیدامیری و هندیجانی‌فرد، ۱۳۹۴، ص۱۰). پژوهشگران، ورود را به دو شکل تعریف کرده‌اند:
راه‌اندازی یک کسب و کار جدید به وسیله یک شرکت جدید یا حتی یک شرکت موجود یا از طریق سرمایه‌گذاری مخاطره‌پذیر داخلی (سیدامیری و هندیجانی‌فرد، ۱۳۹۴، ص۱۰).
شرکتی که اقدام به تولید محصولی در یک صنعت می‌کند که قبلا آن را تولید نمی‌کرده است. این تعریف اقتصاددانان صنعتی است (سیدامیری و هندیجانی‌فرد، ۱۳۹۴، ص۱۰).
این تعریف به این معناست که ورود نه تنها می‌تواند شامل ایجاد یک شرکت جدید باشد (تعریف سوم)، بلکه می‌تواند از طریق ساختن یک کارخانه جدید، خرید یک کارخانه موجود و تغییر در آمیخته محصول آن، به وسیله شرکت فعلی صورت گیرد (سیدامیری و هندیجانی‌فرد، ۱۳۹۴، ص۱۰).
کارآفرینی به معنی سرمایه‌گذاری جدید شرکتی (کارآفرینی سازمانی)
مطالعات مهمی در مورد فرایند و نتایج کارآفرینی در درون شرکت‌های بزرگ، نوعا تحت عنوان «کارآفرینی سازمانی » یا «سرمایه‌گذاری مخاطره‌پذیر شرکتی» انجام شده است. این مفهوم با چگونگی ظهور کسب‌وکارهای جدید در داخل شرکت‌های بزرگ از طریق تلاش‌های فعال کارکنان مرتبط است. هر چند رویکردهای گوناگونی در مورد این تعریف وجود دارد، اما یکی از مهم‌ترین رویکردها در این باب، کارآفرینی را به عنوان فرآیندی تعریف نموده است که از طریق آن، افراد- به تنهایی یا در درون یک سازمان- فرصت‌ها را بدون توجه به منابعی که در حال حاضر تحت کنترل هستند، تعقیب می‌کنند. شاید این تعریف یکی از وسیع‌ترین تعاریف کارآفرینی باشد. به طور کلی، کارآفرینان سازمانی در مقایسه با کارآفرینان فردی ریسک کم‌تری متحمل می‌شوند اما باید انتظار پاداش کم‌تری نسبت به همتایان مستقل خود داشته باشند (سیدامیری و هندیجانی‌فرد، ۱۳۹۴، صص۱۰-۱۱).
کارآفرینی به عنوان فرایند تخریب خلاق
این تعریف به صورت بسیار کلان، نقش کارآفرین را به عنوان موتور محرکه توسعه اقتصادی کشورها بیان می‌کند و کم‌تر به تشریح کارآفرین و چگونگی تعامل وی با محیط می‌پردازد. طبق این تعریف، کارآفرین از طریق تخریب خلاق، سازوکارهای موجود در بازار را به هم می‌زند و با تحول کیفی در ترکیبات محصول و نوآوری، شرکت‌های غیرنوآور و ناکارآمد را از بازار خارج می‌کند و به این شکل توسعه اقتصادی را موجب می‌شود (سیدامیری و هندیجانی‌فرد، ۱۳۹۴، ص۱۱).
کارآفرینی به معنای اداره-مالکیت کسب‌وکار کوچک و متوسط
تمرکز بر کارآفرین و نقش مهمش در ایجاد اشتغال، منجر به این تعریف از کارآفرین به عنوان «مالک- مدیر یک کسب و کار کوچک یا متوسط» شد. این تعریف در راستای تعریف اقتصاددانان کلاسیک است که کارکرد سرمایه‌گذار و کارآفرین را در هم می‌آمیختند. اما همان‌طور که گفتیم، پژوهشگران کارآفرینی اغلب بر ویژگی‌های شخصیتی، رفتارها و فعالیت‌های کارآفرین و رویدادهای مرتبط با وی متمرکز شده‌اند و نه اندازه کسب‌ و کار وی (سیدامیری و هندیجانی‌فرد، ۱۳۹۴، ص۱۱).
۲-۲-۱ سیر تاریخی کارآفرینی :
نخستین گام جهت شناخت و تبیین درست هر مفهوم یا پدیده ارائه تعریفی روشن از آن است. همانند سایر واژه های مطرح در علوم انسانی ارائه یک تعریف قطعی برای واژه کارآفرینی کاری دشوار و گاهی اوقات غیر ممکن است. تعاریف متفاوتی از دیدگاه های گوناگون برای کارآفرینی ارائه شده است. به طور کلی واژه کارآفرین ترجمه فرانسوی Entreprendre به معنای متعهد شدن است که در زبان انگلیسی به آن Entrepreneur نیز گفته می شود، اصطلاح کارآفرین به کسی اطلاق می شود که متعهد می شود مخاطره های یک فعالیت اقتصادی را سازمان دهی، اداره و تقبل کند ( کوارتکو و هاجتس[۶]، ۲۰۰۱ )، تیمونز کارآفرینی را خلق چیزی تازه از هیچ می داند ( کردنائیج، ۱۳۸۴ ). آمیت سوق دادن منابع به سوی ظرفیت هایی که ایجاد ثروت می نماید را در عمق مفهوم کارآفرینی می داند. بنابراین کارآفرینی فرایند کسب سود از ترکیب جدید، منحصر به فرد و ارزشمند منابع در محیطی همراه با ابهام و عدم قطعیت است. کارآفرینی به معنای آغاز یا رشد یک شرکت نوپا از طریق مدیریت نوآورانه و ریسک پذیر است ( احمدپور، ۱۳۸۱، ۲۵)، کارآفرینان افرادی هستند که نوآوری می کنند، فرصت های تجاری را شناسایی و خلق ترکیبات جدیدی از منابع را ارائه می کنند تا در محیط عدم قطعیت از این نوآوری سود کنند ( کرباسی و دیگران، ۱۳۸۱). بنا بر تعریفی، کارآفرینی حاصل برخورد ویژگی های فردی کارآفرینان با محیطی است که در آن نشو و نما یافته اند ( پوستیگو[۷]، ۲۰۰۲ ). جهت درک بیشتر این کلمه در جدول زیر تعاریف مختلفی که توسط صاحب نظران از این عبارت ارائه شده است نشان داده می شود.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۲-۲-۱-۱ دوره اول: قرن ۱۵ و ۱۶ میلادی، (( مردمان عهده دار پروژه های بزرگ))
اولین تعاریف از کارآفرینی در این دوره یعنی قرون ۱۵ و ۱۶ میلادی، با ویژگی وجود صاحبان پروژه های بزرگ ارائه شده است. این دوره همزمان با دوره قدرتمندی مالکین و حکومت های فئودالی در اروپا است. در این دوره اعتقاد بر این بود که کارآفرین کسی است که مسئولیت اجرای پروژه های بزرگ را بر عهده می گیرد و البته در این راه مخاطره ای را نمی پذیرد، زیرا عموماً منابع توسط حکومت های محلی تأمین می شوند و او صرفاً مدیریت می کند. نمونه بارز کارآفرینی در این دوره معماران مسئول ساخت کلیسا، قلعه ها و تأسیسات نظامی هستند (دهقانپور، ۱۳۸۱ ).
۲-۲-۱-۲ دوره دوم: قرن ۱۷ میلادی، (( مخاطره پذیری ))
طی این دوره یعنی قرن هفدهم میلادی و همزمان با شروع انقلاب صنعتی، بعد جدیدی بنام مخاطره یا همان ریسک به کارآفرینی اضافه شد. کانتیلون یکی از اولین محققین این موضوع، کارآفرین را این گونه تعریف می کند: کارآفرین کسی است که منابع را با قیمت مشخص می خرد، روی آن کارآفرینی انجام می دهد و آن را به قیمتی نامشخص و تضمین نشده می فروشد. از این رو وی ریسک پذیر است. کارآفرینان در این دوره شامل کسانی نظیر بازرگانان، صنعتگران و دیگر مالکان خصوصی بوده اند.
۲-۲-۱-۳ دوره سوم: قرن ۱۸ و ۱۹ میلادی، ((تمایز کارآفرینان از دیگر بازیگران صحنه اقتصاد))
این دوره یعنی قرون ۱۸ و ۱۹ میلادی و اوایل قرن بیستم، با ویژگی تمایز کارآفرینان از دیگر بازیگران صحنه اقتصاد، کارآفرین از تأمین کننده سرمایه متمایز می گردد. یعنی کسی که سرمایه را تأمین می کند متفاوت است. ادیسون، به عنوان یکی از کارآفرینان این دوره، پایه گذار فن آوریهای جدید شناخته می شود. وی سرمایه مورد نیاز فعالیت های خود را از طریق اخذ وام از سرمایه گذاران خصوصی تأمین می کرد. همچنین در این دوره میان کارآفرین و مدیر کسب و کار نیز تفاوت گذارده می شود. یعنی کسی که سود حاصل از سرمایه را دریافت می کند با کسی که سود حاصل از توانمندیهای مدیریتی را دریافت می کند تفاوت دارد. ( دهقانپور، ۱۳۸۱).
۲-۲-۱-۴ دوره چهارم: دهه های میانی قرن ۲۰ میلادی، ((نوآوری))
در این دوره یعنی سالهای دهه های میانی قرن بیستم، مفهوم نوآوری به یک جزء اصلی تعریف کارآفرینی تبدیل می شود. از جمله تعاریف کارآفرینی ارائه شده در این دوره می توان موارد زیر را نام برد: کارآفرین فردی نوآور و توسعه دهنده فن آوری به کار گرفته نشده است (شومپیتر، ۱۹۳۴). کارآفرینان کسب و کاری جدید را شروع می کنند در حالی که دیگران بر خلاف آنان تغییرات اندکی در محصولات موجود می دهند.
مفهوم نوآوری می تواند شامل همه چیز، از خلق محصولی جدید تا ایجاد یک نظام توزیع نوین یا حتی ایجاد یک ساختار سازمانی برای انجام کارها باشد. اضافه شدن این مفهوم به خاطر افزایش رقابت در بازار محصولات، تلاش در استفاده از نوآوری برای ایجاد مزیت رقابتی در کسب و کارهای موجود و بقاء آنهاست (دهقانپور، ۱۳۸۱ ).
۲-۲-۱-۵ دوره پنجم: دوره معاصر (۱۹۸۰ تا کنون )، ((رویکرد چند جانبه))
در این دوره یعنی دوره معاصر (از ۱۹۸۰ تا کنون) با ویژگی رویکرد چند جانبه، همزمان با موج جدید ایجاد کسب و کارهای کوچک، رشد اقتصادی و شناخته شدن کارآفرینی به عنوان تسریع کننده این ساز و کار، توجه زیادی به این رشته جلب شد. تا این زمان، کارآفرینی فقط از دیدگاه محققان اقتصادی مورد بررسی قرار می گرفت ولی در این دوره توجه جامعه شناسان و روان شناسان، و بخصوص مدیران نیز به این رشته معطوف گردید. عمده توجه این محققین بر شناخت ویژگیهای کارآفرینان و علل حرکت فرد به سوی کارآفرینی است.
از تعاریف شناخته شده تر این دوره می توان به موارد زیر اشاره کرد: کارآفرینی روندی پویا در جهت ایجاد و افزایش سرمایه است. این کار توسط کسی انجام می شود که مخاطره از دست دادن زمان یا فرصت های شغلی دیگر را با هدف ایجاد ارزش برای یک محصول یا خدمت می پذیرد (رانستاد، ۱۹۸۵ ). امروزه واژه کارآفرینی مفاهیمی را به ذهن متبادر می سازد که تحت عنوان ویژگی های کارآفرینی در بخشهای بعدی پژوهش به آنها پرداخته خواهد شد. در دوره پنجم سه موج وسیع به عنوان عوامل سوق دهنده کارآفرینی به جلو بوده اند که عبارتند از:
مطالعات، پژوهش های و انتشارات مرتبط با زندگی کارآفرینان و تاریخچه شرکتهای آنها، چگونگی ایجاد کسب و کارهای جدید و شیوه های سریع ثروتمند شدن
ارائه رشته های آموزشی کارآفرینی در مراکز آموزشی دنیا
علاقه مندی دولتها به انجام پژوهش های در خصوص بنگاههای کوچک با هدف تشویق رشد شرکتهای کوچک و نیز پژوهش در خصوص نوآوریهای صنعتی( دهقانپور ۱۳۸۱).
۲-۲-۲ اهمیت کارآفرینی :
شاه کلید طلایی برای دستیابی به جامعه ای سر آمد، تنها و تنها کارآفرینی است، زیرا که می تواند منبع لایزال خلق فرصت های بزرگ، و تولید ثروت های سرشار، در راه دستیابی به جامعه ای سر آمد باشد (ملکی فر، ۱۳۸۵، ۹). همچنین از آنجا که کارآفرینان تغییر را به عنوان یک پدیده معمولی دانسته، همواره در جستجوی آن بوده، به آن واکنش نشان داده و به صورت یک فرصت از آن بهره برداری می نمایند، لذا می تواننددر دنیای متحول امروزی به عنوان عواملی پیشتاز در توسعه فناوری و اقتصادی ایفاء نقش نمایند (دانفی ، ۱۹۹۴، ص ۱). تجربه موفقیت آمیز اغلب کشور های پیشرفته و برخی کشور های رو به توسعه در مورد مدیریت بر بحران های اقتصادی نیز، به یمن توجه و التفات به توسعه کارآفرینی و کار های نوآورانه بوده و به همین علت برای کارآفرینی و کارآفرینان اهمیت خاصی قائل می گردند (آقاجانی، ۱۳۸۴). سه دلیل مهم توجه به موضوع کارآفرینی، تولید ثروت، توسعه فناوری و اشتغال مولد است. بنابراین کارآفرینی به عنوان سنبل و نماد تلاش و موفقیت در امور تجاری بوده و کارآفرینان پیشگامان موفقیت های تجاری در جامعه هستند، و توانایی آنها در بهره گیری از فرصت ها، نیروی آنها در نوآوری و ظرفیت آنها در قبال موفقیت، نیز به عنوان معیارهایی هستند که کارآفرینی نوین به وسیله آنها سنجیده می شود.
