کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

شهریور 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        



جستجو



آخرین مطالب
 



ترو و کانل (۱۹۸۴)، راهبردهای مقابله تحصیلی را در چهار گروه طبقه‌بندی کرده‌اند که شامل مدارای مثبت، مدارای فرافکن، مدارای انکاری و راهبردهای غیرمقابله‌ای می‌باشد. افراد با راهبرد مقابله مثبت، امکان دارد از دیگران کمک بخواهند و هنگامی که با شکست تحصیلی مواجه می‌شوند سعی کنند بفهمند که کجای کار را اشتباه انجام داده‌اند. از سوی دیگر مقابله‌ کننده های فرافکن، برای شکست‌هایشان سایرین مثلا معلمشان را سرزنش می‌کنند. مقابله‌ کننده های انکاری تلاش می‌کنند که شکستشان را فراموش کنند و یا آن را نادیده بگیرند. در آخر، غیرمقابله‌ای‌ها در مواجهه با شکست تحصیلی خود را سرزنش می‌کنند (قهرمان و سونگار[۷۳]، ۲۰۱۱). در پژوهش‌ها مشخص شده است که راهبردهای مقابله‌ای مثبت با موفقیت، همبستگی مثبت داشته‌ در حالی که راهبردهای مقابله‌ای انکاری، فرافکن و غیرمقابله‌ای دارای همبستگی منفی با پیشرفت می‌باشند (بون[۷۴]، ۲۰۱۱). کاپلان و میدگلی (۱۹۹۹)، بیان کرده‌اند که پیگیری تکالیف دشوار و خود نظم‌دهی تحصیلی مانند اصلاح اشتباهات و تلاش برای فهم مواد تحصیلی به عنوان مقابله مثبت یا مقابله مسئله مدار، سازگارانه تلقی می‌شود چرا که منجر به یادگیری سطح بالا و نتایج بهتر می‌گردد. در مقابل نادیده گرفتن و یا انکار مشکلات تحصیلی، سرزنش معلم یا دیگران و یا کم‌رنگ جلوه دادن اهمیت اقدامات ارزیابی مدرسه، مشخصه‌ های مقابله غیرسازگارانه هستند (بون، ۲۰۱۱).

تاب‌آوری

علوم رفتاری به ویژه روان‌شناسی، در تلاش برای روشن کردن فرایندهای پیچیده و پنهان روانی، دارای یک سنت دور و دراز از وام گرفتن مفاهیم علوم فیزیک و مهندسی هستند (تارتر و ونیوکُو[۷۵]، ۱۹۹۹). از این میان تاب‌آوری دقیق‌ترین مفهوم را در علوم مهندسی دارد که با مفهوم آن در روان‌شناسی مطابقت دارد. ریشه کلمه تاب‌آوری از واژه‌ لاتین salire (پریدن به بالا) و resilier (جهش به عقب)، ناشی شده است. این بدان معنی است که تاب‌آوری می‌تواند به عنوان ظرفیت بازیابی روانی یا بازگشت به حالت قبل در نظر گرفته شود (دیویدسون، پاین و کانر[۷۶]، ۲۰۰۵؛ به نقل از اسشاپ و همکاران، ۲۰۰۶). یک تعریف معمول و پذیرفته شده از تاب‌آوری در فرهنگ لغت عبارت است از: خاصیتی که باعث می‌شود ماده بعد از خم شدن، کشیدگی و یا مورد فشار قرار گرفتن، شکل اصلی خود را بازیابد (تارتر و ونیوکُو، ۱۹۹۹). از لحاظ تاریخی، تاب‌آوری دارای ریشه‌های عمیق در زمینه‌ی پزشکی است، با این حال تحقیق درباره‌ تاب‌آوری از حدود سال ۱۹۷۰ ظهور پیدا کرد (زولکوسکی و بولاک[۷۷]، ۲۰۱۲). ریشه‌های تاریخی تاب‌آوری را می‌توان به برنامه های اولیه تحقیق ‌در مورد افراد مبتلا به اسکیزوفرنی و افرادی که در معرض استرس و فقر شدید بودند، همچنین در عملکرد افرادی که اتفاقات آسیب‌زا را قبلا در سال‌های اولیه زندگی خود تجربه کرده‌اند، مشاهده کرد (گارمزی و سیچتی[۷۸]، ۱۹۹۳؛ به نقل از کاپلان، ۱۹۹۹).

هاوارد و جانسون[۷۹] (۲۰۰۰)، تاب‌آوری را به عنوان روند، ظرفیت یا نتایج انطباق موفقیت‌آمیز با شرایط تهدید کننده یا چالش‌زا، تعریف کرده‌اند. در بافت تحصیلی، تاب‌آوری عبارت است از توانایی دانش‌آموز برای برخورد مؤثر با موانع تحصیلی، استرس و فشار درسی (مارتین و مارش[۸۰]،۲۰۰۷). تحقیق در باب تاب‌آوری به روش‌های مختلفی صورت گرفته است. در حیطه روان‌شناسی رشد، پژوهش در باب تاب‌آوری متوجه کودکان است و به تاثیرات آتی حوادثی که از لحاظ روانی آسیب‌رسان هستند، پرداخته می‌شود. بسیاری از تحقیقات، با کودکانِ در حال رشد در شرایط نامطلوب انجام شده (برای مثال فقر یا بیماری روحی والدین) و تاب‌آوری عموما به حصول نتایج خوب به رغم وجود تهدیدات جدی رشد در کودکان (ماستن[۸۱]، ۲۰۰۰)، در نظر گرفته شده است. در پژوهش درباره‌ تاثیرات حوادث آسیب‌زا، تاب‌آوری، روند بازیابی روانی پس از حوادث آسیب‌زا، خوانده می‌شود (اسشاپ و همکاران، ۲۰۰۶).

در تحقیقات چندی مشخص شده است که تجارب آسیب‌زا در دوران کودکی، به کسب مهارت‌های مقابله‌ای مناسب، کارکرد مغز و سیستم‌های تنظیم کننده‌ استرس آسیب رسانده و خطر ابتلا به اختلالات اضطرابی را در پی عوامل استرس‌زا در بزرگسالی افزایش می‌دهد. این تلاش‌های تحقیقاتی جمعی، بینش علمی عمیقی را تولید ‌کرده‌است، اما همچنان به عقیده غالب که عواقب ناشی از قرار گرفتن در معرض رویدادهای استرس‌زای اولیه باعث آسیب‌رسانی به کارکرد روانی در سال‌های بعد می‌شود، منتهی شده است. دیدگاه قرار گرفتن در معرض استرس‌های اولیه زندگی به عنوان یک تابع خطی مفهوم سازی شده است که به موجب آن افزایش مقدار استرس‌های اولیه زندگی، آسیب‌پذیری روانی بعدی را افزایش می‌دهد، با این وجود شواهدی وجود دارد مبنی بر آن‌که قرار گرفتن در معرض استرس‌های اولیه زندگی، طیف وسیعی از نتایج رشدی را تولید می‌کند که باعث تاب‌آوری نسبت به استرس‌های بعدی که در بزرگسالی پیش می‌آید، خواهد شد (پارکر[۸۲]، ۲۰۱۱). در این باره چستمن[۸۳] (۱۹۹۰)، اظهار ‌کرده‌است که استرس تجربه شده‌ در دوران کودکی با کاهش پاسخ‌های استرس‌زا در تست‌های آزمایشگاهی، در بزرگسالی، مرتبط است. در اوایل دهه ۱۹۸۰، گارمزی و همکارانش جزئیات یک چارچوب فرایندگرا را مشخص کردند که با آن می‌توان تاثیرات استرس‌های تجربه شده در اوایل زندگی را مشاهده کرد و نشان می‌دهد که قرار گرفتن در معرض استرس در اوایل زندگی، می‌تواند به عنوان یک تقویت‌کننده‌ بالقوه از شایستگی در آینده محسوب شود به شرط آن‌که میزان استرس بیش از حد نباشد (پارکر، ۲۰۱۱). افرادی که بهتر می‌توانند با شرایط سخت زندگی مقابله کرده و با آن سازگار شوند، به احتمال بیشتری در آینده از بروز دادن رفتارهای مشکل‌زا جلوگیری می‌کنند (کلاوس- اهلرز[۸۴]، ۲۰۰۸).

لوتار[۸۵] و سیچتی (۲۰۰۰)، در تعریف مشابهی، تاب‌آوری را توانایی یک فرد برای حفظ ثبات نسبی، سطوح سالم عملکرد و صلاحیت روانی و جسمی، یا تجربه‌ سازگاری مثبت بعد از قرار گرفتن در معرض آسیب روانی برجسته، عنوان کرده‌اند. در درون این مفهوم از تاب‌آوری، دو شرط اصلی وجود دارد. یکی قرار گرفتن در معرض خطر قابل توجه و دیگری دست یافتن به سازگاری مثبت یا شایستگی. این مفهوم تاب‌آوری برای محققانی که در تلاش برای سنجش این ساختار مورد نظر هستند، پیامدهای مهمی دارد. اولین شرط تاب‌آوری، یعنی قرار گرفتن در معرض خطر یا سختی، می‌تواند به طیف وسیعی از عوامل، که فرد به تنهایی (مانند مرگ یک عزیز یا بیماری)، یا به صورت مجموعه‌ای از شرایط نامطلوب (مثل شرایط اقتصادی، اجتماعی یا فقر)، تجربه می‌کند، و همچنین عواملی که فرد را مستعد ناسازگاری بالقوه می‌سازد (مانند از کار افتادگی)، مرتبط باشد. به طور معمول برآورد کلی از خطر یا سختی، با بهره گرفتن از سه معیار گسترده انجام می‌گیرد. این معیارها عیارتند از: ۱- طیف وسیعی از حوادث منفی زندگی، ۲- استرس‌های مزمن و حاد مقطعی یا ادامه دار و ۳- تجمع شاخص‌های خاص خطر (مثل وضعیت فقر و اندازه خانواده). شرط دوم تاب‌آوری که سازگاری مثبت یا شایستگی است، عموما شامل نمایش عملکرد طبیعی، فقدان علائم منفی یا آسیب‌شناسانه‌ی مرتبط با آسیب روانی و یا موفق شدن در تکالیفی که به لحاظ رشدی یا بافتی، برجسته هستند، می‌باشد (گوچیاردی، جکسون، کولتر و مالت[۸۶]، ۲۰۱۱).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1401-09-25] [ 01:27:00 ق.ظ ]




در انتخاب اعضای شورا مجمع می بایست شاخص های زیر را در نظر گیرد:

ده عضو باید از دولت هایی انتخاب شوند که بیش تریین منافع را در ارائه خدمات کشتی رانی بین‌المللی دارا باشند؛

ده عضو از دولت های دیگری انتخاب شوند که از بیش ترین منافع در تجارت بین‌المللی دریایی برخوردار باشند؛

بیست عضو باید از دولت های باشند که تحت بندهای “A” و “B” انتخاب نشده لیکن دارای منافع خاص در حمل و نقل دریایی و یا کشتی رانی هستند و انتخاب آنان برای شورا، نمایندگی همه ی مناطق جغرافیای عمده جهان را تامین و تضمین خواهد ساخت.

‌بنابرین‏ ملاحظه می شود، با انجام اصلاحات فوق در طول زمان، شاهد نقش آفرینی بیش تر دولت ها هستیم. نخست عضویت در شورا از انحصار چند دولت خاص به در آمد و تعداد آن از شنانزده عضو به چهل عضو افزایش پیدا کرد. دوم، قید تعیین و تشخیص شرایط برای نامزدی شورا که توسط خود شورا صورت می گیرفت. حذف شد و ‌به این ترتیب شرکت در انتخابات برای هر یک از ‌گروه‌های سه گانه آزاد گردید. سوم آن که، عضویت در کمیته ی ایمنی دریانوردی برای تماس دولت های عضو با حق رأی‌ مساوری مجاز اعلام شد.

اگر چه اصلاحات فوق گاهی مهم در جهت نقش آفرینی بیش تر دولت های عضو به ویژه کشورهای در حال توسعه در روند تصمیم گیری ها تلقی می شود، اما فقدان تعریف روشنی از معیارهای آمده در بندهای سه گانه ماده هفدهم به ویژه بند سوم آن، ابهامات و برداشت های متفاوتی را از سوی بعضی از دولت های عضو سبب شد. این ها، راه را برای تفسیر موسع آن و عمل به رأی‌ دولت ها بازگذاشت. این وضعیت باعث شد، اعتراض هم چنان نسبت به تعداد و ترکیب شورا چه از سوی کشورهایی که در آن عضویت دارند و چه از سوی کشورهایی که موفق به عضویت در آن نشده اند، ادامه یابد. این نگارنده بارها شاهد بوده است که بعضی از نمایندگان دولت های عضو، به ترکیب شورا نقد و اعتراض داشته و خواستار عضویت تعداد بیش تری از دولت ها در آن (همانند بعضی دیگر از سازمان های بین اللمللی) شدند. بیش ترین اعتراض ها متوجه معیار سوم یعنی منافع ویژه ی دریایی و توزیع جغرافیایی بوده است. چه آن که آنچه که در واقعیت اتفاق می افتد، نشان دهنده ی توزیع مناسب جغرافیایی نبود. دلیل آن هم آزادی عمل کامل دولت های عضو آیمو به هنگام رأی‌ گیری بود که می‌توانست بر اساس ملاحظات خاص سیاسی و فنی انجام شود.

کنوانسیون آیمو هیچ گوون تعریف و یا شرایط را برای تشخیص معیارهای سه گانه مذکور در ماده هفدهم ارائه ننمود. اصلاحات صورت گرفته نسبت ‌به این ماده در مراحل مختلف نیز تعریفی از این مفاهیم ارائه نداد. تردید در معانی دو بند اول و دوم ماده هفدهم در اجلاس دوم فوق العاده مجمع آیمو نیز مطرح شده بود. در این اجلاس برداشتی که از مفهوم بیش ترین منافع در ارائه خدمات کشتی رانی بین‌المللی وجود داشت، شامل بیش ترین تناژ ناخالص ملی و یا تحت مالکیت و تصرف داشتن بیش ترین ناوگان تجاری[۴۴] می شد. از مفهوم بیش ترین منافع در تجارت بین‌المللی دریایی نیز بیش ترین حجم تجارت دریایی و یا بیش ترین منافع در ان برداشت شد.[۴۵] از مفهوم منافع ویژه در حمل و نقل دریایی در بند سوم ماده هفدهم نیز همانند موارد فوق الذکر، تعریفی ارائه نشد. واژه ی نافع ویژه خود با توجه به گستردگی منافع در صنعت دریانوردی دارای یک یا چند منفعت ویژه باشند. منافعی که می‌تواند طیف متنوعی از قبیل واقع شدن در یک منطقه حساس دریایی از حیث ترافیک کشتی رانی و یا زیست محیطی تا مرز وسیع دریایی و تامین منابع انسانی دریایی را شامل شود. مفهوم نمایندگی مناطق جغرافیایی مهم نیز به لحاظ فقدان تعریف و نحوه تقسیم بندی مناطق عمده جغرافیایی دریایی، می‌تواند از زوایای مختلف مورد ملاحظه و تفسیر قرارگیرد. البته این امکان وجود دارد که کشوری، دارای هر سه این معیارها باشند. در این خصوص می توان از کشورهای ژاپن و چین نام برد.

اگر چه دبیرخانه ی آیمو و از گذشته های دور، اقدام به انتشار اطلاعات مورد نیاز راجع به میزان تناژ ناخالص جهانی و سهم دولت ها از این تناژ، قبل از برگزاری اجلاس مجمع و برگزاری انتخابات شورا می نمود. اما این آمار و ارقام تنها یکی از جنبه‌های منافع ویژه ی دریایی را مورد توجه قرار می‌داد. اطلاعات متشره که از سوی “کنفرانس سارمان ملل متحد راجع به تجارت و توسعه” [۴۶] نیز می‌تواند منبع قابل اتکای برای شناسایی دولت های دارای بیش ترین منافع دریایی قلمداد شود چرا که اطلاعات جمع‌ آوری شده منطق ای بوده و هیچ مشخصه ای از کشورها را نشان نمی دهد، علاوه بر این، این اطلاعات مبتنی بر منابع پراکنده ای است که با استناد از آن سعی می شود تا یک برآورد از تجارت دریایی جهانی را به دست آید. این داده ها هیچ گاه منبع قابل اتکایی برای اهداف انتخاباتی آیمو محسوب نمی شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:27:00 ق.ظ ]




همچنین طیف متعدد و متنوع شهروندان، سطوح مختلف شناخت فرهنگی در بین شهروندان، تفاوت های آشکار فرهنگی در هر یک از مناطق مختلف کشور ارتباط بین مدیران و همکاران را با شهروندان و سایرین را تحت تأثیر قرار خواهد داد. فعالیت در چنین شرایطی دو قطب متفاوت از محیط فرهنگی را برای مدیران در سازمان‌ها به وجود آورده است از یک سو روابط مستمر و سالم مدیران با همکاران و کارمندان خود و از سوی دیگر برقراری ارتباط مؤثر و مناسب با شهروندان و مخاطبین محیطی را پدید می آورد که باعث به وجود آمدن اختلاف نظر بین مدیران و کارمندان می شود و مدیرانی که نسبت به فرهنگ های مختلف اشراف بهتری دارند،اختلافات رفتاری و فرهنگی را به خوبی شناسایی و مدیریت می‌کنند و تعارض های موجود در محیط را به نفع سازمان هدایت می‌کنند.از آنجایی که هوش فرهنگی مدیران در شناسایی تعارض و انتخاب استراتژیهای مدیریت تعارض در هنگام بروز تعارض در ‌سازمان‌هایشان نقش دارد، لذا سوالی که محقق به دنبال پاسخ گویی به آن می‌باشد این است که آیا مدیران و کارمندانی که دارای هوش فرهنگی بالایی هستند از استراتژی های سازگاری[۴] و همکاری[۵] استفاده می‌کنند؟و آیا مدیران و کارمندانی که دارای هوش فرهنگی پایینی هستند از استراتژی های اجتناب[۶] ، مصالحه[۷] و رقابت[۸] استفاده می‌کنند؟

