کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



آخرین مطالب
 



در تاریخ سلطانی از شخصیتی با نام «ایشیک آقاسی غلام خاصه» که به عنوان سفیر به دربار هندوستان اعزام شده بود نام برده شده است؛ «که در خلال حال خبر فوت سلطان محمد خان بن سلطان مراد خان خواندگار روم و پادشاهی سلطان احمد پسرش رسید و میر محمد معصوم خان مکری که از امرای معتبر جلال الدین محمد اکبر و حاکم ولایت بکر بود، به همراهی منوچهر بیگ ایشیک آقاسی غلام خاصه، که هفت سال قبل از این به رسم رسالت به جانب هند رفته بود در پای قلعه به بساط بوسی اشرف رسیدند».(حسینی استرآبادی،۱۷۸:۱۳۶۴)
کسی که دارای منصب ایشیک آقاسی بود می بایستی به نوبت شش ماه یکبار، در دربار پادشاه حضور یابد چرا که این ایشیک آقاسیان در نقاط مختلف کشور پراکنده بودند، اما همیشه تعدادی از آنها به تناوب پنج تا شش نفر می بایستی در دربار شاه حضور داشته باشند. آنها غالبا جلوی درهایی که محل عبور و مرور شاه بود می ایستادند و در کارهای تشریفاتی به ایشیک آقاسی باشی کمک می کردند.(اولئاریوس،۱۳۶۹،۷۴۸:۲) از آنجا که همیشه سکه دارای دو رخ متفاوت است، گاهی دارندگان این مناصب مهم نیز مورد بغض حاکم قرار می گرفتند و در نتیجه اقدام به حذف فیزیکی این عوامل می نمودند بطور مثال در زمان شاه صفی اورغورلو خان ایشیک آقاسی باشی به همین سرنوشت دچار گردید؛
«و اوغورلو خان ایشیک آقاسی باشی را چون به نگاه شب مست غفلت و مدهوش به کریاس بارگاه ملائک آرامگاه که قبله هوشمندان هفت اقلیم است در آمده، با کشیکچی باشی گفتگو نموده بود، به تیغ سیاست سر افکندند. حسن بیگ ، غلام خاصه و یساول صحبت را نیز به تیغ سیاست سر انداختند. در یک روز این سه سیاست به ظهور رسید، و ایالت و ولایت ری و موجه الجلیل المرتبه ایشیک آقاسی باشی را به ایالت و شوکت و عظمت پناه، امام قلی خان شاملو، عنایت فرموده به مرتبه خانی سرافراز ساختند.» (حسینی ابوالمفاخر ،۱۰۴:۱۳۸۸)
در مجلس بار، یکی از وظایف ایشیک آقاسی باشی نظم مجلس و تعیین جای هر یک از حضار بود. (انصاری مستوفی الممالک،۱۹۴:۱۳۸۵) هنگامی که همه در جای خود قرار می گرفتند او در میان تالار روبروی پادشاه می نشست و چشم او دوخته به پادشاه بود و با کوچکترین جنبش چشم و ابروی پادشاه می دانست که باید چه کاری انجام گیرد و فوراً برای اجرای آن به یکی از «یساولان صحبت» که با چوب دست در تالار پراکنده ایستاده بودند فرمان می داد.(کمپفر،۱۰۰:۱۳۶۰) گذاشتن پیشکش ها در محضر پادشاه و همچنین رساندن عرایض امراء با وی بوده است؛ «گذرانیدن پیشکش درمحافل جنت مشاکل و غیره از نظر کیمیا اثر و رساندن عرایض امراء سرحدات به نظر خیر منظر اقدس سوای عرایض والی عربستان و گرجستان و کاخت و کارتیل که به علیجاه اعتماد الدوله می رسد و عرایض شمخال و اوسمی که به عالیجاه قورچی باشی نسبت دارد، همه با اوست». (انصاری مستوفی الممالک،۱۹۴:۱۳۸۵) وی سفرا و میهمانانی که به دربار می آمدند را ، بازوی آنها را می گرفت و آنها را راهنمایی می کرد تا به جایگاه خودشان قرار گیرند.(سانسون،۵۰:۱۳۴۶) در مجالس بزم و پذیرایی و صرف غذا گفتن تکبیر بعد از صرف «طعام و شیلان» مختص ایشیک آقاسی باشی بود.(انصاری مستوفی الممالک،۱۹۴:۱۳۸۵) در خلال انجام این وظایف که بر عهده ایشیک آقاسی باشی بود ، وی بایستی آن وظایف را بطور کامل و صحیح انجام می داد، اگر «خلاف وعده در ترتیب قواعد مجلس به هم رسد از ایشیک آقاسی باشی بازخواست می شد.»(مینورسکی،۹:۱۳۷۸)
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

