دانلود پروژه های پژوهشی با موضوع علل ظهور وگسترش گفتمانهای ... |
چنانکه در مباحث نظری لاکلا و موفه بیان گردید، گفتمانها برای دستیابی به هژمونی و حفظ آن به یک سری عملیات متوسل میشوند که به طور کلی مجموعهی این عملیات بستر و شرایطی را فراهم میسازند که تداوم هژمونی و یا سرنگونی گفتمان هژمون را رقم میزند. بنابراین فضای سیاسی- اجتماعی ایران در دهه های ۲۰ و۳۰ را باید در یک چارچوب گفتمانی با در نظر گرفتن اصول و روشهای آن مورد توصیف و تحلیل قرار داد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
پس از سقوط حکومت استبدادی رضاشاه جامعه ایران شاهد فضایی از رقابت و منازعه بین گفتمانهای مختلف در دهه های ۲۰ و۳۰ بود. این امر به لحاظ اجتماعی از یک جهت متأثر از سیاستهای ضدمذهبی و حاکمیت گفتمان استبدادی پهلوی اول بود. زیرا گفتمان رژیم پهلوی با بهره گرفتن از ارتش و نیروهای نظامی و اتکا بر زور همچنان بر سلطه خود ادامه میداد و از ظهور گفتمانها و نظریههای رقیب جلوگیری میکرد. در چنین شرایطی توان هویت بخشی پهلویسم در اواخر دوره رضاشاه به شدت تضعیف شد به گونهایی که در این دوران بسیاری از مردم از رژیم استبدادی متنفر شدند و از هر گونه تغییری استقبال میکردند (حسینیزاده،۱۳۸۲: ۱۲۸). به همین خاطر با ورود متفقین در سال ۱۳۲۰ و تبعید رضاشاه، گفتمان پهلویسم مهمترین تکیه گاه خود یعنی ارتش را از دست داد و از آن پس به سختی میکوشید تا هژمونی و اعتبار از دست رفته خود را باز یابد.
بنابراین با اشغال کشور توسط متفقین و متعاقب آن سرنگونی رضاشاه، محمد رضا پهلوی با حمایت اشغالگران وارث تاج و تخت شد و دوران استبداد مطلقه درنظام اسمی سلطنتی مشروطه به طور موقت دچار وقفه شد و دورهای از دموکراسی پارلمانی (البته به طور ناقص) آغازگردید که تا سال ۱۳۳۲ به طول انجامید. ( میلانی، ۸۷:۱۳۸۱) از همین رو گفتمان پهلویسم با تغییر رویکرد نظامی به ظواهر دموکراسی به عنوان گفتمان هژمون در عرصه سیاسی و اجتماعی کشور به شکل دیگری تداوم حیات داد.
با سقوط پهلوی اول قدرت بین دربار، مجلس، کابینه، سفارت خانههای خارجی و مردم تقسیم شد که کشمکشهای درونی خاصی در هریک از این مراکز قدرت وجود داشت. بخشی ازدربار و مشاوران غیرنظامی خواهان دموکراسی مشروطه حقیقی و افسران ارتشی علاقمند به برگشت دوباره استبداد قدرتمند بودند. مجلس نیز به جناحهای محافظه کار، لیبرال، تندرو و نیز طرفداران انگلیس، آمریکا و شوروی تقسیم شد. همچنین قدرتهای خارجی پس از جنگ جهانی دوم و آغاز جنگ سرد، به رقابت برای کسب منافع حداکثری و درنتیجه مخالفت با یکدیگر پرداختند.
از سوی دیگر، اگر چه اشغال ایران توسط متفقین منجر به برکناری رضاشاه و سقوط دیکتاتوری او شد اما دشواریهای زیادی را برای ایرانیها فراهم آورد. کشور از آشوب اجتماعی رنج میبرد. مردم هر روز با بحران و بلوای دیپلماتیک مواجه بودند. نظم اداری رو به وخامت گذاشت و دستگاه دولت مملو از پارتی بازی و هرج و مرج شد تورم و احتکار افزایش یافت و اگر چه افراد معدودی از جنگ سود برده بودند اما اکثریت مردم از جنگ و اشغال کشور متضرر شدند. به عبارتی میتوان گفت که شادمانی از فروپاشی دیکتاتوری به رنجش اشغال تعدیل شد.
فروپاشی ساختارسیاسی در شهریور ۱۳۲۰، از وجود دو شکاف عمده ستیز و کشمکش در ساختار اجتماعی پرده برداشت: تضادهای طبقاتی به ویژه در شهرها و رقابتهای قومی به خصوص در میان قبایل همجوار، فرقههای مذهبی و گروههای زبانی در مناطق غیر شهری رو به گسترش نهاد (آبراهامیان،۱۳۷۷ :۲۱۱-۲۰۹).
در طول حکومت پهلوی اول، دولت شدیداً جامعه مدنی را کنترل میکرد، کنترلی که عمدتاً از طریق اعمال زور حاصل میگردید. برکناری رضا شاه با رهاشدگی و سپس کار افتادگی کنترل دولت بر جامعه همراه بود. به محض این که اعمال زور دولت به اندازه کافی کاهش یافت، دیگر گروههای سیاسی (برخی با پیوندهای مشخص به نیروی خارجی) در پی به دست آوردن قدرت برآمدند. جامعه با اعاده آزادیهای مختلف فعال شده بود. جو بهبود یافته اجتماعی فرصتی را برای بازاریها، علما، روشنفکران و دانشجویان فراهم نمود تا در زندگی سیاسی مشارکت کنند و در برابر استقرار مجدد استبداد و کنترل شدید دولت بر جامعه مقاومت کنند.در سالهای بین ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۸ دولت نه قدرتمند بود و نه مستقل. در این دوره دولت بیشتر منفعل بود تا فعال.(سیاوشی،۱۳۸۰ :۸۰-۸۱) به لحاظ اجتماعی بیشتر مطالب مطبوعات به کشمکشهای طبقاتی مربوط میشد. از سی و شش مجله و روزنامهایی که به طور مرتب در چهارسال پس از کنارهگیری رضاشاه در تهران چاپ میشد تقریبا همگی، حتی آنهایی که به زمینداران ثروتمند تعلق داشتند، جامعه ایران را جامعهایی با طبقات متخاصم معرفی میکردند. دشمنیهای مذهبی در بیشتر شهرهای استان ها شدت گرفت (آبراهامیان، همان: ۱۱۱-۱۱۲)
چنانچه اشاره گردید، درطی دوران گفتمان پهلوی اول، به سایر گفتمانها چونان نیروی تفرقه اندازی نگریسته میشد که با اقتدار حاکم در تعارض بود تعارضی که مانع از وحدت و نوسازی ایران تلقی میگردید. به عبارت دیگر گفتمان پهلویسم اول تلاش مینمود با سرکوب نیروهای مخالف و یکدست نمودن جامعه با شعار وحدت (ناسیونالیم) به عنوان پیشزمینه نوسازی، زنجیره هم ارزیِ مورد نیاز تداومِ هژمونی خود را ایجاد و تقویت نماید. اما از آغاز دهه بیست تا کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ با ایجاد جو آزادی که چند سالی به طول انجامید ( اخوان مفرد،۱۳۸۱: ۲۰۱-۲۰۳) بار دیگر نیروهای سیاسی که مدتها در خفقان و سرکوب نگاه داشته بودند فرصت خودنمایی یافته و مصمم شدند تا مانع از ظهور مجدد یک استبداد سلطنتی گردند. در نتیجه با قدرت گرفتن نیروهای اجتماعی- سیاسی طرد شده در دوره رضاشاه و تضعیف استبداد و در نتیجه فضای نسبتا باز سیاسی عمدتاً ناشی از ضعف دستگاه در شرایط بیقراری حاکم، گفتمانهای مختلفی فرصت ظهور، فعالیت و رقابت پیدا کردند که از آن جمله میتوان به گفتمان چپ. لیبرال ملیگرا و مذهبی اشاره نمود. البته در آن برهه از زمان به دلایلی که بعداً ذکر خواهد شد، دو گفتمان اول به عنوان گفتمان غالب درآمدند. به ویژه گفتمان ملیگرای لیبرال با برجسته کردن دالهای مربوطه در مقطعی به هژمونی دست یافت. نکتهایی که در اینجا باید بدان اشاره گردد، این است که متأثر از مجموعهی مسائل و تحولات پیش گفته، گفتمان پهلویسم دوم را ابتدا به تغییر رویکرد نسبت به پهلویسم اول مجبور و اتخاذ مفصل بندیهای جدید را در دهه های آتی ناگزیر نمود تا بتواند از آن طریق به هژمونی خویش تداوم بخشد. اکنون با توجه به مطالب فوق در ادامه به شرح هر یک از گفتمانها خواهیم پرداخت.