تعاریفی‌ که‌ از کارآفرینی‌ ارائه‌شد، مبین‌ آن‌ است‌ که‌، کارآفرین‌منتظر سرمایه‌گذاری‌ و ایجاد شغل‌ ازطرف‌ دولت‌ نیست‌. او خود با شناخت‌صحیح‌ از فرصتها و استفاده‌ ازسرمایه‌های‌ راکد امکاناتی‌ را فراهم‌نموده‌ و با سازماندهی‌ و مدیریت‌مناسب‌ منابع‌، ایده‌ خویش‌ را عملی‌می کند. او تنها خودش‌ شاغل‌نمی‌شود، بلکه‌ بدون‌ اتکاء به‌ دولت‌،در بخش‌ غیردولتی‌ برای‌ تعداددیگری‌ نیز شغل‌ می‌آفریند و علاوه‌ برآن‌ نقش‌ مهمی‌ در تولید و«اشتغال‌ مولد» دارد. این‌ امر سبب‌ کاهش‌ نرخ‌ بیکاری‌ بدون‌ نیاز به‌ سرمایه‌گذاری‌ دولت‌ برای‌ ایجاد اشتغال‌ می‌گردد. البته‌ دولت‌می‌تواند با ارائه‌ تسهیلات‌ و پیگیری‌ سیاستهای‌ مناسب‌، حرکت‌ کارآفرینان‌ را شدت‌ و شتاب‌ بخشد.
کارآفرینی‌ مترادف‌ ایجاد اشتغال‌ نیست‌. کارآفرینی‌ در واقع‌ فرایند ایجاد و تاسیس‌ کسب‌ و کار یا سازمان‌ جدید است‌، امایکی‌ از اثرات‌ قابل‌ توجه‌ آن‌ ایجاد اشتغال‌ است‌. مطالعاتی‌ که‌ در ایالات‌ متحده‌ آمریکا صورت‌ گرفته‌ است‌ نشان‌ می‌دهد که‌ از ۲۰میلیون‌ شغل‌ ایجاد شده‌ و جدید در طی‌ سالهای‌ ۱۹۹۰ ـ ۱۹۸۰ بیش‌ از ۵/۳ میلیون‌ شغل‌ ناشی‌ از ایجاد و تامین‌ کسب‌ و کارهای‌کارآفرینانه‌ جدید بوده‌ است‌. مطالعات‌ دیوید برچ‌ (Birch) در اواخر دهه‌ ۱۹۷۰ میلادی‌ نشان‌ داده‌ است‌ که‌ بیش‌ از ۷۰% ازمشاغل‌ جدید در شرکت‌ها و سازمانهایی‌ ایجاد می‌شوند که‌ در مسیر رشد قرار دارند.
کارآفرینی از نظر رهبری، مدیریت، نوآوری، کارایی، ایجاد شغل، رقابت، بهره وری و تشکیل شرکت های جدید، سهم مهمی در رشد اقتصادی دارند. به گونه ای که بنا بر اعتقادی، لازم است که انقلاب کارآفرینی، در جوامع رخ دهد، و این انقلاب در قرن حاضر، اهمیتی به مراتب بیشتر از اهمیت انقلاب صنعتی دارد (کوارتکو و هاجتس، ۱۳۸۳، ۲۳). به علاوه کارآفرینی را در وهله اول صفت کسی می دانند که اهل ایجاد کار و اشتغال زایی است، به عبارت دیگر، او برای دیگران موقعیت و فرصت های شغلی به وجود می آورد (صمد آقایی، ۱۳۷۸). در شرایط کنونی ایجاد فرصت های شغلی برای تعداد زیاد بیکاران کشور به ویژه دانش آموختگان بیکار، اصلی ترین و مهم ترین دغدغهء سیاست گذاران و تصمیم گیران کلان کشور است. بسیاری از صاحب نظران بر این باورند که توسعه واحدهای کوچک اقتصادی، بهترین محل و پایگاه و بارزترین حالت ممکن برای ایجاد اشتغال در اقتصاد کشور است. این واحد های کوچک (اعم از صنعتی، تجاری و خدماتی) زمانی می توانند رشد و توسعه یابند و در نتیجه ایجاد شغل کنند که از افرادی توانمند، خلاق، مبتکر، فرصت جو، خطر پذیر و اهل کار و عمل برخوردار باشند، که بیشتر اندیشمندان چنین افرادی را کارآفرین می نامند ( لامعی، ۱۳۸۰، ۱۳۳) کارآفرینان به علت قابلیت اشتغال زایی که دارند به کاهش نرخ بیکاری که خود از اهداف کلان اقتصادی- اجتماعی دولت ها است کمک می کنند (فرحبخش، ۱۳۸۲، ۱۸۱) بیش از شصت درصد اشتغال در کشور های توسعه یافته و در حال توسعه را کارآفرینان و کسب و کار های کارآفرینانه و کوچک ایجاد می کنند و سهم این کسب و کارها نیز در بازار کار در حال افزایش است. لذا اهمیت کارآفرینی از نظر ایجاد اشتغال باعث شده است تا طی دهه های هشتاد و نود میلادی، به تدریج وفاق عمومی در کشور های توسعه یافته و در حال توسعه ایجاد گردد. بحران بیکاری به جز از طریق توسعه کارآفرینی و دمیدن روح نوآوری در کالبد اجتماع امکان پذیر نمی باشد، به همین دلیل کشور هایی نظیر ایالات متحده آمریکا، کانادا، فنلاند، هند، مالزی، سنگاپور، استرالیا و آلمان، سیاست ها و برنامه های حمایتی گسترده ای را از کارآفرینان تدوین و به مرحلهء اجرا گذاشته اند ( احمدپور داریانی، ۱۳۸۰، ۴۰) ( پایاد، ۱۳۸۴).
مطالعه فرایند کارآفرینی به چند دلیل حائز اهمیت است. نخست به این دلیل که کارآفرینی جامعه را به سمت تغییرلت تکنیکی و مبتکرانه سوق داده و رشد اقتصادی را باعث می شود همچنین فرایند کارآفرینی باعث توازن بین عرضه و تقاضا می شود از جمله موضوعات مهم دیگر در ارتباط با کارآفرینی آن است که این فرایند مهم باعث می شود تا دانش جدید تبدیل به خدمات و محصولات جدید شود. دیگر آنکه کارآفرینی تبدیل به حرفه بسیار مهمی شده است و ما نیازمند هستیم که نقش آن را در توسعه ظرفیت های انسانی درک کنیم (شان، لاک و کولین، ۲۰۰۳). همچنین کارآفرینی برای سیاست گذاران و مسئولان توسعه پایدار هر جامعه دارای دو پیامد بسیار مهم است:
الف- نتیجه سیاست های ترویج و تسهیل کارآفرینی ایجاد اشتغال است.
ب- با کارآفرینی رفاه نیز تحقق می یابد (احمدپور، ۱۳۸۲). کارآفرینان در اجتماع سبب پویایی و افزایش بهره وری شده و در سطوح اجتماعی ارزش کار را افزایش می دهند و باعث بالا رفتن روحیه ی سعی و تلاش در جامعه می شوند. کارآفرینان سبب تشویق جامعه به کارهای خلاق و کارآفرین می شوند. زمانی که کارآفرینی به عنوان یک شیوه زندگی توسط اکثریت افراد یک جامعه پذیرفته شود آن جامعه بسیار سریع تر توسعه می یابد(شاه حسینی، ۱۳۸۳). سالازار میلتو در کتاب مقدمه ای بر کارآفرینی عواملی نظیر: ایجاد اشتغال- بهبود کیفیت زندگی- توزیع مناسب درآمد و کاهش اضطراب های اجتماعی- بهره برداری از منابع و فعال شدن آنها برای بهره برداری از منابع و فعال شدن آنها برای بهره برداری عظیم ملی را از فواید کارآفرینی می داند(میلتو ، ۱۳۸۳).
مطالعات‌ نشان‌ می‌دهد که‌ از نظر برخی‌ از اقتصاددانان‌ و صاحبنظران‌ و دانشمندان‌ مدیریت‌، موتور حرکت‌ و رشد اقتصادیک‌ جامعه‌ کارآفرینان‌ هستند که‌ در محیطی‌ رقابتی‌ و در شرایط‌ عدم‌ تعادل‌ (و نه‌ تعادل‌ ایستا) جامعه‌ را به‌ حرکت‌ در می‌آورندو توسعه‌ می‌بخشند. کلید موفقیت‌ کارآفرینی‌، یافتن‌ روش های‌ خلاقانه‌ای‌ است‌ که‌ با بکارگیری‌ تکنولوژی های‌ جدید یا بازاریابی‌بهتر، سریعتر و کم‌ هزینه‌تر کالاهای‌ جدید، خواسته‌های‌ بشری‌ را به‌ نحو احسن‌ برآورده‌ می‌سازند. این‌ به‌ معنای‌ تولید کالاهای‌موجود با هزینه‌های‌ کمتر یا ارتقاء کیفیت‌ آنها و یا به‌ معنای‌ ایجاد بازارهایی‌ برای‌ کالاهای‌ کاملاً جدید است‌.
مطالعات‌ در ایران‌ نشان‌ می‌دهد که‌ در فاصله‌ سالهای‌ ۷۵ ـ ۱۳۵۵ هجری‌ شمسی‌ بیشترین‌ میزان‌ اشتغال‌ جدیددر اقتصاد ایران‌ به‌ شکل‌ کارکنان‌ مستقل‌ (خویش‌ فرما) بوده‌ است‌. متاسفانه‌ بدلیل‌ عدم‌ حمایت‌ از این‌ کارآفرینان‌ و سوق‌ دادن‌آنها در مسیر رشد و توسعه‌ ، بزرگترین‌ چالش‌ اقتصاد ایران‌ در دهه‌ ۱۳۸۰ هجری‌ شمسی‌ بحران‌ بیکاری‌ خواهد بود. در حالی‌ که‌اگر در فاصله‌ ۲۰ سال‌ مذکور حمایتی‌ جدی‌ از کارآفرینان‌ صورت‌ می‌گرفت‌ به‌ گونه‌ای‌ که‌ هر یک‌ تنها یک‌ نفر دیگر را به‌ استخدام‌خود در آورند، در این‌ صورت‌ بزرگترین‌ مشکل‌ اقتصادی‌ دهه‌ ۱۳۸۰ در اقتصاد ایران‌ کمبود نیروی‌ کار می‌بود.
به‌ هر تقدیر اهمیت‌ کارآفرینی‌ از نظر ایجاد اشتغال‌ باعث‌ شده‌ است‌ تا طی‌ دهه‌ های‌ ۸۰ و ۱۹۹۰ میلادی‌ به‌ تدریج‌ وفاق‌عمومی‌ در کشورهای‌ توسعه‌ یافته‌ و در حال‌ توسعه‌ ایجاد گردد، مبنی‌ بر اینکه‌ بحران‌ بیکاری‌ به‌ جز از طریق‌ توسعه‌ کارآفرینی‌ ودمیدن‌ روح‌ نوآوری‌ در کالبد اجتماعی‌ امکان‌پذیر نمی‌باشد. به‌ همین‌ دلیل‌ کشورهایی‌ نظر ایالات‌ متحده‌ آمریکا، کانادا، فنلاند،هند، مالزی‌، سنگاپور، استرالیا و آلمان‌ سیاستها و برنامه‌های‌ حمایتی‌ گسترده‌ای‌ را از کارآفرینان‌ تدوین‌ و به‌ مرحله‌ اجراگذاشته‌اند.
نکته‌: در شرایط‌ اقتصادی‌ فعلی‌ و نرخ‌ بالای‌ بیکاری‌ در کشورمان‌،ناخودآگاه‌ کلمه‌ «کارآفرینی‌» و کلمه‌ «اشتغال‌ زایی‌» موارد استفاده‌ مشابهی‌پیدا کرده‌ است‌ و کلمه‌ کارآفرینی‌ برای‌ مجموعه‌ اقداماتی‌ که‌ به‌ ایجاداشتغال‌ می‌ انجامد نیز استفاده‌ می‌شود. مثلاً به‌ هر گونه‌ سرمایه‌گذاری‌ که‌باعث‌ ایجاد اشتغال‌ شود یا هر گونه‌ افزایش‌ مهارت‌ فنی‌ یا حرفه‌ای‌ که‌احتمال‌ اشتغال‌ به‌ کار را افزایش‌ دهد و برای‌ کسی‌ کار ایجاد کند نیزکارآفرینی‌ اطلاق‌ می‌شود. لیکن‌ هیچکدام‌ از اینها کارآفرینی‌(Entrepreneurship) که‌ در نظریات‌ توسعه‌ مطرح‌ شده‌ است‌ نمی‌باشد.چرا که‌ براساس‌ نظریات‌ اقتصادی‌ و تجارب‌ حاصله‌ در اقتصادهای‌ روبه‌ رشد«کارآفرینان‌» موتور محرکه‌ توسعه‌ و رشد اقتصادی‌ محسوب‌ می‌شوند و در نتیجه‌ اشتغال‌ زایی‌ یکی‌ از فرآورده‌ها و معلول‌های‌این‌ مهم‌ می‌باشد.
۲-۲-۳ انواع کارآفرینی
بررسی ادبیات کارآفرینی نشان می دهد که مباحث مربوط به انواع کارآفرینی، عموماً پس از وارد شدن کارآفرینی به حوزه مدیریت و سازمان در دهه های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ مطرح شده اند. برای کارآفرینی تقسیم بندی های متفاوتی شده است که هر یک بر حسب نوع دیدگاه و انتظارات مد نظر از کارآفرینی حائز اهمیت می باشند. مروری اجمالی بر انواع این تقسیم بندی ها به شرح زیر می باشد:
۲-۲-۳-۱ تقسیم بندی کارآفرینی بر حسب مبنای کار
کارآفرینی تکنولوژیک ( مبتنی بر تکنولوژی)طبق تعریف فرآیندی است که با شکل گیری یک ایده علمی و یا تکنولوژیک آغاز می شود و با تکیه بر دانش فنی جدید و قابل تأمین از داخل و خارج کشور به ایجاد یک شرکت تکنولوژی محور جدید در کشور منتهی می گردد. بنگاه هایی که به این ترتیب شکل می گیرند، میتوانند کوچک، متوسط و یا بزرگ باشند.
کارآفرینی غیر تکنولوژیکتأسیس بنگاه ها و موسسات جدیدی که تکنولوژی در آنها نقش ثانویه بازی می کند، بیشترین بنگاه های خدماتی از این دسته می باشند (ملکی فر، ۱۳۸۵، ۲۰).
۲-۲-۳-۲ تقسیم بندی کارآفرینی بر حسب ماهیت

