ترونزو(۲۰۰۶) دریافت که افزایش خود ‌کارآمدی با بهبود کیفیت تعاملات مادر کودک در ارتباط است. وی ‌به این نتیجه رسید که خود ‌کارآمدی ‌بالا در مادر با روش های والد گری مثبت مثل پاسخگو بودن، حساس بودن، گرمی، تحریک کنندگی و مراقبت بدون تنبیه و ادراک پایین از مشکلات رفتاری کودک همبستگی دارد. و بالعکس مادرانی که سطوح پایین تری از خود ‌کارآمدی والدینی را گزارش کرده بودند، گرایش به استفاده از شیوه های تهدیدی و تنبیه، محدودیت گذاری بدون ثبات در تعاملات خود با کودکانشان دارند.

سبک های والدگری

یکی از متغیر های دیگری که در این پژوهش به آن خواهیم پرداخت سبک های والد گری می‌باشد

دیدگاه های نظری در رابطه با سبک های فرزند پروری

شیوه های فرزند پروری: خانواده کوچک‌ترین واحد اجتماعی است که به عنوان پایه و اساس هر جامعه ای در نظر گرفته می شود. محیط خانواده اولین و مهمترین عاملی است که روی ویژگی های افراد تاثیر می‌گذارد؛ در واقع خانواده مبنای شخصیت، ارزش‌ها و معیار های فکری افراد است. کودک برخی خصایص خود را از والدین خود به ارث می‌برد، اما نقش والدین در رشد کودک تنها به جنبه‌های ژنتیکی محدود نمی شود. معیار ها وو علایق والدین، میزان رضایت آن ها از روابط زناشویی و سبک فرزند پروری، همگی می‌تواند نقش برجسته ای در شکل دهی رفتار، سلامت روانی، سازگاری های اجتماعی، – هیجانی و شخصیت کودک داشته باشد(اعلائی و همکاران،۲۰۱۱؛ قناد و همکاران،۱۳۹۱).

والدین به صورت مستقیم محیط اجتماعی و فیزیکی فرزندان را مشخص می‌کنند و به صورت غیر مستقیم روی رفتار ها، عادت و نگرش ها از طریق فرایند اجتماعی شدن و الگو برداری تاثیر می‌گذارند(کربندی و همکاران،۱۳۸۹).

بامریند(۱۹۷۱) در کار اولیه خود با مقایسه روش های تربیتی والدین از طریق اجام مشاهدات در خانه و مهد کودک ها پرداخت کودکان بر اساس ۵ شایستگی زیر ارزیابی شدند

    1. خوشتن داری

    1. تمایل به برخورداری همراه با کنجکاوی و اشتیاق در مواجه با موقعیت جدید و دور از انتظار

    1. فعال بودن

    1. اتکا به خو

  1. توانایی محبت کردن به ‌هم‌بازی ها

کودکان بر اساس نمره های به دست آمده از این پنج ملاک به سه گروه تقسیم شدند

    1. کودکان رشد یافته و شایسته، که در تمام ملاک ها نمره بالایی داشتند

      1. کودکان خویشتن دار و متکی به خود، که از موقعیت های تازه ترس داشتند و علاقه چندانی برای ارتباط برقرار کردن با کودکان دیگر نداشتند.

  1. کودکان رشد نایافته، که در تمام ملاک ها نمره پایینی کسب کردند. این گروه متکی به کمک دیگران بودند از موقعیت های جدید دوری کردند و خویشتن داری پایینی داشتند

پژوهشگران بعد ازاین مرحله با بهره گرفتن از مصاحبه و روش مشاهده چهار جنبه از رفتار های والدین را بررسی کردند.

    1. کنترل : میزان دخالت والدین در فعالیت های کودکان

    1. توقع رشد یافتگی : فشار بر کودک برای هماهنگ کردن توانایی کودک با انتظارات والدین

    1. وضوح ارتباط بین مادر و کودک: میزان توانایی در استدلال برای فرمان برداری، میزان توجه آن ها به عقاید و احساسات کودکان

  1. مراقبت: میزان محبت و عاطفه والدین نسبت به کودکان(مقیمی رودی، ۱۳۹۰؛ احدی،۱۳۹۰).

بدین طریق بامریند از طریق این مشاهدات و اطلاعاتی را که جمع‌ آوری نمود؛ شیوه های فرزند

پروری را بر اساس دو ویژگی اقتدار و ‌پاسخ‌گویی‌ یا دو بعد توقع داشتن کنترل و پذیرندگی پاسخدهی طبقه بندی کرد. منظور از اقتدار ، میزان کنترل والدین بر فرزندان، انتظارات از آن ها و رفتار مسئولانه است.