همانطور که گفته شد عده ای از افراد بنام یساولان صحبت وجود داشتند که زیر نظر ایشیک آقاسی باشی خدمت می نمودند. مینورسکی بیان می دارد که لغت «یساول» از ریشه مغولی «یسا» بمعنی« قانون یا فرمان» و به معنی افراد و مأمورینی است که اوامر و فرمان ها را در حضور پادشاه اجرا می کردند؛ است.(مینورسکی،۱۲۰:۱۳۳۴) پس هنوز ریشه هایی از فرهنگ های سابق در صدرتشریفات مربوط به دربار و نظام بار یافت می شده است. اکثر این یساولان صحبت از امرا زادگان بودند.(انصاری مستوفی الممالک،۲۶۰:۱۳۸۵) اما در همین زمینه گرهارد دوثرفر در اثر خود به نام «Turkishe und mongolische Elemente im Neupersischen» ریشه این اصطلاح را ترکی دانسته و برای آن دو معادل زبان آلمانی پیشنهاد داده است، یکی «Leibwache»به معنای«محافظ» و دیگری «Ordner » به معنای«پیشکار» یا «راهنما» میباشد. مینورسکی یساولان را مقاماتی دانسته که در حضور پادشاه دستور اجرای فرمان ها را اعلام می کنند. اما در همین زمینه سیوری آنها را صرفا پیشکارانی ساده دانسته است. (انصاری مارچینکوفسکی،۴۳۵:۱۳۸۵) اما گویا از آنجا که این یساولان از بین امرا زادگان و اطرافیان خاص پادشاه انتخاب می شده بود، این منصب جزء مناصب تشریفاتی دربار صفوی به حساب می آمده است.
یساولان در مجلس بار با چوبدستی که در دست داشتند قابل شناسایی بودند. علاوه بر این اسلحه یساولان عبارت است از یک گرز کوتاه و یک خنجر؛ لباس آنها لباس عادی مردم بود و بر سر «تاج» داشتند و این کلاهی بود که در دربار صفوی رواج داشت. کمپفر معتقد است که؛ یساولان در واقع از اعقاب ترکانی هستند که شاه اسماعیل اول را در کار پایه گذاری حکومت مساعدت کردند و در نتیجه به دربار راه یافتند. به همین دلیل هم آنها را محق دانسته اند که نام مذهبی صوفی را بر خود بگذارند. (کمپفر،۱۰۵:۱۳۶۰) سانسون نیز ذکر می کند که صوفیان در ایامی که وی به دربار صفوی رفته است به کارهایی نظیر دربانی ، پیشخدمتی ، محافظت شخص شاه و درهای قصر می پرداختند کارهایی که تا حدودی این یساولان انجام می دادند.(سانسون،۵۶:۱۳۴۶) که بنحوی این دو وصف یکدیگر را تکمیل و تصدیق می نمایند. و درواقع کارها و عملکردهای این یساولان صحبت مکمل کارکرد ایشیک آقاسی بود. آنان در سراسر مجلس بار پراکنده بودند و آماده اجرای فرامین ایشیک آقاسی باشی بودند بدین ترتیب یساولان فرمانی را که دریافت شده را هر گاه نمی توانستند آن را در همان محل به موقع اجرا کنند، به سرعت باد به دربانان می رساندند. این دربانان به همین خاطر دسته دسته در آستانه تالار کاخ ایستاده اند؛ آنها نیز چوبدستی به همراه داشتند و آماده اجرای فرامین بودند.(کمپفر،۱۰۰:۱۳۶۰)
برای کسی که به سلک یساولان در می آمد گویا مراسم خاصی برگزار می کردند. صاحب دستورالملوک آن را بدین نحو ذکر کرده است؛ «در تعیین هر یک از صحبت یساولان و ایشیک آقاسیان دیوان اعلی او را در مجلس حاضر، و به خدمت اقدس عرض می نمود. بعد از آنکه پادشاه آن خدمت را شفقت می فرمودند، او را در حضور پادشاه دراز می کرد و به آن دگنگ مرصعی که در دست داشت، سه دفعه چوب طریق می زد. بعد از آنکه برمی خاست دگنگ دیگر به دست او می داد، آن دگنگ را گرفته می بوسید به این معنی که به خدمت مزبور سرافراز گردید. و در مکان معینی که می دادند عالیجاه مشارالیه او را باز می داشت».(انصاری مستوفی الممالک،۴۳۵:۱۳۸۵)
در زمان صفویه یساولان صحبت را به مأموریت های خطیر نیز می فرستادند. شاردن آنها را به عنوان «خدمتکار مصاحب» یا« خادم خاص» می خواند و می گوید که آنها در تشریفات و مراسم با چوب دست ها یا عصاهای زراندود حاضر می شدند.(شاردن،۱۲۲۳،۳:۱۳۷۴،مینورسکی،۱۲۰:۱۳۳۴) از جمله این مأموریت های خطیر در این زمان کشتن عوامل سیاسی در دربار بود. بطور مثال در زمان شاه صفی در قضیه کشتن یوسف آقا اخته نقش یساولان کاملا مشهود است؛
«یوسف آقای اخته را که نه دل اخلاص گزین و نه عقل ادب شناس داشت، و از زمان نواب عرش آشیانی تا امروز جهان افروز که ساحت روزگار از فیض شعله نیّر نور افشان کشور ستانی ظل سبحانی روشن است به سعادت عنایات کامیاب بوده، و مانند مور حریص با آن جثه که ناقه سپهر از حمل آن در کل ناتوانی ناکردن نشستی از اطراف و اکناف سیم و زر فراوان و اسباب جمعیت بی پایان فراهم آورده بود و قفل بخل بر آن زده، مقرب الحضرت العلیه العالیه ، علیقلی بیگ یساول صحبت و نائب دیوان بیگی ، حسب الفرمان قضا ترجمان، مریخ صولت موکب سیاست ، علیقلی بیگ دیوان بیگی که سابقا یساول صحبت بود تن او را از ثقل بارِ گران سرِ پر نخوت رهایی داده، به تیغ یاسا بر خاک ادبار انداختند، و اموال و اسباب از مرصع آلات و نقود تمامی در وجه مشارالیه انعام شد.» (حسینی ابوالمفاخر،۷۱:۱۳۸۸)
و یا در مورد کشتن امام قلی خان حاکم فارس توسط یساول صحبت که در نهایت با این اقدام منجر به افزایش نفوذ ایشیک آقاسی باشی در بارگاه پادشاه صفوی ، شاه صفوی شد و وی توانست حکومت فارس را نیز بدست آورد؛
«فرمان قضا جریان فره ایزدی به نفاذ پیوست که مریخ پیشگان موکب سیاست ، نخل زندگانی امام قلی خان، حاکم فارس، که ریشه ثبات به کمیت استقرار فرو برده بود، و شاخ و برگ جلات قدر و پناهت شأن به سبب تربیت شاهنشاهی کشورستانی ظل سبحانی در ساحت اشتهار پهن کرده، از پای در آوردند. مقرب الحضرت العلیه العالیه، علیقلی بیگ نایب دیوان بیگی و یساول صحبت به تیغ جانستان سر او را از مرکب تن جدا ساخته و بر خاک مذلت افکندند، و پسر او را، که نخستین آنها حاکم لار و میر دیوان بود، به تیغ سیاست هلاک ساختند، و بقیه اولاد ذکور او را دیده دوربین از نور بی نصیب ساختند و نتیجه آن به ایشان به زودی رسید. و ایالت شیراز را به ایالت و شوکت پناه، اغورلو خان ایشک آقاسی شاملو عنایت نمودند».(همان:۹۶)
گاهی نیز پیش می آمد که یساولان صحبت نسبت به سفیر سایر کشورها در امر سفارتشان ابراز نظر می کردند؛ «خاقان اکبر کشورستانی ظل سبحانی نوروز را به مبارکی و خرمی طبع در دارالسلطنه صفاهان به قانون شایان شاهنشاهی و به آیین شگرف پادشاهانه به انجام رسانیدند، و توجه جهان گشای بر آن قرار گرفت که ایلچیان اطراف ممالک را شرقاً و غرباً رخصت فرمایند. نخست ، ایلچی پادشاه هندوستان را با بیلاکات فراوان و تنسوقات بی پایان از اسبان تازی و عراقی و تحف و هدایای بیشمار مرخص ساختند. بعد از آن خیرات خان، ایلچی والی ولایت دکن از جانب عبدالله قطب شاه با بیلاکات بی احصا آمده بود با تنسوقات فراوان به موافقت امام قلی بیگ شاملو، یساول صحبت بطرف ولایت دکن روانه ساختند».(فضل الله الحسینی،۷۸:۱۳۸۸) یساولان حتی به امر سفارت نیز برگزیده می شدند چنانچه در زمان شاه طهماسب اول حسین قلی بیگ شاملو که در آن زمان یساول باشی دیوان بود همراه با پیرمحمد خان جانی بیگ ، سلطان بلخ ، به رسم رسالت به بلخ روانه گردید.(قاضی احمد قمی،۴۴۲،۱:۱۳۵۹) و نیز گاهی برای مراسم استقبال از این مأمور درباری که در مورد تشریفات بار نقش کلیدی داشت استفاده می کردند و یساول صحبت بود که گاهی به مراسم استقبال فرستاده می شد همانطور که در زمان شاه عباس اول این مهم رخ داد و اسکندر بیگ منشی ترکمان آن را اینطور نقل می کند که؛ «از زمره مقربان بساط اقدس کلبعلی بیگ یساول صحبت شاملو را مقدر فرمودند که او را استقبال کرده به دار المومنین قم برده تا معاودت موکب همایون در آنجا اقامت داشته باشد و او داخل دارالسلطنه قزوین شده و از آنجا به دارالمومنین قم رفت و یادگار علی سلطان از او جدا شده متوجه پایه سریر اعلی گردید در روزی که خان عالم داخل قزوین می شد».(اسکندر بیگ منشی ،۱۵۵۱،۳:۱۳۷۷)
بخاطر همین جایگاه نسبتا مهم یساولان صحبت بود که سبب می شد آنها را از بین پسران نجیب زادگان امراء صفوی برگزینند. سپس این پسران را بدست لله هایی می دادند مجرب، متقی و پرهیزگار تا به آنان آموزش های لازم را بدهند. مینورسکی ذکر می کند که علاوه بر آموزش فنون نظامی ، چوگان بازی و فن نقاشی نیز از آموزش ها و وظایف آنها بود.(مینورسکی،۱۲۰:۱۳۳۴) در مقابل افرادی که این منصب را عهده دار بودند از نظر مداخل خود، دارای تیول بودند ونیز مبلغ سی تومان مواجب دریافت می کردند.(انصاری مستوفی الممالک،۲۶۰:۱۳۸۵) شاردن حقوق این یساولان را هزار و حقوق یساولان صحبت که به نشانه تمایز از سایر یساولان، عصایی زراندود به نوع خاصی بودند را، دو هزار لیور ذکر می کند. و اینکه قوت روزانه آنها نیز بر عهده دربار بوده است.(شاردن،۱۲۲۳،۳:۱۳۷۴)
منصب یساولی به دو منصب جدا گانه با کارکردهای نسبتا متفاوت تقسیم می شد. یساولان صحبت و «یساولان مجلس» ، یساولان صحبت درواقع مکمل وظایف ایشیک آقاسی باشی را داشتند و در میهمانی های رسمی بلافاصله پس از ایشیک آقاسی باشی قرار می گرفتند. آنها در مجالس عمومی یا خصوصی شاه جای میهمانان خارجی یا داخلی را به آنها نشان می دادند و آماده اجرای فرمان و دستور بودند.(اولئاریوس،۷۴۹،۲:۱۳۶۹) در کنار یساولان صحبت، یساولان مجلس حضور داشتند . تعداد این افراد را کمپفر بالغ بر هفتصد تن در زمان شاه سلیمان صفوی معرفی می کند. نکته جالب این است که گویا در زمان پادشاه نخستین صفوی تعداد این افراد خیلی کمتر از این زمان بوده است بنحوی که اسکندر بیگ منشی ترکمان ذکر می کند که در زمان شاه اسماعیل صفوی بنیانگذار این سلسله؛ «یساولان و قورچیان معتبر و ایشیک آقاسیان و یساولان پاشایان قور و دیوان و میر شکاران و قورچی باشیان و جمعی کثیر از هر طبقه و هر طایفه بودند که به پایه امارت رسیدند اگر چه به رتبه امارت سرافراز نشده بودند اما در اعتبار کمتر از امراء نبودند و هر یک فراخور حال، نوکران کارآمدی داشتند از پنجاه نفر تا پنج نفر چنانکه شش هزار کس ملازم خاصه پادشاه بودند». (اسکندر بیگ منشی،۲۲۷،۱:۱۳۷۷) صاحب دستورالملوک قید می نماید که؛«در ایام سلاطین دیگر یساولان صحبت از سه نفر تجاوز نموده ، در ایام شاه سلطان حسین به سی و پنج نفر رسید. و در حضر به نوبه به کشیک حاضر و در سفر همگی می بایست در رکاب ، و همه شب در کشیک حاضر باشند. و به خدمات و اسفار دیگر نیز مأمور می گردیدند.»(انصاری مستوفی الممالک،۲۶۰:۱۳۸۵)
هنگامی که پادشاه صفوی بر اسب می نشست آنها پیشاپیش او در حرکت بودند تا مراقب نظم باشند و راه را باز نمایند. اگر پادشاه همرا زنان خود باشد این یساولان راه را برای تمام نسل ذکور قرق می کردند، به همین دلیل مردم کوچه و بازار به آنها قرقچی خطاب می کردند و ذکر شده است که این یساولان در روزهای جمعه در بقعه نزدیک عالی قاپو برای سلامت پادشاه دعا و نماز می خواندند و همچنین در سراسر مملکت کار دربانی و سرایداری بعهده این یساولان بوده است. و این بدان معناست که والیان و امراء سایر نقاط حکومتی نیز حق داشتن چند تن یساول را داشته بودند.(کمپفر،۱۰۵:۱۳۶۰) این دو یساول (صحبت و مجلس) هر دو تحت حکم ایشیک آقاسی باشی قرار داشتند با این تفاوت که یساولان صحبت در حضور سلطان می ایستادند اما یساولان مجلس در کار رسانیدن فرامین و احکام سلطان به مجلس نشینان بودند.(مینورسکی،۱۲۰:۱۳۳۴)
.
سایر مناصب وابسته به نظام و تشریفات بار در دوره صفویه
شمایی از دو منصب خاص و مهم ایشیک آقاسی باشی و زیر مجموعه آن و یساولان صحبت که در مراسم و تشریفات بار، در بارگاه پادشاهان صفوی نقش مهم و تعیین کننده ای داشتند، ارائه شد. لازم است تا به بقیه افرادی که در این مراسم نقش داشتند و نقش آنها در رتبه های پائین تری از این دو منصب خاص بود، پرداخته شود.گاهی پیش می آمد که ایشیک آقاسی باشی بنا به دلایل خاصی در مجلس حضور نداشته باشد، این امر زمانی رخ می داد که مثلا باری توسط پادشاه داده شود اما در همان حین ایشیک آقاسی باشی از دنیا رفته باشد و پادشاه نیز هنوز برای وی جانشینی تعیین نکرده باشد و هنوز منصب وی خالی از جانشین باشد. اگر در این مراسم بار ایشیک اقاسی باشی به علتی حضور نداشت، دیوان بیگی وظیفه او را بعهده می گرفت؛
«درواقع مراقبت و نظارت در میهمانی بعهده ایشیک آقاسی باشی بود؛ اما چون وی چشم از جهان پوشیده بود وظیفه وی را موقتاً دیوان بیگی به عهده داشت. عصایی از طلا که مزین به جواهر بود در دست گرفته بود و جای او که به طرف شاه بود در وسط تالار قرار داشت. وی در آنجا مستقر بود و در حالی که چشم های تیزبین خود را به سوی شاه داشت مترصد بود تا کوچکترین اشاره شاه را از نگاه های وی بخواند و بلافاصله توسط زیردستانش به موقع اجرا بگذارد. این زیردستان با فواصل زیاد در تمام طول تالار تا مدخل آن ایستاده بودند اینان نیز مزین به علامت شغلی خود بودند یعنی عصایی در دست داشتند. دستور شاه بلافاصله از دستی به دست دیگر می رسید بدون اینکه کوچکترین اغتشاش و بی نظمی ایجاد شود.»(کمپفر،۵۷:۱۳۶۰)
همانطور که قبلا نیز گفته شد که گاهی ایشیک آقاسی باشی نیز می توانست مناصب دیگری مانند قورچی باشی را نیز بر عهده بگیرد و وظایف او را نیز انجام دهد.که خود این امر درنتیجه فراست و خوش ذاتی این شخص بوده است چنانکه در زمان شاه صفی جانی خان شاملو که منصب ایشک آقاسی باشی وی را داشت در نتیجه تغییر مراتب مهم دیوانی که روی داد توانست منصب قورچی باشی را نیز به وظایف خود اضافه نماید.(حسینی ابوالمفاخر ،۱۶۲:۱۳۸۸)
صاحب منصب بعدی «سفره چی باشی» نام داشت که هنگام طعام به مجلس می آمد و وظیفه سفره انداختن داشت و دو زانو برای خدمت در جلوی پادشاه می نشست. وی تاج و طوماری به سر داشته بود. (انصاری مستوفی الممالک،۲۴۸:۱۳۸۵) طرز چیدمان سفره پادشاه به این نحو بود که ظروف معمولا از طلایی بود تقریبا خشن و کم کار، گاهی هم ظرف های چینی در آن میان بود. برای خوردن شربت ظرف های چوبی تو خالی را که به قایق شبیه بود مورد استفاده قرار می دادند. سفره حریر پشت گلی که آن را با پارچه ای از همان جنس آستر کرده بودند که حاشیه سفیدی داشت به عرض یک وجب استفاده می نمودند. و ظرف های کوچک تر طلایی نیز با جای مخصوص دهان و حاشیه پهن ، به تعداد میهمانان می گذاردند که اگر خواستند آب دهان را در آن بیاندازند.(کمپفر،۲۵۶:۱۳۶۰) دارنده این منصب درباری که مستقیما درمورد تشریفات به اجرا در آمده در هنگام بار نقش اساسی دارد، گاهی هم به عنوان فرمانده سپاه نظامی عمل می کرده است. بطور مثال در زمان شاه صفی ، فردی بنام «خلف بیگ سفره چی» سرداری سپاه را بر عهده داشته است؛« جمعی از عساکر منصوره را به سرداری خلف بیگ سفره چی به آن طرف روان ساخته، ایالت پناه، زینل خان ایشیک آغاشسی باشی سپهسالار را متعاقب فرستادند».(حسینی تفرشی،۲۳۰:۱۳۸۸)
منصب بعدی که در همین رابطه بود و در پذیرایی از میهمانان پادشاه نقش اساسی داشت، «توشمال باشی» بود. فردی که سرپرستی پختن خوراک با او بود و پس از آن که غذا را به مجلس می آوردند خود به مجلس می آمد و او نیز به مانند ایشیک آقاسی باشی دارای چوبدست بلندی بود و چشمش به میهمانان بود تا از آنها خوب پذیرایی شود. او مسئول پذیرایی از تمام افرادی بود که در آن سه صفّه نشسته بودند و به تبع آن این شخص نیز دارای تعدادی از افراد تحت امر خود بود تا به طور مناسب به وظایف پذیرایی که بر عهده آنها بود، برسند. (کمپفر،۲۷۲:۱۳۶۰) حتی وی موظف است زمانی که پادشاه در حرمسرا خود حضور دارد پیشاپیش غذا تا درب حرمسرا حضور داشته باشد.(شاردن،۱۲۱۷،۳:۱۳۷۴) وی با تاج و طوماری وارد مجلس می شد و جایگاه مقرر شده برای او در پهلوی داروغه فراش خانه و آبدارباشی بود اما این فرد می بایستی در مکان خود بایستد و تمام کارکنان مطبخ سلطانی زیر نظر او مشغول کار بودند.(انصاری مستوفی الممالک،۲۳۰:۱۳۸۵) این منصب گویا موروثی بوده و از طریق پادشاه به فرد بعدی منتقل می شده است و آنرا بعنوان مرحمتی به افراد تحت تکفل خود می داده است؛ « خلف بیگ سفره چی باشی قدیمی، که از اوان زمان نواب عرش آشیان تا این زمان میان جانسپاری به نطاق فرمانبرداری استوار بسته ، در هر خدمتی که به او مرجوع می گشته آثار مردانگی به ظهور رسانیده و این معنی بر ضمیر مقدس آفتاب اشراق کشور ستانی ظل سبحانی روشن است، هر یک از فرزندان او را به خدمت ارجمند سربلند ساختند. یکی از ایشان را به موجه توشمال باشی سرافراز گردانیدند».(حسینی ابوالمفاخر،۸۴:۱۳۸۸)