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-09-25] [ 04:18:00 ق.ظ ]




به نظر پس از این تحلیل مفصلی که کردیم این جمله پولاک که در فصل پیش نیز بیان نمودیم، موجه گردید که چرا وی به حق متذکر شد که نکته­ای که در بطن مشکل جدایی قرار داد این است که نظریات مبتنی بر باور نمی ­توانند توجیه باورهای ادراکی را به نحو درستی بیان کنند. ( Pollock & Cruz, 1999, p 75) هرچند نگارنده خود تحلیل پولاک را نیز نپذیرفت و پیش فرض هایی را در این مسئله بیان و تحلیل نمود که خود پولاک هم به آنها التفات نداشت و برخی از آنها نیز بعد از زمان کتاب ایشان، از طرف معرفت شناسان مطرح و چاپ گردید اما با این وجود با این سخن وی موافق است.
آنچنانکه دیدیم در مورد باورهای تجربی هم مبناگرایان دچار نقیصه­اند و هم انسجام گرایان. راه حل درست در این توجیه این باورها در پرتوی وجه جمعی که از این دو نظریه بدست دادیم، حاصل می ­آید. پس در مشکل جدایی راجع به تجارب تجربی، می­گوییم باید این تجارب در توجیه استفاده شوند و توجیه باورهای شناسا نباید منفک از این تجارب باشد و پیش فرض انسجام گرایان بر عدم استفاده از این تجارب در توجیه درست نیست. البته شرط انسجام ایشان در توجیه این باورها لازم است و به نظر صورت بندی که در توجیه این باورهای تجربی بدست دادیم، توان حل بسیاری از اشکالات در توجیه این باورها را دارا است و مشکل جدایی در پرتوی این راه حل راجع به نفس خود این حالات ذهنی غیر شناختی با این تفسیر برطرف می­گردد.
۵-۵٫ اشکال اصلی در مشکل جدایی در نظریه­ های انسجام توجیه
مشکل جدایی در نظریه­ های انسجام توجیه، به سه اشکال اصلی منحل شد: اشکال نظام­های بدیل، اشکال گسست باور از واقعیت و اشکال عدم لحاظ تجارب ادراکی. این سه اشکال را با بهره گرفتن از تقریرهای پویمن، پولاک و هارمان بررسی کردیم. هارمان مشکل عدم لحاظ تجارب ادراکی را وارد ندانست، پولاک اگرچه بیان کرد مشکل گسست از واقعیت را می­توان حل کرد، اما خاطر نشان نمود که نظریه­ های انسجام تحلیل درستی برای حل مشکل باورهای تجربی ارائه نداده­اند. اما پویمن اشکال نظام­های بدیل را قبول کرد و پاسخ انسجام گرایان را به آنها را وارد ندانست.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