پژوهش های اخیر نشان می‌دهند که بعد اقتدار را می توان به دو نوع از کنترل تقسیم کرد: کنترل رفتاری و کنترل روانشناختی. کنترل رفتاری اشاره به تلاش های والدین برای کنترل رفتار کودک از طریق شرایط محدود و مطالبات رو به رشددارد؛ در عوض کنترل روانشناختی اشاره به تلاش برای کنترل فکر و هیجانات کودکان به وسیله سرکوب عشق و القای احساس گناه دارد؛ و منظور از ‌پاسخ‌گویی‌ ، گرمای عاطفی، پذیرش و همکاری با فرزندان است بامریند بر اساس این دو ویژگی سه سبک مقتدرانه، استبدادی(آمرانه) سهل گیر اشاره کرد، بعد از وی مک کوبی و مارتین با تقسیم سبک سهل گیر سبک چهارمی با عنوان بی توجه(بی اعتنا) را معرفی کردند.

سبک های فرزند پروری:

سبک های فرزند پروری ترکیباتی از رفتارهای والدین هستند که در موقعیت های گسترده ای روی می‌دهند و جو فرزند پروری با دوامی را به وجود می آورند. دایانا بامریند[۷۸] در یک رشته تحقیقات، با زیر نظر گرفتن والدینی که فرزندان پیش دبستانی خود تعامل می‌کردند، اطلاعاتی را درباره فرزند پروری گرد آوری می کرد(بامریند،۱۹۷۱). یافته های او و یافته های کسانی که کار او را ادامه دادند، سه ویژگی را آشکار می سازندکه روش های مؤثر را از روش های نه چندان مؤثر متمایز می‌کنند:۱) پذیرش و روابط نزدیک، ۲) کنترل و ۳) استقلال دادن

فرزند پروری مقتدرانه

روش فرزند پروری مقتدرانه موفق ترین روش فرزند پروری پذیرش و روابط نزدیک، روش های کنترل سازگارانه و استقلال دادن مناسب را شامل می شود. والدین مقتدر، صمیمی و دلسوز و نسبت به نیاز های کودکان حساس هستند. آن ها رابطه والد- فرزند لذت بخشی و از لحاظ هیجانی خشنود کننده ای را برقرار می‌کنند که کودک را به سمت ارتباط نزدیک می کشاند. والدین مقتدر درعین حال، کنترل قاطع و معقولی را اعمال می‌کنند؛ آن ها روی رفتار پخته تأکید دارند و برای انتظارات خود دلیل می آورند. و بالاخره، والدین مقتدر به تدریج استقلال مناسب به کودک داده و به او اجازه می‌دهند در زمینه هایی که آمادگی دارد تصمیماتی بگیرد(کوچینسکی و لوئیز، ۲۰۰۲؛راسل، میز و بیساکر،۲۰۰۴به نقل از سید محمدی،۱۳۹۰).

تربیت مقتدرانه در طول دوره کودکی و نوجوانی با چند جنبه از شایستگی ارتباط دارد- خلق خوش بینانه، خویشتنداری، استقامت در تکلیف، همکاری، عزت نفس بالا، پختگی اجتماعی و اخلاقی، و عملکرد تحصیلی مطلوب( آماتو و فولر،۲۰۰۲؛ آنولا، استاتین و نورمی،۲۰۰۰؛مکی،آرنولد و پرات،۲۰۰۱).

فرزند پروری مستبدانه:

روش فرزند پروری مستبدانه از نظر پذیرش و روابط نزدیک پایین، از نظر کنترل اجباری بالا، و از نظر استقلال دادن پایین است. والدین مستبد سرد و طرد کننده هستند. آن ها برای اعمال کنترل فریاد می کشند، دستور می‌دهند، عیب جویی و تهدید می‌کنند. نگرش آن ها این است: این کار را انجام بده چون من از تو خواستم که تو انجام دهی” آن ها برای فرزند خود تصمیم می گیرند و این انتظار را دارند که کودک تصمیم آن ها را بی چون و چرا قبول کند. اگر کودک مقاومت نشان دهد، والدین مستبد به فشار و تنبیه متوسل می‌شوند.

فرزندان والدین مستبد مضطرب و نا خشنود هستند، عزت نفس و اتکا به نفس پایینی دارند و وقتی ناکام می‌شوند به خصومت واکنش نشان می‌دهند. پسر ها به خصوصو میزان بالای خشم و سرپیچی نشان می‌دهند. گرچه دختر ها نیز به رفتار های برون ریزی می پردازند، ولی آن ها به احتمال بیشتری وابسته هستند، به کاوش علاقه ندارند، و تکالیف دشوار آن ها را از توان می اندازد( هارت، نیوول و اولسن،۲۰۰۳؛ تامسون، هالیس و ریچاردز،۲۰۰۳).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...