حتی گاهی پیش می آمد که چنین شخصی را به عنوان ایلچی (سفیر) به سفارت به نزد سایر کشورها می فرستادند که خود از مسئولیت های گوناگون این فردی که این منصب را عهده دار بوده خبر می دهد؛ «نوروز دوشنبه هفدهم شهر جمادی الاول ، زینل بیگ توشمال باشی، که به رسالت به هندوستان رفته بود، و حیدر بیگ یوزباشی و میرولی بیگ که بعد از فتح قندهار رفته بودند، در مازندران بهشت نشان به پایه سریر اعلی رسیدند و به خلاع فاخره سرافراز شدند».(حسینی استرآبادی،۲۲۱:۱۳۶۴) مواجب و مداخل دارنده این منصب بنا به گفته صاحب دستورالملوک به این شکل بوده است؛ «مبلغ نود تومان مواجب دارد که برآوردی آن سیصد و یازده تومان است. بابت از سینه گوسفند و بره گوسفند : بیست دینار؛ بره : ده دینار؛ بابت پوست بره پشم دار و تراشیده: پنج رأس ده دینار. بابت ده نیم ابتیاع : منها صد دینار منها چهل دینار ، رسد مشرف و صاحب جمع باقی رسد توشمال باشی ، شصت دینار».(انصاری مستوفی الممالک،۲۳۰:۱۳۸۵)
منصب دیگر که مرتبط با تشریفات بار بود«میهمان دار باشی» بود که در صفّه پائین می ایستاد تا میهمان ها را که می آمدند به درون مجلس راهنمایی کند. بنحوی که در هنگام راهنمائی میهمانان به سر جایشان رعایت درجه ومقام میهمانان را می کردند؛ کمپفر معتقد است که این ادعا که همه در مجلس پادشاه یکسان هستند ، ظاهر سازی بیش نیست؛ « چنین ادعا می کنند که هر کس که زودتر آمده باشد حق دارد جایی را بالای سفره اشغال کند. اما ایرانیان برای آنکه کسانی که بعد آمده اند ناراحت نشوند دستور دیگری را با این قاعده توأم می کنند و می گویند در حضور شخص شاه همه یکسانند و در بین میهمانان شاه به این ترتیب دیگر اختلاف درجه و مقامی وجود ندارد. اما این ها همه ظاهر سازی است و در واقع آنها اعتقاد دیگری دارند. به این دلیل که به هنگام هدایت سفرا بر حسب اهمیت و مرتبه ای که نزد شاه دارند به آنها جا نشان داده می شد».(کمپفر،۲۵۵:۱۳۶۰) در همین رابطه می توان بطور مثال از نوع نگاه خاص به سفیر سوئد در دربار شاه سلیمان صفوی نام برد. که در، باری که به مناسبت نوروز که درواقع مهم ترین و رسمی ترین پذیرایی شاه بود ، او را در بین صاحب منصبان دولتی جای دادند زیرا شاه سفیر سوئد را از بین سفرای فرنگ بیش از همه گرامی می داشت. این برخورد متفاوت نسبت به افراد می توانست گاه از جنبه شخصیتی این افراد بوده باشد و گاهی جنبه سیاسی پیدا می کرد و نیز می توانست بخاطر مشقتی که افراد برای رسیدن به بارگاه پادشاه صفوی تحمل می کردند، در نوع نگاه شاه نسبت به آنها تاثیرگذار بوده باشد.(کمپفر،۲۵۶:۱۳۶۰)
صاحب منصب بعدی که معمولا در روز نوروز موظف بود که با خود قصیده ای در مدح و ثنای پادشاه یا تعریف از بهار، بسراید و با خود به بارگاه جشن بار عام بیاورد، ملک الشعرای دربار بود. وی جزء ندیمان پادشاه محسوب می شد.و در مجلس بار شاهانه در سمت دست چپ بعد از داروغه دفترخانه پادشاهی می نشست. او دارای مواجبی پنجاه تومانی بود که به همراه آن تیول نه ماهه « از میدان عربان و کاشان و غیره در وجه او مقرر» بود.(مستوفی الممالک،۲۴۴:۱۳۸۵)
در جلوی درِ تالار هیچ کس حق نداشت به طریقی بایستد که جلوی نگاه پادشاه را بگیرد. ولی در بیرون تالار پسران بزرگان دربار حق داشتند برای تماشا بایستند(کمپفر،۲۵۱:۱۳۶۰) که درواقع بیشتر خواست این بود که آیین های درباری را از نزدیک ببینند و بیاموزند. در مورد حضور مردم برای تماشا در روز نوروز گاهی فرمان ها داده می شد تا اصناف و افراد برای کامبخش شدن از این مراسم ، حضور گسترده داشته باشند. و همین امر باعث می شد که گروه های کثیری از مردم به جشن گاه پادشاه صفوی روی بیاورند. بنحوی که در زمان شاه سلطان حسین این چنین فرمانی داده شده بود ؛«چون اسباب آن بزم عیش و نشاط و ساز و برگ آن جشن فرح و انبساط به انجام رسید، در شب شنبه بیست و ششم شهر شوال از مقر سلطنت و جلال ، از آنجا که چنانچه قاطبه خواص از سیر و تماشای آن بزم فرح فزای طرب اندوز می گردند، باید که عامه عوام نیز از ملاحظه آن جشن عالم فروز، دل افروز گردند. مقرر گردید که اصناف محترقه به اشتعال مشاعل و شواعل محترقه اقدام و به اقدام جد اهتمام به آن خدمت مسرت انجام قیام نمایند. حسب الامر فوج فوج طوایف اصناف از اطراف و اکناف با شمع های جهان افروز رو به آن جشنگاه فیروز گذاشتند.»( نصیری،۱۷۵:۱۳۷۳)
در بیرون تالاراین نوع بارها، یک گارد تفنگچی دویست تنی با ساعدپوش های سیمین و تفنگ بدست و خنجر به کمر با کمربندهای زرنشان و سیم نشان که بر سر تفنگ خود پرچم سرخی زده بودند می ایستادند و در دست چپ یک واحد شصت تنی از یساولان شمشیر بسته با گرزهای کوتاهی صف می زدند.در حالی که پوشش سر آنها عبارت بود از یک تاج صفوی قرمز که یک بند سفید سبک دور آن پیچیده شده بود و در قسمت پیشانی سه پر داشت که تنگ در پهلوی هم قرار می گرفت. جامه و لباس اینها تا ماهیچه پای آنها می رسید.(کمپفر،۲۵۰:۱۳۶۰)
به حضور پذیرفتن سفرا در دوره صفویه(بار خاص)
مجالس بار همان طور که قبلا نیز اشاره به آن شد در دوره صفوی با نام « مجلس» خوانده می شد. که برگزاری آنها بسته به دلایل سیاسی و یا با نظر شخص شاه بود؛ «سفرای خارجی فقط به مناسبت میهمانی های عمومی که تمام درباریان با شکوه و جلال بسیار در آن شرکت می کنند و ایرانیان به آن مجلس می گویند به حضور پادشاه بار می یابند. از این ضیافت ها در سال چندین بار برپا می شود، چه بر حسب دلخواه شاه و چه به اقتضای ضرورت سیاست دولت».(کمپفر،۲۴۱:۱۳۶۰) این مجالس را غالباً از آن با صفت «بهشت آیین» یاد می کردند؛ « در آن بزم ارم اساس اسباب عشرتمندی و نشاط و طرب و انبساط از باده خوشگوار در خم های طلا و صراحی های ترصیع یافته به جواهر شاهوار بی احصاء و یواقیت خوشرنگ ، چندان که محاسب وهم در شماره آن تن به چار موجه عجز در داده، در آن بهشت آیین بزم چیده بودند».(حسینی ابوالمفاخر،۱۱۰:۱۳۸۸)
بار یافتن را در آثار این دوره با عنوان «خاک بوسی، پای بوسی، عتبه بوسی » نوشته اند؛ «سلطان مراد به درگاه عالم پناه آمده به وسیله امرا به پابوس حضرت اعلی مشرف گشت».(روملو،۴۸۳:۱۳۴۲)، « و هم در این سال در شهر رمضان المبارک سنه مذکوره شاهزاده ستوده صفات ابوالفتح سلطان ابراهیم میرزا که سال ها آرزوی مجاورت درگاه عالم پناه داشت حسب الالتماس از سبزوار به شرف بساط بوسی شاه جمجاه سرافراز شد».(قاضی احمد قمی،۵۸۸،۱:۱۳۵۹)این اصطلاحات در آثار این دوره فراوان آمده است.(حسینی استرآبادی،۲۵۵:۱۳۶۴) به عقیده دولاواله این پای بوسی از شاه صفوی به نوعی متاثر از فرهنگ مشرق زمین بوده است؛ «شاه عباس همین که سلطان را دید متوقف شد و پای راست خود را پیش آورد تا وی که به رسم ایرانیان به زانو در آمده بود آن را بوسه دهد. سلطان پای شاه را بوسید و پس از آن پیشانی خود را هم به رسم مردمان مشرق زمین به آن گذاشت؛ زیرا این کار نشانه احترام کامل است».(دولاواله،۲۲۷:۱۳۷۰)
زمانی که فردی به حضور می رسید بایستی تشریفاتی اعمال نماید، بارخواه می بایست خود را قبلا به ایشیک آقاسی باشی که مقام حاجب در دوره های پیشین را داشت معرفی می کرد و پیشکش هایی را که برای پادشاه آورده بود به او تحویل می داد. پس از آن که ایشیک آقاسی باشی اجازه بار برای او می گرفت ، بارخواه در روز مقرر به جلوی تالار بارمی آمد و در آنجا با دیگر بارخواهان می ایستادند تا یکی یکی به نوبت خوانده شوند. مهماندار باشی بارخواه را به تالار بار راهنمایی می کرد و او را بدست ایشیک آقاسی باشی می داد .ایشیک آقاسی باشی بازوی بارخواه را می گرفت و او را تا میانه تالار می برد و در آنجا بارخواه در جلوی پادشاه بر زمین می افتاد و سه بار زمین را می بوسید و پیشانی خود را بر زمین می مالید بارخواه با اجازه پادشاه از زمین بر می خواست. و منتظر می ماند تا پادشاه لب به سخن گشاید. اگر بارخواه سفیر بود نامه خود را در حضور پادشاه به ایشیک آقاسی باشی می داد و او نامه را گرفته و به پادشاه ، و پادشاه آن را به وزیر اعظم می داد سپس پادشاه به بارخواه خوش آمد می گفت و از حال مخدوم او جویا می گشت. بارخواه خیلی کوتاه پاسخ می داد و پس از انجام این تشریفات ، ایشیک آقاسی باشی بارخواه را به جایی که برای او تعیین شده بود راهنمایی می کرد. بوسیدن دست پادشاه نیز جزء رسوم بار محسوب می شد. همان رسمی که در دوره های قبل نیز در دربارها اجرا می شد؛ «ملتمس او به عزّ قبول موصول گشته دست مبارکش به دست دادند و دو رتبه بوسیده به چشم مالید و آن سعادت عظمی را موجب روشنی چشم اعتبار خویش گردانید و از مرکب همایون جدا شد».( نصیری،۱۱۰:۱۳۷۳)
مسلماً یکی از مهمترین بارهای درباری که در هر دوره ای از ازمنه تاریخی داده می شد، همین سری بارهایی بوده است که در آن پادشاه، سران و یا فرستادگان سایر دول خارجی یا حکام تابعه را به درگاه خود می پذیرفته است. مطمئناً هر حکومتی از فرستادن سفیر و یا ایلچی- عنوانی که در این دوره به سفیر اطلاق می شده است - هدف و منظور خاصی در کنار تمامی اهداف سیاسی داشته است. و در نقطه مقابل پادشاه و درباری که میزبان سفیر بوده است نیز گاه در لابه لای تشریفات مربوط به پذیرش سفیر، سعی می کرده تا قدرت و نفوذ و سطح فرهنگی خود و میزان تجمل و توان اقتصادی خود را در چشم سفیر دعوت شده به رخ بکشد. درواقع این سفیر در حکم یک ملّت خارجی بوده است بنحوی که «هر چه بایشان کنند از نیک و بد همچنان باشد که با آن پادشاه کرده باشند که او را فرستاده باشد».(نظام الملک،۴۲:۱۳۷۱) به همین خاطر نیاز بود تا در باب سفیر و همراهانی که با او بودند و او را مشایعت می کردند پذیرائی شایانی اتخاذ شود، و نوع خاصی از مراسم و تشریفات بار نسبت به آنان اعمال شود.
دوره صفوی با تمام فراز و فرودهایی که داشت در یک مورد می توان آن را نسبت به دوره های پیشین تاریخ ایران ممتاز دانست و آن حضور گسترده سفرا و خارجیانی بود که حضوری گسترده در دربار و حکومت صفوی داشتند و از نزدیک شاهد و ناظر اتفاقات خاص انجام شده در دربار پادشاه صفوی بودند. از همین رو است که یکی از مهمترین منابع این دوره در کنار سایر منابع تاریخی، سفرنامه هایی است که همین سفرا بعد از سفارت خود در دربار شاهان به رشته نگارش در آورده بودند. تقریبا در سراسر دوره صفوی کمابیش این روند حفظ شد. بایستی خاطر نشان کرد که البته گسترش و حضور سفرا مربوط به دوران قبل از صفویه بوده است . و آن را مدیون مغولان باید دانست چراکه این مغولان بودند که با تهاجمات خود سدی که بین ایران و ممالک اسلامی با غرب حائل شده بود را گسستند و باعث ایجاد تماس های تازه ای بین شرق و غرب شدند. اما در آن دوره ها این تماس ها به آرامی و همراه با طمأنینه خاصی صورت می گرفت تا اینکه موانع در بین هر دو طرف رفع شود. در واقع در مرحله اول چندین عامل درانگیزه ایجاد و تداوم روابط فیمابین ایران و غرب دخیل بود. گویا در ابتدا بیشتر عامل مذهبی انگیزه نفوذ سفرای غربی به شرق خصوصاً ایران بوده است. چراکه در دوره مغولان ما شاهد نوعی تساهل مذهبی بودیم که همین امر سبب حضور تعدادی از راهبان فرقه دومنیکن و فرانسیسکن در شمال ایران در این دوره شد. در مرحله بعد انگیزه ایجاد روابط ، مربوط به ترکان عثمانی و قدرت رو به رشد آنان بود که هم برای قدرت نو رس ایران و هم قدرت کهنه امپراطوری بیزانس دردسرساز بودند. این دشمن مشترک سبب گردید تا تعدادی از ممالک غربی هیأت هایی سیاسی به ایران گسیل کنند. در مرحله سوم انگیزه تجاری و بازرگانی ایران و شرق مد نظر این خارجیان واقع شده بود چراکه ارتباط تجاری با ایران برای اروپائیان آن دوره مقرون به صرفه بود. پس در نتیجه هیأت هایی بازرگانی از سوی دول اروپایی به شرق و ایران اعزام می شد .چهارمین عامل ، هند و ماورای هند بود.(رویمر،۱۸۱:۱۳۸۴) پس با این خیل از فرستاده که به دربار می آمدند، با فرهنگ ها و آداب مختلفی که داشتند، با تشریفات مخصوصی مواجه می شدند که در نوع خود جالب بوده است و گاه به فرهنگ خودِ فرستاده در برخی جزئیات متفاوت بوده است.
در این دوره نیز به مانند دوره های قبل سفرا از بدو ورود و قصد سفارت ، در مرزها مورد پذیرش قرار می گرفتند. و از نوع سفارت آنها کشور میزبان مطلع می شد. در دوره مورد بحث والیان شهرها که درواقع همان بیگلربیگی ها بودند وظیفه داشتند که از سفیران خارجی به محض اینکه وارد ایران می شدند ، استان به استان نگهداری کنند تا به پایتخت صفوی برسند؛ «چون ایلچی وارد ایروان می گردد، بیگلربیگی آنجا بعد از تقدیم لوازم و شرایط استقبال بر وجه کمال به دیدن مشارالیه رفته به گزارش تهنیت قدوم، اقدام می نماید. در حین وداع ، ایلچی یک رأس اسب با زین و لجام و رشمه مطلا به رسم ارمغان برگزارنموده بیگلربیگی، قبول و در حین روانه ساختن ایلچی ده نفر شتر و سه رأس یابو و ده رأس استر یادبود و چون هنوز مهماندار وارد آن حدود نگردیده بود ناظر خود را مهماندار نموده اخراجات او را از قرار سیاهه ای که خود به خط رومیانه قلمی و ارسال نمود».( نصیری،۲۱۴:۱۳۷۳)
چون این سفرا به نزدیکی پایتخت صفوی می رسیدند یکی از منصب داران دربار که عمدتاً این وظیفه بر عهده مهماندار بود به پیشواز آنها می رفت وهمچنین وظیفه پذیرایی از آنها در پایتخت نیز با مهماندار بود. مولف دستور الملوک در شرح وظایف مهماندار ذکر می کند که؛«شغل او آن بود که از هر ولایتی که ایلچی و میهمانی به درگاه معلی می رسید ، بایست او با وزیر و کلانتر اصفهان جا و مکان به جهت نزول ایشان معیّن گردانند. و ایشان را استقبال نموده بدان منزل فرود آورند و اخراجات ایشان را برآورد، و نفری ایشان را به شماره در آورده به عالیجاه وزیر دیوان اعلی عرض و از هر وجه و هر مبلغ که مقرر شود خواه خام و خواه پخته و خواه نقد در عهده مهماندار باشی مشارالیه است که بازیافت و وصول و واصل میهمانان سازد».(انصاری مستوفی الممالک،۲۴۸:۱۳۸۵) این مهماندار واسطه ای بین سفیر و پادشاه و وزیر بود که مستقیماً با سفرا در ارتباط بود و در زمینه رفع حوائج آنها و پذیرایی و سکونت آنها مسئول بود؛«وظیفه وی آماده کردن کلیه وسایل پذیرایی سفیران و نمایندگان و فرستادگان کشورهای بیگانه می باشد. مهماندار باشی باید هنگام نزدیک شدن سفیر یا نماینده کشورهای خارجی به پایتخت به پیشباز وی برود و او را به حرمت تمام به خانه ای که قبلا برای اقامتش آماده شده راهنمایی کند . میهمانداری خاص به خدمت کردن وی گمارد و اگر اجازه تشرف به حضور شاه یافته باشد در وقتی که قبلا پیش بینی شده وی را به این سعادت نائل کند. زود به زود به دیدارش برود و با گشاده رویی و سرعت عمل نیازمندی هایش را فراهم آورد، و پیام هایش را به شاه و وزیران برساند، و در این کار آمادگی بسیار داشته باشد» .(شاردن،۱۲۲۷،۳:۱۳۷۴)