اگرچه اشکالات دیگری نیز به نظریه انسجام توجیه به خاطر مشکل جدایی وارد گردیده است اما به نظر اشکالات دیگر قابل ارجاع به یکی از این سه اشکال با توجه به تقریرهای مختلفی که از آنها ذکر نمودیم هستند. به نظر می­رسد اشکال اصلی در میان این سه اشکال نیز اشکال گسست توجیه باور از واقعیت است و دو اشکال دیگر را می­توان به نحوی متفرع بر این اشکال دانست؛ چرا که وقتی توجیه باورها بر اساس نظریه انسجام توجیه منجر به گسست باور از واقعیت شد، این دو اشکال پیش می ­آید. به عبارتی این دو اشکال لازمه و متفرع بر گسست توجیه باور از واقعیت هستند؛ چرا که لازمه­ی گسستگی باورهای ما از واقعیت این است که می­توانیم چند سناریو و نظام بدیلِ متعارضی تصور کنیم که کاملاً منسجم باشند. آنچه منجر به تحیر شناسا در اتخاذ نظام­های بدیل شد، ناشی از گسست باورهای او با واقعیت بود. اگر باورهای او به نحوی در نظریه انسجام توجیه مشکل گسست با واقعیت برایشان مطرح نمی­گشت، آن وقت فرض نظام­های بدیل نیز بی وجه بود؛ چرا که ارتباط با واقعیت منجر به طرد بدیل­های غیر واقعی می­شد. اما برای برگرداندن اشکال عدم لحاظ تجارب ادراکی شناسا به اشکال گسست باور با واقعیت باید این اشکال را به نحو اعم مطرح کنیم؛ یعنی بگوییم مراد از واقعیت اعم از واقعیات خارجی است و واقعیات درون ذهن شناسا را هم در بر می­گیرد. وقتی حالات ذهنی شناسا را هم بخشی از واقعیت تلقی کردیم، می­توانیم بگوییم در این نظریه چون باور از واقعیت گسسته است؛ لازمه­ی آن این است که ما تجارب ادراکی شناسا که بخشی از واقعیت اند را در توجیه نادیده بگیریم؛ از این رو که این تجارب از سنخ باور نیستند و این نظریه توجیه باور را صرفاً به باورهای دیگر گره زده است. پس اگر ما بتوانیم این مشکل را حل یا منحل کنیم، آن وقت پاسخ اشکال­های دیگر نیز خود به خود روشن می­گردد. در ذیل پاسخ پویمن، پولاک و هارمان را بررسی خواهیم کرد.
۶-۵٫ ارزیابی تحلیل هارمان راجع به اشکال عدم لحاظ تجارب ادراکی
تقریری که از مشکل عدم لحاظ تجارب ادراکی نقل کردیم، برآن بود تا نشان دهد از آنجا که در نظریه انسجام توجیه، یک باور فقط از رهگذر انسجام با باورهای دیگر موجه می­گردد، دیگر در توجیه باورها تجارب ادراکی نقش ایفا نمی­کنند. مستشکل با استدلال نشان داد که این امر حتی منجر به حصول باور موجه­ای می­گردد که در تعارض با شواهد و تجارب ادراکی است.
هارمان پاسخ داد که ما در نظریه انسجام خویش به هیچ وجه نقش این تجارب را نادیده نمی­گیریم و از این رو چنین توالی فاسدهایی برای نظریه ما مطرح نخواهد شد. از منظر هارمان اصلاً باور تجربی ما تحت و بوسیله­ی همین شواهد و داده ­های حسی ایجاد می­ شود و لذا دیگر تعارض باور با شواهد ادراکی معنا ندارد. از منظر هارمان، تجارب حسی سبب ایجاد باور هستند. هارمان قائل بود که نفس تجربه ادراکی سبب توجیه باور ادراکی شناسا نیست، بلکه فقط حصول باور به دست آن است. آنچه سبب توجیه باور می­گردد، استنتاج است. معرفت­های ادراکی شناسا از طریق استنتاج از رهگذر بهترین تبیین که برای این داده ­های ادراکی و انطباعاتی، با توجه به باورهای دیگر شناسا، وجود دارد، موجه می­شوند، هرچند این استنتاج ناآگاهانه هست.
به نظر می­رسد دیدگاه هارمان پاسخی را برای حل مشکل جدایی دراختیار نمی­گذارد؛ چرا که می­توانیم قیاسی ذوحدین پیشاروی وی بگذاریم به این نحو که از وی بپرسیم آیا این باوری که از راه تجربه حاصل آمده است، توجیه آن تاحدی وابسته به همین تجربه است یا نه؟
اگر بگوید توجیه آن اصلاً وابسته به این تجربه نیست، می­گوییم در این صورت اشکال عدم لحاظ تجارب ادراکی پا برجا می­باشد؛ چرا که اشکالِ مستشکل در توجیه باورها بود نه در نحوه حصول باور. مستشکل می­گفت اگر در توجیه باور، تجارب ادراکی نقش ایفا نکنند، به تالی فاسد مذکور دچار خواهید شد.[۳۴۹] پس پاسخ شما ربطی به اشکال ایشان ندارد که بخواهد پاسخ آن تلقی شود.
اگر بگوید توجیه این باورهای ادراکی تا حدی وابسته به این تجارب است، این گفته خلاف نظریه انسجام گرایی می­گردد؛ چرا که بنابراین نظریه، توجیه یک باور صرفاً منوط به انسجام آن با سایر باورهای شناسا می­باشد. پس ایشان از این حیث که انسجام گرا هستند، نمی ­توانند پاسخ به این اشکال دهند.
اشکال دیگری که می­توان صرف نظر از اشکال قبل به پاسخ وی گرفت این می­باشد که بنابر انسجام گرایی، توجیه یک باور تجربی منوط به انسجام آن با سایر باورهای شناسا می­باشد، پس می­توانیم بگوییم با توجه به اینکه ملاک صرف انسجام است، یک باور می ­تواند بدون لحاظ تجارب ادراکی موجه باشد؛ چرا که می­توان باوری را فرض کرد که این باور از طریق توهم، خیال و یا هرچیز دیگری غیر از تجربه ایجاد شده باشد، اما بدلیل برخورداری از انسجام با سایر باورهای شناسا، از توجیه برخوردار باشد. هرچند باور تجربی که هارمان فرض می­ کند از دریچه تجارب حاصل می­گردد، اما نظریه او فرض باور حاصل از توهم را طرد نمی­کند. هیچ ضرورت منطقی وجود ندارد که بنابر آن بگوییم باور حسی صرفاً فقط از تجارب حسی به وجود می ­آید.
آنچنانکه روشن است، نظریه هارمان توان پاسخگویی به مشکل گسست از واقعیت و نظام­های بدیل را نیز ندارد؛ چرا که بنا بر انسجام گرایی، باور منطقاً می ­تواند موجه باشد بدون اینکه ارتباطی با واقعیت داشته باشد. ضرورت منطقی وجود ندارد که بنابر آن بگوییم توجیه یک باور، متضمن ارتباط آن باور با تجربه یا جهان خارج است. می­توان باوری را فرض کرد که در عین گسستگی از واقعیت، موجه باشد. نظریه هارمان نمی­تواند منطقاً چنین باورهایی را خارج کند. اشکال نظام­های بدیل نیز بر این نظریه وارد می ­آید؛ چرا که بدلایل مطرح شده در فوق هیچ ضرورت منطقی در نظریه هارمان وجود ندارد که امکان نظام­های بدیل را طرد کند. به نظر اصلی­ترین پیش فرض غلطی که نظریه ایشان بخصوصه داراست این است که به نظر ایشان توجیه باورهای تجربی فقط از رهگذر استنتاج می­باشد در حالی که ما در فوق مفصل این پیش فرض را نقد کردیم.
۷-۵٫ ارزیابی تحلیل پولاک راجع به مشکل گسست توجیه باور از واقعیت
لب اشکال گسست باور از واقعیت این بود که بنا بر نظریه انسجام، توجیه یک باور متضمن و مستلزم ارتباط آن باور با واقعیت نیست؛ چرا که ملاکِ توجیه، صرف انسجام می­باشد و آن می ­تواند، منطقاً بدون این ارتباط تحقق داشته باشد. همچنانکه بیان نمودیم پولاک قائل به عدم ورود این اشکال گردید؛ چرا که انسجام گرایان می­توانند بگویند باورهای ما از طریق علی با واقعیت در ارتباط بوده و برگرفته از آن هستند. ما از طریق ادراک حسی که فرایندی علی است، از واقعیت جهان اطلاع می­یابیم. به نظر پولاک مبناگرایان نیز به این طریق با عالم واقع در ارتباط هستند. اما اشکال پولاک این است که نظریات انسجام گرا و مبناگرا نمی ­توانند توجیه مقبولی از باور ادراکی که از طریق ارتباط علی از خارج پدید آمده است ارائه دهند؛ چرا که انسجام گرا توجیه آنرا به باورهای دیگر گره می­زند و مبناگرا به باور پدیداری. مشکل هر دو نظریه این می­باشد که توجیه باور تجربی را به باورهای دیگر مبتنی کردند، درحالی که این باورها از باورهای دیگر استنتاج نمی­گردند و نفس همین تجربه و حالت ادارکی ما که از طریق علی از خارج دریافت کرده­ایم، موجِه باور ادراکی ما است. ایشان می­گویند ملاک درون گرایی فقط ابتناء بر باور در توجیه نیست، بلکه ملاک آن دسترسی مستقیم شناسا به عوامل دخیل در توجیه است که چون در حالات غیر ادراکی هم وجود دارد، این نظریه می ­تواند نوعی درون گرایی تلقی بشود.
در تحلیل و ارزیابی سخن پولاک باید بگوییم، سخن وی از سه جهت صادق است:
جهت اول اینکه تنها راه ارتباط با واقعیت در نظریات مبتنی بر باور، از طریق علی است.
جهت دوم اینکه نظریه­ های انسجام گرایی و مبناگرایی از حیث ارتباط خویش با واقعیت یکسان اند.
جهت سوم اینکه تجارب ادراکی در توجیه باورهای ادراکی مربوط به خویش نقش ایفا می­ کنند.
اما به نظر می­رسد سخن وی از چند جهت کاذب باشد:
جهت اول اینکه ایشان مبناگرایان را متهم ساخته­اند به اینکه ایشان توجیه باورهای تجربی را منوط به باورهای پدیداری می­ کنند، در حالی که همان طور که در فصل دوم بیان کردم، دست کم برخی از مبناگرایان قائل هستند که ما گونه ­ای از توجیه داریم که مبتنی بر حالات غیر باوری است و نوعاً مبناگرایان مانند ایشان توجیه باورهای تجربی را منوط به همین حالت ادراکی می­ کنند نه باورهای پدیداری.[۳۵۰] پس نظریه ایشان نیز در حقیقت یک تقریر دیگری از مبناگرایی است[۳۵۱] و اتهام ایشان به مبناگرایان درست نیست.
جهت دوم اینکه ایشان بیان داشت که معرفت شناسان گرایش دارند به اینکه درون گرایی را با نظریات مبتنی بر باور یکی تلقی کنند، در حالی که این چنین نیست؛ چرا که ملاک درون گرایی بنابر نظر مشهور دسترسی مستقیم است و آن علاوه بر باور، حالات غیر باوری را نیز دربرمی­گیرد و آنچنانکه در فصل دوم بیان کردم، معرفت شناسان درون گرایی را با نظریات مبتنی بر باور یکی تلقی نمی­کنند و اتفاقاً ملاک اصلی ایشان برای درون گرایی، دسترسی مستقیم شناسا بر عواملی که باور را موجه می­ کند، است که این عوامل اعم از باورها بوده و حالات ذهنی شناسا را نیز در بر می­گیرند. پس سایر درون گرایان، درون گرایی به معنای مد نظر ایشان، را نفی نمی­کنند.
جهت سوم که مهمتر از جهات قبل است این است که راه حل پولاک مشکل جدایی را حل نمی­کند. خود انسجام گرایان ملتفت بوده ­اند به اینکه باورهای شناسا از طریق علی مرتبط با جهان خارج هستند. پولاک راه حل جدیدی را مطرح نکرده است. در عبارتی که از بونجور در تقریر اول این اشکال در فصل قبل ذکر کردیم، ایشان بیان فرمودند که مشکل اینجاست که اگر صرف انسجام ملاک توجیه باشد، دیگر شرطی برای توجیه وجود ندارد که بر اساس آن بخواهیم بگوییم این باورها باید به نحو علی با جهان خارج در ارتباط باشند. به عبارت دیگر می­توان باورهای موجه­ای فرض کرد که هیچ ارتباطی با عالم خارج نداشته باشند؛ چرا که هیچ ضرورت منطقی برای توجیه باورها وجود ندارد که آنها برگرفته از عالم خارج باشند. نهایت سخنی که این پاسخ می ­تواند بدهد این است که از حیث روانی امکان ندارد که شناسا باورهای خیالی که از عالم خارج برگرفته نشده است، داشته باشد در حالی که پاسخی که ما می­دهیم باید این اشکال را منطقاً منتفی کند. بونجور انسجام گرا کاملاً از این مشکل آگاه بود که بیان کرد اگر شرطی نباشد که باورها را ضرورتاً به خارج پیوند دهد، این اشکال مرتفع نمی­ شود؛ چرا که دلیلی نداریم که بگوییم این باورها ضرورتاً از خارج حاصل شده ­اند. اگر باورها با این ملاک روانی با عالم خارج مرتبط درآمدند، این ارتباط حاصل اتفاق یا معجزه است نه ناشی از دلیل.[۳۵۲] لذا در نظریه انسجام خویش قائل به شرط مشاهده شد. اما آنچنانکه پویمن به حق ایشان را نقد کرد، لازمه­ی چنین شرطی، قبول نوعی مبناگرایی است. البته همچنانکه در ذیل نشان خواهم داد حتی با قبول مبناگرایی باز نمی­توانیم، دلیلی بیاوریم که ضرورتاً ما را با عالم خارج مرتبط سازد.
اگر انسجام گرا چنین برای حل این مشکل بگوید که - ما در نظریه انسجام خویش کل گرا هستیم؛ یعنی یک باور برای اینکه موجه بخواهد باشد باید با کل نظام شناسا منسجم باشد و یکی از باورهای نظام شناسا همین است که این باورها از طریق علی باید با جهان خارج در ارتباط باشند. پس ما با دلیل ( باور به ارتباط علی ) باورهای شناسا را ضرورتاً به عالم خارج پیوند زدیم و در عین حال به چیزی غیر از باور هم تمسک نجستیم- در پاسخ به وی می­گوییم این باور شناسا که باید باورها از طریق علی با جهان خارج در ارتباط باشند را شما از کجا آوردید؟ اگر بگویید این باور، یکی از باورهای شناسا است و چون منسجم با باورهای دیگر هست، صادق است حرف درستی است اما این سخن کافی برای رفع مشکل ما نیست؛ چرا که می­گوییم اینجا دو فرض وجود دارد: یا باید این باور ضرورتاً در نظام باور باشد یا ضرورتی برای وجود آن ندارد. اگر بگویید که این باور ضرورتاً در نظام باور شناسا است، لازمه­ی این سخن شما این است که این باور باوری پایه تلقی شود و این نافی نظریه انسجام گرایی است. البته صرف نظر از این اشکال، صرف وجود این باور در شبکه باورهای شناسا سبب نمی­ شود که ضرورتاً در عالم واقع نیز چنین ارتباط و پیوندی با عالم خارج به خاطر این باور برقرار باشد.- در اشکال بعدی بیشتر این مطلب را تبیین خواهم کرد- اگر بگویید که وجود این باور برای نظام شناسا ضرروتی ندارد، در این صورت باز اشکال ما بی پاسخ می­ماند که ضرورتی برای ارتباط باورهای ما با واقعیت نیست.
جهت چهارم: به نظر می­رسد مبناگرایان و نظریه واقع گرایی مستقیم پولاک نیز به مشکل جدایی دچار می­شوند و از حیث مشکل گسست با واقعیتِ خارج این دو نظریه یکسان اند.[۳۵۳] به نظر می­رسد قائلین به درون گرایی نمی ­توانند به این مشکل پاسخ دهند. برای اینکه روشن شود چگونه این اشکال به هر دوی این نظریه ­ها وارد می­گردد باید به نحوه ارتباط ایشان با واقعیت توجه کنیم. آنچنانکه خود پولاک به درستی اذعان کرد تنها نحوه ارتباط مبناگرایان و انسجام گرایان با خارج از طریق علی است. تنها فرق مبناگرایان در مقابل انسجام گرایان از این جهت در این است که مبناگرایان قائل اند که در توجیه باورهای حسی، تجارب شناسا نقش ایفا می­ کنند و نفس همین تجربه می ­تواند موجِه باور شناسا برای باورهای ادراکی بشود اما انسجام گرایان می­گویند فقط باورهای دیگر می­توانند این باور ادراکی را موجه کنند. اما این فرق سبب تمایز میان این دو نظریه در نحوه ارتباط ایشان با واقعیت نمی­گردد. خود پولاک هم به این سخن معتقد است. ما به مبناگرا می­گوییم که توجیه در نظریه شما صرفاً وابسته بر باورها و تجارب شناسا می­گردید و این دو فی نفسه هیچ ارتباطی با واقعیت ندارند مگر اینکه بگویند از طریق علی با خارج مرتبط اند اما منطقاً امکان این فرض وجود دارد که واقعیت خارج منجر به پیدایش این تجارب نشده باشد بلکه این تجارب حاصل خواب و یا توهم باشند و یا حتی اگر قدری بخواهیم دامنه توهم را بیشتر بگیریم می­توانیم بگوییم ممکن است این تجارب و باورها محصول دیو دکارتی و یا دانشمند دیوانه­ایی باشد که مغز ما را به یک کامپیوتر متصل کرده است و چون شناسا راهی ندارد که از باورها و تجارب خویش بیرون برود؛ چرا که محصور در آنها بوده و هرگونه که بخواهد اطلاع از عالم واقع پیدا کند باز به وسیله­ همین تجارب و باورهاست، به نظر محال است که بتواند بگوید ضرورتاً با عالم واقع مرتبط است و واقعیت منجر به ایجاد این تجارب در وی شده است. پس چون جهان ممکنی می­توان فرض نمود که در آن این تجارب و باورها در نظام شناسا باشد اما برگرفته از عالم خارج نباشد، ایشان راه فرار از این اشکال را ندارند و تمام پاسخی که می­توانند بدهند، نظیر انسجام گرایان پاسخی روان گونه است. به نظر می­رسد هم اشکال نظام­های بدیل و هم اشکال گسست باور از واقعیت بر مبناگرایان و پولاک وارد می­گردد اما اشکال عدم لحاظ تجارب ادراکی و حالات ذهنی غیر شناختی بر ایشان وارد نمی­گردد؛ چرا که معلوم است که در نظریه ایشان تجارب ادراکی نقش توجیه­گری دارند. به نظر برای دقت بیشتر ضروری می­رسد که یک تقریر قوی از هر کدام از این دو اشکال به مبناگرایان را ذکر کنم. صورت بندی این دو اشکال دقیقاً نظیر صورت بندی است که بر علیه نظریه­ های انسجام در فصل پیش ذکر کردم.
۱-۷-۵٫ اشکال گسست توجیه باور از واقعیت بر نظریه مبناگرایی