۱-۳-اهمیت و ضرورت پژوهش:

با توجه به اثر مخرب تعارض و نیز منافع حاصل از آن ، همینطور با عنایت به ویژگی‌های ماهیتی تعارض که در بالا به آن ها اشاره شد و لحاظ اصل اجتناب ناپذیری وجود تعارض در کارهای گروهی ، مدیریت تعارض و هدایت آن به سمت تحقق دستاوردهای فردی و جمعی بسیار اهمیت داشته و نقشی حیاتی در بهره وری کار گروهی ایفاء می کند .

مدیریت تعارض عبارت است از فزایند کنترل شایسته تعارضات و تمرکز بر عوامل ایجاد کننده آن ها و هدایت آن ها به سمت اهداف گروهی و فردی . مدیریت تعارض جزء شایستگی‌های رفتاری یک مدیر و رهبر گروه می‌باشد که از نقشهای میان فردی آن ها حکایت می‌کند . مدیران ‌گروه‌های کاری و سازمانی بایستی با شناخت عوامل بروز تعارض ، از مهارت‌های خود در این زمینه بهره گرفته و ضمن مقابله با آثار مخرب اختلافات و تعارضات به وجود آمده ، از آن ها در جهت کمک به بروز خلاقیت‌های فردی بهره برداری نمایند .

البته لازم به توضیح است که گاهی گروه باید نگران فقدان تعارض در بین خود باشد ، زیرا این امکان وجود دارد که اعضاء گروه متاثر از عوامل بروز تعارض پنهان به کتمان نظرات خود بپردازند . در واقع فقدان تعارض نشان دهنده رکود در کار گروهی و خو گرفتن اعضاء به رخوت و خمودگیست.تعارضات موجود اگر به حال خود رها شود نه تنها جو گروه و سازمان را متشنج می‌کند بلکه باعث از بین رفتن فرصتهایی در زمینه بروز خلاقیت‌های فردی و گروهی می‌گردد . ‌بنابرین‏ اهمیت نقش مدیریت تعارض در حل این تعارضات و کنترل مناسب آن ها ، بسیار قابل توجه بوده و باید به آن عنایتی ویژه داشت . بخصوص در جامعه ما که بدلایل گوناگون فرهنگی و محیطی ، تعارض پنهان به وفور دیده می شود ، این نقش برجسته تر است .

۱-۴-چارچوب نظری تحقیق:

مورفی (۲۰۰۲) نشان داد که هوش های چندگانه ای برای موفقیت مدیران مورد نیاز است. این محقق ضمن بیان این نکته که هوش بر ساخته ای چند بعدی است و شامل انواع مختلفی می‌باشد و در واقع هوش های چندگانه ای برای رهبری مورد نیاز است تقسیم بندی آن ها عبارت است از: الف)هوش شفاهی/ ب)هوش هیجانی/ج)هوش فرهنگی تقسیم کرد. هوش فرهنگی قابلیت فردی برای درک، تفسیر و اقدام اثر بخش در موقعیت هایی است که از تنوع فرهنگی برخوردارند (پیترسون، ۲۰۰۴ :۷۲). هوش فرهنگی دارای ۴ مؤلفه شناختی، فراشناختی، انگیزشی و رفتاری است که هر یک از این مؤلفه ها مورد ارزیابی قرار می‌گیرد و پس از سنجش، میزان هوش فرهنگی افراد به دست می‌آید که با بررسی سطوح هوش فرهنگی به دست آمده، افراد دارای هوش فرهنگی بالا یا پایین مشخص می شود.

در افزایش هوش فرهنگی برخی ویژگی ها و مشخصات ذاتی و اکتسابی سبب افزایش انگیزه یادگیری می‌شوند؛ این ویژگی ها عبارتند از: خودآگاهی، خودگشودگی و استواری و سرسختی (میرسپاسی و همکاری، ۱۳۸۶ : ۲۴). یک شخص جسور قادر است بر فشارها و شوک های روحی و روانی غلبه نموده و آن ها را به منزلۀ موقعیت هایی برای رشد و یادگیری تعبیر نماید. تعارض یک واقعیت اجتناب ناپذیر است و در زندگی سازمانی مدیران ناگزیر وجود دارد و مدیران در برابر آن ها باید با قدرت بایستند. مهارت های مدیران در برخورد با تعارض یک عامل پیشگویی کننده مهم ‌در مورد میزان موفقیت آنان محسوب می شود(فلسون،۱۹۹۷ : ۳۷۸). با توجه به سیر پیشرفت مکاتب فکری مدیریت در طول سال های اخیر، سه نظریه متفاوت ‌در مورد تعارض در سازمان ها وجود دارد. طبق نظریۀ سنتی تعارض، باید از تعارض دوری جست چرا که کارکردهای زیان باری در درون سازمان خواهد داشت. نظریه روابط انسانی، تعارض را امری طبیعی می‌داند که در هر سازمان پیامدهای حتمی و مسلمی دارد، که به طور بالقوه نیروی مثبتی را برای کمک به عملکرد سازمان ایجاد می‌کند بر اساس سومین نظریه و مهمترین دیدگاه در سال های اخیر (نظریه تعاملی)، تعارض نه تنها می‌تواند یک نیروی مثبت در سازمان ایجاد کند، بلکه یک ضرورت بدیهی برای فعالیت های سازمان به شمار می‌آید (رابینز، ۲۰۰۶ :۱۹).

با توجه به اینکه امکان استفاده از فرایند خاص از جمله پیشگیری ، اجتناب و کاهش و حل تعارض و … در تمام شرایط و موقعیت ها منجر به مدیریت اثر بخش تعارض نخواهد شد و دستور العمل واحدی را نمی توان برای تمام تعارض ها توصیه نمود، لذا ناگزیر به پذیرفتن وسعت دامنه مدیریت تعارض خواهیم بود. سبک‌های مختلف حل تعارض را می توان به دسته های زیرتقسیم کرد:۱) سبک اجتناب ، ۲) سبک سازش، ۳) سبک رقابتی، ۴)سبک مصالحه، ۵) سبک همکاری که در فصل ۲ پایان نامه ‌در مورد آن ها، به طور مفصل توضیح داده می شود. هوش فرهنگی نقش پررنگی در محیط های کاری امروزی دارد چرا که تنوع فرهنگی نقش مهمی در بروز اختلاف و پیامدهای ناشی از آن را دارا می‌باشد. هوش فرهنگی مدیران که در سطح بالا قرار گرفته با سبک مدیریت و تعارضشان رابطۀ معنا داری دارد.

جدول( ۱-۱) نظریات دانشمندان مختلف درباره ابعاد مختلف هوش فرهنگی

نظریه پرداز
سال
نتایج تحقیق

مورفی

۲۰۰۴

الف)هوش شفاهی ب) هوش هیجانی ج) هوش فرهنگی

پیترسون

۲۰۰۴

هوش فرهنگی دارای ۴ مؤلفه شناختی[۹]، فراشناختی[۱۰]، انگیزشی[۱۱] و رفتاری[۱۲] است

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:27:00 ق.ظ ]




مصرف این ماده می‌تواند باعث کاهش اشتها برای روزها، افزایش تعداد تنفس، افزایش فعالیت فیزیکی، افزایش دمای بدن و تحریک پذیری و بی خوابی گیجی، لرزش و تشنج، اضطراب و بدبینی و خشونت را سبب شود. که تشنج و افزایش زیاد دمای بدن باعث مرگ افراد می‌گردد. همچنین با صدمه روی عروق باعث سکته های مغزی و قلبی می‌گردد.

یکی از عوارض روانی آن ایجاد بیماری روانی شبیه اسکیزوفرنی است شامل توهمات بینایی و شنوایی و بدبینی و پرخاشگری است.

مصرف این ماده به تدریج در بین حیوانات افزایش دارد طبق بررسی در سال ۲۰۰۴ میلادی در ایالات متحده آمریکا ۶٫۲ % از دانش آموزان دبیرستانی حداقل یکبار مصرف شیشه را تجربه کرده‌اند. یکی از موادمخدر جدید که در بازار قاچاق عرضه می‌شود آیس ، شیشه یا کریستال است. وجه تسمیه این ماده‌محرک ‌به این دلیل است که شکل ظاهری این ماده شبیه شیشه‌ای که خرد و پودر شده باشد و یا تکه‌های ریز یخ و یا خرده‌های ریز نبات است. ‌به این دلیل به آن در کشور ما شیشه گفته می‌شود و در اروپا و آمریکا بیشتر به نام آیس شناخته می‌شود. شابو که در آسیای جنوب‌شرقی و خاوردور رواج دارد نیز شباهت‌هایی با این ماده دارد. تحقیقات نشان می‌دهد که مهمترین ترکیب این ماده‌ محرک آمفتامین است. سابقه تولید و مصرف آمفتامین به قبل از جنگ جهانی دوم می‌رسد و در زمان جنگ جهانی دوم به عنوان یک داروی مؤثر در رفع افسردگی سربازانی که مشغول جنگ بودند و یا نیروهایی که قرار بود چندین شبانه‌روز را به صورت پیوسته به نبرد مشغول باشند و فرصت استراحت نداشتند برای بالا بردن سطح انرژی آنان استفاده می‌شد. با گذشت زمان و مشخص شدن عوارض خطرناک این ماده و اعتیاد به آن کاربرد این ماده به عنوان دارو به تدریج کنار گذاشته شد اما سوداگران و تولیدکنندگان موادمخدر استفاده از این ماده را در تهیه موادمخدر در دستور کار خود قرار دادند. شاید اولین و مهمترین ماده‌ محرک که از آمفتامین به دست آمد و در سطح وسیع مورد مصرف قرار گرفت اکستازی باشد. قرص اکستازی از چند سال پیش به ندرت در کشور ما مشاهده و مصرف می‌شد اما در سال‌های اخیر مصرف آن افزایش یافت و انواع و اقسام این قرص در بازار قاچاق مشاهده شده است.

ر: اثرات ناشی از مصرف شیشه :
بیمار معمولا چشم های قرمز ، چهره ی برافروخته و عرق آلود ، دهانی خشک ، دندان هایی پوسیده و لثه هایی خراب دارد . تند صحبت می‌کند و خیلی زود عصبانی می شود . در کوتاه مدت به دلیل آشفتگی های ذهنی ، ‌فراموش‌کاری ، مسئولیت ناپذیری ، پرخاشگری، توهم و هذیان موقعیت اجتماعی ، شغلی ، تحصیلی و حتا روابط زناشویی او به خطر می افتد .
توهم : بیمار چیزهایی می بیند یا می شنود که وجود خارجی ندارد . مثلا مرد غریبی را در منزل خود می بینند و به پشت بام می رود و از مردم کمک طلب می‌کند.

هذیان : بیمار اعتقادات عجیب و غریبی پیدا می‌کند ، مثلا فکر می‌کند دست هایش شفا بخش شده است ، می‌تواند آینده را پیش‌بینی کند ، ذهن افراد را به راحتی بخواند . فکر می‌کند که دیگران قصد آزار او را دارند یا همسرش به او خیانت می‌کند . ممکن است فکر کند هنر پیشه ی معروفی است.

بی خوابی: این افراد از بی خوابی و ناتوانی در خواب رفتن رنج می‌برند
بی اشتهایی شدید و کاهش وزن
رعشه و لرزش دست
افسردگی و اضطراب
پیری زودرس
خشونت
افزایش آسیب پذیری در برابر بیماری های عفونی (به دلیل نقص سیستم ایمنی)
ضعف حافظه و یادگیری
نارسایی کبد و کلیه
تشنج

ژ : چند نکته :

شیشه اعتیاد آورترین ماده ی مخدراست .رانندگی پس از مصرف شیشه بسیار خطرناک است مصرف شیشه در دوره ی بارداری می‌تواند موجب نقص مادرزادی ، زایمان زودرس و یا مرده زایی شود .بیمارانی که به طور مزمن شیشه مصرف می‌کنند ،معمولا بیماری خود را انکار می‌کنند . مصرف طولانی مدت شیشه موجب کاهش علایق، کاهش مسئولیت پذیری و توجه در امور خانوادگی، شغلی و تحصیلی می شود.
تا امروز برای این گروه از معتادان درمان دارویی پیدا نشده است ، و بهترین درمان برای آن ها مداخلات شناختی رفتاری است.
بهتر است پس از مصرف شیشه ، از نوشیدن الکل خودداری شود. به علت تشدید کم آبی بدن یک بار مصرف آن تا ۸۰ درصد احتمال استفاده ی مجدد را افزایش می‌دهد.
اعتیاد به آن بیشتر جنبه ی روانی است .
شیشه باعث کم شدن یا خنثی شدن عوارض بد کراک یا هرویین نمی شود .
برای برقراری ارتباط مؤثر با دیگران بهتر است مهارت های زندگی را فرا بگیریم .
برای افزایش لذت جنسی راه کار های روان شناختی و دارویی خوب و سالمی وجود دارد .[۴۱]

۳-۳-۲-مواد از نوع دیگر

انواع مواد مخدر که از برگ ، گل ، ریشه گیاهان و یا از طریق شیمیایی و صنعتی تهیه می‌گردد بی‌شمار و اهم آن‌ ها عبارتند از:
الف) تریاک: تریاک که از گرزه‌ی خشخاش تهیه می‌شود، در آب و هوای مختلف کشت و با وافور به طرز خاص یا به صورت حبه مصرف می‌شود.

معروف‌ترین مشتقات تریاک عبارتند از:

الف – مرفین : در سال ۱۸۰۵ مرفین از تریاک تهیه شد. از هر یک کیلو تریاک، یک کیلو مرفین تهیه می‌گردد که زیر جلد تزریق و یا از طریق دستگاه گوارش جذب بدن می‌شود. مرفین بعد از استعمال، در فاصله۱۵ تا ۳۰ دقیقه، اثرات تخدیری خود را در سیستم عصبی به جای می‌گذارد.[۴۲]

ب- هروئین: در سال ۱۸۹۸ هروئین ( کلمه یونانی یعنی سمبل قدرت ) از مرفین ساخته شد. هروئین به طریق ‌شیمیایی در لابراتوارهای خاص با ترکیب آنهیدرید آسه‌تیک و مرفین تهیه می‌گردد. هروئین ۳ تا ۵ برابر قوی‌تر از مرفین بوده و از راه استنشاق و یا تزریق زیر جلدی و یا خوراکی به مصرف می‌رسد.
ج- حشیش: حشیش از سرشاخه‌های گلدار و یا به میوه نشسته شاهدانه تهیه می‌شود. گیاه شاهدانه در کشورهای خاورمیانه مخصوصاً افغانستان و هند می‌روید. گیاه شاهدانه‌ی هندی در هنگام گل کردن دارای بوی تندی است و بر حسب استفاده از قسمت‌های مختلف آن مانند ساقه، دانه ، برگ ، سرشاخه گلدار ، مواد مشابه مختلفی تهیه می‌شود که ‌در آمریکا و بلژیک ماری جوانا، در هند شانک و شارا ، در الجزایر و مراکش کیف و در اروپا ، کراک نامیده می‌شود. حشیش در چپق یا پیپ‌های مخصوص و یا به شکل سیگار مصرف می‌شود.

د- کوکائین : کوکائین از برگ کوکا که در آمریکای جنوبی ، جامائیکا، سیلان و جاوه کشت می‌شود، تهیه می‌گردد. برگ کوکائین را بومیان مناطق مذکور می‌جوند. گیاه مذکور ابتدا به عنوان داروی مسکن مصرف می‌شد، بعدها معتادین با جویدن برگ ، استنشاق از راه بینی و یا تزریق زیرجلدی و یا داخل ورید و خوردن با آب روزی۱ الی ۵ گرم در سه نوبت آن‌را مصرف کردند. ر- داروهای اعتیادآور: انواع بی‌شماری از داروهایی که از مشتقات تریاک به دست می‌آیند به طور شیمیایی تهیه و تجویز می‌شوند و بسیاری از معتادین به تریاک و مشتقات آن نیز، برای رهایی از چنگ اعتیاد، داروهای روان‌گردان را جایگزین آن می‌کنند و به مصرف دارو وابستگی روانی پیدا می‌کنند که در حقیقت تغییر اعتیاد است. معروف‌ترین داروهای اعتیادآور عبارتند از:

الف – داروهای محرک:

این گونه داروها ایجاد بی‌خوابی نموده ، حالت هیجان در شخص تولید می‌کند که معروف‌ترین آن آمفه‌تامین است. آمفه‌تامین در سال ۱۹۳۰ برای درمان افسردگی ، تب یونجه و تحرک سیستم عصبی تجویز شد و بعدها جز مواد مخدر اعلام شد. آمفه‌تامین به صورت قرص یا آمپول مورد مصرف قرار می‌گیرد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:27:00 ق.ظ ]




٢- یک پایه مناسب برای تصمیم ‌در مورد تغییرات تدریجی با ریشه ای است به طوری که ما به فرآیندها به صورت جامع نگاه خواهیم کرد نه موردی.

٣- با بهره گرفتن از آن ها می توان میزان نتایج را ارزیابی نمود.

۱-۳- ساده و مؤثرسازی:

معمولا برای مستند و مدل سازی کردن فرآیندها از تکنیک های ساده ای چون فلوچات و دیاگرام فرآیندها استفاده می شود. و آن ها یک مبنای خوب برای اندازه گیری میزان حصول به اهداف استراتژیک می‌باشند. ولی با وجود این یکی از تکنیک های بسیار خوب در این زمینه الگوسازی [۳۵] است.

در روش الگوسازی سطوح عملکرد یک واحد تجاری با رقبای مستقیم، صنایع دیگر و یا بهترینهای در آن صنعت که رهبریشان مشخص است مقایسه می‌گردد.هدف این مقایسه شناسایی بهره وری، کارایی و تطبیق فرآیندهای سازمانی است و این ساده و مؤثرسازی نامیده می شود(محمدخانی، ۱۳۸۸).

بخش دوم: مبانی نظری فرایندهای مدیریت دانش

مفهوم داده، اطلاعات، و دانش

داده، منشأ تشکیل دانش است. داده ها، واقعیت ها و اعداد خام هستند مانند سرانه هر دانش آموز (کیدول،[۳۶] ۲۰۰۰، ص۲۷) .داده ها رشته واقعیت های عینی و مجرد ‌در مورد رویدادها هستند داده یک واقعیت از یک موقعیت و یا یک مورد از یک زمینه خاص، بدون ارتباط با دیگر چیزهاست. داده ها منعکس کننده تعاملات و مبادلات کامل، واحد و منسجمی هستند که تحت عنوان جزء ناچیز از آن ها یاد می شود. این اجزاء در پایگاه های داده، ذخیره و مدیریت می‌شوند، داده ها حداقل متن را دارند و تا زمانی که مورد پردازش واقع نشوند به تنهایی مفهوم خاصی را ایجاد نمی کنند ( نوروزیان، ۱۳۸۴، ص ۲۴ ).

اطلاعات از قرار گرفتن داده ها در یک زمینه یا محیط خاص ایجاد می شود، مانند هزینه هر دانش آموز در یک دبیرستان و یک سال تحصیلی خاص (کیدول، ۲۰۰۰، ص ۲۹ ). اطلاعات داده های ترکیبی و مرتبط همراه با زمینه و تفسیر آن است. ارتباط داده ها ممکن است بیان کننده اطلاعات باشد، ممکن است صرف ارتباط داده به اطلاعات منجر نگردد مگر اینکه موجب درک مفهوم آن ها باشد. اطلاعات در حقیقت داده های پردازش شده را در بر می‌گیرد که گروه بندی، ذخیره، پالایش، سازماندهی و تحلیل شده اند تا بتوانند زمینه را روشن سازند ( نوروزیان، ۱۳۸۴، ص ۲۵).

ویژگی اطلاعات آن است که می توان آن را به صورت مستندات مکتوب یا فایل های موجود در پایگاه اطلاعات نگهداری کرد. اطلاعات برخلاف داده ها، معنی دار هستند، به نظر پیتر دراکر(۱۹۸۹) ” داشتن ارتباط و هدف ویژگی اطلاعات است”دراکر[۳۷] ( ۱۹۸۹) معتقد است که اطلاعات یعنی “داده های مربوط”. به بیانی دیگر، از نظر او داده ها به تنهایی ” مربوط ” و ” هدف دار” نیستند، بلکه داده ها زمانی به اطلاعات تبدیل می‌شوند که ارائه دهنده، به آن ها معنا و مفهوم خاصی ببخشد (داونپورت، ۱۳۷۹، صص ۷۲ – ۶۲ ).

دانش اطلاعاتی است که بر عمل تأثیر داشته باشد. عملی بودن به معنای ارتباط با حوزه های خاص می‌باشد و بدین منظور اطلاعات مرتبط می بایست در جای مناسب، زمان مناسب، و شکل مناسب به گونه ای که هر کس که به آن نیاز دارد بتواند در تصمیم گیری از آن استفاده کند، در دسترس باشد (اسلاوندی،[۳۸]۲۰۰۱).

دانش منبع کلیدی در تصمیم گیری هوشمند، پیش‌بینی، طراحی، برنامه ریزی، عیب یابی و تشخیص، تحلیل ارزیابی و قضاوت شهودی می‌باشد. دانش در فضای بین اذهان فردی و جمعی شکل می‌گیرد و تسهیم می‌شود ( تیوانا[۳۹]، ۲۰۰۰(. مرور انواع تعاریف و تقسیم بندی های ارائه شده از دانش، پیش نیازی برای مدیریت موفقیت آمیز آن است. یکی از پیشرفت های اصلی در مسیر تعریف دانش، شناخت تفاوت میان داده، اﻃﻼﻋﺎت، داﻧﺶ و ﺧﺮد ذکر شده است ( شکل شماره ۲- ۳ ).

معنا

زیاد

کم

خرد

دانش

اطلاعات

داده

زیاد

کم

ارزش

شکل شماره ( ۲- ۱ ): داده، اطلاعات، دانش و خرد

داده، ﺟﺮﻳﺎﻧﻲ از رﺧﺪادﻫﺎ ﻳﺎ ﺗﺒﺎدﻻﺗﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ از ﺳﻴﺴﺘﻢ ﻫﺎی ﺳﺎزﻣﺎﻧﻲ ﺗﺴﺨﻴﺮ ﺷﺪه اﺳﺖ و ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺮای ﺗﺒﺎدل ﻣﻔﻴﺪ اﺳﺖ و ﻧﻪ ﭼﻴﺰ دﻳﮕﺮی. ﺑﺮای ﺗﺒﺪﻳﻞ داده ﺑﻪ اﻃﻼﻋﺎت ﻣﻔﻴﺪ، ﺳﺎزﻣﺎن ﺑﺎﻳﺪ ﻣﻨﺎﺑﻌﻲ را ﺗﻮﺳﻌﻪ دﻫﺪ ﺗﺎ داده ﻫﺎ را ﺳﺎزﻣﺎﻧﺪﻫﻲ ﻛﺮده و ﺑﻪ ﻣﻘﻮﻟﻪ ﻫﺎی ﻗﺎﺑﻞ ﻓﻬﻢ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﮔﺰارﺷﺎت ﻓﺮوش ﻣﺎﻫﺎﻧﻪ، روزاﻧﻪ، ﻣﺤﻠﻲ و … در آورد.‬‬‬‬

ﺗﺒﺪﻳﻞ اﻃﻼﻋﺎت به دانش، از ﻃﺮﻳﻖ ﺗﺤﻠﻴﻞ و ﭘﺮدازش و ﻳﺎ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﮔﻴﺮی و ﺷﻨﺎﺧﺖ اﻟﮕﻮﻫﺎی ﻧﺎﻣﻌﻤﻮل، روﻧﺪﻫﺎی ﭘﻨﻬﺎن و اﺳﺘﺜﻨﺎﺋﺎت داده و اﻃﻼﻋﺎت و ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ اﻳﺪه‏ﻫﺎ، ﻓﻬﻢ ﻫﺎ و درﺳﻬﺎی آﻣﻮﺧﺘﻪ ﺷﺪه ﻧﺎﺷﻲ از ﻛﻨﺎر ﻫﻢ ﻗﺮاردادن اﻃﻼﻋﺎت و تجربیات ﺑﻪ دﺳﺖ آﻣﺪه در ﻃﻮل زﻣﺎن ﻣﻲ‏ﺑﺎﺷﺪ ( (www.nipna.irﺑﺮای ﺗﺒﺪﻳﻞ اﻃﻼﻋﺎت ﺑﻪ داﻧﺶ، سازمان ﺑﺎﻳﺪ ﻣﻨﺎﺑﻊ اﺿﺎﻓﻲ ﺑﺮای ﻛﺸﻒ ﻃﺮﺣﻬﺎ و اﻟﮕﻮ ﻫﺎ، ﻗﻮاﻧﻴﻦ و ﻣﻔﺎﻫﻴﻤﻲ ﻛﻪ داﻧﺶ درآن ﺑﻪ ﻛﺎر ﻣﻲ رود را ﺗﻮﺳﻌﻪ دﻫﺪ. ‬‬‬‬ ﺧﺮد ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻓﺮدی و ﮔﺮوﻫﻲ ﺑﺮای ﺑﻪ ﻛﺎر ﺑﺮدن داﻧﺶ در ﺣﻞ ﻣﺴﺎﺋﻞ و ﻣﺸﻜﻼت ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻣﻲ ﺷﻮد. ﺧﺮد ﺷﺎﻣﻞ اﻳﻦ ﻣﻘﻮﻟﻪ ﻫﺎﺳﺖ ﻛﻪ ﻛﺠﺎ، ﻛﻲ، و ﭼﮕﻮﻧﻪ داﻧﺶ را ﺑﻪ ﻛﺎر ﺑﺮﻳﻢ (کنت و لودن [۴۰]،۲۰۰۶ ).‬‬‬‬‬‬‬‬

تاریخچه مدیریت دانش

منازعه با مفهوم دانش به قدمت تاریخ تفکر انسان است. همه اندیشمندان از افلاطون گرفته تا دکارت و کانت در جستجوی اصطلاحی بودند که ماهیت دانش را بیان کنند. جهان پس از گذار از انقلاب کشاورزی که منبع کلیدی در آن زمین بود، و انقلاب صنعتی که سرمایه و نیروی کار منبع اصلی آن بود؛ شاهد انقلاب اطلاعاتی بوده است که در آن منبع ارزشمند و کلیدی خلق ثروت و درآمد دانش است (منوریان، ۱۳۸۳، ص ۳ ).

تعدادی از تئوریسن های مدیریت به رشد مدیریت دانش کمک کرده‌اند که از برجسته ترین آن ها دراکر، استراسمن[۴۱]و سنجه بوده اند. دراکر و استراسمن بر اهمیت رشد اطلاعات و دانش صریح به عنوان منابع سازمانی تأکید کرده‌اند. سنجه روی سازمان یادگیرنده و ابعاد فرهنگی مدیریت دانش کار کرد و کتاب معروف پنجمین فرمان را نوشت. آرگریس، بارتلت[۴۲] و بارتون جنبه‌های مختلف مدیریت دانش را بررسی کرده‌اند. روگر[۴۳] در زمینه اشاعه و نوآوری کار کرد و آلن[۴۴] در دانشگاه ام. ای. تی درباره انتقال فناوری اطلاعات، پژوهشی با عنوان چگونگی تولید، اشاعه و کاربرد دانش در سازمان انجام داده است (عدلی، ۱۳۸۴، ص۵۶).

مراحل رشد و بلوغ مدیریت دانش بر اساس دو رویکرد فناوری اطلاعات و مدیریت دانش قابل بررسی است. بر این اساس مدیریت دانش سه مرحله ‌را پشت سر گذاشته و در حال حاضر در مرحله چهارم قرار دارد:

اولین مرحله با توجه به رویکرد فناوری اطلاعات و تمرکز بر بهره وری سازمانی بود. به عبارت دیگر، چگونه می توان با بهره گرفتن از فناوری اطلاعات از تولید مجدد چرخ و دوباره کاری جلوگیری کرد؟ این مرحله در حدود سال های (۱۹۹۲) همراه با نصب و راه اندازی انواع پایگاه اطلاعات و پایگاه بهترین روش انجام کار در سازمان بود.

مرحله دوم اگرچه مشابه مرحله اول بود امّا تمرکز روی مشتری بود. بحث بر این بود که چگونه می توان با به کارگیری دانش درباره مشتریان، به آن ها بهتر خدمت کرد؟ در این مرحله نیز پایگاه های اطلاعات مختلفی ایجاد شد؛ البته همه آن ها یک طرفه و منفعل (نه دو طرفه و تعاملی) بودند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:26:00 ق.ظ ]