گفتمان چپ
جریان فکری که پس از تولد آن در غرب به صورت اصلیترین رقیب اندیشههای لیبرالیستی خود را عرضه کرد گفتمان چپ به نام سوسیالیسم میباشد. این گفتمان که در حقیقت واکنشی فعال برای مقابله با بنیادیترین ضعف (بی قراری) پیامد دستگاه فکری لیبرالیسم کلاسیک که انتشار بیعدالتی ناشی از نابراری جمعی بوده، عدالت و برابری جمعی را شعار اصلی خود اعلام کرد، که به لحاظ ایدئولوژیکی بر اندیشههای مارکس وانگلس و توفیق لنین در برپایی نظام سوسیالیستی اتحاد جماهیر شوروی در اکتبر ۱۹۱۷ استوار بود (آیت مظفری،۱۳۸۵: ۱۲۳).
اگر چه گفتمان سوسیالیستی بر بنیاد مادیگرایی شکل گرفت، اما با اعلام شعار عدالتخواهی، آرمان جهان وطنی، نفی روابط استعماری، طرح دفاع از خلقهای محروم و حمایت از نهضتهای رهاییبخش باعث شد تا توجه مردم بسیاری از نقاط دیگر دنیا از جمله ایران را به خود جلب نماید(حسینی زاده،۱۳۸۶: ۱۴۲). به عبارت دیگر شعار های فوق که برای عامه قابل فهم و مورد انتظار بود قابلیت دسترسی گفتمان چپ(سوسیالیستی ) را منجر گردید. مبانی گفتمان چپ (مارکسیستی) عبارتند از :
۱- ماتریالیسم دیالکتیک: ماتریالیسم یا مادیگرایی اساس تفکر این گفتمان به شمار میرود. بنابراین مبنا، خداوند، عالم غیب، ماورالطبیعه و امور معنوی نفی میشود و اصالت از آن ماده است ( بابائی،۱۳۶۹: ۶۹۹-۷۰۰).
۲- نفی خداوند، دین و مذهب: از نظرگاه جریان مارکسیستی جهان آفرینش را خدایی نیست و دین و مذهب امری موهوم و عامل تخدیر جوامع است که آنها را به پذیرش ظلم و سکوت در برابر ظالمان وا میدارد.
۳- زندگی اشتراکی و نفی خانواده: در مبانی مارکسیستی اصیل ترین بنای اجتماعی یعنی خانواده نفی میشود و بر زندگی اشتراکی پای میفشاردند.
۴- نفی مالکیت خصوصی: این گفتمان مالکیت خصوصی را عامل استثمار جامعه میداند و با آن به ستیزه بر میخیزد و در مقابل، بر مالکیت دولتی واشتراکی تاکید میورزد (مظفری،۱۳۸۵:۱۲۹).
۵- زیر بنا بودن اقتصاد: به عقیده این گفتمان، اقتصاد زیر بنای جامعه وحکومت و دین، سیاست، حقوق،.. روبنای ان به شمار میرود (بشیریه، ۱۳۷۹ : ۲۴). از نظر گاه این گفتمان اقتصاد جامعه است که نوع فرهنگ، سیاست، اخلاق و… را تعیین میکند.
۶- تضاد طبقاتی: در هرجامعهای دو طبقه وجود دارد طبقه کوچک که صاحب ابزار تولید و مالکیت است و طبقه اکثریت که فاقد ابزار تولید و مالکیت است و برای طبقه حاکم کار میکند، این دو طبقه همواره در طول تاریخ با یکدیگر در جنگند.
۷- ماتریالیسم تاریخی: مادیگرایی تاریخی از یک حرکت جبری برخوردار است و همه جوامع، ناچارند مسیر زیر را سپری کنند: (مظفری، همان : ۱۳۰-۱۲۹).
کمون اولیه بردهداری فئودالیته سرمایهداری سوسیالیزم کمونیزم |
ظهور وتحول گفتمان چپ در ایران
گفتمان چپ با اندیشه سوسیالیستی همزمان با انقلاب مشروطه پا به ایران نهاد، این گفتمان از طریق مهاجرت کارگران ایرانی به قفقاز و آمد و شد آنها با سوسیالیستهای روسیه وارد ایران شد. (حسینیان،۱۳۸۳: ۴۶۸) در اوایل سال ۱۲۸۴ (۱۹۰۵م) حزب سوسیال دموکرات روسیه سازمان مخصوصی با نام همت در آذربایجان تشکیل داد و یک سال پس از تشکیل سازمان همت در باکو، حزب سوسیال دموکرات ایران (اجتماعیون عامیون یا مجاهدین) در قفقاز تحت رهبری نریمانف تشکیل شد و در برخی شهرهای ایران از جمله تبریز، مشهد، رشت شعبات مخفی را ایجاد نمود که پس از چندی به حزب دموکرات ایران تغییر نام داد (امیری،۱۳۸۳: ۱۴۸-۱۴۹)گفتمانی که تمایلات سیاسی میانه رو و در برخی موارد بنیادی داشت.(بهار،۱۳۷۱ :۵۰) بعد از فتح تهران و پیروزی انقلابیون و بازگشایی مجلس در اواخر دی ماه ۱۲۸۹سوسیال دموکراتها سازمانهای محلی خود را در شهرهای مختلف تعطیل کردند. (امیری ، همان منبع :۱۵۰)
اما همزمان با پیروزی انقلاب کمونیستی روسیه در اکتبر ۱۹۱۷ اولین تشکل مارکسیستی در سال ۱۲۹۹ش به نام حزب کمونیست ایران توسط عدهایی از روشنفکران در بندر انزلی تاسیس شد که ادامه افکار سوسیال دموکرات ایران یا عدالت در تبریز بود (حسینیان، ۱۳۸۱ :۴۶۸). «پس از انقلاب اکتبر اندیشههای سوسیالیستی و کمونیستی در بین دستههایی از کارگران ایران شیوع کامل یافت. تحکیم قدرت طبقات بالا در نتیجه انقلاب مشروطه عامل دیگری در رواج آن اندیشهها در بین جمعیت ایرانی قفقاز بود. به منظور اجرای عملی این اندیشهها برخی از ایرانیان باکو در سال ۱۲۹۵ کمیته عدالت را تشکیل دادند. رهبران کمیته عبارت بودند از جعفر پیشه وری، سلطانزاده، حیدر عمو اوغلی، سلام الله جاوید و میرزا اسدالله غفار زاده.کمیته عدالت در سال ۱۲۹۹ نخستین کنگره خود را در بندر انزلی در خاک ایران تشکیل داد و تأسیس حزب کمونیست ایران را اعلام کرد» (بشیریه، ۱۳۷۹: ۱۹۱).
در اولین کنگره حزب کمونیست ایران در انزلی قطع نامههایی توسط شرکت کنندگان انتشار یافت که در آنها برسرنگون کردن سلطه امپریالیسم در ایران، مصادره اموال شرکتهای خارجی، شناسایی حق خودمختاری برای ملتهای ایرانی در قالب وحدت کشور و اتحاد شوروی و جنبش کارگری از جمله اهداف کمونیستها بود (ذبیح ،۱۳۸۱: ۶۱) اما بر خلاف برنامههای مصوب کنگره به سیاست تشویق اصلاحات و تایید بورژوازی پرداخت و در کنگره دوم در سال ۱۳۰۶ اعلام شد که حزب باید استقلال کشور را همگام با مطالبات و شعارهای احزاب کمونیست مورد توجه قرار دهد (کامبخش ،۱۳۵۷: ۳۷-۳۹).
کمونیستها با توجه به موفقیتهای جنبش جنگل در گیلان و مازندران که به صورت یک جنبش ضدانگلیسی و ضد خودکامگی برای برقرای عدالت ظاهر شده بود با آنها متحد شدند و جمهوری سوسیالیستی گیلان را تشکیل دادند، ولی «کادر رهبری کمونیستها بلافاصله دست به تبلیغاتی ضدمذهبی زد،…نوزده مسجد را بست، تعلیمات مذهبی را ممنوع اعلام کرد، رفع حجاب زنان را اجباری خواند و روحانیون مسلمان را که شدیداً مخالف نهضت جنگل بودند. علناً مورد استهزاء قرار داد». (الموتی،۱۴۳:۱۳۷۰) در نتیجه شدت یافتن اختلاف بین مسلمانان نهضت جنگل و کمونیستها زمینه سقوط حکومت جنگل را فراهم نمود.
با شروع گفتمان پهلویسم اول در سال ۱۳۰۴ و تسلط هژمونیک وی بر اوضاع سیاسی و اجتماعی کشور، فعالیت احزاب محدود وبه حاشیه رانده شد. این وضعیت تا ابتدای دهه ۲۰ و فروپاشی گفتمان پهلوی اول ادامه داشت (مدیر شانچی،۱۳۸۴: ۲۵).
در طی این سالها، گروهی از روشنفکران چپگرا متشکل از یک هستهی مطالعاتی کمونیستی از تحصیل کردگان ایرانی به فعالیتهای نیمه مخفی و مطالعات سوسیالیستی، از قبیل مطالعه و بحث درباره منشور حزب کمونیست پرداختند. تفاوت این کمونیستها با کمونیستهای قبلی آن بود که به جای پرورش فعالان حزبی، تلاش برای یک نظام سوسیال- دموکراسی، به بحث و تحلیل دربارهی مارکسیسم– لنینیسم میپرداختند. علاوه بر این در حالی که احزاب کمونیستی همت و عدالت و حتی کمونیستهای ایران عموماً از ایرانیان مقیم قفقاز یا تحت تاثیر آنها به کمونیسم روآورده بودند ، افراد گروه پنجاه و سه نفر از تحصیل کردگان اروپایی بودند و به دلیل آشنایی با جنبشهای چپ اروپایی به مارکسیم گرویده بودند (امیری،۱۳۸۳: ۱۵۴-۱۵۵). آنها از نظر فکری به جای نسخه استالینیستی مارکسیسم، بیشتر طرفدار نوعی سوسیال دموکراسی بودند. این گروه از کمونیستها نیز به دلیل سیاستهای دیکتاتور مابانه رضاشاه، نیز طرد و به حاشیه رانده شدند. (مظفری، همان منبع: ۱۲۸)
نحلههای مختلف گفتمان چپ در ایران
در کنار ظهور و تحول گفتمان چپ، نقش بانیان و گردآورندگان آن مطرح میگردد. پرداختن به این مبحث از آن جهت مهم است که مشخص میکند چه گروهها و افرادی نقش اصلی را در این مورد ایفا میکنند. به عبارتی دیگر سوژههای سیاسی که باعث شکلگیری گفتمان چپ (کمونیسم) شدندچه گروهها و یا کسانی بودند.
یکی از فعالترین تشکلهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی متأثر از گفتمان چپ در دهه ۲۰، حزب توده بود. حزب توده به عنوان نماینده فعال گفتمان چپ توانست در شرایط بیقراری حاکم برگفتمان مسلط، به دلیل اوضاع و شرایط سیاسی - اجتماعی دهه ۲۰ در مقام سوژه سیاسی و اجتماعی در ساختار شکنی دال مرکزی و اسطورهسازی از دالهای خالی، ایجاد فضای استعاری و تحقق عینیت اجتماعی جدید نقش موثر ایفا نماید.به عبارتی،از جمله سوژه های سیاسی گفتمان چپ که در زمان پهلوی اول در موقعیت سوژهگی قرار داشت، حزب توده بودکه توانست به سوژهگی سیاسی برسد و در ظهور گفتمان چپ مساعدت داشته داشته باشد.
با ورود نیروهای شوروی و انگلستان به ایران در شهریور ۱۳۲۰، سقوط رضا شاه واشغال بخشهایی از کشور به دست متفقین، فضا و شرایط جدیدی برای فعالیتهای سیاسی-اجتماعی آغاز شد. (نوذری،۱۳۸۰: ۲۹) از یک طرف، جامعه تشنه نهضت اجتماعی شده بود تا بتواند سرو سامانی به نابسامانی و مشکلات مردم بدهد و از طرف دیگر با فروپاشی استبداد حاکم، گفتمانهای متعددی بر سر تصاحب قدرت به موازات هم به تشکیل حزب و گروه و فعالیتهای سیاسی و اجتماعی پرداختند (آبراهامیان،۱۳۸۷: ۳۴۶) در شرایط بیقراری گفتمان حاکم، و به دنبال آزادی گروه ۵۳ نفر دکتر ارانی، جنبش کمونیستی ایران با بهره گیری از عوامل مساعدی چون وجود نیروهای اشغالگر شوروی در ایران و اوضاع نابسامان کشور،گفتمان چپ را به عنوان یکی از گفتمانهای مقاومت در برابر گفتمان رسمی پهلوی، در سال۱۳۲۰در قالب حزب توده فعال نمود ( نظری،۱۳۸۱: ۸۱). این حزب که توانسته بود با بهرهگیری از دالهای خالی گفتمان هژمون نظام معنایی خاص خود را ایجاد نماید، در حقیقت به عنوان نماینده گفتمان چپ در ایران دهه های ۲۰ به بعد تلقی میشود که در آن دالهای شناور مادیگرایی، مالکیت اشتراکی، مبارزه با خصوصیسازی و تضاد طبقاتی حول محور دال مرکزی برابری جمعی مفصلبندی شد.
شکل۳-۱: چگونگی مفصلبندی گفتمان چپ
حزب توده پس از تشکیل و سوژگی سیاسی، نخستین شعار و مبارزه خود را، مقاومت همه جانبه طبقات و اقشار آزادیخواه در مقابل گفتمان پهلویسم اعلام داشت و برای این منظور دو هدف را تبیین نمود:
۱- بدست آوردن آزادیهایی که به موجب قانون اساسی برای ملت ایران شناخته شده است.
۲- جلوگیری از ارتجاع و استبداد با اتکاء به توده مردم (نوذری،۱۳۸۰: ۲۹).
با توجه به مطالب فوق، نخستین گزینه در شناخت گفتمان حاکم بر هر حزب یا تشکل سیاسی و اجتماعی، توجه به دال مرکزی و دالهای شناور مفصلبندی شده پیرامون آن است که غالباً در اساسنامه و مرامنامه آن حزب یا تشکل تجلی مییابد. از این رو توجه به بندهایی از مرامنامه گفتمان چپ خالی از لطف نیست. حزب توده در بدو تاسیس اصول اساسی مرامنامه خود را به شرح ذیل تدوین نمود:
-
- حفظ استقلال و تمامیت ایران.
-
- برقرار کردن رژیم دموکراسی و تأمین حقوق فردی و اجتماعی از قبیل آزادی زبان و قلم و عقیده و اجتماعات.
-
- مبارزه علیه هرگونه رژیم دیکتاتوری و استبدادی.
-
- اصلاحات لازمه در طرز استفاده از زمین و زراعت و بهبودی بخشیدن به وضع زارعین و دهقانان و توده زحمتکش ایران.
-
- اصلاحات اساسی در امور فرهنگی و بهداری و برقراری تعلیمات اجباری و مجانی عمومی و تأمین استفاده توده ملت از کلیه مراحل فرهنگی و بهداشت.
- تعدیل مالیاتها با در نظر گرفتن منافع توده.
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1400-09-24] [ 11:15:00 ب.ظ ]
|