    1. توجیه باور، وابسته به واقعیت است.
    1. بنابر نظریه مبناگرایی در توجیه، توجیه یک باور ، منوط به امری واری تجارب و باورها نیست.[۳۵۴]
    1. بنا بر نظریه مبناگرایی در توجیه ، توجیه یک باور، متضمن و مستلزم ارتباط آن باور با واقعیت نیست؛ ( از ۲) چرا که ملاکِ توجیه، صرف تجارب و باورها است و آنها می­توانند، منطقاً بدون این ارتباط تحقق داشته باشند.
    1. جمله « ۳» با فرض « ۱» در تناقض است.
    1. نظریه مبناگرایی، باطل است. ( از ۱، ۴، ب. خ)

۲-۷-۵٫ اشکال نظام­های بدیل بر نظریه مبناگرایی

    1. نظام­هایی از باورها امکان دارند که علی رغم ناسازگاری با یکدیگر، باورهای مندرج در هرکدام از آنها شروط توجیه مبناگرایان را محقق می­ کنند؛ مثلاً دو نظام را فرض کنید که یکی از آن­ها حاصل کامپیوتر دانشمند دیوانه باشد و دیگری برگرفته از واقعیت؛ ولی باورهای هر دو نظام برگرفته از تجارب و باورها باشد.
    1. بنابر نظریه مبناگرایی در توجیه، توجیه یک باور، منوط به امری واری تجارب و باورها نیست.
    1. نظریه مبناگرایی، شرط کافی برای توجیه است.
    1. هر یک از این نظام­های متعارض با یکدیگر، موجه هستند. (۱و ، ۲، ۳ )
    1. بنابر نظریه مبناگرایی ، امکان صدق هر یک از نظام­های منسجم متعارض موجه وجود دارد. ( از۴)
    1. یک نظام از میان نظام­های بدیل، صادق است.
    1. ترجیح بلا مرجِح محال است.
    1. نظریه مبناگرایی، صدق رسان نیست؛ چرا که توجیه مبناگرا ، احتمال صدق هیچ کدام از این نظام­ها را در خارج افزایش نمی­دهد؛ ( از ۴ ، ۵، ۶ و ۷)
    1. هر نظریه توجیه­ای ، باید صدق رسان باشد.
    1. نظریه مبناگرایی، شرط کافی برای توجیه نیست. ( از ۸ و ۹)[۳۵۵]

با اینکه تحلیل پولاک دقیق است، اما به نظر برخی شاید برسد که اصلی­ترین پیش فرضی که مانع از حل این مشکل از ناحیه ایشان در این مسئله گشت، درون گرایی در توجیه است. در ذیل به بررسی و تحلیل این مطلب خواهم پرداخت.
۸-۵٫ ارزیابی تحلیل پویمن راجع به اشکال نظام­های بدیل
نگارنده در بسیاری موارد موافق با نظریات ایشان در ارزیابی مشکل جدایی است و دقت نظر ایشان را می­ستاید. در ارزیابی پاسخ ایشان فقط به چند نکته اشاره می­کنم:
اول اینکه نظریات پویمن در رابطه با مشکل جدایی، از دقت زیادی برخوردار است. به نظر می­رسد اشکالات وی به نظریات بونجور و لرر در رابطه با این اشکال، نوعاً اشکالات بسیار دقیقی باشند. فقط در نقل نظر بونجور و لرر ایشان می­توانست عبارات بهتری را نقل کند؛ چرا که این دو انسجام گرا ملتفت به این اشکال بوده ­اند و پاسخی مجزا برای این اشکال بیان کرده ­اند که اگر وی به آنها اشاره می­کرد، بحث ایشان دقیق تر می­گشت.[۳۵۶] اما به هر روی پاسخ­های ایشان، جواب­های این دو انسجام گرا به مشکل جدایی را عقیم می­ کند.
دوم اینکه ایشان به این سخن بلانشارد که یک گزاره وقتی صادق است که در انسجام با نظام واقعی باشد و آن هم یک نظام بیشتر نیست پس مشکل نظام­های بدیل پیش نمی­آید، اشکال کرد که این پاسخ شما راه حل مشکل جدایی نیست؛ چرا که ما می­خواهیم تشخیص بدهیم که کدام نظام، نظام واقعی است اما شما راه حلی برای این مشکل دراختیار نمی­گذارید. این اشکال ایشان به نظریه انسجام توجیه بلانشارد وارد است؛ چرا که بلانشارد در اینجا درصدد ارائه تعریفی برای صدق بود، لذا این اشکال به نظریه صدق ایشان وارد نیست؛ چرا که بنابراین نظریه یک نظام بیشتر صادق نیست. در حالی که ایشان به تعریف نظریه صدق وی این اشکال را وارد کرده است. ایشان باید اشکال را به نظریه توجیه وی بکند و بگوید به فرض این تعریف از صدق ما چطور به آن نظام واقعی دست پیدا کنیم در حالی که پیشاروی ما نظام­های بدیلی وجود دارند که هر کدام مدعی این می­توانند باشند که نظام واقعی­اند و احراز صدق وظیفه ­ای است که توجیه عهده دار آن است. در فصل سوم پاسخ بلانشارد به این اشکال را بیان کردیم. ایشان قایل بود هرچند باور بشر در دستیابی به نظام واقعی از تجربه نیز بهره می­گیرد اما به هر حال امکان دارد که به نظام کاذب رهنمون گردد اما بشر راه دیگری ندارد و این لازمه دانش محدود وی است. همان طور که در فوق اشاره کردیم، در حقیقت اشکالات جدایی به نظریه انسجام صدق، اشکال به نظریه انسجام توجیه است، لذا در حقیقت پاسخ بلانشارد به این مسئله، برای رفع مشکل در نظریه انسجام توجیه وی است. این پاسخ بلانشارد هر چند، مسئله را حل نمی­کند اما حکایت از دقت نظر وی دارد.
سوم اینکه یکی از اشکالات وی به بونجور عبارت از این بود که امکان اینکه شناسا با وجود دریافت باورهای خود انگیخته از عالم خارج و تأمین شرط مشاهده در خارج، به یک نظام منسجم اما کاذب برسد وجود دارد و وی نمی­تواند این امکان را پاسخ بگوید. پویمن می­گوید تصور بونجور بر این است که انسجام میان باورها ما را به صدق می­رساند، اما این مدعا دلایل قانع کننده تری از آنچه ایشان آورده است می طلبد.
به نظر می­رسد این اشکال پویمن وارد است و ما نیز نظیر این اشکال را به انسجام گرایان وارد کردیم و خاطر نشان نمودیم که ما از آنجا که از آگاهی خویش بیرون نمی­توانیم برویم هیچ وقت برای ما امکان احراز صدق تأثّر علی باورهایمان از عالم واقع مهیا نیست، لذا نمی­توانیم بگوییم انسجام حتی با شرط مشاهده ما را به صدق می­رساند. پویمن به درستی اشکال گرفت که امکان منطقی اینکه ما به نظام منسجم کاذب برسیم وجود دارد. اما وی باید این نکته را تکمیل می­کرد و به لوازم منطقی اشکالات خود اشاره می­کرد و مانند ما بیان می­کرد که حتی مبناگرایان نیز نمی ­توانند بگویند که این باورها ما را به صدق می­رسانند. پس لازمه­ی این سخن ایشان دست برداشتن از انسجام گرایی نباید باشد. اگر بخواهد این چنین باشد، باید دست از مبناگرایی نیز بشوییم. به عبارت دیگر وقتی این اشکال مستقلاً به انسجام گرایان وارد می­گردد که مبناگرایان راه حل بهتری برای دستیابی به صدق و واقعیت دراختیار بگذارند. شاید تنها ضعف این نظریه در مقابل نظریه مبناگرایی در مسأله مشکل جدایی وقع نگذاشتن به تجارب باشد، این نظریه اگر این مشکل را بر طرف می­کرد، شاید از جهاتی از نظریه مبناگرایی موفق تر از آب در می­آمد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:18:00 ق.ظ ]




دسترسی به آموزش مهارت ها
مشارکت گروه کاری در پیش بینی نیازهای شخصی، انتخاب اعضا و رهبر گروه
تشکیل جلسات دوره ای تیم کاری برای بحث پیرامون موضوعاتی چون کیفیت، زمانبندی امور، مسائل ایمنی محیط کار و سفارش های مشتریان

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

احساس مسئولیت نسبت به مسائل و مشکلات کارکنان (فرجوند، ۱۳۷۶)
۶) الگوی ارائه شده توسط مورتن[۶۶]
در مطالعه دیگری که توسط مورتن انجام شده است کیفیت زندگی کاری به شش قسمت عمده تقسیم بندی شده است که این موارد به اختصار عبارتند از:
حقوق و مزایاکه باید بر اساس میزان دقت، توانایی و کوشش افراد در سازمان به آنان تعلق گیرد. چنانچه حقوق و مزایای تعلق گرفته شده ناکافی باشد ممکن است افراد به سازمان های دیگر روی آورند.
جدول زمانی کارعوامل متعددی در این طبقه جای می گیرد؛ از قبیل: کار تمام وقت، کار پاره وقت، چهار روز کار در هفته، زمان کاری شناور، اوقات فراغت بین کار، مرخصی و تعطیلات. زمانی کاری شناور به افراد آزادی بیشتر و فرصت برای پرداختن به فعالیت های غیر کاری دهد. این عوامل در سال های اخیر اهمیت
ویژه ای یافتند.
ماهیت شغلی: چنانچه ساختار شغل متناسب با توانایی ها و استعداد فرد باشد در آن صورت احساس رضایت به وی دست می دهد.
جنبه های فیزیکی شغلبه مرور زمان توجه فزاینده ای به بی حفاظ بودن کارگران در مقابل مواد شیمیایی خطرناک، مخاطرات ایمنی و سر و صدا در محیط کار معطوف می شود. در گذشته نسبت به زیان هایی که از بی توجهی به این عوامل ناشی می شد آگاهی اندک وجود داشت. چنانچه کارکنان در مدت زمان طولانی در محیطی که از نظر شرایط و ابزار کاری نامناسب است به کار گرفته شوند در آن صورت رضایت شغلی آنان کاهش می یابد.
جنبه های نمادی شده داخل و خارج شغلعوامل داخلی شامل امنیت شغلی، امکانات رفاهی، رستوران، بهداشت محیط کار می باشد و عوامل خارجی شامل فرصت های تحصیلی، موانع شغلی یا اتحادیه ای برای رشد و پیشرفت، شرایط بازار کار و محدودیت های نژادی، جنس، سن و … می باشد.
عوامل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مؤثر بر زندگی کاریرضایت یا عدم رضایت شخص از زندگی ممکن است به محیط کار منتقل شود. مسائلی از قبیل ارتقاء سطح زندگی، هزینه های بالای مسکن، مشکلات انرژی، مشاجرات خانوادگی و آلودگی هوا باعث اضطراب و ناتوانی شده و در نهایت منجر به عدم رضایت می گردند. از طرف دیگر نزدیکی به مراکز فروش، امکانات تفریحی، غذاهای منجمد شده، موفقیت در آموزش های عمومی، وجود وسایل حمل و نقل خوب و کافی و دیگر امکانات رفاهی باعث آرامش و آسایش زندگی افراد شده و رضایت آنان را فراهم می آورد (فرجوند، ۱۳۷۶).
بطور کلی می توان شاخص های مشترکی را که نشانگر کیفیت بالای زندگی کاری باشند به شرح زیر فهرست کرد:

وجود اعتماد در سازمان
حمایت مدیریت از شیوه های مشارکتی در سازمان
ایجاد زمینه های رشد و پرورش و فرصت های آموزش و توسعه
مهارت های کارکنان
فراهم بودن بازخورد عملکرد
سرپرستی کمتر و تفویض اختیار بیشتر
کار گروهی در سازمان
ایمنی و سلامتی محیط کار
حقوق و مزایای کافی
توزیع عادلانه پاداش های سازمانی
کاهش اخبار و شایعات مربوط به اخراج
وجود آزادی نطق و بیان
غنی و با چالش بودن مشاغل
وجود گزینه های دیگری به جای اخراج
وجود ارتباطات باز
کاهش فشارهای شغلی
وجود سازمان های کارگری
در خاتمه باید خاطر نشان ساخت، مفاهیمی چون کیفیت زندگی کاری و مفاهیم مشابه ان نباید بدون در نظر گرفتن شرایط و مقتضیات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مورد استفاده قرار گیرد. اغلب نظریه ها و اصول در مرحله ی علوم اجتماعی زمانمند و مکانمند هستند وبر اساس نگرش اقتضایی و مدیریتی بومی در اعمال مدیریت نباید مقتضیات زمانی و مکانی به فراموشی سپرده شود. بنابراین کاربرد مفاهیم مورد اشاره نیاز به مطالعه و تحقیق و حصول اطمینان از اثربخشی آن ها در جوامع در حال توسعه دارد.
لذا با توجه به شاخص های ارائه شده که مربوط به کشورهای صنعتی می باشد، ضروری است که در سایر کشورها با پژوهش های علمی به شاخص های معرف کیفیت زندگی کاری دست یافت. بالاخص رفتار مردم در کشورهای در حال توسعه که در اکثر آن ها رفتارهای احساس و عاطفی از رفتارهای عقلانی پیش گرفته است. بنابراین لزوم این تحقیق در جامعه صنعتی کشور جهت افزایش کارایی و اثربخشی سیستم های سازمانی است و باعث توسعه خلاقیت ها و نوآوری ها و بهینه سازی کیفیت نظام کار، یا کیفیت زندگی کاری می گردد (سیاحی، ۱۳۷۷).
ضرورت و اهمیت برنامه های کیفیت زندگی کاری
توجهی که اکنون به کیفیت زندگی کاری می شود بازتابی است از اهمیتی که همگان برای آن قائلند. چنین می نماید که شمار بسیاری از کارکنان از کار خود ناراضی و در پی کاری معنی دارتر هستند. کارکنان در خواست دارند در پیامدهای اقتصادی و غیراقتصادی کارشان تغییراتی داده شود. اهمیت پاداش های غیر اقتصادی در مقایسه با اهمیت پاداش های اقتصادی هم اکنون افزایش یافته است. بویژه در نزد کارکنان که از آموزش و پرورش بالایی بهره مند هستند، چنین به نظر می رسد که نیاز شدیدی به بهتر کردن کیفیت زندگی کاری در بسیاری از کارکنان وجود دارد.
شماری از آگاهان بر این باورند که بعضی از رکورد بهره وری و کاهش کیفیت معمول در برخی از کشورها ناشی از کاستی های زندگی کاری و تغییر است که در علاقه مندی ها و
رجحان های کارکنان پدید آمده است و کارکنان در خواست دارند که در کارشان نظارت و دخالت بیشتر بیابند. هنگامی که با کارکنان با احترام رفتار شود و آنان فرصت بیان اندیشه های خود را داشته باشند و در تصمیم گیری ها بیشتر مشارکت کنند واکنش های مناسب و مطلوبی از خود نشان خواهند داد. تأکید بر عوامل ملموس و عینی زندگی در محیط کار، این نظریه را تقویت می کند که افزایش این عوامل، بهره وری منابع انسانی را افزایش می دهد. به تعبیری دیگر اگر توقع داشته باشیم که پرسنل یک سازمان وظایف محوله را بیشتر و بهتر انجام دهند باید حقوق و دستمزد، امکانات رفاهی، امنیت شغلی و مواردی از این قبیل را افزایش دهیم و در عین حال که این رابطه و توقع وجود دارد رابطه معکوس آن یعنی تأثیر علل بهره ور بودن بعنوان بخش از کیفیت زندگی کاری است (سیاحی، ۱۳۷۷).
به طور خلاصه کیفیت زندگی کاری از جمله مباحث مهمی است که در جهان امروز بخش عظیمی از وقت، بودجه و توجه صاحبنظران را به خود اختصاص داده است. در حالی که در گذشته فقط تأکید بر زندگی شخصی (غیر کاری) بوده است امروزه، بهبود کیفیت زندگی کاری یکی از
مهم ترین اهداف سازمان و کسانی که برای سازمان کار می کنند، می باشد. اگر یک کارگر واقعاً احساس کند که کیفیت زندگی کاریش بهبود یافته است، اعم از اینکه نتیجه ی عملکرد خودش باشد و یا سیاست هایی که از طرف سازمان در جهت افزایش بهره وری اتخاذ می شود، این مطلب به کارگر نیروی بیشتری در جهت انجام کارش می بخشد. نتیجه ی طبیعی این فرایند، ایجاد نیروی زندگی و جو فعال در داخل گروه یا سازمان است و در نهایت موجب افزایش بهره وری فراتر از نتایج مورد انتظار با توجه به استانداردهای تکنولوژیک یا تجهیزات می شود. همین مطلب خود موجب انگیزه بیشتر برای کار بهتر و در نتیجه کیفیت زندگی کاری بهتر می گردد. دست کم، سازمان به چهار دلیل زیر بایستی به کیفیت زندگی کاری اهمیت بدهد:
کیفیت زندگی کاری بعنوان فرهنگی که سطح بالایی از تعهد متقابل را بین افراد و سازمان به وجود می آورد، به این معنا که افراد با اهداف سازمان و توسعه آن متعهد باشند و سازمان نیز به نیازهای افراد و بالندگی آنان متعهد باشد.
کیفیت زندگی کاری بعنوان یک هدف که بهبود عملکرد سازمانی را از طریق ایجاد مشاغل و محیط های کاری راضی کننده تر و مؤثرتر برای افراد در کلیه سطوح سازمان فراهم می کند.
کیفیت زندگی کاری بعنوان یک فرایند که موجبات تحقق اهداف را از طریق دخالت دادن و مشارکت فعال کلیه افراد سازمان فراهم می نماید.
کیفیت زندگی کاری پدیده ای است که امروزه از مرز سازمان و شرکت فراتر
می رود و اثرات آن در زندگی خصوصی فرد و خارج از سازمان نیز قابل مشاهده است (علامه، ۱۳۷۸).
اهداف و برنامه های کیفیت زندگی کاری
یکی از صاحبنظران دو هدف عمده ای که یک برنامه ی کیفیت زندگی کاری بایستی دنبال نماید، را بهبود شرایط کاری و افزایش اثربخشی سازمانی می داند. محقق دیگری هدف از کیفیت زندگی کاری را بهبود بهداشت (فیزیکی و روانی) کارکنان و بهبود بهره وری سازمان دانست و اعتقاد دارد با حاکم کردن برنامه های کیفیت زندگی کاری در یک سازمان زمینه های حرکت از یک فرهنگ استبدادی به سوی یک فرهنگ مشارکتی فراهم خواهد د. در برخی از سازمان ها هدف از برنامه های کیفیت زندگی کاری عبارت است از افزایش تعهد و اعتماد کارکنان، حل مشکلات به کمک آن ها به منظور افزایش رضایت آنان و اثربخش سازمان. تنی چند از نویسندگان در مقاله ای تحت عنوان موج جدید کیفیت زندگی کاری موج جدید تیم های کیفیت زندگی کاری را شامل تیم هایی از کارکنان می دانند که اهداف مربوط به کار خویش را تعیین نموده اند و معیارهای تعیین چنین اهدافی را به شرح زیر می داند:
الف- بهبود روش انجام کار به گونه ای که مورد نظر مشتری (ارباب رجوع)، نیروی کار و مدیر باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:17:00 ق.ظ ]




در ۴ هفته گذشته ، آیا هیچ غذایی بوده که به علت نداشتن منابع مالی نتوانسته باشید برای خوردن تهیه کنید؟

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۸Q

در ۴ هفته گذشته ، آیا بخاطر نداشتن منابع مالی شما یا اعضای خانودتان گرسنه خوابیده اید؟

۹Q

در ۴ هفته گذشته ، آیا بخاطر نداشتن غذای کافی شما یا اعضای خانودتان کل روز و شب بدون غذا مانده اید؟

۵-۲- تنظیم پرسشنامه
۵-۲-۱- بررسی اجمالی پرسشنامه
این پرسشنامه شامل ۹ سوال رویدادی که سطح ناامنی غذایی در آنها افزایش میابد و همچنین ۹ پرسش مربوط به تکرار آن رویدادها می باشد. اگر پاسخ به سوالی منفی باشد از سوال مربوط به تعداد تکرار رویداد در ۴ هفته گذشته پرسش شده است بعضی از این سوالات به تحقیق در مورد احساس مخاطبان از پدیده آسیب پذیری غذایی و استرس ( برای مثال ، آیا شما نگرانی از نبود غذا برای خانواده داشته اید؟) و بقیه به بررسی پاسخ های رفتاری در برابر ناامنی ( برای مثال ، آیا هیچ کدام از اعضای خانواده شما بخاطر نبود غذای کافی مجبور شده است که روزانه از غذای مورد نیاز خود کمتر مصرف کند؟) پرداخته اند. سوالات وضعیت کامل اعضای خانواده شامل بزرگسالان ، کودکان و نوجوانان را نشان می دهند . تمام سوالات رویدادی از مخاطبان واعضای خانوادشان می پرسند که آیا در طول ۴ هفته گذشته احساس و یا رفتار خاصی داشته اند یا خیر.
سوالات رویدادی این شاخص در سه حوزه مختلف از ناامنی غذایی (دسترسی) که در فرهنگ های مختلف مشترک هستند مربوط می شود (سازمان فانتا وکوتس ، ۲۰۰۴). که عبارتند از:
۱) اضطراب و عدم اطمینان در مورد عرضه مواد غذایی خانگی:
- آیا شما نگران هستید که خانواده شما به اندازه کافی غذا نداشته باشند؟
۲) کیفیت ناکافی غذا (شامل انواع مواد غذایی):
- آیا شما و یا هر یک از اعضای خانوار به دلیل کمبود منابع قادر به خوردن انواع غذاها بودید؟
- آیا شما و یا هر یک از اعضای خانواده یک طیف محدودی از غذاها را به دلیل کمبود منابع مصرف کردید؟
- آیا شما و یا هر یک از اعضای خانواده مایل به خوردن بعضی از غذاها نبودید اما بدلیل کمبود منابع آنها را مصرف کردید؟
۳) مصرف مواد غذایی ناکافی و عواقب فیزیکی آن:
- آیا شما و یا هر یک از اعضای خانواده به علت کمبود مواد غذایی وعده غذایی کوچک تر مصرف کردید ولی احساس می کنید غذای بیشتری مورد نیاز است ؟
- آیا شما و یا هر یک از اعضای خانواده وعده های غذایی کمتر در یک روز مصرف کرده اید به خاطر اینکه غذا به اندازه کافی وجود ندارد؟
- آیا تا کنون هیچ غذایی برای خوردن از هر نوع در خانواده شما به دلیل فقدان منابع برای به دست آوردن غذا وجود دارد؟
- آیا شما و یا هر یک از اعضای خانواده در شب گرسنه خوابیده است چون مواد غذایی به اندازه کافی وجود ندارد؟
- آیا شما و یا هر یک از اعضای خانواده تمام روز و شب را بدون خوردن هر چیزی بگذرانید به دلیل اینکه مواد غذایی به اندازه کافی وجود ندارد؟
پرسشنامه بایستی تماما پرسیده شود اما مصاحبه کننده بایستی بر اساس قوانین پرسش از پرسیدن سوالات مربوط به تعداد دفعات تکرار، زمانی که این سوالات کاربردی ندارند پرهیز کند. همچنین مصاحبه کننده باید از گزینش تنها سوالات خاص اجتناب کند. با وجود اینکه کاربران ممکن است نتایج سوالات شخص را به همراه شاخص ها گزارش دهند . اما تحقیقات نشان داده است که مجموعه کل سوالات نسبت به هر سوال به تنهایی قابلیت ایجاد تمییز بهتری از سطوح ناامنی غذایی خانوار را دارا است.
سوالات موجود در مدل پرسشنامه تا حد ممکن عموما مربوط انتخاب شده اند، ممکن است سوالات خاصی نیاز داشته یاشیم که با مفاهیم محیطی منطبق شوند تا پاسخ دهندگان معنی آنها را درک کنند . برخی از سوالات نیز نیاز است تا مصاحبه کننده یک تعریف مناسب ( محلی یا محیطی) وقتی که برای اولین بار از آنها در یک سوال استفاده می شود ارائه دهند. سرانجام اینکه ممکن است سوالات خاصی نیاز به توضیح بیشتری از سوی مصاحبه کننده از طریق آوردن یک مثال محیطی برای پاسخ دهندگان نیاز داشته باشند .
به منظور انطباق واژه ها ، تعاریف و مثال ها به بافت محلی و اطمینان از اینکه سوالات کاملا درک شده اند می بایستی سوالات توسط یک گروه با اطلاعات کلیدی مرور و سپس قبل از آزمایش اصلی توسط گروه کوچک از پاسخ دهندگان تصحیح شوند.
۵-۲-۲- بررسی با آگاهان کلیدی
در اولین مرحله تعدادی از افراد آگاهان کلیدی که با شرایط و تجربیات ناامنی غذایی خانوار در محیطی که تحقیق انجام خواهد شد دور هم جمع می شوند. این افراد می توانند اعضای سازمان های داوطلبانه خصوصی، کارمندان دولتی، دانشگاهی ها، افراد برجسته ویا افراد حقیقی و با علم باشند. باید بی این افراد توضیح داده شود که علت به همکاری طلبیدن آنها این است که این سوالات مربوط به ناامنی غذایی بایستی در فرهنگ آنها قابل فهم شود . در جاهایی نیز این افراد بایستی بصورت گروهی به مشورت بپردازند تا هر گونه اختلاف نظری بین آنها شفاف سازی شود.
۵-۲-۳- پالایش (تصحیح ) پرسش نامه
دومین مرحله در تنظیم پرسشنامه اطمینان یافتن از این موضوع است که پاسخ دهندگان معنی دقیق سوالات را فهمیده باشند. در مقوله تحقیق این مرحله بسیار مهم است و در تصحیح بهتر سوالات و مثالهایی که براساس فهم آنها از تفسیر سوالات طرح شوند کمک شایانی می کند. ۸ الی ۱۰ نفر بعنوان نماینده از جمعیت مورد بررسی انتخاب می شوند. برای این مرحله بهتر است که مصاحبه با یک پاسخ دهنده در یک زمان انجام گیرد.
۵-۳- ساختمان پرسشنامه شاخص
این شاخص متشکل از دو نوع از سوالات مرتبط است. نوع سوال اول یک سوال رویداد نامیده می شود . ۹ سوال رویداد می پرسد که آیا یک ناامنی خاص مرتبط با مواد غذایی غذایی تا کنون در طول چهار هفته (۳۰ روز) رخ داده است . هر سوال پرسشنامه که از نوع شدت تکرار است از یک سوال می پرسد که چگونه اغلب یک ناامنی غذایی در طول چهار هفته گذشته رخ داده است.
هر سوال رویداد شامل یک دنباله (بازه زمانی برای فراخوان)، بدنه این سوال (اشاره به یک رفتار خاص و یا نگرش)، و دو گزینه پاسخ (۰ = نه، ۱ = بله) است. به همراه پاسخ” خیر” یک کد نیز وجود دارد. این کد دستور، هر وقت مخاطب پاسخ ” خیر” به پرسش دهد ،پرسشگر را به جست جوی تکرار سوال رویداد مربوطه وا می دارد. تکرار رویداد هر سوال شاخص می پرسد مخاطب هر چند وقت یکبار این ناامنی غذایی گزارش شده در سوال قبلی در چهار هفته گذشته اتفاق افتاده است. سه گزینه پاسخ به نمایندگی از طیف وسیعی از تکرار وجود دارد (۱ = به ندرت ۲ = گاهی اوقات، ۳ = اغلب).
جدول ۵-۲ اجزاهای مختلف سوال را شرح داده و می تواند طرقه استفاده آنها را آموزش دهد.
جدول ۵-۲- ساختار سوالات

سوال

بدنه پرسشنامه

در ۴ هفته گذشته، آیا شما نگران این بودبد که خانواده تان غذای کافی ندارد؟

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:17:00 ق.ظ ]




 

صنعت

 

کشاورزی

 

شرب

 

صنعت

 

کشاورزی

 

شرب

 
 

۷۳/۲۱۱

 

۱/۰

 

۲۶/۱

 

۲/۰

 

۵/۳

 

۶۷/۱۴۸

 

۵۸

 

آب زیرزمینی ( چاه)

 
 

۷۹۴

 

۱۵/۰

 

۳۰

 

۲۸

 

.۲۳

 

۶۶/۷۳۴

 

۹۷/۰

 

جریان سطحی و چشمه ها

 
 

۷۳/۱۰۰۵

 

۲۵/۰

 

۲۶/۳۱

 

۲۰/۲۸

 

۷۳/۳

 

۳۳/۸۸۳

 

۹۷/۵۸

 

جمع کل

 

۴-۳-۱۱- بررسی کیفیت آب­زیرزمینی محدوده بابل – بابلسر
عوامل عمده آلودگی آب­زیرزمینی شامل آلودگی­های شهری، صنعتی، کشاورزی و عوامل متفرقه دیگر می­باشند. به علت حرکت آرام آب­زیرزمینی در آبخوان­ها، عموماً فرض بر این است که آب­زیرزمینی در یک سیستم بسته با کانی­های تشکیل دهنده آبخوان در تعادل است (جورج و استیز، ۲۰۰۳)[۲۴]. پارامترهای لیتولوژیکی (ترکیب رسوبات نهشته شده)، پارامترهای هیدرولیکی (قابلیت انتقال و سرعت جریان) و فاکتورهای دیگری همانند تبخیر و تعرق، زمان ماندگاری، زمان حرکت آب در مسیر عبوری آن، دما و فشار آب و … تأثیر مستقیمی بر هیدروشیمی آب دارند (کاستودیو ۱۹۸۹، ۸۷)[۲۵].
آب­زیرزمینی در مناطقی که دارای آب و هوای مرطوب، خاک درشت و سطح آب­زیرزمینی کم عمق هستند، به شدت تحت تأثیر آلودگی قرار می­گیرد. در محدوده مورد بررسی علاوه­بر عوامل خارجی مربوط به دخالت انسان در برهم­زدن تعادل طبیعی اکوسیستم، عوامل طبیعی نظیر بالا بودن میزان تبخیر آب­زیرزمینی به علت بالا بودن سطح ایستابی، نفوذ آب­های محبوس شور و هجوم آب شور دریا به آبخوان در نتیجه افزایش بهره ­برداری از منابع آب­زیرزمینی بر کیفیت آب منطقه تأثیر گذاشته، که خود نیاز به مطالعات دقیق را ضروری می­نمایاند.
۴-۳-۱۲- اطلاعات اولیه جهت بررسی کیفیت آب­زیرزمینی منطقه
جهت بررسی وضعیت کیفی آب­زیرزمینی دشت بابل- بابلسر از متوسط داده ­های کیفی دوره مرطوب و خشک (اردیبهشت ماه معرف دوره مرطوب، مهر ماه معرف دوره خشک) ۳۳ حلقه چاه مشاهده­ای منطقه در یک دوره آماری ۱۱ ساله (سال­های آبی ۸۱-۱۳۸۰ تا ۹۱-۱۳۹۰) استفاده شده است. چاه­های انتخابی براساس پراکندگی مناسب در سطح منطقه و باتوجه به کامل­تر بودن اطلاعات کیفی در طول دوره آماری مورد نظر انتخاب شدند (شکل۳-۱). در این تحقیق از روش آزمون دیکسون جهت مشخص شدن مشاهدات استثنایی سری داده ­ها در طول دوره آماری استفاده شده است. بدین ترتیب اطلاعات کیفی چاه­ها مورد بررسی قرار گرفته و آماده برای استفاده و انتقال به محیط برنامه ­های مورد نظر شدند.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۴-۳-۱۳- بررسی فرایندهای ژئوشیمیایی حاکم بر آبخوان بابل - بابلسر
در مطالعات هیدروژئولوژیکی که بر روی منطقه­ای وسیع با تعداد زیاد چاه­های قابل دسترس انجام می­گیرند، مشکلات عدیده­ای برای نمایش و پردازش داده ­های بدست آمده، وجود دارد. از روش­های متداول در بررسی­های هیدروژئوشیمیایی، ترسیم نقشه­های هم­میزان پارامترهای کیفی آب، به منظور بررسی توزیع مکانی و زمانی متشکله­های شیمیایی آب­زیرزمینی محدوده می­باشد. لذا در مورد مقایسه نقشه­های هم میزان توزیع نقاط نمونه­برداری اهمیت زیادی دارد (آپلو و پست­ما ۱۹۹۴، ۵۳۶)[۲۶].
از پارامترهای معمول جهت شناخت و بررسی کیفی آب­زیرزمینی یک منطقه می­توان به آنیون و کاتیون­های محلول، باقیمانده خشک، هدایت الکتریکی، نسبت جذب سدیم، pH و غیره اشاره نمود. در این تحقیق نیز از متوسط داده ­های کیفی دو دوره مرطوب و خشک پارامترهای مذکور، مربوط به چاه­های مشاهده­ای دشت بابل- بابلسر (دوره آماری ۱۱ ساله)، جهت بررسی کیفیت آب مصرفی براساس جداول استاندارد، دیاگرام­های کیفی، تهیه نمودارها و نقشه­های مورد نیاز، استفاده شده است.
۴-۳-۱۴- بررسی نقشه­های هم­میزان آنیون محدوده بابل- بابلسر
جهت تهیه نقشه­های مورد نظر، اطلاعات لازم با فرمت مناسب به محیط GIS منتقل شده و با توجه به دیگر نقشه­های موجود در پایگاه اطلاعاتی تفسیر دقیق­تری صورت گرفته است. همانطور که در فصل قبل اشاره شد، نمکهای محلول در آب به صورت کاتیون و آنیون تجزیه می­شوند. آنیون­ شامل مجموع غلظت یون­های کلر، سولفات، کربنات و بی­کربنات می­باشد. نقشه­های هم­میزان کلر و سولفات در دو دوره اردیبهشت و مهر ماه رسم شده ­اند.
۴-۳-۱۴-۱- نقشه­های هم­میزان کلر

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:17:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم