روایات زیادى در تفسیر آیات آمده است که منظور از (أُولِی الْأَمْرِ) ائمه:می باشند.[۵۱۸]
ب) آیاتی که به طور صریح پیامبر اکرم۹را مبین و مفسّر قرآن معرفی می کند.
(هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِّنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَهَ وَإِن کَانُوا مِن قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ)[۵۱۹][۵۲۰] «اوست آن کس که در میان بى‏سوادان فرستاده‏اى از خودشان برانگیخت، تا آیات او را بر آنان بخواند و پاکشان گرداند و کتاب و حکمت بدیشان بیاموزد، و [آنان‏] قطعاً پیش از آن در گمراهى آشکارى بودند.»
(وَأَنزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ)[۵۲۱]«و این قرآن را به سوى تو فرود آوردیم، تا براى مردم آنچه را به سوى ایشان نازل شده است توضیح دهى، و امید که آنان بیندیشند.»
با توجه به آیات دیگر قرآن[۵۲۲] منظور از (الذِّکْر) در این آیه و (الْکِتَابَ) در آیه اول، قرآن کریم است. وجه دلالت این آیات بر ائمه اطهار:(إِلَیْکَ) نیز بر اساس ادله جانشینی ایشان از پیامبر۹قابل تعمیم است.
۹-۱-۳- روایات
روایات فراوانی در تایید این مطلب وجود دارد از جمله روایاتی دلالت دارد بر این که معصومان:علم کامل و تام به همه قرآن اعم از ظاهر و باطن، محکم و متشابه، ناسخ و منسوخ و … دارند و همچنین روایاتی که دلالت بر نیازمندی قرآن به قیم و قیم بودن پیامبر۹و اهل بیت:دارد.[۵۲۳]
یکى از آن روایاتی که دلالت بر لزوم[۵۲۴] توجه به روایات ائمه اطهار:در تفسیر قرآن دارد حدیث ثقلین است که سند آن متواتر و صدور آن از رسول خدا۹مورد اتفاق است. رسول گرامی اسلام۹می فرمایند: «إِنِّی‏ تَارِکٌ‏ فِیکُمُ‏ الثَّقَلَیْنِ‏- کِتَابَ‏ اللَّهِ‏ وَ عِتْرَتِی‏ أَهْلَ‏ بَیْتِی‏ مَا إِنْ‏ تَمَسَّکْتُمْ‏ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا وَ مَنْ تَمَسَّکَ بِعِتْرَتِی مِنْ بَعْدِی کَانَ مِنَ الْفَائِزِینَ وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهُمْ کَانَ مِنَ الْهَالِکِینَ»[۵۲۵]
پرداختن به این روایات و بحث پیرامون آنها از حوصله این نوشتار خارج است از این رو به جهت اختصار از بررسی پیرامون این روایات خودداری می کنیم.
۹-۲- روش ملا فتح الله در استفاده از روایات به عنوان قرینه
ملا فتح الله کاشانی در مقدمه ای که بر تفسیر خود نوشته است می گوید که قرآن جز در مجمل و متشابه به مفسّر خارج از خود نیاز ندارد[۵۲۶] با این سخن وی به ذهن خواننده خطور می کند که منهج الصادقین تفسیری است که در آن آیات قرآن با خود قرآن تفسیر می شوند و تنها برای تفسیر آیات متشابه از روایات استفاده می شود. اما برخلاف این برداشت هنگامی که به متن تفسیر مراجعه می کند با حجم عظیمی از روایات مواجه می شود آن هم بدون نقد و به گونه ای که این تفسیر را به تفاسیر روایی بسیار نزدیک کرده است. شاید همین کثرت روایات باعث شده است که برخی تفسیر وی را در شمار تفاسیر روایی ذکر کنند[۵۲۷] این بخش از تفسیر ملا فتح الله آنقدر متنوع و گسترده است که نمی توان آن را در محدوده معیّن و مشخصی قرار داد.

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

به طور کلی روایاتی که در این تفسیر به کار رفته است، بر دو نوع است. یک نوع آن هایی که بدون آوردن لفظ حدیث فقط ترجمه آنها را ذکر کرده است و در نوع دوم عین روایت با ترجمه آن را آورده است که این گونه روایات از نوع اول کمتر است. شاید بتوان دلیل وی برای ذکر ترجمه بدون متن روایت را این گونه ذکر کرد که وی در پی تالیف تفسیری است که بیشتر به حال فارسی زبانان نزدیک مفید باشد و از طرفی چون اکثر فارسی زبانان و عوام با زبان عربی آشنایی ندارند بنابراین مفسّر فقط به ذکر ترجمه احادیث اکتفا می کند.
کاشانی در تفسیر خود ذیل بسیاری از آیات روایات متعددی را بدون ذکر منبع و مآخذ آورده است و یا صرفاً به نام راوی بسنده کرده است؛ در این جا به صورت فشرده به ذکر چند نمونه از آیاتی که در تفسیر آنها از روایات بهره برده است، بسنده می کنیم.
در تفسیر منهج الصادقین روایات منقوله از پیامبر۹از روایات سایر معصومان:بیشتر است.
به عنوان نمونه ذیل آیه شریفه (مَّن یُصْرَفْ عَنْهُ یَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمَهُ وَذَلِکَ الْفَوْزُ الْمُبِینُ)[۵۲۸] «آن روز، کسى که [عذاب‏] از او برگردانده شود، قطعاً [خدا] بر او رحمت آورده، و این است همان رستگارى آشکار.»، به ذکر حدیثی از پیامبر۹در تفسیر آیه می پردازد و می نویسد: «حضرت رسالت۹فرموده که «و الذى نفسى بیده ما من الناس احدید خل الجنه بعمله» یعنی سوگند به کسى که نفس من به ید قدرت او است که هیچکس از مردمان به بهشت نرود به عمل خود گفتند یا رسول اللَّه۹تو نیز به عمل خود به بهشت نروى فرمود من نیز داخل نمى‏شوم مگر به رحمت و فضل الهى و دست مبارک خود را بر سر نهاد و آه سوزناک برکشید»[۵۲۹]
مفسّر گاهی نیز در تفسیر آیات به احادیث معصومان:اشاره می کند ولی بدون سند و بدون اشاره به منبعی که حدیث را از آن جا ذکر کرده است. وی فقط گاهی نام راوی اول و دوم را ذکر می کند، بدون این که به بقیه روات اشاره کند. مثلا ذیل آیه (وَلاَ تَجْعَلُواْ اللّهَ عُرْضَهً لِّأَیْمَانِکُمْ أَن…)[۵۳۰] «و خدا را دستاویز سوگندهاى خود قرار مدهید، تا…»، به ذکر حدیثی از امام حسین۷اشاره می کند و فقط راوی اول و دوم را ذکر می کند و می نویسد: «عثمان بن عیسى از ابى ایوب خزاز روایت کرده که از ابى عبد اللَّه۷شنیدم که می فرمود «لا تحلفوا باللَّه صادقین و لا کاذبین» فانه یقول سبحانه (وَ لا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَهً لِأَیْمانِکُم)»[۵۳۱]
وی در برخی موارد در شرح و تفسیر آیات، فقط به ذکر روایات اکتفا می کند و تفسیر شکل روایی به خود می گیرد به عنوان مثال ذیل آیه شریفه(اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْمَاء الْحُسْنَى)[۵۳۲] «خدایى که جز او معبودى نیست [و] نامهاى نیکو به او اختصاص دارد.»، در بیان اسماء الهی شش روایت از معصومان:می آورد.[۵۳۳]
وی در نقل قصص و داستان های پیامبران:و همچنین سرگذشت امت های پیشین استفاده فراوانی از روایات برده است و اکثر این روایات را بدون ذکر سند می آورد.
به ذکر احادیث مورد استفاده ملا فتح الله در تفسیر آیات به همین مقدار بسنده می کنیم. ان شاء الله در پایان فصل به نقد و بررسی روش وی در استفاده از روایات، و ذکر مثال هایی در این باره خواهیم پرداخت.
۱۰- نقد و بررسی روش ملا فتح الله کاشانی در توجه به قراین
حال که میزان استفاده ملا فتح الله کاشانی را از قراین برای تفسیر آیات بیان کردیم. به نقد و بررسی روش وی در استفاده از قراین می پردازیم و نقاط قوت و ضعف این مفسّر در استفاده از این قاعده بیان می کنیم.
۱۰-۱- امتیازات
مواردی از نقاط قوت ملا فتح الله در استفاده از قراین برای فهم آیات را ضمن بیان روش وی در استفاده از قراین ذکر کردیم در این جا برخی دیگر از این نقاط قوت را ذکر می کنیم.
۱۰-۱-۱- اهتمام به استفاده از قراین برای فهم کلام
توجه ملا فتح الله به سیاق، سبب نزول، فضای نزول، زمان و مکان نزول و استناد وی به آیات و روایات برای فهم کلام الهی از نقاط قوت دیدگاه و روش تفسیرى مؤلف این تفسیر است. چرا که همان طور که قبلا نیز بیان شد، استفاده از قراین در فهم مفاد کلام و درک مراد گوینده مؤثر است.
۱۰-۱-۲- استفاده از سیاق برای پی بردن به حذف و تقدیر در آیه
در قرآن کریم در آیات متعددی کلمه یا حتی جمله ای حذف شده است و با بهره گرفتن از سیاق می توان آن جمله را بدست آورد و مقدر کرد. ملا فتح الله کاشانی در تفسیر منهج الصادقین در مواردی از این روش استفاده کرده است. به عنوان مثال در تفسیر آیه (قَالَ إِن کُنتَ جِئْتَ بِآیَهٍ فَأْتِ بِهَا إِن کُنتَ مِنَ الصَّادِقِینَ)[۵۳۴] «[فرعون‏] گفت: «اگر معجزه‏اى آورده‏اى، پس اگر راست مى‏گویى آن را ارائه بده.»»، می نویسد: «در این دعوى جواب شرط محذوف است به قرینه ما قبل یعنى اگر در دعوى نبوت صادقى آیتى که مصدق و مبین قول تو باشد به من نما.»[۵۳۵]
در آیات قبل گفتگوی حضرت موسی۷با فرعون آمده است و حضرت موسی۷فرموده که من پیامبر خدا هستم(وَقَالَ مُوسَى یَا فِرْعَوْنُ إِنِّی رَسُولٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِینَ)[۵۳۶] «و موسى گفت: «اى فرعون، بى‏تردید، من پیامبرى از سوى پروردگار جهانیانم.»»، ولی در آیه مورد بحث چنان چه ملا فتح الله گفته است با توجه به سیاق آیات می توان فهمید که جواب شرط محذوف است و در اصل این گونه بوده است که ای موسی اگر تو در دعوی نبوت خود صادق هستی، نشانه ای که مصدق و موید گفته ات باشد برای ما بیاور.
۱۰-۱-۳- ذکر احادیث همراه با ترجمه
یکی از محاسن تفسیر منهج الصادقین در استفاده از روایات این است که مفسّر در سراسر تفسیر هر جا حدیثی را ذکر می کند ترجمه آن را نیز بیان کرده و حدیثی را بدون ترجمه نمی آورد و این عمل پسندیده ای است که به حال فارسی زبانان بیگانه با زبان عربی مفید است.
۱۰-۱-۴- شرح فضایل اهل بیت:به ویژه حضرت علی۷با استفاده از منابع اهل سنت
یکی دیگر از نقاط قوت این تفسیر این است که در بیان شأن نزول آیات، با بهره گرفتن از منابع اهل سنت به شرح فضایل و سجایای اهل بیت:و خصوصاً حضرت علی۷می پردازد. به نظر می رسد ملا فتح الله به علت این که هیچ شک و شبهه ای برای مخالفان در این باره به وجود نیاید از منابع خودشان دلیل و مدرک می آورد که فلان آیه در شأن اهل بیت:نازل شده است. مثلاً در تفسیر آیه (وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ وَاللّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبَادِ)[۵۳۷] «و از میان مردم کسى است که جان خود را براى طلب خشنودى خدا مى‏فروشد، و خدا نسبت به [این‏] بندگان مهربان است.»، می نویسد: «و غزالى که یکى از اعاظم فضلاء اهل سنت است در کتاب خود که موسوم است به احیاء العلوم و در کتاب کیمیاى سعادت نیز آورده که (ان هذه الایه نزلت فى على ابن ابى طالب۷حین بات على فراش رسول اللَّه۹) و ثعلبى نیز که از رؤساى اهل سنت است در تفسیر خود همین مطلب را در شأن نزول آیه آورده است … »[۵۳۸]
و یا در تفسیر آیه شریفه (یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ)[۵۳۹] «اى پیامبر۹، آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده، ابلاغ کن و اگر نکنى پیامش را نرسانده‏اى. و خدا تو را از [گزندِ] مردم نگاه مى‏دارد. آرى، خدا گروه کافران را هدایت نمى‏کند.»، می نویسد: «نزد بعضى از اعاظم از اهل سنت و اجماع اهل البیت این آیه در غدیر خم نازل شده و از جمله على بن احمد الواحدى که یکى از افاضل و مشاهیر اهل سنت است در تفسیر خود که موسوم است به اسباب نزول آورده که این آیه در حق على بن ابى طالب۷نزول یافته در غدیر خم.[۵۴۰]»
از این گونه موارد در تفسیر منهج الصادقین به وفور به چشم می خورد[۵۴۱] به طوری که شاید بتوان گفت قسمت اعظم این تفسیر به ذکر فضایل اهل بیت:خصوصاً حضرت علی۷اختصاص یافته است و همین ویژگی منهج الصادقین سبب شده است که همواره مورد توجّه مفسّران و قرآن پژوهان در زمان های متاخّر باشد.
۱۰-۲- کاستی ها
باید گفت که روش تفسیرى ملا فتح الله در توجه به قرائن و بهره‏گیرى از آن ها کاستى‏ها و ضعف‏هایى نیز دارد که به آن ها اشاره مى‏شود.
۱۰-۲-۱- عدم توجه کافی به سیاق
ملا فتح الله در برخی موارد که می توانست از سیاق برای فهم بهتر کلام الهی بهره ببرد، از آن استفاده نکرده است به عنوان مثال وی می توانست همانند برخی دیگر از مفسّران[۵۴۲] در تشخیص مکی یا مدنی بودن آیات، رد یا قبول روایات تفسیری و نیز ترجیح یک وجه معنایی برای آیه ، ترجیح و تعیین یکی از قرائات و … از سیاق استفاده کند.
۱۰-۲-۲- ملاک قرار دادن سیاق سوره ها
منظور از سیاق سوره ها خصوصیتی است که برای هر سوره به دلیل قرار گرفتن در بین سوره قبل و بعد آن پدید می آید.[۵۴۳]
ملا فتح الله در بیشتر سوره ها برای آخرین آیه هر سوره با اولین آیه سوره بعد نکته و مناسبتی ذکر می کند و سوره قبل و بعد هر سوره را در معنای آن سوره موثر می داند. به عنوان مثال در انتهای سوره نساء می نویسد: «حق تعالى ختم سوره نساء کرد به ذکر احکام شریعت افتتاح این سوره نمود به بیان احکام به این وجه که اول على الاجمال ذکر آن کرد.»[۵۴۴]
و یا در پایان سوره انفال می نویسد: «چون حق تعالى ختم سوره الانفال کرد به ایجاب برائت از کفار افتتاح این سوره فرمود به آن که حق تعالى و رسول او برى و بیزارند از مشرکان.»[۵۴۵]
حال اگر چینش فعلی سوره های قرآن براساس دستور خداوند می بود، روش این مفسّر صحیح و شایسته بود؛ ولی با توجه به این که ترتیب فعلی قرآن مطابق با ترتیب نزول نیست، دلیل معتبری بر توقیفی بودن ترتیب سوره ها نداریم و اجتهادی بودن ترتیب سور از قطعیات تاریخ قرآن است[۵۴۶]، در نتیجه روش این مفسّر در معتبر دانستن سیاق سوره ها روش نادرستی است.
۱۰-۲-۳- ذکر چند سبب نزول بدون بررسی
یکی دیگر از نقاط ضعف ملا فتح الله در استفاده از قراین این است که وی درباره یک سوره[۵۴۷] یا آیه چند سبب نزول از منابع گوناگون ذکر می کند و حتی معیّن نمی کند که کدام قول بهتر است و بر دیگر اقوال ارجحیّت دارد. مثلاً در تفسیر آیه (إِنَّمَا جَزَاء الَّذِینَ یُحَارِبُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَیَسْعَوْنَ فِی الأَرْضِ فَسَادًا أَن یُقَتَّلُواْ أَوْ یُصَلَّبُواْ أَوْ تُقَطَّعَ أَیْدِیهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِّنْ خِلافٍ أَوْ یُنفَوْاْ مِنَ الأَرْضِ ذَلِکَ لَهُمْ خِزْیٌ فِی الدُّنْیَا وَلَهُمْ فِی الآخِرَهِ عَذَابٌ عَظِیمٌ)[۵۴۸] «سزاى کسانى که با [دوستداران‏] خدا و پیامبر او مى‏جنگند و در زمین به فساد مى‏کوشند، جز این نیست که کشته شوند یا بر دار آویخته گردند یا دست و پایشان در خلاف جهت یکدیگر بریده شود یا از آن سرزمین تبعید گردند. این، رسوایى آنان در دنیاست و در آخرت عذابى بزرگ خواهند داشت.»، سه سبب نزول برای آن مطرح می کند اما در نهایت هیچ کدام از آ نها را به عنوان قول برتر بر نمی گزیند؛ «بدان که در سبب نزول این آیه سه قول واقع شده یکى آنکه نزول آیه در شأن جمعى است که میان ایشان و پیغمبر۹معاهده بود و ایشان نقض آن عهد کردند و در زمین افساد کردند و این منقول است از ابن عباس و ضحاک دویم آنکه در حق اهل شرک نازل شده و این مأثور است از حسن و عکرمه سیم آنکه نزد اکثر فقها درباره قطاع الطریق واقع شده و قول اول که در صدر آیه مذکور شده قول قتاده و سعید بن جبیر و سدى است.»[۵۴۹]
۱۰-۲-۴- عدم ذکر سبب نزول در چار چوب معیّن
ذکر سبب نزول در تفسیر منهج الصادقین مکان و موقعیت مشخصی ندارد و از قانون و قاعده مشخصی پیروی نمی کند و مفسّر این بخش را از بخش های دیگر متمایز نکرده و آن را در لابلای مباحث دیگر گنجانده به طوری که رنگ بی نظمی و ناهماهنگی به خود گرفته است و این نیز یکی دیگر از نقاط ضعف ملا فتح الله در بکارگیری سبب نزول است. وی می توانست مانند برخی دیگر از مفسّران[۵۵۰] سبب نزول را در بخشی مستقل و یا در مکان مشخصی مثلاً بلافاصله بعد از بیان آیه بیاورد تاخواننده برای پیدا کردن این بخش دچار مشکل و سردرگمی نشود.
۱۰-۲-۵- عدم ذکر منبع مورد استفاده در بیان سبب نزول
ملا فتح الله کاشانی در این بخش نیز مانند سایر بخش ها گاهی منبع مورد استفاده خود را ذکر می کند و گاه بدون ذکر منبع، به بیان سبب نزول می پردازد و این یکی از نقاط ضعف روش مفسّر است. به عنوان مثال ذیل آیه (وَلَهُ مَا سَکَنَ فِی اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ وَهُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ)[۵۵۱] «و آنچه در شب و روز آرام [و تکاپو] دارد، از آنِ اوست و او شنواى داناست.»، سبب نزول آیه را بدون منبع مورد استفاده ذکر می کند و می نویسد: «در خبر آمده که سبب نزول این آیه آن بود که جمعى از کفار قریش گفتند که اى محمد۹ما را معلوم شده است که احتیاج و مسکنت ترا بر این کار می دارد که پیش گرفته ما به طریق توزیع براى تو از اشراف چندان مال براى تو حاصل کنیم که توانگرتر از جمله خویشان شوى به شرط آنکه از این دعوى رجوع نمایى حق تعالى فرمود که هر چه شب و روز بر آن مشتمل است از آن خداست اگر خواهد پیغمبر۹خود را چندان مال دهد که توانگر گردد.»[۵۵۲]
۱۰-۲-۶- عدم توجه کافی به استفاده از آیات دیگر
با توجه به آنچه ملا فتح الله در مقدمه تفسیرش در مورد عدم نیاز قرآن به مفسّر و مبین خارج از خود، بیان کرد، انتظار می رفت وی توجه بیشتری به استفاده از آیات دیگر برای فهم و تفسیر آیات، داشته باشد.
۱۰-۲-۷- ذکر روایت بدون منبع و سند
یکی از کاستی هایی که به طور برجسته در تفسیر منهج الصادقین خود نمایی می کند و خواننده خیلی زود متوجه آن می شود، عدم ذکر اسناد حدیث است.[۵۵۳] با توجه به اینکه وی در جاهای مختلفی از جمله فضیلت سور، مباحث صرفی و نحوی، اخلاقی، کلامی و … از روایات استفاده می کند، شایسته بود اسناد روایت را متذکر می شد و بیان می کرد که حدیث را از چه منبعی گرفته است تا خواننده هنگام مطالعه با خیل روایات بدون منبع روبرو نشود.
۱۰-۲-۸- ذکر روایات بدون بررسی و مسامحه در نقل برخی اخبار و روایات
ملا فتح الله کاشانی مانند برخی دیگر از مفسّران در تفسیر خویش اخباری آورده است که درستی آن معلوم نیست و در مجعول بودن آن ها کمتر کسی تردید می کند. اکثر این کونه اخبار در تفسیر منهج الصادقین مربوط به قصص پیامبران:است. در حالی که شایسته بود مفسّر بزرگواری همچون ملا فتح الله قبل از ذکر چنین روایاتی آنها را جرح و تعدیل کرده و از ورود آنها به تفسیرش جلوگیری می نمود. به عنوان مثال می توان به روایتی که وی در بیان طول قد حضرت آدم۷ذکر کرده است، اشاره کرد. وی در این باره می نویسد: « قبل از آن که آدم را به آسمان برند طول قامت او هزار گز بود و در روایت آمده که در حالت قیام سر او محاذى ابر بود و چون هوام و سباع از او هراسان بودند حق تعالى در حین هبوط قامت او را شصت گز کرد و چون بزمین آمد عصائى از مورد بهشت که چهل گز طول آن بود همراه خود آورد.»[۵۵۴]
فصل هفتم: در نظر گفتن انواع دلالت ها در تفسیر منهج الصادقین
کسی که در صدد فهم و تفسیر کلام الهی است، باید به انواع مختلف دلالت ها توجه کافی داشته باشد. در نظر گرفتن دلالت ها در تفسیر قرآن سبب استفاده فراوان تر و استخراج نکات بیشتر از آیات قرآن می شود و مفسّر فهمی دقیق تر و صحیح تر از آیات را به دست می آورد. به این لحاظ توجه به انواع دلالت ها به عنوان یکی از قواعد مهم در تفسیر قرآن مطرح است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...