همانطور که مشاهده کردیم هزینه سفیران در همه مدت اقامت آنها در پایتخت از خزانه دربار بود و آنها حق خرج از کیسه خود را نداشتند.(انصاری مستوفی الممالک،۱۸۲:۱۳۸۵، شاردن،۱۲۹۹،۳:۱۳۷۴) حتی برای آنها جیره روزانه از دربار صفوی تعیین می شد. اولئاریوس ذکر می کند که؛« در تمام مدت اقامت در اصفهان بفرمان شاه صفی جیره غذایی کافی برای ما تعیین شده بود که روزانه عبارت از ۱۶ گوسفند، ۱۰۰مرغ، ۲۰۰ من شراب و انواع و اقسام میوه ها و تنقلات بود، آشپزخانه ما همیشه پر از خواروبار بود وایرانی ها بقدری دست و دلبازی نشان می دادند که ما هرگز نمی توانستیم جیره روزانه خود را مصرف کنیم و همیشه مقدار زیادی اضافه بر مصرف داشتیم».(اولئاریوس،۵۴۵،۲:۱۳۶۹)
اگر بارخواه خود یک مقام مهم بیگانه بود گروهی از ایشیک آقاسیان و قورچیان را چند فرسنگ به پیشواز او می فرستادند. (قاضی احمد قمی،۳۰۴،۱:۱۳۵۹) بعنوان مثال در زمان شاه عباس یکم در مورد به بار آمدن ولی محمد خان، دربار صفوی استقبال شایانی از این فرد به اجرا درآورد. بنحوی که چون ولی محمد خان به مرو رسید محراب خان با حدود دوازده هزار نفر از وی استقبال کرد و فوراً شاه عباس را از احوال او با خبر ساخت. ولی محمد خان پس از چند روز اقامت در مرو عازم مشهد شد و امرای آن شهر نیز از او استقبال کردند. سپس از مشهد به سوی عراق حرکت کرد و در هر منزل امرا از او استقبال می کردند. در بسطام فریدون خان حاکم استرآباد، که از جانب شاه به آنجا رفته بود تا هشت فرسخ به استقبال ولی محمد خان آمد و وکلای او تا سمنان و خوار، ولی محمد خان را همراهی کردند. در خوار علی قلی بیگ جان ایشیک آقاسی شاملو از طرف شاه به استقبال او آمد. از آنجا به کاشان آمده سپس عازم اصفهان شدند. این نحوه بار پذیرفتن نشانی از جایگاه ویژه بارخواه در نظر حکومت صفوی داشته بود تا از این طریق بتواند نوع احترام و جایگاه بارخواه را مشخص کند.(غفاری فرد،۳۹۹:۱۳۷۶)
گاه پیشواز کنندگان خلعت هایی هم برای مهمانان با خود می بردند؛ «و پیش از استقبال یک سر اسب عربی به استام طلا و زین مرصع به جهت او روانه نمودند».(حسینی ابوالمفاخر،۸۰:۱۳۸۸) اگر بارخواه و فرستاده شخص مهم کشوری بود ، دربار گاهاً برای استقبال از ایشان از شاهزادگان صفوی استفاده می کرد. در این زمینه می توان به فرستادن شاهزاده «محمدباقر میرزای» از سوی شاه عباس برای استقبال از«نور محمد خان» والی اورگنج اشاره نمود؛«حضرت اعلی مقدم او را گرامی داشته شاهزاده نامدار محمد باقر میرزای را با جناب اعتماد الدوله و بعضی امراء و خواص و مقربان تا یک فرسخ به استقبال او فرستادند و نور محمد چون به شاهزاده رسید از اسب پیاده شده با شاهزاده رسم معانقه به جای آورد و به دولتخانه همایون آمده در ایوان چهل ستون به شرف ملازمت نواب همایون مشرف شد».(اسکندر بیگ منشی ترکمان،۷۲۸،۲:۱۳۷۷)
حتی گاهی می شد که مقام و جایگاه سفیر و بارخواه به حدی بود که حتی شخص شاه نیز برای استقبال از وی چندین گام در جلوی بارگاه به منظور استقبال از بارخواه برمی داشت. برای مثال هنگامی بایزید عثمانی از سلطان سلیم گریخت و به دربار شاه طهماسب اول پناه آورد، شاه در قزوین در باغ سعادت به پیشواز او رفت و برای دلجویی از او دست در گردن او انداخت و نسبت به او مهربانی ها کرد؛«القصه سلطان بایزید با ده هزار کس از پیاده و ینگچری و سوار که همراه داشت همه مکمل و مسلح با اسلحه و یراق رومیانه تا میدان سعادت قزوین آمده چون به حوالی بساط باررگاه سپهر اشتباه رسید از اسب پیاده شد شاه جنت مکان چند قدم پیش آمده و رسم مصافحه به جای آوردند و تواضعات اشفاق آمیز و گرمی های محبت انگیز به ظهور آورده انواع مهربانی ها فرمودند و او شیوه تجبّر و تکبر از دست نداده اصلا تکلم نمی کرد…».(اسکندربیگ منشی،۱۶۷،۱:۱۳۷۷) حتی برای سفیران و بارخواهان مهم از سوی دربار دستور داده می شد که شهر و میادین و کوچه های شهر را آذین بندی نمایند؛«در دارالسلطنه قزوین صواحب و اعیان سعادت ملازمت دریافته اسواق و میدان سعادت را چراغان کرده آذین بندی نموده.»(اسکندر بیگ منشی،۱۲۳۸،۲:۱۳۷۷)
برای کامل تر شدن این قسمت از بحث سندی از نامه های شاه طهماسب ، از پادشاهان صفوی نقل می شود که برای استقبال و پذیرایی از سفیران و بارخواهان معتبر پادشاهی تنظیم شده است. با مطالعه این نامه میتوان به جزئیات مراسم خاص پذیرایی فرستاده بیگانه به دربار صفوی پی برد و از نحوه به حضور رسیدن و از لحظه سفارت تا تقدیمی پیشکش و بارخواهی مطلع شد.
در اینجا فرمان شاه طهماسب به محمد خان شرف الدین اوغلی در باب پذیرایی از همایون شاه هند به طور ضمنی بیان خواهد شد. در زمان سلطنت شاه طهماسب صفوی در سال ۹۵۰ ه.ق همایون شاه پادشاه مغول هند که از اعقاب امیر تیمور بود از مرز سیستان وارد ایران شد در آنجا احمد سلطان شاملو حاکم محل به طور شایسته از وی پذیرایی نمود و در این حین بین همایون شاه و شاه طهماسب نامه نگاری محبت آمیزی صورت گرفت. که در آن شاه طهماسب به والیان خود دستور داد تا پذیرایی شایانی از همایون شاه به عمل آورند. در متن فرمان، برنامه کامل پذیرایی و ترتیبات کار جزء به جزء از آب خوردن تا ناهار و شام و زین و لگام اسبها و جل و بند آنها تا جنس و رنگ تعیین شده بود که انسان از دیدن این همه دقت و توجه در برنامه که کوچکترین چیزی ناگفته نمانده بود، در حیرت فرو می رود. حتی برای خرج جیبی همراهان اعلیحضرت دو هزارو پانصد تومان تبریزی وجه نقد ارسال شده بود و مقرر گردیده بود که چون این عده از نظر روحی کسل و خسته شده بودند طوری آنها را مشغول و مسرور دارند که ابداً احساس غم و غربت ننمایند. بعد از آن که این هیأت سفارت به هرات رسیدند.
درنزدیکی هرات محمد میرزا (پدر شاه عباس اول) به استقبال رفته بود که خود نشان از اهمیت این هیأت در نظر حکومت صفوی داشته است. وی بدستور پدر تاجدار، ران و رکاب همایون را بوسید.همایون شاه نیز متقابلا شاهزاده را بغل کرده و بوسیده بعد از آن وی را به باغ جهان آرا بردند و پذیرایی شایان نمودند. بعد از آنکه این هیأت بارخواه به ملاقات شاه طهماسب رسید ، در نزدیکی سلطانیه بهرام میرزا و سام میرزا برادران شاه که علاوه از امتیازات صوری هر دو در فضل و هنر فرزانه بودند به استقبال همایون شاه آمدند و در نقطه مقابل همایون شاه نیز همین که چادرهای سلطنتی را از دور دید از اسب پیاده شد . شاه طهماسب نیز پیاده میهمان محترم خود را استقبال کرد و دو پادشاه دست به دست مراسم روبوسی را انجام دادند و پس از تبریک و تهنیت و اظهار مسرت از دیدار همدیگر به پذیرایی پرداختند.
در مرحله بعدی از طرف شاه طهماسب هدایایی از نقد و جنس و اسب و استر و غلام و نوکر و ظروف و مخلفات و لوازم زندگی و بساط شاهانه از طلا و نقره و مخمل و مرصع داده شد که از حیز حساب خارج بوده است بو متقابلا از طرف همایون شاه یک قطعه الماس که بیش از چهار مثقال وزن داشته و دویست و پنجاه پارچه لعل بدخشان به شاه طهماسب به رسم پیشکش داده شد.(بایبوردی،۲۵:۱۳۴۹)
متن فرمان به شرح زیر بوده است:
«فرمان همایون شرف نفاذ یافت …محمد خان شرف الدین اوغلی تکلو…حاکم دارالسلطنه هرات و میر دیوان به انواع اعطاف و الطاف شاهی سرافراز گشته بداند که مضمون واجب العرض او که در این ولامصحوب کمال الدین شاه قلی بیگ برادر امانت پنات پناه قراسلطان شاملو روانه درگاه دولت پناه نموده بود…» (نوایی،۵۳:۱۳۶۸) در باب استقبال از وی و رسم دادن هدیه به بارخواه شرحی دارد که در این فرمان به آن اشاره شده که « پانصد کس از مردم عاقل روزگار دیده که یک اسب کتل و استر رکاب و یراق درخور آن داشته باشد تعیین نماید که به استقبال آن پادشاه صاحب اقبال رفته با صد رأس اسب بدو که از درگاه معلی مع زین طلا به جهت آن حضرت فرستاده …زینهای لاجوردی منقش به عتّابی های زربفت و زر دوز که لایق اسبان سواراران پادشاه جم جاه».(همان:۵۴) در مرحله بعدی والی موظف بود که برای همایون و ملازمان وی مجلس میهمانی ترتیب دهد و با غذاها و نوشیدنی ها از آنها پذیرایی به عمل آورد؛«آن پادشاه سکندرآیین فرستاده شد و موازی چهارصد ثوب مخمل و اطلس فرنگی و یزدی مرسل گشت که یکصد و بیست جامه خاصه آن حضرت است و تتمه جهت ملازمان رکاب ظفر انتساب آن کامیاب… و آنچنان قرار دهد که فردا در منزل و مقامی که نزول نمایند امروز چادرهایی به صفا ، لطیف و سفید و منقش و سایبان های اطلس و مخمل و رکاب خانه و مطبخ و جمیع کارخانه های ایشان را مرتب ساخته نصب نمایند که در هر کارخانه ضروری آن مهیا باشد …»(همان:۵۵)
در مرحله بعدی هر یک از والیان موظف بودند که به محض ورود همایون و ملازمان وی بعنوان بارخواه به حوزه قدرتشان از وی کمال پذیرایی را به اجرا بگذارند؛ «… و آنچه که نهایت ملاحظه باشد منظور داشته به عمل آوردند و به هرولایت که برسند همین فرمان را به والی آن ولایت نموده مقرر دارند که آن امیر خدمت نماید و مهمانی بدین دستور به ظهور آورد که مجموع طعام و حلاوه و اشربه کمتر از یک هزارو پانصد طبق نباشد… هر یک از امرای مذکور در روز مهمانی خود نُه رأس اسب پیشکش نماید که سه اسب خاصگی باشد و دیگری به امیر معظم محمد بیرام خان بهادر داده شود و پنج دیگر امرای مخصوص به هر کس که لایق باشد بدهند و نه اسب تمامی در نظر خجسته اثر گذرانند و ذکر نمایند که کدام اسب از نواب کامیاب است و هر یک که قبل از این ذکر یافته باشد که فلان و فلان امیر باشد …».(نوایی،۵۶:۱۳۶۸)
این توجه به عدد نُه در این مورد حائز اهمیت است و شاید بتوان آن را با باور خاصی که در این دوره اجرا می شده تفسیر نمود.
در مورد این اطعمه و اشربه ها در دوره بعدی یعنی زمان شاه عباس قهوه نیز بعنوان نوشیدنی پذیرایی در مجالس شاهی داده می شده است. که خود نشانی از حضور گسترده فرستادگان خارجی و نفوذ فرهنگی آنان در دوره مورد بحث بوده است؛ «شمه ای از خصوصیات مجلس آنکه بعد از خوردن اقسام کیفیات و مغیرات ، قهوه چیان پیاله های قهوه به گردش در آوردند. بعد از آن یک هزار ظرف حلویات که میان هر دو نفر یک ظرف باشد و میوه به دستور کشیده شده خربزه و هندوانه و انگور و سایر میوه ها در برابر مجلس خرمن خرمن انبار کردند و مردمی که در خارج از محفل بودند چوق چوق می آمدند و می بردند». (اسکندر بیگ منشی ترکمان،۱۲۷۳،۲:۱۳۷۷)
در این دوره نیز استفاده از چادر و خرگاه به منظور پذیرایی از میهمانان به مانند دوره قبلی مرسوم بوده است نوع رنگ آمیزی خاص این چادرها که به رنگ های سفید و قرمز و سبز مزین بوده ، خود گویا شاهدی بر طرز نگاه خاص در دربار صفوی بوده است. شاردن نیز از وجود خیمه هایی که برای پذیرایی از میهمانان و سفرا استفاده می شده است نام برده است و نقل می کند که در خیمه هایی که مجالس پذیرایی و رسمی شاه در آنجا منعقد می شود غالبا جوی آب و حوضچه وجود دارد و برای استنباط خاطر بیشتر میهمانان در این خیمه ها از گل نیز استفاده می شود. گویا این نوع بارها و پذیرایی ها بیشتر زمانی داده می شد که پادشاه در اردو به سر می برده است؛ «مردم مشرق زمین و بخصوص ایرانیان دوست دارند که در بهاران خیمه به صحرا بزنند و از زیبایی های طبیعت بهره برند. شاه نیز همانند آنان با تدارکات کامل و ساز و برگ آراسته به اردوگاه روی می نهد…»(شاردن،۱۲۹۴،۳:۱۳۷۴)
قواعد استقبال به شکلی بود که والیان موظف بود برای لشکریان همایون نیز خلعت و صله بدهد؛ «روز اول جمیع لشکریان ایشان را به خلعت فاخره که اطلس و کمخای یزدی و دارایی های مشهدی و خوافی باشد مخلع سازند و مجموع را بالاپوش مخمل بدهند و به هر نفر از لشکریان و ملازمان دوتومان تبریزی یوم الخرج بدهند».(نوایی،۵۷:۱۳۶۸) در این بین رسم دست بوسی نیز توسط ملازمان انجام می شد؛ «… ران و رکاب آن پادشاه سلیمان بارگاه بوسیده قواعد خدمت و حرمت و عزت آنچه مقدور و ممکن باشد به ظهور آورند…. اول آن حضرت را سوار کرده دست پادشاه را بوسه داده …»(همان:۵۸) در طول مسیر مدام بایستی برای پادشاه و ملازمان وی میهمانی ها و بزم هایی به همراه سفره های رنگین تهیه می کردند تا اینکه این هیأت بارخواه به شهر می رسیدند. زمانی که به شهر وارد می شدند مردم آنجا موظف بودند که حالاکه مهمان آنها شخص مهمی بوده است به کامل ترین نحو از وی پذیرایی کنند و شهر را آذین بسته و در مراسم استقبال حاضر شوند؛
« چون پادشاه آن مرز و بوم را به قدوم فرخنده مشرف ساخت اول به شهری….آوردند که باعث سرور باشد. روز سوم که از آیین چهار طاق و خیابان شهر صفا دادن چهار باغ فراغ خاطر روی نموده باشد جارچیان را در شهر و محلات و حدود و مواضع و نزدیک شهر مقرر دارند که جار نمایند که تمامی مرد و زن صبح روز چهارم در سر خیابان حاضر گردند تمامی آن مردم را استقبال فرمایند. بعد از آن پادشاه را به عزت و ادب گویند که پای دولت در رکاب سعادت نهاده سوار شوند ».(نوایی،۶۰:۱۳۶۸)
این شمه ای از رفتار غالب بر مسیری که برای یک مدعو ویژه در دوره اولیه صفویه و در زمان شاه طهماسب اجرا می شد. در همین زمینه می توان به مراسم باری که توسط شاه عباس برای ولی محمد خان داده شد اشاره نمود. این بار برای شاه ایران خوشحال کننده بود چرا که خود خان ماورالنهر به اصفهان پناه آورده بود، نه اینکه شاهزادگان مدعی تاج و تخت که در گذشته پناه می آوردند. اصولا در آن زمان نام سپاه ازبک، همانند سیلی طغیان گر و مرگ آور در ایران شناخته می شد و اکنون که رئیس یک سپاه برای در امان ماندن از دست ایلات و قبایل خود به پادشاه ایران پناه آورده بود، بهترین وسیله شناخته می شد تا ایران با حمایت از وی مانع از هجوم ازبکان به خراسان شود.(لویی بلان،۲۳۱:۱۳۷۵) بنابراین پادشاه در این مسیر ملاطفت های بی نظیری نسبت به این بارخواه خود به اجرا در آورد که نشان از جایگاه سیاسی وی در نظر حکومت صفوی داشته است. به همین خاطر شاه عباس برای پذیرایی و استقبال از ولی محمد خان دستور داد که بیست هزار تفنگچی از شهر تا دولت آباد که سه فرسخ بود در دوطرف مسیر صف کشیدند. تمامی چهار بازار نقش جهان و قیصریه و خانات و قهوه خانه ها را آذین بندی کردند. گروه کثیری از مردم خواص و عوام در حالی که لباس های رنگارنگ به تن داشتند در دو سو صف بستند و در تمام فاصله سه فرسخی میان اصفهان و دولت آباد، مغازه ها پر از خوردنی و شیرینی و میوه بود. شاه با امرا و ارکان دولت از جمله الله وردی خان ؛ الله قلی بیگ قورچی باشی ؛ نادر خان مهردار و سایر امرا سوار شد و تا دولت آباد رفت . پادشاه ، علیقلی خان شاملو ایشیک آقاسی باشی را به پیشواز ولی محمد خان به «خوار»فرستاد و او نیز به نام پادشاه به او خیرمقدم گفت. شاه چون به ولی محمد خان رسید به زبان ترکی گفت «خوش آمدی، صفا آوردی، سرومال لشکر در راه تو است. چون پیش ما آمدی هر چه تو را باید خدمت کنم و ایستادگی دارم .» ولی محمد خان گفت: «شاه را گفته آمده ایم.»
شاه در حالی که سوار بود با ولی محمد خان که او نیز سوار بود مصافحه و معانقه کرد و مهربانی زیادی از خود نشان داد. «آقا کمال دولت آبادی استدعا نمود که لحظه ای در منزل او فرود آیند» و «از خانه خود تا بیرون آن موضع اقمشه و اجناس مناسب پای انداز گسترده بود و جشنی ملوکانه و بزمی خسروانه آراسته ، به انواع عطر و زینت چون خلدبرین آن بزم خسروانه را مزین و معطر داشت وی مراسم میزبانی را به طور شایسته ای به جای آورد و پیشکشهای مناسب تقدیم نمود.» آنگاه عازم شهر شدند. شاه هم عنان ولی محمد خان اسب می راند و با او سخن می گفت تا داخل شهر شدند. «از درب شهر تا آستان منزلی که جهت نزول ولی محمد خان معین بود ، قریب یک فرسخ اقمشه از جنس قطنی و دارایی و اطلس و مانند آن گسترده بود. ولی محمد خان در منازل مرغوبی که جهت وی تهیه شده بود نزول کرد و علی قلی خان به میهمان داری او تعیین گردید».(اسکندربیگ منشی،۸۸۵،۲:۱۳۷۷)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-09-25] [ 02:52:00 ق.ظ ]




وَ أحَلَّتهُ عندذی العرشَ حَقَّا مَقعَدَ الصِّدقِ نَفسُهُ العَصماءَ
و اجتباهُ لــنفسه وَ خلیــقٌ یابن یعقوبَ عِندَها الاجتباء
هکذا یُصهَرُ[۱۵۲] النُّضَارُ لِیَصفُـو و البلایا یَتــمُّ فیهـا الصَّفَاء
( صبری ، بی تا ، ص ۹۲)
سپس او را با پاکدمنی پذیرفتند و ستاره پروین در افقش نمایان شد .
و پادشاه به او منزلتی بالا داد و یوسف مورد اعتماد عزیز مصر شد .
و این بیت اشاره ای به آیه قرآن کریم : [ وَ قَالَ المَلِکُ ائتونِی بِهِ اَستَخلِصهُ لِنَفسی فَلَمَّا کَلَّمَهُ قَالَ اِنَّکَ الیَومَ لَدَینَا مِکینٌ امِینٌ [۱۵۳] ] ( قرآن کریم ، یوسف ۱۲/۵۴)
و او را به عنوان هم راه خود برگزید و وفرزند یعقوب شایسته برگزیده شدن است .
و این چنین طلا ذوب می شود تا خالص گردد و سختی ها باعث می شود پاکی انسان ها نشان داده شود .
۵-۱۰-۶- حضرت ایوب (ع)
شکر کرد ایوب صابر هفت سال در بلا چون دید آثار وصال
( مولوی ، بی تا ، ۳/۲۰۴)
از حضرت ایوب (ع) به عنوان یکی از پیامبران نمونه الهی در شکیبایی ، استقامت و شکرگزاری در چهارده سوره از سوره های قرآن کریم و در زمره جمعی از پیامبرانی که خدا بر آن ها وحی نازل می کرد، ذکر شده است . ( محلاتی ، ۱۳۷۶ هـ ، ص ۳۹۶)
خداوند در قرآن کریم می فرماید : [ اِنّا وَجَدناهُ صابِراً نِعمَ العَبدُ إنَّه و اَوّابٌ [۱۵۴] ] ( قرآن کریم ،
۳۸/۴۴)
[ وَ اذکُر عِبادَنا اِبراهیمَ و اِسحقَ و یَعقوبَ اُولِی الاَیدی و الاَبصارِ [۱۵۵] ] ( قرآن کریم ، ۳۸/۴۵)
خداوند در قرآن کریم از افرادی که آن ها را بر جهانیان برتری داده ، و از شایستگان قرار داده نام حضرت ایوب را ذکر کرده است ، ایوب ، از پیامبران بزرگواری بوده که خدای تعالی اموال زیاد و فرزندان برومندی به او عنایت کرده ، و سپس برای آزمایش آن ها را از او گرفت و خود او را نیز به بیماری سختی مبتلا کرد ، تا مقام صبر و سپاس او را بیازماید . پس از پایان دوران بلا و آزمایش ، به دلیل صبر عجیبی که از ایوب در این مدت ظاهر گردید خدای تعالی همه اموال و فرزندانش را به او بازگردانید . و زیادتر از آن چه که قبل از آزمایش داشت به او عنایت فرمود .

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

پس زندگی او به عنوان نمونه شکیبایی و قهرمان تقوی برای تذکر به دیگران نقل شده است .
( محلاتی ، ۱۳۷۶ هـ ، ص ۳۹۶ )
صبر کن تا بکام خویش رسی تو بِه دوری بجام خویش رسی
مــردم از روزگار صــدر شود به دو هفته هلال بــدر شــود
میوه از شاخ خشک صبر آرد گل شود قطره هــا که ابر آرد
صبر ابیات عیش کــرد فراخ قطــره سنگ را کند ســوراخ
صبر کم ساخت محنت ایوب صبــر پرداخت راحت ایــوب
همه کامی ز صبر شاید یافت ببوی وصــل او بکعبـه شتاف
( سنایی ، ۱۳۶۰ هـ ، ص ۹۹)
صبری در توصیف صبر و بردباری « ایوب » قصیده ای را به همین نام سروده که :
أیـــنَ مَــن قَاوَمَ البَلاءَ بِصَبــرٍ وَ ثَبــاتٍ و لــم یُفِدهُ الدَّوَاء
مسَّهُ[۱۵۶] الضُّرُّ[۱۵۷] و انبری الدَّاءَ یَفری جِسمَ طَودٍ[۱۵۸] فانهارَ هذا البَناء
صَیَّــرَتهُ یــد النُّحُـــولِ خَیَالاً و تعدَّی علی الصَّبُــورِ البَلَاء
( صبری ، بی تا ، ص ۹۲ )
کجاست آن که بردباری و ثبات با سختی مبارزه کرد و دارو به او سودی نرساند .
سنایی در همین مضمون چنین می سراید :
سراسر جمله عالم پر ز درد است ولی دردی چو ایوب و دوا کو
( سنایی غزنوی ، بی تا ، ص ۵۷۲)
با بدبختی مواجه شد و درد شروع کرد به نفوذ در جسمی مانند کوه و این بنای محکم رو به ویرانی نهاد .
دست ضعف او را به شبهی خیالی تبدیل کرد و مصیبت از صبر بردباری فراتر رفت .
شاعر در ادامه می افزاید :
إیه أیَّوبَ قد بَرَتکَ[۱۵۹] سِقَامٌ کاد یدعوک لو جَزِعتَ الثَّوَاءَ
کلَّما ازدَادَ کَربُهُ[۱۶۰] زَادَ صَبراً هَــزَمَ الـدَّاءَ حَمـدُهُ و الثَّنَاء
( صبری ، بی تا ، ص ۹۲)
ای ایوب ، بیماری تو را رنجور ساخت نزدیک بود اگر ناله و زاری می کردی قبر تو را بخواهد.
و هر چه مصیبتش بیشتر می شد ، بردباری اش افزون می گشت ، حمد و ستایش او بیماری را شکست داد .
ایوب با چندین بلا ، کاندر بلا شد مبتلا پیوسته این بودش دعا « الصبر مفتاح الفرج »
( سنایی غزنوی ، بی تا ، ص ۸۳۶)
۵-۱۰-۷- شعیب پیامبر (ع)
حضرت شعیب اهل مدین عرب بوده و در شامات زندگی می کرد . قوم او بت پرست بودند و انواع محرمات را مرتکب می شدند . شعیب به آن ها فرمودند : « بیائید خدای یگانه را بپرستید که جز او خدایی نیست و در ترازو و پیمانه دقت کنید که کم نگذارید و من خیر و صلاح شما را در آن می بینم که عذاب شدیدی که شما را احاطه نموده و نابود سازد می ترسم . ای مردم به عدالت رفتار کنید و کم نفروشید و در روی زمین به فساد برنخیزید آن چه را که خدا برای شما باقی بگذارد ، و برکت دهد ، بهتر است و اگر معصیت و نافرمانی کنید من حافظ و نگهبان شما از عذاب خدا نباشم . »
شعیب را استهزاء و سخریه کردند و او را سفیه و نادان خطاب می نمودند . و خدای متعال در حکایت این ماجرا کنایه آورده از گفتار زشت آن ها به آن حضرت که گفتند : آیا نماز تو امر می کند که ما را از پرستش معبودانمان که پدرانمان آن ها را پرستش می کردند باز داری یا از آن که در اموال خود به دلخواه تصرف کنیم مانع شوی ؟
حضرت به آن ها فرمود : « من از طرف پروردگار خود برای شما دلیل و برهان روشن آورده ام و از پیشگاه ربوبی روزی پاک و پاکیزه برای من می رسد که به شما هیچ احتیاجی ندارم و هیچ گونه مخالفتی نداشته ، فقط مقصودم آن بود که حد توانی شما ر

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:52:00 ق.ظ ]




داروهای آرام بخش
پرخوری یا کم خوری عصبی

عصبانیت زود هنگام
رفتارهایتند
مشکلات ارتباطی
بدرفتاری اجتماعی

عملکرد ضعیف
کاهش بهره وری
ضعف مدیریت زمان

انگیزشی

کاهش اشتیاق
کاهش شور و حرارت
خیالبافی
ناامیدی
فرسودگی
تضعیف روحیه

کاهش علاقه به دیگران
بی تفاوتی
دلسردی

کاهش انگیزش کاری
مقاومت در برابر کار
عدم ابتکار در کار
روحیه پایین

منبع ( اشمایل، ۲۰۰۹)

۲-۴-۵-۱٫ مدل میشیگان

مدل میشیگان دارای چهار گروه متغییر اصلی است که به صورت توالی علی دسته ‏بندی شده‏اند، ویژگی‏های سازمانی (بزرگی شرکت، سلسله مراتب سازمانی و شرح شغل) ممکن است به عوامل استرس زا مانند: تعارض نقش، ابهام نقش و سنگینی نقش تبدیل شوند . هنگامی که توقعات و درخواست‏ها به سختی قابل برطرف شدن هستند. و یا متقابلاً ناسازگارند. ابهام نقش هنگامی رخ می‏دهد که که کارمند اطلاعات جامع و کافی درباره ماهیت خود نقش ندارد. نهایتاً گرانباری نقش به طور ساده، داشتن وظایفی بسیار زیاد برای انجام دادن و یا فرد نقش خود را بسیار سنگین و مشکل درک می‏نماید. این عوامل فشار زا در عوض ممکن است باعث به وجود آمدن واکنش‏های استرس با احساس فشار شوند. احساس فشار همان پاسخ‏های عاطفی، فیزیولوژیکی و رفتاری فرد می‎باشند (مانند نارضایتی شغلی، فشارخون بالا، افزایش ضربان قلب و غیبت کارکنان). استرس‎ها نهایتاً می‏توانند فرد را به بیماری روانی و جسمی هم‏چون افسردگی، بیماری قلبی، سرطان و زخم معده مبتلا کنند. میان چهار گروه اصلی از متغییرها از طریق ظرفیت تحمل کارمند، روابط بین فردی بسته به نوع شخصیت کارمند به آن پاسخ داده می‏شود مثلاً شخصیت نوع الف تکانشی عمل می‏کند و نوع ب با آرامش با مسائل روبرو می‏شوند (اشمایل، ۲۰۰۹).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

شکل ۳-۲٫ مدل استرس شغلی .منبع ( اشمایل، ۲۰۰۹)

اگرچه مدل فوق فراگیر و همه جانبه و دارای ارزش اکتشافی می‏باشد و تاکنون تحقیقات و بررسی‏های زیادی را برانگیخته، ولی هنوز انتقادات مختلفی بر آن باقی است. یکی از مهم‏ترین انتقادات درباره مدل میشیگان آن است که این مدل بر پایه یک دیدگاه نظری که منجر به یک فرضیه معین شود، نمی‎باشد. بنابراین معتبر ساختن این مدل با روش علمی بسیار مشکل و نیازمند اصلاحات بیشتری می‏باشد (بهزادی،۱۳۸۴).

۲-۴-۵-۲٫ مدل تقاضا – کنترل- حمایت

از سال‏های ۱۹۸۰ به بعد مدل کنترل شغلی، تحقیقات علمی را در مورد استرس و سلامت روانی شغلی را تحت سلطه خود قرار داده است. این مدل در سال ۱۹۷۹ توسط کاراسک معرفی شد و بعدها توسط تئورل و کاراسک توسعه یافت و مورد آزمون قرار گرفت ( اشمایل، ۲۰۰۹). جانسون و هال این مدل را با اضافه کردن بعد حمایت اجتماعی محل کار بسط و گسترش دادند. این مدل توسعه یافته مدل تقاضا – کنترل - حمایت نام گرفت (DCS). به منظور درک اصول هر دو مدل ابتدا به درباره مدل تقاضا – کنترل شغلی بحث می‏کنیم.
مدل تقاضا – کنترل شغلی فرض را براین گذاشته است که منابع اولیه فشار روانی، درون دو ویژگی اساسی شغلی قرار دارند: توقعات روانی از شغل و آزادی عمل در تصمیم گیری شغلی. با توجه به این مدل، مشاغلی که به طور معمول میزان بالایی از واکنش های فشار روانی شغلی را نشان می‏دهند (مانند خستگی و بیماری قلبی و عروقی)، مشاغلی هستند که ترکیبی از توقعات بالا و آزادی عمل در تصمیم‏ گیری پایین می‏باشند. این ترکیب فشار بالا نامیده می‏شود (ربع اول مربع). موفعیت مخاف نیز فشار پایین نام دارد، یعنی مشاغلی را شامل می‎شود که در آن‏ها توقعات شغلی پایین و آزادی عمل در تصمیم‏ گیری بالا می‏باشد (ربع سوم مربع). در این موقعیت مدل واکنش‎های فشار روانی پایین‏تر از متوسط را پیش‎بینی می‎کند.
دومین فرضیه مهم مدل تقاضا این است که انگیزش، یادگیری و رشد شخصی در موقعیت های که هم توقعات شغلی و هم میزان آزادی عمل در تصمیم‏ گیری بالاست (مشاغل فعال) رخ می‏دهد (ربع دوم مربع). این فرضیه به آنچه که فشار روانی خوب خوانده می‏شود نزدیک است. ار آن‏ جای که فشارزاهای شغلی به عمل مستقیم برمی‏گردد، احساس می‎شود که مقدار کمی فشار می‎تواند باعث ایجاد استرس شغلی شود. متضاد این ضعیت در شغل‏های منفعل دیده می‏شود که در آن‏ها مهارت‏ها و توانایی‏ها تحلیل می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏رود (ربع چهارم مربع). تقاضاهای روانی و آزادی در تصمیم‏ گیری بر دو مکانیسم روانشناختی تأثیر می‏گذارد که با قطرهای A و B در شکل ۲-۲ نشان داده شده اند. مکانیزم نخست بر سلامتی کارمند تأثیر دارد (قطر A) در حالی که دیگری بر انگیزش کار و رفتارهای آموخته شده کارمند تأثیر دارد (قطر B) ( اشمایل، ۲۰۰۹).
مدل گسترش یافته تقاضا – کنترل – حمایت برای آزمون اثرات به هم پیوسته سه مشخصه شغلی از دو ویژگی اصلی سازمان کار به وجود آمده است. مشخصه‏ های شغلی سازمان مثل تقاضا یا الزامات شغلی،کنترل شغلی و حمایت اجتماعی در محل کار در این مدل گسترش یافته است. هر دو فرضیه فشار و فعالیت به دو موقعیت فردی و جمعی تقسیم می‏شوند و این فرایند از نو تعریف می‎شود.

۲-۵٫ پیشینه پژوهشی

خسروی و همکاران (۱۳۸۷)، بر روی رابطه بین اخلاق کار با تعهد سازمانی و رضایت شغلی در دبیران شهرستان ارسنجان کار کردند که نتایج حاصله نشان داد رابطه بین اخلاق کار و تعهد سازمانی معنادار بود ولی بین اخلاق کار و رضایت شغلی رابطه معناداری وجود نداشت ؛ همچنین اخلاق کار با ابعاد تعهد سازمانی رابطه داشت ، اخلاق کار با بعد سرپرست رضایت شغلی رابطه داشت ؛ بین ابعاد سازمانی با ابعاد رضایت شغلی رابطه وجود داشت، رضایت شغلی و تعهد سازمانی ۵ درصد از واریانس اخلاق کار را پیش بینی می کند که البته نقش تعهد سازمانی در این پیش بینی بالاتر می باشد؛ به علاوه دبیران زن و مرد از لحاظ اخلاق کار و رضایت شغلی تفاوتی با یکدیگر نداشتند ، اما میانگین تعهد سازمانی دبیران زن به صورت معناداری از دبیران مرد بیشتر بود.
انصاری و شاکر اردکانی (۱۳۹۲) در پژوهشی به بررسی اخلاق کار اسلامی و تعهد سازمانی در میان کارکنان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان پرداختند. نتایج پژوهش آنان نشان داد که مؤلفه های اخلاق کار پیش بینی کننده معنیداری برای سه مؤلفه تعهد عاطفی، تعهد مستمر و تعهد هنجاری محسوب میشوند.
گلپرور و نادی (۱۳۹۰) در پژوهشی بررسی نقش میانجی وفاداری سازمانی در رابطه بین اخلاق کار اسلامی با رفتارهای انحرافی در محیط کار در میان کارکنان شرکت نفت استان اصفهان پرداختند. نتایج پژوهش نشان داد که اخلاق کار همبستگی منفی با رفتارهای انحرافی در محیط کار دارد. همچنین وفاداری سازمانی همبستگی منفی با رفتارهای انحرافی در محیط کار دارد. در ادامه نتایج مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که وفاداری سازمانی نقش میانجی را در رابطه اخلاق کار اسلامی با رفتارهای انحرافی در محیط کار ایفا میکند.
آقاجانی و همکاران (۱۳۹۱) برروی اخلاق کار به مثابه بهبود عملکرد سازمانها در عصر جهانی سازی کار کردند که هدف از این مقاله نشان دادن ضرورت توجه به اخلاق در سازمانها و تشریح رابطه بین اخلاق کار و عملکرد سازمان است ؛ این مقاله با تشریح ضرورت و اهمیت اخلاق شروع و سپس چگونگی رابطه اخلاق کـار بـا عملکـرد بـررسی شـده و نهایتاً تأثیرات مثبت اخلاق کـار و عملکـرد و مـوفقیت سازمان تـوضیح داده می شود.
مدنی (۱۳۸۲)، میزان تعهد سازمانی کارکنان و عوامل مؤثر بر آن را بررسی کرده است که یافته های پژوهش نشان داد که روابط بین برخی از متغیرهای مستقل و وابسته ی پژوهش را می توان براساس نظریه های مبادلـه، برابر با انتظار و سلسله مـراتب نیازهای مـازلـو تبیین کرد ؛ ولـی با در نظر گرفتن تعامـل بین متغیرها ، نتایـج پـژوهش بـا نظریه ی سیستم ها و ساختاربندی ، پـردازش بهتر و مناسب تـری دارد.)
قدیری و همکاران (۱۳۹۰) در پژوهش خود به بررسی رابطه جو اخلاقی با خشنودی شغلی، تعهد سازمانی و قصد ترک شغل در میان کارکنان شرکت گاز استان اصفهان پرداختند. نتایج نشان داد که هریک از پنج بعد اخلاقی با تعهد سازمانی و خشنودی شغلی و قصد ترک شغل رابطه دارند. همچنین نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون چندگانه نشان دادند که ترکیب خطی انواع جو اخلاقی حدود ۴۶ درصد تعهد سازمانی، ۳۱ درصد خشنودی شغلی و ۲۸ درصد واریانس ترک شغل را تبیین میکنند.
سلیمانی، عباسزاده و نیازآذری (۱۳۹۱)، رابطه اخلاق کار با رضایت شغلی و استرس شغلی کارکنان در سازمان آموزش فنی و حرفه ایی شهر تهران را مورد بررسی قرار دادند که نتایج پژوهش نشان دادندکه بین ادراکات کارکنان از اخلاق حاکم برکار با رضایت شغلی آنان رابطه مثبت و معنادار وجود دارد ، اما بین ادراکات کارکنان از اخلاق حاکم برکار با استرس شغلی آنان رابطه منفی معنادار وجود دارد ؛ نتایج تحلیل رگرسیونی نشان دادکه سه بعد اخلاق کار(دلبستگی و علاقه، پشتکار و جدیت، روابط سالم و انسانی( در کار پیش بینی کننده های معناداری برای رضایت شغلی هستند .همچنین،دیگرنتایج تحلیل رگرسیونی نشان دادندکه دو بعد اخلاق کار (دلبستگی و علاقه، پشتکار وجدیت درکار( پیش بینی کننده های معناداری برای استرس شغلی کارکنان بشمار می روند.
اسدی، فیروز راد و علیزاده اقدام (۱۳۸۸) در پژوهشی به بررسی اخلاق کار با تاکید بر عوامل سازمانی در میان کارکنان دانشگاههای دولتی کلانشهر تبریز پرداختند. نتایج نشان داد که بین اخلاق کار با رضایت شغلی و تعهد سازمانی کارکنان همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد.
رندال و کت[۳۹] (۱۹۹۱)، در بین کارمندان دانشگاه کالیفرنیاانجام دادند؛ یک مدلی از تعهد شغلی که ارتباطات چند متغیری میان تعهد سازمانی،برجستگی شغلی،پیوند گروهی در کار،درگیری شغلی و اخلاق کار مشخص می کرد ارائه دادند یکی از نتایج این تحقیق بدست آمده این بود که رابطه معنا داری بین اخلاق کار و تعهد سازمانی وجود دارد.
بلک[۴۰] (۱۹۹۹)، در پژوهشی دریافت که تعهد سازمانی کار پیش بینی کننده ی اخلاق کار فرد است و تأثیر ویژه ایی بر روی تعهد عاطفی دارد.
در تحقیقی که توسط درویش یوسف[۴۱] (۲۰۰۰)، صورت گرفت رابطه بین اخلاق کار و تعهد سازمانی مورد بررسی قرار گرفت و نتایج بدست آمده نشان داد که رابطه متعادل بین اخلاق کار و تعهد سازمانی وجود دارد و همین نتایج تجزیه و تحلیل مسیر نشان داد که اخلاق کار در ابعاد مختلف تعهد سازمانی تأثیر مثبت و مستقیم دارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:51:00 ق.ظ ]




مطالعه هر شاخه از فیزیک با جدا کردن ناحیه محدودی از فضا یا قسمت محدودی از ماده از محیط آن آغاز می‌شود. قسمت برگزیده که موردتوجه قرار می‌گیرد، سیستم، و هرچه که در خارج آن قرار دارد و در نحوه رفتار آن نقش مستقیم دارد، محیط خوانده می‌شود. وقتی یک سیستم انتخاب شد، قدم بعدی توصیف آن برحسب کمیت‌هایی است که به رفتار سیستم یا برهم‌کنش‌های آن با محیط، یا هر دو مربوط‌اند. به‌طورکلی دو دیدگاه وجود دارد که پذیرفتنی است، دیدگاه ماکروسکوپیکی و دیدگاه میکروسکوپی.
برای توصیف ماکروسکوپیکی یک سیستم مثل مواد داخل یک سیلندر موتور اتومبیل از چهار کمیت که عبارت‌اند از ترکیب، حجم، فشار، دما استفاده می‌شود.این کمیت‌ها به مشخصات کلی، یا خواص بزرگ‌مقیاس سیستم مربوط می‌شوند و مبنای توصیف ماکروسکوپیکی سیستم را تشکیل می‌دهند. لذا این کمیت‌ها، مختصات ماکروسکوپیکی خوانده می‌شوند. کمیت‌هایی که برای توصیف ماکروسکوپیکی سایر سیستم‌ها باید مشخص شوند،البته، متفاوت‌اند، ولی مختصات ماکروسکوپیکی عموماً دارای ویژگی‌های مشترک زیر می‌باشند:

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

    1. هیچ‌گونه فرض خاصی درباره ساختار ماده در برندارند.
    1. تعداد آن‌ها کم است.
    1. آن‌ها را کم‌وبیش مستقیماً با حواس خود درمی‌یابیم.
    1. عموماً می‌توان آن‌ها را مستقیماً اندازه‌گیری کرد.

تأکید می‌کنیم که دیدگاه ترمودینامیک کلاسیک، کاملاً ماکروسکوپیکی است. قانون اول ترمودینامیک، عبارت از رابطه‌ای است بین کار، انرژی داخلی و گرما که کمیت‌های اساسی فیزیک هستند. وقتی‌که قانون اول در مورد رده‌ای از سیستم‌ها به کار می‌رود، یک رابطه کلی به دست می‌آید که در مورد هر عضوی از رده برقرار است اما شامل هیچ کمیت با ویژگی که متعلق به یک سیستم خاص باشد و آن را از دیگران متمایز سازد، نیست. مثلاً معادله روبه‌رو  برای تمام سیستم‌های هیدروستاتیکی، اعم از جامد، مایع و یا گاز برقرار است. این معادله ما را قادر می‌سازد تا  یک سیستم هیدروستاتیکی را، به‌شرط دانستن انرژی داخلی برحسب تابعی از  و  ، محاسبه کنیم. گرمای منتقل‌شده در طی یک فرایند هم‌حجم را که عبارت است از:
می‌توان هنگامی‌که  یک سیستم خاص موردنظر برحسب  معلوم است، محاسبه کرد. اما در ترمودینامیک کلاسیک چیزی وجود ندارد که اطلاعات تفصیلی در مورد  و  در اختیارمان بگذارد.
یک مثال دیگر از محدودیت ترمودینامیک کلاسیک، ناتوانی آن در به دست آوردن معادله حالت یک سیستم مطلوب است. برای استفاده هر معادله ترمودینامیکی که شامل  و  و  و مشتقات آن‌ها  ،  ،  است، باید یک معادله حالت داشته باشیم. مقادیر تجربی، اغلب اوقات مفیدند، ولی در مواردی وجود دارند که انجام آزمایش‌های ضروری، عملی نیست.

۶-۱ دیدگاه میکروسکوپیکی

برای به دست آوردن اطلاعات دقیق راجع به مختصات ترمودینامیکی و ویژگی‌های گرمایی سیستم‌ها، بدون اینکه مجبور باشیم به ‌اندازه‌گیری‌های تجربی متوسل شویم، نیاز به محاسباتی داریم که مبتنی بر ویژگی‌ها و رفتار مولکول‌های سیستم باشند. دو فرضیه میکروسکوپی وجود دارد؛ یکی نظریه جنبشی، و دیگری مکانیک آماری. هر دو فرضیه، مولکول‌ها، حرکت داخلی و خارجی آن‌ها با یکدیگر و با دیواره‌های موجود و نیروهای برهم‌کنش آن‌ها را موردبحث قرار می‌دهند. با بهره گرفتن از قوانین مکانیک و نظریه احتمالات، نظریه جنبشی به جزئیات حرکت و برخورد مولکولی می‌پردازد و قادر است وضعیت‌های ناپایدار زیر را بررسی کند:

    1. مولکول‌هایی که از روزنه موجود در یک ظرف به خارج می‌گریزند و فرایند موسوم به برون پخشی را به وجود می‌آورند.
    1. مولکول‌هایی که در یک لوله در اثر اختلاف فشار حرکت می‌کنند، و جریان آرام لایه‌ای را به وجود می‌آورند.
    1. مولکول‌هایی که دارای اندازه حرکت‌اند و از یک صفحه عبور می‌کنند و با مولکول‌هایی که اندازه حرکتشان کمتر است مخلوط می‌شوند. این فرایند مولکولی عامل چسبندگی است.
    1. مولکول‌هایی که دارای انرژی جنبشی‌اند و از یک صفحه عبور می‌کنند و با مولکول‌هایی که انرژی کمتری دارند مخلوط می‌شوند. این فرایند عامل رسانش گرماست.
    1. مولکول‌های همنوعی که از یک صفحه عبور می‌کنند و با مولکول‌هایی از نوع دیگر مخلوط می‌شوند. این فرایند مرسوم به پخش است.
    1. ترکیب شیمیایی بین دو یا تعداد بیشتری از انواع مولکول‌ها، که با سرعت محدودی صورت می‌گیرد و به سینتیک شیمیایی معروف است.
    1. عدم‌تساوی برخوردهای مولکولی با وجوه مختلف یک جسم خیلی کوچک که در یک سیال معلق است. این عدم‌تساوی باعث می‌شود که جسم معلق حرکت زیگزاگی اتفاقی داشته باشد که به حرکت براونی مرسوم‌اند

در مکانیک آماری از پرداختن به جزئیات مکانیکی مربوط به حرکت‌های مولکولی اجتناب شده است، و فقط جنبه‌های انرژی مولکول‌ها در نظر گرفته می‌شوند. مکانیک آماری تا حد زیادی به نظریه احتمالات متکی است ولی ازنظر ریاضی ساده‌تر از نظریه جنبشی است، اگرچه درک آن مشکل‌تر است. فقط حالت‌های تعادل قابل‌بررسی هستند، اما به‌گونه‌ای یکنواخت و مستقیم به‌طوری‌که وقتی ترازهای انرژی مولکول‌ها و یا سیستم‌هایی از مولکول‌ها شناخته می‌شوند می‌توان‌ یک برنامه محاسباتی به اجرا درآورد که از طریق آن، معادله حالت، انرژی و سایر توابع ترمودینامیکی به دست آیند.
ازنظر مکانیک آماری، یک سیستم متشکل است از تعداد بسیار زیادی مولکول،  ، که هرکدام از این مولکول‌ها می‌تواند در مجموعه‌ای از حالت‌هایی که انرژی آن‌ها مساوی ۱ԑ ، ۲ԑ و… است، قرار گیرد. فرض بر این است که مولکول‌ها در اثر برخورد یا توسط نیروهایی که به‌وسیله‌ میدان ایجادشده‌اند، با یکدیگر برهم‌کنش می‌کنند. سیستم مولکول‌ها را می‌توان به‌صورت منزوی در نظر گرفت و یا، در بعضی موارد، می‌توان فرض کرد که مجموعه‌ای از سیستم‌های مشابه، آن‌ها را در برگرفته‌اند. مفاهیم احتمالاتی به کار گرفته می‌شوند و فرض می‌شود که حالت تعادلی سیستم حالتی است که احتمال آن بیشینه است. مسئله اساسی تعداد مولکول‌ها در هر یک از حالت‌های انرژی مولکولی(که به جمعیت این حالت‌ها موسوم‌اند) را، به هنگام حصول تعادل بدانیم. توصیف میکروسکوپیکی یک سیستم شامل مشخصات زیر است:

    1. فرض‌هایی درباره ساختار ماده، مثلاً وجود مولکول‌ها، می‌شود.
    1. کمیت‌های زیادی باید مشخص شوند.
    1. کمیت‌های مشخص‌شده توسط حواس ما دریافت نمی‌شوند.
    1. این کمیت‌ها را نمی‌توان اندازه گرفت.

۷-۱ مقایسه دیدگاه‌های ماکروسکوپیکی و میکروسکوپیکی

اگرچه ممکن است این‌طور به نظر برسد که این دو دیدگاه بسیار متفاوت و با یکدیگر ناسازگارند، اما رابطه‌ای بین آن‌ها موجود است، و وقتی‌که هر دو دیدگاه در مورد یک سیستم به کار روند، باید نتیجه یکسانی به دست دهند.رابطه بین این دو دیدگاه در این واقعیت نهفته است که ویژگی‌های معدودی که مستقیماً قابل‌اندازه‌گیری هستند و مشخص کردن آن‌ها همان توصیف ماکروسکوپیکی سیستم است، درواقع میانگین‌های زمانی تعداد زیادی از مشخصه‌ های میکروسکوپیکی در یک مدت‌زمان هستند. مثلاً، کمیت ماکروسکوپیکی فشار، عبارت است از میانگین آهنگ تغییرات اندازه حرکت ناشی از تمام برخوردهای مولکولی در واحد مساحت. باوجوداین، فشار خاصیتی است که توسط حواس ما قابل‌درک است. ما آثار فشار را احساس می‌کنیم. فشار خیلی پیش‌ازاین که فیزیک‌دانان دلیلی بر وجود برخوردهای مولکولی داشته باشند مورد تجربه و اندازه‌گیری و استفاده قرارگرفته بود. اگر نظریه مولکولی تغییر کند، مفهوم فشار کماکان باقی خواهد ماند و همان معنی معمولی خود را نزد تمام انسان‌ها خواهد داشت. در اینجا یک وجه تمایز مهم بین دیدگاه‌های ماکروسکوپیکی و میکروسکوپیکی وجود دارد. ویژگی‌های ماکروسکوپیکی معدودی که قابل‌اندازه‌گیری هستند به‌اندازه حواس آدمی قابل‌اطمینان‌اند. این ویژگی‌ها تا وقتی‌که حواس ما همین‌طور باقی بمانند، بدون تغییر باقی خواهند ماند. اما، دیدگاه میکروسکوپیکی خیلی از حواس ما فراتر می‌رود. این دیدگاه، وجود مولکول‌ها، حرکت، حالت‌های انرژی، برهم‌کنش‌های آن‌ها و غیره را اصل قرار می‌دهد. دیدگاه میکروسکوپیکی دائماً در حال تغییر است، و ما هرگز نمی‌توانیم از موجه بودن این اصول مطمئن باشیم مگر اینکه قبلاً برخی از نتایجی را که مبتنی بر آن‌ها هستند با نتایج مشابه مبتنی بر دیدگاه ماکروسکوپیکی، مقایسه کرده باشیم [۲].
فصل دوم

۱-۲مدول الاستیک

مدول الاستیک یا مدول الاستیسیته(modulus of elasticity)، یک تعریف ریاضی است از تمایل ذاتی اجسام برای تغییر شکل الاستیک(غیردائمی) زمانی که نیرویی به آن وارد می‌شود. مدول الاستیک به‌طور فیزیکی برابر شیب منحنی تنش- کرنش در ناحیه تغییر شکل الاستیک است. به‌طوری‌که λ مدول الاستیک است و همچنین واحد آن همان واحد تنش است. بر اساس چگونگی اعمال تنش و کرنش انواع مدول الاستیک تعریف می‌شود و همچنین واحد آن همان واحد تنش است. بر اساس چگونگی اعمال تنش و کرنش انواع مدول الاستیک تعریف می‌شود. که در قسمت زیر به سه نمونه از مهم‌ترین آن‌ها اشاره می‌کنیم:

۲-۲ مدول یانگ

که الاستیسیته کششی را شرح می‌دهد و تمایل جسم به تغییر شکل در راستایی که نیرو وارد می‌شود را توصیف می‌کند. اغلب به‌عنوان حالت ساده از مدول الاستیک به کار می‌رود. در مکانیک جامدات، مدول یانگ را به‌عنوان مدول کششی(tensile elasticity) می‌شناسند،  که معیاری از سختی مواد الاستیک همسانگرد[۵] است. مدول یانگ به‌عنوان نسبت تنش تک‌محوری بر کرنش تک‌محوری در محدوده قانون هوک تعریف می‌شود. این نسبت می‌تواند به‌صورت تجربی از شیب منحنی تنش-کرنش طی آزمایش کشش بر روی نمونه به دست آید. به‌طورمعمول و نه دقیق، مدول الاستیک یا مدول الاستیسیته نیز نامیده می‌شود، زیرا مدول یانگ معمول‌ترین مدول الاستیک است، به‌هرحال دیگر مدول‌های الاستیک عبارت‌اند از: مدول حجمی و مدول برشی. واحد: مدول یانگ نسبت تنش که برحسب پاسکال است، بر کرنش که بی‌بعد است می‌باشد؛ بنابراین مدول یانگ همان واحد تنش را دارا است.

۳-۲ مدول برشی

یا مدول سختی(rigidity) تمایل جسم به برش (تغییر شکل در حجم ثابت) در برابر نیروی وارد بر آن است ( تغییر شکل در حجم ثابت )، مدول برشی زیرشاخه‌ای از ویسکوزیته می‌باشد.

۴-۲ مدول حجمی

که الاستیسیته حجمی را توصیف می کند، یا تمایل جسم را به تغییر شکل در تمام جهات را زمانی که نیرویی ثابت در تمام جهات وارد می‌شود؛ این پارامتر تنش حجمی را بر کرنش حجمی تعریف می‌کند و این عکس فشار پذیری است. مدول حجمی حالت سه‌بعدی مدول یانگ است.

۵-۲ کاربرد مدول یانگ

مدول یانگ این اجازه را می‌دهد تا رفتار یک تیر ساخته‌شده از مواد الاستیک (ایزوتروپ) تحت نیروی کششی یا فشاری محاسبه شود. به‌عنوان‌مثال، می‌تواند برای پیش‌بینی مقدار ازدیاد طول میله تحت کشش و یا کمانش آن تحت‌فشار، استفاده شود. بیشتر محاسبات نیاز به اطلاع از دیگر خصوصیات ماده همچون، مدول برشی، دانسیته و نسبت پواسون دارد.

۶-۲ مواد خطی و غیرخطی

برای بیشتر مواد، مدول یانگ اساساً در یک بازه کرنش، ثابت است. این مواد خطی نامیده می‌شوند و از قانون هوک تبعیت می‌کنند. مثال‌هایی برای مواد خطی می‌توان به فولاد، الیاف کربن اشاره کرد و موادی همچون شیشه، لاستیک و خاک مواد غیرخطی نامیده می‌شوند.

۷-۲ مواد جهت‌دار

مدول یانگ همواره در جهات مختلف یک ماده یکسان نیست. بیشتر فلزات و سرامیک‌ها، به همراه بسیاری دیگر از مواد، همسانگرد(ایزوتروپ) می‌باشند؛ خصوصیات مکانیکی این مواد در تمام جهات یکسان است. غیر ایزوتروپی را می‌توان به‌راحتی در کامپوزیت‌ها دید. به‌طور مثال، الیاف کربن مدول بسیار بالاتری نشان می‌دهند زمانی که نیرو موازی الیاف وارد می‌شود در مقابل نیروی وارد در جهت عمود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:51:00 ق.ظ ]




لقد بلوتُ الحُزنَ حین یَزحَمُ الهواءَ کالدُخانِ
ثم بلوتُ الحزنَ حینَ یَلْتَوی کأَفعوانِ
ثم بلوتُ الحزنَ حینَما یفیضُ جدولاً مِنْ اللَّهیبِ
لکن هذا الحزنَ مِسخٌ غامِضٌ ، مُسْتَوحشٌ ، غریبٌ
( عبدالصبور ؛ ۱۹۹۸ :۱/۲۰۷،۲۰۸ )
ترجمه :
حزن را آزمودم آن هنگام که هوا مانند دود تیره و تاریک بود
سپس حزن را آزمودم وقتی چون اژدها به خود می پیچید
آن گاه حزن را آزمودم که چون تنور آتش زبانه می کشید
و لیکن این حزن ، هیولای مبهمی است ، درنده و نا آشنا
شاعر در ابیات فوق از حزن سخن گفته و آن را این گونه مخرب توصیف می کند . در بیت آغازین آن را به دودی تیره و تاریک تشبیه می کند . تشبیه موجود در این بیت تشبیه مفصل مرسل می باشد که الحزن ، مشبه و الدخان ، مشبه به و کاف ، ادات تشبیه و حین یزحم الهواء ، وجه شبه این تشبیه می باشند . در بیت دوم شاعر حزن را به اژدهایی درنده مانند می کند که از شدت گرسنگی و درندگی به خود می پیچد که این تشبیه نیز تشبیه مفصل مرسل است و الحزن ، مشبه و أَفعوان ، مشبه به و کاف ، ادات تشبیه و حین یلتوی ، وجه شبه این تشبیه می باشند . در بیت سوم نیز شاعر برای تاثیر گذاری بیشتر و نشان دادن عمق حزن و اندوه در جوامع انسانی آن را به تنور داغ آتشی تشبیه می کند که شرارهای آن همواره در حال زبانه کشیدن ایت . تشبیه موجود در این بیت مفصل موکد است که الحزن ، مشبه و اللهیب ، مشبه به و ادات در این تشبیه حذف گردیده است و وجه شبه ، یفیض جدولاً می باشد . شاعر در بیت پایانی غم و اندوه را به هیولایی درنده و وحشی و ناآشنایی توصیف می کند که تشبیه این بیت از نوع تشبیه مفصل موکد و تمثیل است که در آن الحزن ، مشبه و مسخٌ ، مشبه به و ادات تشبیه حذف شده است و وجه شبه آن غامضٌ ، مستوحشٌ و غریب می باشد .

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

شاعر برای گریز از غم و اندوهی که گریبان گیر جامعه ی بشری شده و یافتن امیدی برای رسیدن به سعادت و شادمانی ابیات زیر را می سراید تا با تکیه بر تشبیه ذوق شعری خویش را زیباتر جلوه دهد .
سَنعیشُ رغمَ الحزن ، نَقهرُهُ ، و نصنعُ فی الصباحِ
أفرَحنا البیضاءَ ، و أفراحَ الَّذین لهم صَباحِ
( عبدالصبور ؛ ۱۹۹۸ : ۱/۳۹۱ )
ترجمه :
با وجود غم و اندوه زندگی خواهیم کرد ، بر آن غلبه می کنیم و بامدادان را می آفرینیم
شادمانی های سپیدمان را ، همچون شادمانی های کسانی که شب را به صبح رساندند .
شاعر در بیت دوم بر غم و اندوه زندگی غلبه می کند و بر آن پیروز می شود سپس سرور آرمانی خود را به شادی کسانی مانند می کند که بعد از سپری کردن سختی ها و درازی شب ، با دیدن سپیده دم روحی تازه در کالبد جسمشان می دمد . تشبیه موجود در بیت دوم از نوع تشبیه مجمل موکد است که أفرحنا البیضاء ، مشبه و أفراح الذین لهم صباح ، مشبه به این تشبیه می باشند و ادات تشبیه و وجه شبه در این تشبیه محذوف می باشند .
صلاح عبدالصبور در زمانی زندگی می کرد که جامعه اش شاهد بسیاری از حوادث و مشکلات و رنج و اندوه ها بود . انسان در این جامعه با بیعدالتی و ظلم و ستم و فقر مواجه بود ، ارزش انسان لگد مال شده بود ؛ اما صلاح در این امور تدبر کرده و با فریاد بلند اشعارش ضعف و ناتوانی انسان معاصر و خنده هایی که از شدت رنج و درد است را بیان می کند و با اشعار خود به دفاع از انسان بر می خیزد ؛ و این غم و اندوه را این گونه به تصویر می کشد .
الناسُ فی بلادی جارحونَ کالصُّقور
غناؤُهُم کرجفهِ الشتاءِ فی ذؤابهِ المطرِ
و ضَحکُهُم یَئزُ کاللّهیبِ فی الحطبِ
خطاهُمُو ترید أن تسوخَ فی التُرابِ
و یقتلونَ ، یسرقونَ ، یشربونَ ، یجَشَأون
لکنَّهُم بشرٌ
( عبدالصبور ؛ ۱۹۹۸ : ۱/۲۹ )
ترجمه :
مردم سرزمین من چون عقابها زخم می زنند
نغمه هایشان چون لرزش زمستان در گیسوان باران
و خنده هایشان چون زبانه کشیدن آتش است در هیزم
گام هایشان می خواهد در خاک فرو رود
می کشند ، می دزدند ، می نوشند ، آروغ می زنند
اما بشرند
شاعر در بیت آغازین شعر خود خلق و خوی مردم سرزمین خویش را به عقاب های درنده ای تشبیه می کند . تشبیه موجود در این بیت تشبیه مفصل مرسل است که الناس ، مشبه و صقور ، مشبه به و کاف ، ادات تشبیه و وجه شبه جارحون می باشد . در بیت بعد شاعر نغمه های این مردم را به سردی زمستان مانند می کند . در این بیت تشبیه مجمل مرسل وجود دارد که غناوهم ، مشبه و رجفۀ الشتاء فی ذوابۀ المطر ، مشبه به و کاف ، ادات تشبیه و وجه شبه در این تشبیه محذوف می باشد . در بیت سوم شاعر گرمی خنده ها و شادی های مردم سرزمین خویش را به زبانه های شعله ور آتش تشبیه می کند که تشبیه موجود در این بیت نیز از نوع تشبیه مفصل مرسل است که در آن ضحکهُم ، مشبه و اللهیب فی الحطب ، مشبه به و کاف ، ادات تشبیه و یئز ، وجه شبه می باشد .
صلاح عبدالصبور اوصاف گوناگون اندوه را در جامعه ی انسانی معاصر ترسیم می کند . اندوه همانند دزدی در دل آرام شب است که جامعه ی بشری را ویران می کند و در نهایت حاکمان طغیان گر ، ظالم را بر جامعه ی انسانی مسلط می کند .
حزنٌ تَمدّدَ فی المدینۀ ِ
کاللَّصِ فی جوفِ السکینۀِ
و أقامَ حکاماً طغاۀً
( عبدالصبور ؛ ۱۹۹۸ : ۱/ ۳۸ ، ۳۷ )
ترجمه :
اندوه در شهر جاری می شود
همچون دزدی در دل آرام شب
حاکمان سرکش را بر تخت می نشاند
شاعر در بیت فوق همه گیر شدن حزن را در جامعه ی انسانی به دزدی که در دل شب آهسته نفوذ می کند ، مانند می کند . تشبیه موجود در این بیت از نوع تشبیه مرکب ، مجمل و مرسل است که در آن حزنتمدد فی المدینۀ ، مشبه و اللص فی جوف السکینۀ ، مشبه به و کاف ادات تشبیه و وجه شبه در آن حذف گردیده است .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:51:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم