1. به کار ببر : چهارمین فرایند از این ایده آغاز می شود که ایجاد دانش بیشتر توسط کاربرد عینی دانش جدید میسر است این عنصر فرایند مرکزی مدیریت دانش متحد را تکمیل می‌کند . ( اعرابی ، موسوی ، ۱۳۸۹ ،ص: ۱۹ )

۲-۹-۲)مدل عمومی دانش در سازمان

شکل شماره ۵-۲ مدل عمومی دانش در سازمان را نشان می‌دهد. مدل عمومی دانش از چهار فعالیت اصلی تشکیل شده است :

          1. ایجاد دانش : این مرحله در برگیرنده فعالیت‌هایی است که مرتبط با ورود دانش جدید به سیستم است که شامل توسعه ، کشف و تسخیر دانش می شود .

            1. حفظ و نگهداری دانش : شامل فعالیت‌هایی است که دانش را در سیستم ماندگار می‌کند . در این راستا صاحب‌نظران به مهمترین عاملی که اشاره می‌کنند حافظه سازمانی است و آن عبارت است از توانایی سازمان برای حفظ و نگهداری دانش .

          1. حفظ و نگهداری دانش : شامل فعالیت‌هایی است که دانش را در سیستم ماندگار می‌کند . در این راستا صاحب‌نظران به مهمترین عاملی که اشاره می‌کنند حافظه سازمانی است و آن عبارت است از توانایی سازمان برای حفظ و نگهداری دانش .

          1. تبدیل و انتقال دانش : اشاره به فعالیت هایی دارد که در ارتباط با جریان دانش از بخش با یک نفر به بخش یا نفری دیگر را شامل می شود و شامل ارتباطات ترجمه ، تبدیل ، تفسیر و تصفیه دانش می شود .

        1. به کار گیری دانش : شامل فعالیت‌هایی می شود که در ارتباط با اجرای دانش در فرایندهای سازمانی هستند ( ابطحی و صلواتی، ۱۳۸۵،ص: ۴۷-۴۹)

نگهداری دانش

خلق دانش جدید

به کار گیری دانش

تبدیل دانش

شکل شماره ۲-۶ مدل عمومی دانش سازمان(Newman & Conard,1999,p:3)

۲-۹-۳)مدل هفت سی ارائه شده توسط انجمن بهره وری و کیفیت آمریکا[۷۰] ( ۱۹۹۶ )

‌بر اساس این مدل فرایند مدیریت دانش در سازمان ها از خلق و ایجاد دانش شروع شده و سپس سازمان به دنبال یافتن دانش هایی است که در محیط بیرون خلق وایجاد شده اند و تلاش می‌کند تا آن ها را با هم کسب کند و به دست آورد . پس از آن تلاش سازمان براین امر قرار گیرد تا مجموعه دانش ایجاد و کسب شده را در سطح سازمان بسط داده و آن را بین کارکنان تسهیم نماید تا همه از این ایده ها و دانش های جدید آگاه و مطلع شوند .

کسب کند و به دست آورد . پس از آن تلاش سازمان براین امر قرار گیرد تا مجموعه دانش ایجاد و کسب شده را در سطح سازمان بسط داده و آن را بین کارکنان تسهیم نماید تا همه از این ایده ها و دانش های جدید آگاه و مطلع شوند .

سپس از آنکه دانش در بین کلیه کارکنان تسهیم شد آن ها می‌توانند به تبادل دانش در سطح عمومی بپردازند و از این دانش عمومی و جمعی در جریان فعالیت هایشان سود برند . به کار بستن دانش و استفاده مفید از دانش تسهیم شده از طریق برقراری ارتباط با دیگران ، این مزیت را ایجاد می‌کند تا آنان نیز توجه بیشتری به دانش و فواید ناشی از کسب دانش درونی و بیرونی سازمان داشته باشند و در نهایت تمامی این تلاش ها به عنوان یک عامل فرهنگی تأثیر گذار در سازمان به بسط فرهنگ تسهیم دانش در تمامی سازمان می‌ انجامد (اعرابی ،موسوی ، ۱۳۸۹، ص: ۲۰-۱۹).

۲-۱۰) مزایای عمده مدیریت دانش

دنهام گری[۷۱] هشت مزیت خاص مدیریت دانش را شناسایی می‌کند:

    1. جلوگیری از افت دانش . سازمان را قادر می‌سازد تا تخصص فنی حیاتی خود را حفظ کرده ، از افت دانش حیاتی که از بازنشستگی ، کوچک سازی ، یا اخراج کارکنان و تغییرات ساخت حافظه انسانی ناشی می شود جلوگیری کند.

    1. بهبود تصمیم گیری . نوع و کیفیت دانش مورد نیاز را برای تصمیم گیری‌های اثر بخشی شناسایی می‌کند و دسترسی به آن دانش را تسهیل می بخشد. در نتیجه ، تصمیمات سریعتر و بهتری می‌تواند در سطوح پایین تر سازمانی صورت گیرد.

    1. انعطاف پذیری و انطباق پذیری . به کارکنان اجازه می‌دهد درک بهتری از کار خود به عمل آورده ، راه حل های نوآور مطرح کنند، با سرپرستی مستقیم کمتر کار کنند و کمتر نیاز به مداخلات داشته باشند . در نتیجه ، کارکنان می‌توانند در موقعیتهای چند وظیفه ای فعال باشند ، و سازمان می‌تواند روحیه کارکنان را بالا ببرد.

    1. مزیت رقابتی . سازمان‌ها را قادر می‌سازد تا کاملاً مشتریان، دیدگاه ها و بازار ورقابت را درک کرده ، بتوانند شکافها و فرصت‌های رقابتی را شناسایی کنند.

    1. توسعه دارایی . توانایی سازمان را در سرمایه گذاری در حفاظت قانونی برای مالکیت معنوی بهبود می بخشد . در غیر اینصورت ، ثبت اختراعات ، علائم تجاری ، اجازه نامه ها ، حق انحصاری اثر و اسرار تجاری ممکن است در زمان درست به کار گرفته نشود و منجر به حفاظت قانونی کمتر و کاهش ارزش بازار برای مالکیت معنوی شود .

    1. توسعه دارایی . توانایی سازمان را در سرمایه گذاری در حفاظت قانونی برای مالکیت معنوی بهبود می بخشد . در غیر اینصورت ، ثبت اختراعات ، علائم تجاری ، اجازه نامه ها ، حق انحصاری اثر و اسرار تجاری ممکن است در زمان درست به کار گرفته نشود و منجر به حفاظت قانونی کمتر و کاهش ارزش بازار برای مالکیت معنوی شود .

    1. افزایش محصول . به سازمان اجازه می‌دهد که دانش را در خدمات فراورده ها به کار گیرد . در نتیجه ، ارزش درک شده محصول با نسبت مستقیم میزان و کیفیت دانش در محصولات افزایش پیدا می‌کند (محصولات نرم افزاری و سایر محصولات دارای عناصر نرم افزاری از این نمونه اند) .

    1. مدیریت مشتری . سازمان را قادر می‌سازد تا توجه کانونی و خدمت به مشتری را افزایش دهد . دانش مشتری باعث سرعت پاسخ به سؤالات ، توصیه ها و ‌شکایت‌های مشتری می شود . این امر همچنین تضمین کننده سازگاری و کیفیت بهتر خدمات به مشتریان می‌گردد. راه حل مشکلات عادی بسادگی قابل دسترسی است .

    1. به کار گیری سرمایه گذاریها در بخش سرمایه انسانی . از طریق توانایی بخشیدن به سهیم شدن در درسهای یاد گرفته شده ، فرایندهای اسناد و بررسی و حل استثنائات ، و در اختیار گرفتن و انتقال دانش ضمنی ، سازمان‌ها می‌توانند به بهترین وجهی در استخدام و کارآموزی کارکنان سرمایه گذاری کنند (رادینگ، ۱۳۸۶،ص: ۷۵-۷۷).

ب) بهره وری

۲-۱۱) مقدمه

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...