کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



آخرین مطالب
 



۷/۰

۳/۰

۲/۰

۶/۰

۷/۰

۳/۰

۰

۰

۰

۰

۲/۰

۲/۰

۰

۱/۰

درصد کل ترکیب های شناسایی شده

۸/۹۷

۹/۹۴

۱/۹۷

۳/۹۶

۷/۹۶

۵/۹۷

/۹۷

۲/۹۲

۲/۹۶

۵/۹۳

۹/۹۳

۴/۹۶

۱/۹۸

۴/۸۹

۵/۹۶

۹۶

۴-۲۵. ترکیبات اسانس جمعیت های مختلف بومادران زاگرسی در ۱۶ منطقه از ایران
فصل پنجم
بحث و پیشنهادات
۵-۱. بحث
مقایسه نتایج حاصل از این تحقیق که برای اولین بار بر روی نمونه کاشته شده انجام گرفت با تحقیقات پیشین نشان دهنده تفاوتها و شباهتهایی است. بازده اسانس نمونه ها از ۱۳/۰ درصد تا ۲۰/۱ درصد متغیر بود. بیشترین مقدار بازده اسانس مربوط به جمعیت استان آذربایجان غربی، شهرستان پیرانشهر (۲۰/۱درصد) و کمترین مقدار بازده اسانس مربوط به جمعیت استان اردبیل، شهرستان مشگین شهر۲ (۱۳/۰درصد) می باشد. جمعیت استان گیلان شهرستان تالش (۹۰/۰درصد) و استان کردستان شهرستان بانه۱ (۸۱/۰درصد) و شهرستان بانه۲ (۷۳/۰درصد) دارای میزان اسانس بالایی بودند. بازده اسانس اندامهای مختلف بومادران زاگرسی جمعیت استان آذربایجان شرقی،شهرستان تبریز بین ۷۷/۰ درصد تا ۱۱/۰ درصد بدست آمد. بیشترین بازده اسانس ابتدا مربوط به برگ (۷۷/۰درصد) و سپس گل (۶۷/۰درصد) و کمترین مقدار بازده اسانس مربوط به ساقه (۱۱/۰ درصد) می باشد و بازده اسانس سرشاخه گلدار نیز ۶۰/۰ درصد بود.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

در تحقیقی که روی گونه بومادران زاگرسی جمع آوری شده از باغ گیاهشناسی ملی ایران، بازده اسانس گلهای بومادران زاگرسی ۲/۰ درصد بدست آمد(۷۴).
و در تحقیق دیگری میانگین بازده اسانس گلهای بومادران زاگرسی جمع اوری شده از ۳زیستگاه مختلف در استان اردبیل ۵۳/۰ درصد بدست آمد(۸۱).
نتایج حاصله تنوع فیتوشیمیایی بالایی را در میزان اسانس و نوع ترکیب های تشکیل دهنده ی نمونه های مناطق مختلف کشور را نشان داد. ترکیب اصلی در اکثر نمونه ها ۸،۱- سینئول بود که دامنه تغییرات آن از ۲ درصد تا ۵/۷۳ درصد متغیر بود. کمترین مقدار ۸،۱- سینئول (۰/۲درصد) در جمعیت استان کردستان شهرستان بانه۱ مشاهده گردید و بیشترین مقدار ۸،۱- سینئول (۵/۷۳درصد) در جمعیت استان اردبیل شهرستان مشگین شهر۲ مشاهده گردید و در بسیاری از جمعیتهای دیگر نیز مقدار ۸،۱- سینئول قابل توجه بود. به عنوان مثال در جمعیت آذربایجان شرقی-مراغه مقدار آن ۱/۶۰ درصد و در جمعیت اردبیل-مشگین شهر۱ ۵/۵۵ درصد بود و در سایر جمعیتها نیز ۸،۱- سینئول به مقدار زیادی مشاهده گردید. و سایر ترکیب های اصلی که در نمونه ها مشاهده شد شامل سنتولیناالکل، بورنئول و سیس-کریزانتنیل استات بود.
دامنه تغییرات بورنئول نیز از ۰/۶ درصد تا ۴/۲۰ درصد بود که کمترین مقدار بورنئول (۰/۶درصد) مربوط به جمعیت استان آذربایجان شرقی شهرستان مراغه و بیشترین مقدار آن (۴/۲۰) مربوط به جمعیت استان آذربایجان شرقی شهرستان تبریز بود. و در جمعیت استان کردستان شهرستان بانه۱ مقدار بورنئول (۷/۱۷درصد) قابل ملاحظه بود.
دامنه تغییرات سیس-کریزانتنیل استات از ۰درصد تا ۳/۱۴ درصد بود. که جمعیت های استان اردبیل-مشگین شهر۲ و استان کردستان-مریوان و استان یزد فاقد این ترکیب بودند و بیشترین مقدار سیس-کریزانتنیل استات(۳/۱۴درصد) در جمعیت استان آذربایجان غربی شهرستان سردشت مشاهده گردید.
براساس نتایج حاصل جمعیت استان اردبیل شهرستان مشگین شهر۲ به لحاظ غنی بودن از ۸،۱- سینئول (۵/۷۳درصد) قابل توجه بود. جمعیت استان کردستان-بانه۱ غنی از سنتولیناالکل(۰/۳۵درصد) و جمعیت استان آذربایجان شرقی-تبریز غنی از بورنئول (۴/۲۰درصد) بود.
مقدار نریل استات در ساقه های جمعیت استان آذربایجان شرقی-تبریز (۳/۵۸درصد) و مقدار بورنئول (۳/۱۹درصد) در گل های این جمعیت قابل توجه بود. همچنین سرشاخه گلدار جمعیت استان کردستان-بانه۲ بالاترین مقدار آلفا-پینن(۶/۶درصد) و بالاترین مقدار بتا-پینن (۶/۴درصد) و جمعیت استان آذربایجان غربی-سردشت بالاترین مقدار کامفر (۰/۸درصد) و جمعیت استان کردستان-بانه۱ بالاترین مقدار بورنیل استات (۳/۹درصد) و جمعیت استان کردستان شهرستان مریوان بالاترین مقدار جرماکرنD (4/6درصد) را داشتند.
ترکیب های تشکیل دهنده اسانس بومادران زاگرسی تنوع فیتوشیمیایی زیادی نشان می دهد. طی تحقیقی ترکیبات عمده اسانس گل بومادران زاگرسی به شرح زیر بود: لیمونن(۲۶.۷%) ، کارواکرول(۹.۲۶%) ، ۸،۱- سینئول( ۸.۶۶%) ، جرماکرن D (5.62%) (74).
و در تحقیق دیگری اسانس گلهای بومادران زاگرسی (A. filipendula)، در مرحله گلدهی کامل از ۳ زیستگاه مختلف در استان اردبیل به طور عمده دارای سنتولینا الکل (۴۷-۴۳%)، بورنئول (۱/۹-۹/۳%)، ۸،۱-سینئول (۸/۴-۱/۴%) و بورنیل استات (۸%) بوده است (۸۱).
ترکیبهای اصلی بسیاری از گونه های بومادران ۸،۱-سینئول و بورنئول گزارش شده اند که ترکیب ۸،۱-سینئول استفاده دارویی فراوانی دارد (۹۲).
نتایج حاصل از این پژوهش تفاوت قابل ملاحظه‌ای نسبت به گزارش‌های قبلی در خصوص کمیت و کیفیت اسانس بومادران زاگرسی نشان داد. به‌طوری‌که تیپ‌های شیمیایی جدیدی از این گیاه دارویی شناسایی شد که می‌تواند برای کاشت و بدست آوردن ترکیب‌های شیمیایی مذکور و استفاده در برنامه‌های اصلاحی مورد استفاده قرار گیرد، ازاین موارد می‌توان به جمعیت استان اردبیل شهرستان مشکین‌شهر۲ غنی از ۸،۱-سینئول (۵/۷۳ درصد) و جمعیت استان آذربایجان شرقی شهرستان تبریز غنی از بورنئول (۴/۲۰ درصد) و جمعیت استان آذربایجان غربی شهرستان سردشت دارای بالاترین مقدار سیس-کریزانتنیل استات (۳/۱۴ درصد) اشاره کرد. از هر کدام از این نمونه‌ها برای استحصال ترکیب‌های شیمیایی مذکور می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد. به علاوه توصیه‌های دارویی می‌تواند با توجه به ترکیب‌های شیمیایی و خواص دارویی هر جمعیت، توده ویا نمونه شیمیایی صورت گیرد تا اولاً داروی مورد استفاده بیشترین تاثیر را داشته باشد، ثانیا مصرف کننده نیز با علاقه واطمینان خاطر بیشتری، داروی گیاهی را مصرف نماید. در این صورت می‌توان انتظار داشت کشت و صنعت گیاهان دارویی باموفقیت روبرو شود.
۵-۲. نتیجه‌گیری کلی

  • جمعیت‌های مختلف بومادران زاگرسی (A. filipendula) از تنوع فیتو شیمیایی بالایی برخوردار بودند.
  • بازده اسانس جمعیت‌های مختلف از ۱۳/۰ درصد (جمعیت مشگین‌شهر۲ از استان اردبیل) تا ۲۰/۱ درصد (جمعیت پیرانشهر از استان آذربایجان غربی) بر حسب وزن خشک متغیر بود.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-09-25] [ 10:07:00 ق.ظ ]




مهمترین این استثنائات، استثنائاتی هستند که آزادی تجارت را با دیگر ارزش ها و منافع اجتماعی آشتی میدهند یعنی استثنائات عمومی که در ماده ۲۰ گات ۹۴ و ماده ۱۴ گاتس درج شده اند.
هر چند ماده ۲۰ استثنائاتی را بر قواعد و اصول بنیادین گات وارد کرده است، اما نهاد استیناف، تفسیر مضیقی از ماده ۲۰ به عمل نیاورده است و بالعکس پافشاری کرده است بر این که بایستی توازنی میان آزادسازی تجارت و دیگر ارزش های اجتماعی اشاره شده در ماده ۲۰ صورت گیرد. نهاد استیناف مکرراً تأکید کرده­است که اعضا سازمان تجارت جهانی مختارند که سیاست ها و اقداماتی را که هدفشان حمایت یا افزایش دیگر ارزش های اجتماعی نظیر سلامت عمومی یا محیط زیست است را اتخاذ نمی کند و در عین حال، تعهداتشان را به آن جام رسانده و حقوق دیگر اعضا را مطابق موافقتنامه سازمان تجارت جهانی محترم شمارند. اقدامات تعارض با گات، در صورت احراز شرایط مقرر در ماده ۲۰ موجه قملداد خواهد شد.
ماده ۱۴ گاتس نیز یک معیار دو بندی برای توجیه اقدام معارض با تعهدات گاتس، ارائه داده است علاوه بر استثنائات کلی مندرج در ماده ۲۰ گات ۹۴ و ماده ۱۴ گاتس، گات ۹۴ در ماده ۲۱ و گاتس در ماده ۱۴ مکرر استثنائاتی را در رابطه با امنیت بین المللی و داخلی مقرر کرده اند. اعضا سازمان چه به طور یکجانبه و چه چندجانبه می توانند اقدامات محدود کننده تجاری را بر علیه دیگر اعضا به عنوان وسیله ای برای رسیدن به امنیت ملّی یا بین المللی اتخاذ نمایند. اعضای اتخاذ کننده چنین اقداماتی به دنبال توجیه اقداماتشان مطابق ماده ۲۱ گات ۹۴ یا ماده ۱۴ مکرر گاتس هستند.

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

استثنائات ضرورت اقتصادی عمدتاً در ماده ۱۹ گات ۹۴ و موافقتنامه اقدامات حفاظتی آمده است و به اعضا اجازه می دهد تا در جایی که ورود ناگهانی واردات سبب آسیب جدی به صنعت داخلی یا تهدید به صدمه می شود، اقداماتی را اتخاذ کنند که به نحوی با حقوق سازمان جهانی تجارت در تعارض است. از این اقدامات معارض تحت عنوان “اقدامات حفاظتی” یاد می شود. اقدامات حفاظتی به طور موقت واردات را محدود می کنند تا به صنایع داخلی مرتبط فرصتی برای انطباق ساختاری با واقعیت های اقتصادی جدید داده شود اقدامات حفاظتی نوعاً از تعهدات گمرکی اعم از الزامی یا محدودیت های کمی شکل می گیرد.
موازین حفاظتی بایستی از حیث زمانی محدود شود و به یک روش غیر تبعیضی اعمال شود علاوه بر این، عضو اعمال کننده اقدام حفاظتی بایستی به دنبال جبران خسارت اعضای دیگری باشد که از اقدام متأثر شده اند. البته همان طور که ملاحظه شد توسل به چنین اقداماتی تنها براساس احراز شرایط مقرر در مواد فوق امکان پذیر است.
استثنائات اتحادیه منطقه ای: به این قبیل استثنائات به اعضا اجازه اتخاذ اقدامات غیر منطبق با سازمان تجارت جهانی را در زمینه تعقیب اتحادیه های اقتصادی منطقه ای داده است. استثنائات اتحادیه منطقه ای در ماده ۲۴ گات ۹۴ و ماده ۵ گاتس بیان شده است. حقوق سازمان تجارت جهانی مزایای اتحادیه اقتصادی و آزادسازی تجارت را ولو این که متضمن نفع بعضی از اعضا باشد مورد شناسایی قرار داده است.
استثنائات “توازن پرداخت ها” در ماده ۱۲ و (ب) ۱۸ گات ۹۴ و ماده ۱۲ گاتس بیان شده اند. این استثنائات به اعضا اجازه می دهند تا اقداماتی را که در تعارض با ماده ۲ و ۱۱ گات است را به منظور حفظ وضعیت مالی خارجی شان و حمایت از توازن پرداخت هایشان، اتخاذ نمایند. استثنائات توسعه اقتصادی بنفع کشورهای در حال توسعه مقرر شده است. تقریباً کلیه موافقتنامه های سازمان تجارت جهانی مقررات رفتاری متمایز و خاصی را برای اعضا در حال توسعه به منظور تسهیل یکپارچگی شان در نظام تجارت جهانی از جمله مقررات رفتاری D و S و افزایش توسعه اقتصادی شان در نظر گرفته اند. استثنا نظام عام ترجیحات مطابق شرط توانمند سازی است.
شرط توانمند سازی مطابق شرایط خاصی، به اعضا توسعه یافته اجازه داده است تا رفتار تعرفه ای ترجیحی را به واردات کشورهای در حال توسعه اعطا کنند. شرط توانمند سازی، براساس شرایط خاصی، به اعضا در حال توسعه اجازه داده است تا رفتار تعرفه ای ترجیحی را به بعضی از کشورهای در حال توسعه و نه همه اعطا کنند.
موافقتنامه تریپس به کشورهای در حال توسعه در اعمال مقررات راجع به حق مالکیت فکری قدرت مانور و انعطاف پذیری بخشیده است. اما موافقتنامه های تجاری دوجانبه و معاهدات سرمایه گذاری دوجانبه که شرایط اضافه بر تریپس را به کشورهای در حال توسعه تحمیل می کنند، منجر به خنثی سازی بسیاری از مقررات ملایم تر و نرمتر مندرج در موافقتنامه تریپس، از طریق اعمال شرط ملت کامله الوداد شده اند. همان طور که ملاحظه شد، چنین موافقتنامه هایی نمی توانند منافعی را که به کشورهای در حال توسعه، مطابق موافقتنامه تریپس اضافه می شود بی اعتبار سازند.
اصل “استثنا به ملت کامله الوداد بر طبق موافقتنامه هایی که به موجب ماده ۲۴ گات منعقد میشوند” به موافقتنامه تریپس هم تسری می یابد. بی شک شرط ملت کامله الوداد سنگ بنای بسیاری از موافقتنامه های اقتصادی بین المللی است. اما بحث اصلی ما بر سر تفسیر موسع از اصل ملت کامله الوداد است که منتهی به وضعیت هایی می شود که هرگز مدنظر متعاهدین نبوده است. شرط ملت کامله الوداد چه در تریپس و چه در موافقتنامه های تجاری یا معاهدات سرمایه گذاری نمی تواند به نحوی اعمال شود که جای خواسته دولت­های عضو را بگیرد و فضای سیاست گذاری کشورهای در حال توسعه را از طریق ممنوع کردن سیاست­های داخلی مربوط به حق مالکیت فکری نظیر موضوع مجوز اجباری که منطبق با منافع و اولویت های ملّی شان است، محدود کند.
مقررات “اضافه بر تریپس” استثنایی بر قاعده ملت کامله الوداد هستند. همین طور شرط ملت کامله الوداد مندرج در موافقتنامه های سرمایه گذاری دوجانبه را نمی توان به نحوی تفسیر کرد که به یک کشور اجازه داده شود تا به دنبال انتخاب مقررات مطلوب و مناسب راجع به حق مالکیت فکری از میان دیگر موافقتنامه های سرمایه گذاری که کشور میزبان امضا کرده است، باشد.
بخش سوم
شرط ملت کامله‌الوداد در حقوق سرمایه‌گذاری بین‌المللی
فصل اول: رشد و گسترش شرط ملت کامله‌الوداد در معاهدات دوجانبه توسعه و حمایت از سرمایه‌گذاری‌ بین‌المللی (BITs)
مقدمه:
در دهه ۱۹۵۰ با انعقاد معاهدات سرمایه‌گذاری بین‌المللی به ویژه موافقتنامه‌های دوجانبه سرمایه‌گذاری رفتار ملت کامله‌الوداد عمومیت یافت. موافقتنامه‌های دوجانبه سرمایه‌گذاری و منطقه‌ای در دهه‌ های گذشته رو به فزونی گذاشتند و توافقات جدیدی نیز در شرف مذاکره هستند.
یکی از مقررات محوری موافقتنامه‌های سرمایه‌گذاری بین‌المللی مربوط به شرط ملت کامله‌الوداد است. این معیار قلب چندجانبه گرایی است.[۸۳۱] شروط ملت کامله‌الوداد ابزاری مهم برای آزادسازی تجارت در حوزه سرمایه‌گذاری هستند.
امروزه رفتار ملت کامله‌الوداد رکن محوری سیاست تجاری کشورها را تشکیل می دهد.[۸۳۲]
معیار ملت کامله‌الوداد به این معناست که کشور میزبان بایستی به سرمایه‌گذاران خارجی رفتاری را اعطا نماید که از حیث مطلوبیت کمتر از رفتار اعطا شده به سرمایه‌گذاران هر کشور خارجی دیگر در موارد مشابه نباشد.
شروط ملت کامله‌الوداد در موافقتنامه‌های سرمایه‌گذاری تضمین می‌کنند که رفتار فراهم آمده در یک معاهده از نظر مطلوبیت کمتر از رفتاری که طرفین در معاهدات دیگر داخل در حوزه‌های شرط فراهم آورده اند، نمی‌باشد.
به عبارت دیگر معیار ملت کامله‌الوداد به دنبال جلوگیری از تبعیض علیه سرمایه‌گذاران کشورهای خارجی بنا به دلایل تابعیتی است.[۸۳۳]
علاوه بر این سرمایه‌گذاران تمامی اعضا یک موافقتنامه از شرط ملت کامله‌الوداد یک عضو برخوردار می‌شوند یعنی در شرایط مشابه حق برخورداری از رفتاری را می‌یابند که از نظر مطلوبیت کمتر از آن چه که نزدیکترین عضو یا با نفوذترین شرکای تجاری به مذاکره در آن خصوص پرداخته اند، نمی‌باشد و به این ترتیب جلوی انحرافات اقتصادی که ناشی از آزادی انتخاب بیش از اندازه کشورهاست گرفته می شود: آزادی رفتار در اجرای معاهدات، اَعمال قانونگذاری یا اداری کشور و نیز آزادی ناشی از رویه کشورها[۸۳۴]
معیار ملت کامله‌الوداد هم در تجارت و هم در سرمایه‌گذاری به کار می رود اما از آن جا که معیار ملت کامله‌الوداد تنها نسبت به موازین و اقدامات در حوزه‌های خارجی قابل اعمال است، لذا برعکس تجارت، احتمال بیشتری وجود دارد که علیه سرمایه‌گذاران خارجی تبعیض روا داشته شود.[۸۳۵]
گفتار اول. تعریف شرط ملت کامله‌الوداد در حوزه حقوق سرمایه‌گذاری بین‌المللی
رفتار ملت کامله‌الوداد در موافقتنامه‌های سرمایه‌گذاری به این معناست که رفتار اعطا شده به سرمایه‌گذار یک عضو یا سرمایه وی در کشور طرف دیگر کمتر از رفتاری که در رابطه با همان موضوع به سرمایه‌گذار ثالث یا سرمایه وی در آن کشور اعطا شده است، نباشد.[۸۳۶] هرچند متن شرط، زمینه، موضوع و هدف معاهده مشمول شرط در زمان تفسیر شرط، گستره عملکرد آن را مشخص می­سازد اما به هر حال، شرط ملت کامله‌الوداد یک سند چندجانبه برتر (par excellence) از منافعی است که به سرمایه‌گذاران خارجی و سرمایه گذاری های آن ها اعطا می شود.
هر چند معیار ملت کامله‌الوداد یک معیار رفتاری است که به نظر گروهی با اصل برابری دولت ها[۸۳۷] پیوند خورده است اما نظر غالب این است که تعهد به رفتار ملت کامله‌الوداد تنها زمانی به وجود می‌آید که در قالب یک معاهده‌ خلق شود.[۸۳۸] در نبود چنین تعهد معاهده‌ای امکان تبعیض میان ملت‌های خارجی در امور اقتصادی وجود خواهد داشت.
برانداز شروط ملت کامله‌الوداد در موافقتنامه‌های سرمایه‌گذاری تصویر واحد و هماهنگی را نشان نمی دهد در واقع شروط ملت کامله‌الوداد جهان شمول در معاهدات سرمایه‌گذاری کاملاً مختلفنند. بعضی از شروط ملت کامله‌الوداد مضیقند و بعضی دیگر بسیار موسعند. علاوه بر این، زمینه‌های شروط نیز بسیار متنوع است همین طور موضوع و هدف معاهداتی که دربردارنده این شروطند.
اصولاً می‌توان میان انواع مختلف شروط ملت کامله‌الوداد تفاوت گذاشت:
تمایز میان شروط یک جانبه یا متقابل، شروط مشروط یا غیرمشروط، محدود یا غیرمحدود (محدود به سرزمین، زمان یا قلمرو موضوعی).[۸۳۹]
معیار ملت کامله‌الوداد معمولاً همراه، با استثنائاتی در حوزه‌های تجارت، سرمایه‌گذاری، تبادلات ارزی، مالکیت فکری، مصونیت‌های دیپلماتیک و شناسایی احکام خارجی به کار می رود تا آن جا که به موضوعات سرمایه‌گذاری مربوط است شروط ملت کامله‌الوداد همان ساختار اصلی را داراست یعنی چنین شروطی معمولاً متقابلند به این معنا که همه طرف های متعاهد به آن ملتزمند، غیرمشروطند و نسبت به همه موضوعات سرمایه‌گذاری قابل اعمالند اما به این معنا نخواهد بود که چنین شروطی در غالب عبارات یکسان به کار روند.[۸۴۰]
اغلب موافقتنامه‌ها به هنگام تعریف معیار ملت کامله‌الوداد اشاره به رفتاری دارند که «از حیث مطلوبیت کمتر نباشد.» برای مثال ماده ۲ موافقتنامه عمومی راجع به تجارت خدمات (GATS)، ماده ۱۰ بند ۷ معاهده منشور انرژی و ماده ۱۱۰۳موافقتنامه تجارت آزاد آمریکای شمالی (NAFTA) هرچند همین عبارت را به کار برده‌اند امّا رفتار را چنین توصیف می‌کنند:
که تنها در «اوضاع و احوال مشابه و یکسان» چنین رفتاری اعمال می شود.[۸۴۱]
فرمول به کار رفته در الگوی معاهداتی سرمایه‌گذاری کانادا و ایالات متحده صراحتاً بیان می‌کند که این حق تنها در شرایط یکسان و مشابه اعمال می شود. برای مثال، موافقتنامه‌های تجارت آزاد شیلی با ایالات متحده[۸۴۲] و سنگاپور با ایالات متحده[۸۴۳] که در سال ۲۰۰۳ منعقد شده است. ماده (۳)۱۰ موافقتنامه تجارت آزاد میان شیلی و ایالات متحده در خصوص رفتار ملت کامله‌الوداد چنین مقرر می دارد:
«۱) هریک از اعضا متعاهد بایستی به سرمایه‌گذاران اعضا دیگر رفتاری را اعطا کند که از نظر مطلوبیت کمتر از رفتار اعطا شده «در شرایط مشابه» به سرمایه‌گذاران هر دولت غیر عضو دیگر نباشد.
۲) هر دولت عضو بایستی به سرمایه گذاری های مشمول این موافقتنامه رفتاری را اعطا کند که از نظر مطلوبیت کمتر از رفتار اعطا شده «در شرایط مشابه» به سرمایه گذاری های سرمایه‌گذاران دولت های غیر عضو… نباشد.[۸۴۴]»
همچنین موافقتنامه تجارت آزاد میان کانادا و شیلی نیز از این تعبیر استفاده کرده است.
ماده (ز-۳) مقرر می دارد: «هر دولت عضو بایستی به سرمایه‌گذاران عضو دیگر رفتاری را اعطا کند که از نظر مطلوبیت کمتر از رفتار اعطا شده «درشرایط مشابه» به سرمایه‌گذاران هر دولت غیر عضوی که به نوعی مرتبط با تأسیس، تحصیل، گسترش، مدیریت‌، اقدام، فعالیت و یا هر نوع انتقال سرمایه در سرزمینش می شود، نباشد.[۸۴۵]»
بالعکس در دیگر الگوهای معاهداتی راجع به سرمایه‌گذاری به ویژه الگوی اروپایی هیچ اشاره‌ای به زمینه مشابه رفتار و شرایط مشابه نشده است.[۸۴۶]
متن این موافقتنامه‌ها یکسان است و منظور از «شرایط مشابه» که تحت آن شرایط رفتار اعطا می شود ارائه یک مبنای مقایسه‌ای است. رویه قضایی مربوط به شروط ملت کامله‌الوداد در رابطه با مبانی مختلف مقایسه ای، بر طبقه بندی انواع صنایعی که تحت تأثیر رفتار ملت کامله‌الوداد واقع می‌شوند و یا بر طبقه بندی انواع معاهداتی که رفتار ملت کامله‌الوداد را مقرر می­دارند قرار گرفته است و لذا ارتباط میان این مبانی با موافقتنامه‌های فوق الذکر بسیار کم و محدود است.[۸۴۷]
گفتار دوم. قلمرو شرط ملت کامله‌الوداد در حوزه حقوق سرمایه‌گذاری بین‌المللی
قلمرو معیار ملت کامله‌الوداد بسیار وسیع است این معیار به طور بالقوه نسبت به انواع فعالیت‌های سرمایه‌گذاری از مقولات مختلف نظیر موضوعات اجتماعی و کارگری، مالیات و حفظ محیط زیست قابل اعمال است.
این فعالیت‌ها می‌تواند شامل استقرار، حفظ، عملکرد، بهره ­برداری، فروش یا تصفیه و انحلال سرمایه‌گذاری باشد.
در رابطه با اعمال شرط ملت کامله‌الوداد به مرحله پذیرش و استقرار سرمایه‌گذاری، تعهدات بین‌المللی ملت کامله‌الوداد کمتر مداخله دارند. هر چند جنبش خاصی در جهت گسترش قاعده به این مرحله ایجاد شده است. چنین گستره و پوشش جامعی باعث می شود تا سرمایه‌گذاران بهتر تضمین شوند، علی رغم تغییر در فعالیت‌های مرتبط با سرمایه‌گذاری در طول حیات سرمایه‌گذاری و یا گسترش فعالیت‌های مرتبط با آن.
فرمول به کار گرفته شده در موافقتنامه‌های دوجانبه سرمایه‌گذاری کانادا و ایالات متحده، فعالیت‌های مختلف تحت شمول شرط را فهرست کرده است. علاوه بر این معیار ملت کامله‌الوداد می‌تواند در رابطه با هر قانون مرتبط با سرمایه‌گذاری نیز مورد استناد قرار گیرد.
برای مثال ماده ۱۱۰۳ نفتا و موافقتنامه‌های دوجانبه سرمایه‌گذاری منعقده میان آلمان، سوئیس و انگلستان. بالعکس معاهده منشور انرژی و موافقتنامه‌های دوجانبه سرمایه‌گذاری ایالات متحده معیار ملت کامله‌الوداد را تنها به سرمایه گذاری ها اعطا کرده است.[۸۴۸]
روش دیگری که در الگوی معاهداتی فرانسه به کار رفته، این است که معیار ملت کامله‌الوداد به سرمایه‌گذاران اعطا شده است..[۸۴۹] هیچ دلیلی وجود ندارد که بگوییم هدف از عبارت پردازی‌های مختلف این بوده است که طرفین موافقتنامه‌ها می‌خواسته‌اند که شروط ملت کامله‌الوداد را در قلمروهای متفاوتی اعمال کنند. هرچند عبارت پردازی‌های خاصی به کار رفته است اما هیچ تغییری در رکن معیار ملت کامله‌الوداد ایجاد نشده است، یعنی ویژگی غیر تبعیضی آن در میان سرمایه‌گذاران خارجی که در یک کشور میزبان سرمایه‌گذاری می‌کنند. همچنین راجع به فعالیت‌های سرمایه‌گذاری تحت پوشش معیار ملت کامله‌الوداد اختلافاتی وجود دارد. به طور کلی پوشش فعالیت‌های تحت شمول رفتار بسیار گسترده است.[۸۵۰] نفتا واژه‌های استقرار، تحصیل، توسعه، مدیریت، رفتار، فعالیت، فروش یا دیگر طرق انتقال سرمایه را بکار برده است. معاهده منشور انرژی تمامی فعالیت‌های مرتبط با سرمایه‌گذاری من جمله مدیریت، استقرار، کاربرد، بهره برداری، یا انتقال اموال را نام برده است. الگوی معاهداتی فرانسوی به «فعالیتهای مرتبط با سرمایه‌گذاری» اشاره کرده است.[۸۵۱]
گاتس، معیار ملت کامله‌الوداد را در رابطه با هر اقدامی که تحت پوشش این موافقتنامه در می‌آید قابل اعمال دانسته است. صرف نظر از نحوه عبارت پردازی هدف از چنین عباراتی این است که تمامی فعالیتهای سرمایه‌گذاری تا حد ممکن تحت پوشش قرار گیرد. اما تمامی رفتارهایی که از طرف کشور میزبان به سرمایه‌گذاران خارجی اعطا می شود داخل در قلمرو ملت کامله‌الوداد قرار نمی‌گیرد. برای این که رفتاری تحت پوشش ملت کامله‌الوداد درآید بایستی آن رفتار، رفتار عامی باشد که معمولاً به سرمایه‌گذاران کشورهای خارجی اعطا می شود. بنابراین اگر کشور میزبان مزایا و یا مشوق‌های خاصی را به یک سرمایه‌گذار، انفراداً، مطابق با قرارداد سرمایه‌گذاری میان خود با سرمایه‌گذار اعطا کند (که به معاملات on – off معروفند)، هیچ تعهدی بر طبق شرط ملت کامله‌الوداد وجود نخواهد داشت که آن رفتار را متساویاً به سرمایه‌گذاران خارجی دیگر هم اعطا نماید، زیرا کشور میزبان نمی‌تواند مجبور به انعقاد قرارداد سرمایه‌گذاری شود.[۸۵۲] آزادی قراردادها بر معیار ملت کامله‌الوداد رجحان دارد. در صورتی که این رفتار انفرادی تبدیل به رویه عمومی کشور میزبان شود (برای مثال اگر مشوقی مطابق برنامه کمک‌های عمومی اعطا شود آیا معیار ملت کامله‌الوداد قابل اعمال خواهد بود؟) تصمیم گیری راجع به این که در چه زمانی رفتار عمومی حاصل از تکرار رویه‌های انفرادی ایجاد می شود بسیار مشکل است. از نظر معیار ملت کامله‌الوداد تمامی سرمایه‌گذاران خارجی بایستی متساویاً مورد رفتار قرار گیرند، زیرا از دیدگاه عملی، مزیت یا مشوق خاص تنها می‌تواند به طور انفرادی به یک سرمایه‌گذار اعطا شود. علاوه بر این معیار ملت کامله‌الوداد به این معناست که سرمایه‌گذاران خارجی صرف نظر از انسجام فعالیت در کشور میزبان متساویاً مورد رفتار قرار گیرند.[۸۵۳]
رفتار متفاوت در مقابل سرمایه‌گذاران کشورهای خارجی زمانی قابل توجیه است که در وضعیت‌های واقعاً متفاوتی قرار گرفته باشد. الگوی معاهداتی ایالات متحده و نفتا شامل مقرره صریحی در این رابطه است که مطابق با آن معیار ملت کامله‌الوداد تنها نسبت به سرمایه‌گذاران و سرمایه‌هایی قابل اعمال است که یا در وضعیت مشابهی قرار دارند (الگوی معاهداتی ایالات متحده). و یا در شرایط و اوضاع و احوال مشابه قرار گرفته‌اند ماده ۱۱۰۳ نفتا. بنابراین معیار ملت کامله‌الوداد لزوماً کشور میزبان را از اعطاء رفتارهای متفاوت در بخش‌های مختلف فعالیت‌های اقتصادی یا از تفاوت گذاشتن میان سرمایه گذاری هایی با ابعاد مختلف نهی نمی‌کند.[۸۵۴] بدین ترتیب، معیار ملت کامله‌الوداد فی نفسه نقض نخواهد شد، چنان چه کشور میزبان کمک‌های خود را تنها به سرمایه‌هایی اعطا کند که واجد تکنولوژی برتر صنعتی هستند و سرمایه‌گذاری خارجی در دیگر حوزه‌ها را از شمول این کمک‌ها استثنا کند. در این صورت مطابق شرط ملت کامله‌الوداد سرمایه‌گذار بزرگ خارجی حق ندارد مدعی دریافت کمک‌های دولتی شود که مطابق «برنامه کمک به سرمایه گذاری های کوچک یا متوسط» طرح ریزی شده است، هرچند چنین رفتار متفاوتی می‌تواند منجر به تبعیض دو فاکتو شود. البته در صورتی که هدف از تفاوت قائل شدن، استثنا کردن سرمایه‌گذاران یک تابعیت خاص از منافع برنامه باشد.[۸۵۵]
گفتار سوم. رفتار ملت کامله‌الوداد و برابری فرصت‌های رقابتی:
سرمایه‌گذاران خارجی به دنبال تضمین کافی بر این هستند که تبعیضی وجود نداشته باشد تا آن ها را در یک رقابت مخرب قرار دهد. این تبعیض شامل وضعیت هایی است که در آن کشورهای خارجی رقیب از رفتار مطلوب تر برخوردار می‌شوند. بنابراین معیار ملت کامله‌الوداد کمک می‌کند تا برابری فرصت‌های رقابتی میان سرمایه‌گذاران کشورهای مختلف خارجی برقرار شود. معیار ملت کامله‌الوداد مانع از تحریف رقابت میان سرمایه‌گذاران برمبنای ملاحظات تابعیتی می شود. از آن جا که سرمایه‌گذاران خارجی کشورهای مختلف نقش مهمی را در کشور میزبان بازی می‌کنند لذا معیار ملت کامله‌الوداد هم با اهمیت‌تر می شود. هرچند شرط عدم تبعیض می‌تواند در نظام حقوق داخلی کشور میزبان وجود داشته باشد (برای مثال به عنوان یک اصل قانون اساسی) اما کافی نخواهد بود که به سرمایه‌گذاران خارجی همان درجه از اطمینان و آرامش را ببخشد که یک تعهد حقوق بین‌الملل اعطا می‌کند.
مثلاً مقرره ملت کامله‌الوداد‌ی که بر طبق یک عمل حقوقی یک جانبه وارد قانون داخلی شده است.[۸۵۶]
تنها از طریق یک تعهد بین‌المللی است که سرمایه‌گذاران می‌توانند مطمئن شوند که کشور میزبان نمی‌تواند به آسانی سعی در تغییر شکل تبعیض میان سرمایه‌گذاران‌گذارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:07:00 ق.ظ ]




۳- خواب تجلیات خداوند:
این قسم از مشاهدات دارای نکاتی است که نیاز به توضیح بیشتری دارد. از نظر عرفای شیعه، رؤیت خداوند در خواب و بیداری محال است و همچنین رؤیت خداوند در دنیا و آخرت قابل قبول نیست. زیرا این امر با آیات مختلفی از قرآن در تعارض است: « لَن تَرَانِی[۱۶۹]»، « لاَّ تُدْرِکُهُ الأَبْصَارُ وَهُوَ یُدْرِکُ الأَبْصَارَ»[۱۷۰] و « لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ»[۱۷۱] علاوه بر قرآن، ادله عقلی و نقلی دیگر هم این مطلب را تأیید میکند. اما شیعه میپذیرد که رؤیت تجلیات و مظاهر الهی برای انسان امری ممکن است. هم در دنیا و هم آخرت و هم خواب و هم بیداری برای انسان طالب لقاء خداوند مشاهدهی مظاهر او ممکن است و این مطلب با عقل و نقل تأیید شده است. چون نیازمند جسم بودن خدا و در زمان و مکان بودن او نمیباشد و هیچ نقص و محدودیتی هم برای خداوند نمیآید. آیات قرآن هم این مطلب را تأیید میکند. « أَیْنَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ»[۱۷۲] « فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکًّا»[۱۷۳] « مَن کَانَ یَرْجُو لِقَاءَ اللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآتٍ»[۱۷۴] و «الظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ»[۱۷۵].

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

اما نظر اهل سنت در این باره مختلف است. اشاعره معتقدند که رؤیت خدا با چشم ظاهری در دنیا[۱۷۶] محال است، اما رؤیت خداوند در آخرت امری ممکن است و بلکه اتفاق هم میافتد، ایشان به تعدادی روایات و آیات استناد میکنند. که از نظر شیعه غیر قابل پذیرش است. اما اشاعره معتقد است که با قلب و در مقام فناء میتوان خداوند را در دنیا هم دید. اما این دیدن حسی نیست. اشاعره برای تأیید حرف خود به مکاشفات ومنامات عرفای خویش هم استناد میکنند. مثل اینکه ابراهیم بن ادهم از خداوندخواست که به او سکینه قلب قبل از لقاء پروردگار عطا کند، پس در خواب دید که در برابر خدا ایستاد، و خداوند به او میگوید آیا حیا نمیکنی که از من میخواهی که قبل از لقاء من سکینهی قلب میخواهی؟[۱۷۷]
معتزله معتقدند که رؤیت خدا ممکن نیست و رؤیت خداوند از لوازم جسم بودن خداست که امری محال است. ایشان عقل و نقل را مؤید خود میدانند و به آنها استناد میکنند.[۱۷۸]
محتوای کشف عارف
یکی از مسائل مهم پیرامون تجربهی دینی و مکاشفات عرفانی این است که محتوای این تجارب چه چیزی است؟ آیا محتوای آنها ادراکی شناختی است یا عاطفی و احساسی؟ آیا امور طبیعی در آنها دیده میشود یا امور غیر طبیعی؟ آیا محتوای کشف عارف زبانی است و در آن کلام رد و بدل میشود یا غیر زبانی است؟ محتوای کشف موافق با عقل و نقل است، یا با آنها در تضاد ومخالفت است. و بسیاری سؤالهای دیگر که در اینجا مطرح میشود. ما به مناسبت بحث به برخی موارد اشاره میکنیم هر چند گستردگی آنها بسیار فراتر از آن است که آنرا در چارچوبهای خاص قرار دهیم:
۱- انواع علوم بشری:
ابن عربی در باب ۴۶۳ فتوحات مکیه، کشف قطب دوازدهم را شامل همهی علوم طبیعی و غیر طبیعی میداند. وی میگوید: «این چنین عارفی دارای دو قوه علمی و عملی است. وی به خاطر ذوق عرفانی خود در هر علمی اعّم از منطقی ریاضی، طبیعی، الهی سررشته دارد. او تمام این علوم را از خدا گرفته است.»[۱۷۹]
همانطور که ملاحظه میشود، چنین عارفی دارای چه علومی است و قدرت باطنی او تا چه حدی است. ابن عربی همهی اینها را محصول کشف و مشاهده میداند. همهی علوم بشری برای این عارف علوم الهی است چون از طریق خداوند ادراک شده است. امّا این مطلب امر غریبی نیست. زیرا براساس مبانی عرفانی و فلسفی همهی علوم از کانال عقل فعال به انسان میرسد، و تعلیم و تعلم‌های ما فقط نقش معدّ و کمک کنندگی را دارد. همانطور که احساس و لمس کردن حسی، فقط معدی برای درک حقایق است. و همهی علوم و معارف توسط آنچه در لسان دینی فرشتهای به نام جبرئیل نامیده میشود به بشر داده می‌شود.
بنابراین عارف که طی مراحل و منازل مختلف خود را هر چه بیشتر به عقل فعال نزدیک میکند، می‌تواند با افزایش تجرد نفس خود به درجهی بالاتری از علوم و معارف الهی دست پیدا کند.
ابن عربی در این رابطه میگوید: «هر انسانی دارای دو مبداء الهی است یکی از عالم جبروت و دیگری از عالم ملکوت. اوّلی به او علم و نور و دیگری به او عمل استمداد می‌کند.» همانگونه که خداوند می‌فرماید: «و جاءت کل نفس معها سائق و شهید»[۱۸۰]
استاد جوادی آملی، از این علوم به علم لدنی، کشفی، ذوقی تعبیر مینماید[۱۸۱] ابن عربی کتاب مشهور خود به نام «فتوحات مکیه» را نیز حاصل یک مکاشفه[۱۸۲] میداند. آشنایان با این کتاب میدانند که این کتاب سراسر حکمت و علوم نظری و عملی است و به عنوان اوج قله عرفان شناخته میشود.
۲- رؤیت پیامبران و ملائک:
ابن عربی در مقاطع مختلفی از کتابش به رؤیت پیامبران و ملائک و سخن گفتن با آنها اشاره نموده است. این مطلب نشان دهندی اوج مقام عارف است. پیامبر فرمود که شیطان به صورت من نمیتواند درآید، چه خواب یا بیداری اگر مرا دیدید بدانید که رؤیای شما صادق است.
وی در مقدمهی کتاب خود میگوید: وقتی میخواستم نوشتن این کتاب را شروع کنم پیامبر را در عالم مثال مکاشفهی قلبی نمودم در حالیکه جمیع انبیاء هم آنجا حاضر بودند و امت او حاضر بودند و ملائکه به دور او میگردیدند. من با پیامبر صحبت نمودم و بسیاری از حقایق برای من آشکار گردید.[۱۸۳]
اینکه انسانی بتواند پیامبر و ملائک را مشاهده کند، خبر از مقامی عظیم میدهد. زیرا انسان با بالاترین مخلوقات ارتباط پیدا کرده و به مقامی والا نائل گردیده است. اما این فقط یکی از مکاشفات اوست و او در مقامهای دیگری نیز پیامبران را ملاقات نموده است. این مکاشفه در مکه واقع شده و پیامبر اسلام با او صحبت نموده، وملائکه و دیگرانی حضور داشتهاند. اما او در کتاب خصوص الحکم فص هودیه به یک مکاشفهی دیگر استناد میکند. وی میگوید در قرطبه که از شهرهای مغرب (مراکش) است مکاشفهای نموده است که ارواح پیامبران را در آن مشاهده نموده است. در آن مکاشفه جز حضرت هود علیه السلام کسی با او صحبت ننموده است. و به وی گفته است که دارای مقام خاتم ولایت محمدیه است این مکاشفه نشانگر جلالت شأن این بزرگوار است.[۱۸۴]
۳- مشاهدهی سر قدر:
سر قدر از اسرار عرفاء است و علمی است که هر کس را آگاهی بدان نیست. و محتوای آن به گفته‌ی ابن عربی آن است که هر مخلوقی به آن راهی که خداوند نشان او داده است میرود و بندگان همیشه در طریق خدا حرکت میکنند « قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلَى شَاکِلَتِهِ»[۱۸۵]. و دریافتن حقیقت این معنا برای هر کسی میسر نیست. در برخی مکاشفات عرفاء به سر قدر اگاه میشوند اما همهی آنها در یک سطح نیستند. برخی سر قدر را به صورت اجمال میداند و برخی آنرا به صورت تفصیل درمی‌یابند. و آنکه آنرا تفصیلا دانست مقامش بسیار والاتر از گروه اول است[۱۸۶]. این مقام وقتی روی میدهد که پرده از اعیان ثابتهی همه برای انسان کنار رود، و انسان اعیان ثابته را به تمامی ببینید و بداند. دانستن سر قدر در مکاشفه صورت میگیرد.
۴- کشف باطن انسانها:
یکی از کسانی که مکاشفهی ایشان در اسلام مورد تأیید قرار گرفته، مکاشفهی حارثه بن زید[۱۸۷] است، پیامبر اسلام بعد از نماز صبح این جوان را در مسجد دید. پیامبر پرسید «کیف اصحبت» چگونه صبح کردی، جوان گفت ای پیامبر صبح کردم در حالیکه یقین دارم. وقتی پیامبر از علامت یقین او پرسید جواب داد: یقین من باعث حزن من شده و شب تا صبح بیدارم و…. من عرش خدا را میبینیم ومحشر و حساب و کتاب را میبینیم و مردم محشور شدهاند تا محاسبه شوند. گویی به اهل بهشت نگاه میکنم در حالی که در بهشت متنعماند و اهل دوزخ را میبینیم در حالی که معذباند، من صدای ناله آتش را میشنوم که در گوشم طنین انداز است.[۱۸۸] این نشان دهندهی یک مکاشفه والاست که مورد تأیید پیامبر قرار گرفت و حقائق عالم برای او مکشوف شد.
۵- حالات عاطفی:
در میان احوال عرفاء حالات مختلفی گزارش شده است. برای مثال حارثه که نام او گذشت،[۱۸۹] دارای چنین حالاتی بوده است: چرت زدن و خواب آلودگی، در حال افتادن، رنگ زرد، جسم نحیف و لاغر، چشمهای گود افتاده، ناراحت، شب زنده دار …. همهی این حالات نشان دهندهی سنگین و سخت بودن مشاهدهی اوست به طوری که او را بیتاب نموده است. امام صادق دلیل حالات پیامبر را نیز سنگینی وحی پیام دانسته است. گفتیم که «اوتو» سه حالت کشش، هیبت و تعلق را مهمترین حالات عرفانی ومیدانست. اما همانطورکه جناب استاد قائمی نیا متذکر شده است این حالات بیشتر در تجارب مینوی وجود دارد. و در تجارب عرفانی اسلامی بیشتر حالت سکون، آرامش و وقار دیده میشود. پس بین تجارب در حالات وارده تفاوتهایی وجود[۱۹۰] دارد.
۶- امور ماوراء عقل:
عرفاء کثیراً در گفتارها و نوشته های خود به امور ماوراء عقل اشاره میکنند. آنها مراتبی از مکاشفات خود را فوق عقل میدانند و معتقدند که برخی از آنها جایی برای قدم گذاردن عقل نیست. برای مثال ابن عربی در آغاز مقدمهی کتاب فتوحات خود از علمی به نام علم الاسرار نام میبرد که از جمله مکاشفات عرفاء است ولکن ماوراء عقل و به اصطلاح خود او «العلم الذی فوق طور العقل و هو علم نفث روح القدس فی الروع» است.[۱۹۱] یکی از دلایل اینکه عقل در این امور راه ندارد به گفتهی وی آن است که عقل فقط دربارهی خدا علوم[۱۹۲] سلبی را درک میکند و از درک ایجابی خداوند ناتوان است.
۷- مشاهده ارواح مجرده و انسانهای برزخی:
ابن عربی در کتاب خود به مواردی از تکلم خود با ارواح مجرد صحبت میکند، گاهی کلام او چنان است که در بیداری هم این اتفاق برای او افتاده است. چنین مواردی در کلام عرفای دیگر نیز به چشم میخورد. ما به این مورد بیشتر اشاره خواهیم نمود.
۸- رؤیت و تکلم با خدا:
تکلم عارف با خدا بخش مهمی از آثار عرفاء را به خود اختصاص داده است. اما تعابیر عرفاء در این باره مختلف است. در برخی از آنها از واژهی دیدن و صحبت کردن استفاده شده است و در برخی دیگر از تعبیر خداوند به من فهماند یا به من القاء نمود. هر کدام از این تعابیر نمایانگر نوعی ارتباط با عالم قدس است. اگر چنین اموری اثبات شود، بالاترین مرتبهی تجربهی دینی و مواجهه با امر قدسی صورت گرفته است.
۹- خبر دادن از آینده: در کلام عرفاء خبرهای گستردهای نسبت به آینده دیده میشود. مثلا نساج، روز و ساعت وفات خود را هشت روز زودتر خبر داد، یا اینکه با یزید بسطامی چند خبر از آینده را پیش از وقوعش خبر داد، از جمله اینکه نگذاشت شاگردش به مسافرت برود و گفت من بزودی خواهم مرد و تو باید بر من نماز بگذاری، حلاج هم در ضمن چند خبر گفت، به زودی به دار کشیده خواهد شد.[۱۹۳] خواندن افکار دیگران هم از این جمله است. ایشان این اخبار را بر گرفته از اعیان ثابتهی انسانها می‌دانستند.
مهمترین نکاتی که از موارد فوق میتوان نتیجه گرفت از این قرارند:
۱- هستهی اصلی این تجارب شناختی ادراکی هست و امور عاطفی و احساسی در درجهی دوم و به تبع امور شناختی وجود دارد.
۲- علوم بشری و لدنی از مهمترین محتویات این تجارب به شمار میرود.
۳- مفاد این تجارب اموری معقولاند و با عقل در تضاد نیستند، البته اموری در آنها وجود دارد که وراء عقل و مافوق عقل است که عقل را بدون راهنمایی شرع، راهی به آن نیست.
۴- در برخی از این تجارب رؤیت وجود دارد و در برخی کلام و لفظ رد و بدل میشود. برخی علم شهودی است و برخی علم حصولی.
۵- محتوای این تجارب نسبت به افراد مختلف متفاوت است یعنی انسانها در مراتب مقامات مختلف به محتوای مختلفی دست پیدا میکنند.
۶- برخی تجارب عرفانی با تجارب وحیانی دارای مشابهاتهای زیادی است اگر چه در برخی موارد تفاوتهایی دیده میشود.
۷- به نظر میرسد که محتوای علمی این تجارب دو گونه است: اول علوم و معارف عادی بشری که با کسب و تعلیم برای همه قابل دستیابی است. دوم علوم و معارفی که فقط از طریق مکاشفه قابل تحصیل است.
عرفاء و تکلم بشر با خداوند
در کتب عرفاء به نمونههایی از مواجههی بشر با خداوند برمیخوریم که در مرحلهی اول بعید به نظر میرسد. عرفاء گاهی از رؤیت خداوند و گاهی از تکلم با وی صحبت میکنند. کلام این بزرگان نشان دهندهی نوعی مواجههی مستقیم با خداوند در دنیا نیز هست. و لذا ما به برخی از این موارد اشاره میکنیم.
در تحریر القواعد آمده است که انسان در قیامت با وجه الله روبرو میشود. مراد از وجه الشیء حقیقت شئ است. یعنی شما با مظاهر خدا روبرو میشوید آنرا خواهید دید. اما این امر فقط در آخرت نیست. خداوند متعال در قرآن میفرماید « فَأَیْنَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجْهُ »[۱۹۴]. آنهایی که اهل توحید ناب باشند در همین دنیا هم میتوانند آن را مشاهده نمایند. نه تنها او را بلکه بهشت و جهنم و دوزخ را خواهد دید.[۱۹۵]
ابن عربی نیز در فصوص به این نکته اشاره میکند ومیگوید خداوند به بندگان خود گوشزد می‌کند که از غفلت خارج شوند و بدانند در دنیا نیز میتواند او را مشاهده کنند. زیرا وجه خدا در تمام موجودات متجلی است و اگر انسان عین ربط بودن موجودات با خداوند را بداند، میفهمد که خداوند در همه جا هست و او را مشاهده میکند. انسان نباید منتظر مرگ بماند که در قیامت « إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَهٌ »[۱۹۶] شود. بلکه اگر اسماء خدا را در موجودات مشاهده نماید به کمال مطلوب خواهد رسید.[۱۹۷]
این فقط حداقلی از ارتباط بشر با خداست. برخی از کلمات ایشان پا را فراتر گذارده و از تکلم عرفاء با خداوند صحبت میکند. تکلم زبانی کاملترین نوع تجربه دینی و مکاشفه است و وجود چنین رابطهای عجیب به نظر میرسد. عبارات فتوحات در این رابطه مختلف است گاهی از واژهی قول و گفتار استفاده میکند گاهی حدیث مع الله و گاهی واژهی تعلیم استفاده میکند که هر کدام حوزهی خاص را نشان میدهد. ما در اینجا به ذکر چند مورد میپردازیم:
۱- تکلم با یزید بسطامی با خداوند:
«و لما عمت رحمه الله با یزید البسطامی و لم یر للکون فیها اثرا یزیل عنها حکم العموم قال للحق: لو علم الناس منک ما اعلم ما عبدوک، و قال له الحق تعالی: یا ابا یزید لو علم الناس منک ما اعلم لرجموک»[۱۹۸]. همانطور که در این عبارت مشاهده میکنید ابن عربی ازتکلم مستقیم بشر با خداوند صحبت میکند و آنرا برای غیر انبیاء نیز امری عادی میداند. هر چند ابن عربی به کیفیت این مکالمه اشاره نمی‌کند و ماهیت آنرا به صورت دقیق بررسی نمینماید با وجود این، چنین داستانهایی در کتابهای او به کرات دیده میشود. سخن ابن عربی از دو جنبه دارای اهمیت است: اول به عنوان عارفی مسلمان که ادعا دارد با عالم غیب میتوان چنین ارتباطی برقرار نمود. دوم: از آن حیث که ابن عربی یکی از مفسران قرآن کریم به شمار میرود و بسیاری از مفسران قرآن و علمای اسلامی به کلام او استناد میکنند، و لذا نوع نگرش او در تفسیر قرآن بسیار اثر گذار است.
۲- سخن گفتن عارفی با خدا:
مورد دومی که در اینجا ذکر میشود مربوط به حال عارفی است که قصد جهاد داشته اما موفق نشده است. بعد از خداوند دلیل این امر را میپرسد و خداوند حکمت این عدم توفیق را به او بیان میکند: در باب ۴۴۵ فتوحات آمده:
«یکی از عرفا از خداوند توفیق جهاد می‌خواست امّا خداوند او را موفّق نمی‌گرداند، و لذا وی بسیار ناراحت بود. خداوند چون ناراحتی او را می‌دانست به روشی که عارف از خدا علم دریافت می‌کرد به او فهماند که اگر تو به جهاد بروی اسیر و مسیحی خواهی شد و کافر می‌میری. عارف وقتی اینرا دانست خداوند را برای این امر شکر نمود.»[۱۹۹]
در این داستان دو عبارت وجود دارد که قابل ملاحظه است: «ممن له حدیث مع الله» و «اعلمه الله من طریقه التی کان یأخذ العلم عن الله بها». که دلالت بر نوعی ارتباط میان عارف و خدا میکند، هر چند این دو جلمه صراحت مکالمهی ابا یزید را ندارد. اما ما را به این نتیجه میرساند که بشر میتواند با خداوند ارتباط داشته باشد، که نوعی تجربهی دینی به حساب میآید.
تکلم بشر با ارواح و انسانهای برزخی
بخش مهمی از مکاشفات و تجارب دینی در عرفان اسلامی به تجربهی ارواح برزخی اشاره دارد. همانطور که پیش از این اشاره کردیم، خیال یکی از قوای انسانی است و میتواند حقایق مجرد را لباس محسوس بپوشاند. در عالم خیال سه موجود وجود دارند: فرشته، جن، ارواح انسانی. علاوه بر این سه تجلی خداوند نیز در این عالم[۲۰۰] وجود دارد. باز شناختن این امور از یکدیگر امری مهم است که نیازمند تبحر و معیار متقن است تا انسان به بیراهه نرود. در این میان شناختن تجسد خیالی از تجسد جسمی از یکدیگر بسیار مشکل است.
چیتیک در کتب خود عوالم خیال و مسأله اختلاف ادیان به مواردی از مشاهدهی انسانهای برزخی اشاره میکند. اما این موارد دارای خواص متمایزی هستند. برخی در خواب و برخی در بیداری اتفاق افتادهاند. برخی برای دیگران هم قابل درک بوده و برخی فقط برای سالک ممکن بوده است.
۱- اولین مورد در خواب اتفاق افتاده است ابن عربی گوید عدهای رادیدم که با آنها طواف میکنم، یکی از آنها شعری میخواند که برخی از آنرا در خاطر دارم. آن انسان هزاران سال قبل از من زندگی میکرده است. یکی از آنها خود را از اجداد من خواند و بعد فهمیدم که از نسل حضرت آدم علیه السلام نبوده است.[۲۰۱]
۲- دومین موردی را که ذکر میکند مشاهدهی روح انسانی متجسد در بیداری بود. این مورد بسیار گرانقدرتر از مورد پیش است، زیرا نشان میدهد که میتوان انسانهای از دنیا رفته را در دنیا و عالم بیداری با جسم برزخی مشاهده نمود. خلاصهی داستان این است که مردی میان سال را در موقع نوشتن دیدم خداوند به من دستور داد مطالبی را به او بیاموزم که در بهشت هم درجهی من قرار گیرد من با او صحبت کردم و از او دربارهی مشکلش سؤال کردم، و بین ما صحبتهایی رد و بدل شد. و آن مرد از من تشکر نمود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:07:00 ق.ظ ]




واژه جانشینی مدیریت در دهه ۱۹۹۰ بیش از واژه برنامه ریزی جانشینی در سازمان های شناخته شده دنیا به کار گرفته شده است. طرح برنامه ریزی جانشینی مربوط به ۲۰ سال پیش است که شامل شناسایی افراد کلیدی و سپس تربیت و پرورش یک یا دو نفر از کاندیداها می باشد. به گونه ای که بتوانند در موقع لزوم، به طور موفقیت آمیزی خلاء پستی را در سازمان پر کنند. اما با تحولات سریع محیطی در دهه ۱۹۹۰ مشخص شد که این الگویی است که کمتر مربوط به محیط های پویا و متغیر بیرونی امروزه دنیا می باشد و سازمان ها، عدم پاسخگویی آن را در شرایط جدید احساس می کنند.
امروزه به جای برنامه ریزی جانشینی از واژه جانشینی مدیریت استفاده می شود که در چارچوب مدیران متمرکز شده است. همان طور که اشاره شد، در برنامه ریزی جانشینی روی همه پست های کلیدی برنامه ریزی صورت می گرفت. اما در این رویکرد جدید به جانشینی صرفاً در قالب مدیران برنامه ریزی صورت می گیرد.
هم چنین در برنامه ریزی جانشینی صرفاً به شناسایی مدیران اجرایی بسنده می شود در حالی که در جانشینی مدیریت به طور وسیع به ارزشیابی های عملکرد برآورده شده در همه سطوح رجوع می‌شود. قبلاً در برنامه ریزی جانشینی سیستم محرمانه و سری تلقی می گردید، اما امروزه در جانشینی مدیریت به یک فرایند سیستم باز تکیه می شود و سرانجام می توان گفت در جانشینی مدیریت مجموعه ی ذخایر از استعداد های مدیریتی پرورش داده می شوند؛ ‌در حالی که در برنامه جانشینی افرادی صرفاً برای پست های کلیدی شناسایی می شوند. به نظر والوم، جانشینی مدیریت اکنون ملغمه ای از علم و هنر جانشینی و کارراهه مدیریت است (Department of the Premier and Cabinet Gouernment of WA, (2001))
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۲-۲-۶- نقشه جانشین پروری
در ادامه به نقشه جانشین پروری می پردازیم که ابتدا نمودار مرتبط با آن را ترسیم و سپس هر کدام از بخش ها را تشریح می نماییم.
نمودار ۲-۴: طرح نقشه جانشین پروری (Ibarra, 2005,2)
۱) ارزیابی نیازهای وظایف آیندهیک طرح استراتژیک اولویت های جاری و آینده ای را که اساس ساخت یک طرح جانشینی می باشد را شناسایی می کند. غالباً سازمان ها فرآیندهای برنامه ریزی کوتاه مدت و بلند مدتشان را بدون منسجم ساختن اثرات بر توسعه نیازهای کارمندان پاسخگو برای خدمات رسانی، بر بهبود سرمایه و گاهی اوقات بر عملیات متمرکز می کنند. هنگامی که یک طرح استراتژیک اتخاذ می شود، به عنوان یک طرح کلی قدرتمند، چگونگی کسب اهداف قابل سنجش و مقاصدی که این مأموریت و چشم انداز را حمایت می کند، و آنهایی که باید نیروها را در فرآیندهای برنامه ریزی سنتی تر بهبود سرمایه سوق دهند، را میسر می سازد.
۲) شناسایی پست های مهم و کارمندان با پتانسیل بالا: پست های مهم آنهایی هستند که برای سازمان، بخش، قسمت، واحد کاری یا تیم برای دستیابی به نتایج کاری ضروری، مورد نیاز می باشند. یک کارمند با پتانسیل بالا شخصی است که توانایی پیشرفت در یکی از این موارد را دارد:
الف) یک پست مهم؛
ب) یک سطح بالاتر از مسئولیت؛
ج) یک سطح بالاتر از مهارت فنی. این گام شناسایی باید در سطح بخشی توسط مدیریت ارشد و تیم مدیریت اجرایی برای کل سازمان تکمیل شود.
۳) شناسایی شایستگی هاموضوعی که خود، بخشی از نگرانی و ناامیدی را ایجاد می کند، این است که شرح شغل و تلاش مستمر برای اصلاح آن، محل کار کنونی را منعکس می کند. به عنوان یک جایگزین، قلمرو قدرت می تواند به آرامی شرح شغل را در مجموعه های محدودی از وظایف موقتاً متوقف کند و در مقابل، در جهت استفاده از شایستگی هایی که طبقه بندی مشاغل بخشی و حتی سازمانی را گسیخته می سازد، حرکت کند. مثال هایی از شایستگیها شامل: مربیگری، تصمیم سازی، ابتکار عمل، مدیریت تعارض و سرسختی می باشند. شایستگی ها باید در درون سیستم مدیریت عملکرد سازمان انسجام یافته باشد. امتیاز شناسایی شایستگی ها به عنوان بخشی از جانشین پروری انتخاب توانایی هایی است که برای محیط کاری امروز و فردا ضروری است.
۴) تجزیه و تحلیل کامل شکافهدایت تجزیه و تحلیل یک شکاف برای تعیین وجود یا اندازه آن در شایستگی برای هر پست می باشد.
۵) انتخاب فعالیت های آموزش و توسعه: تنوعی از منابع در دسترس برای افراد و گروه ها برای بستن شکاف ها و ساخت شایستگی های قدرتمندتر در کارمندان وجود دارد، مانند این استراتژی های توسعه کارمندان: مأموریت های شغلی، همایشات سطح بالا، چرخش شغلی، غنی سازی شغلی و … می باشد. در حالی که آموزش می تواند راه حلی مؤثر باشد، گرایشاتی برای اتکای بیش ازحد بر آموزش در بسیاری از سازمان ها وجود دارد. این گام از فرایند جانشین پروری برای انتحاب و طراحی این استراتژی های توسعه ایجاد شده است. آن سوی گزینه های در دسترس برای آموزش و توسعه کارمندان، طیفی از راه حل ها در خلال این سطح از طرح جانشینی باید در نظر گرفته شود که شامل کارمندیابی و انتخاب، نگهداری و مداخلات سازمانی مانند بهبود فرایند، ساختار بازسازی شده و سیستم های سنجش می باشد.
۶) آموزش مدیریتمدیران باید در آموزش متمرکز بر تقویت مهارت ها و گسترش نیاز به دانش برای توسعه استعداد گزارشات مستقیم خود مشارکت داشته باشند. هر مدیر به عنوان یک مشارکت کننده برای جانشین بایستی در هماهنگ کردن با دیگران در سازمان برای انجام این موارد فعالیت کند: شناسایی نیازهای جایگزین کلیدی و افراد با پتانسیل بالا و پست های مهم که شامل جانشین پروری می شوند؛ مشخص کردن فعالیت ها و نتایج کاری حال و آینده؛ مقایسه عملکرد فردی حال و پتانسیل فردی آینده و برقراری طرح های توسعه فردی برای آماده ساختن جایگزین ها و توسعه افراد با پتانسیل بالا.
۲-۲-۷- عوامل مؤثر بر جانشین پروری:
محیط پویای امروز که آکنده از رقابت جهانی و ناپیوستگی های تجاری می باشد، عرصه ای را تعیین می کند که جانشین پروری باید در آن رشد نماید. جهت یابی های فعال تری مورد نیاز است که توصیف بهتر آن از طریق مدیریت جانشینی است که بر فرآیندهای منسجم و در حال پیشرفت تأکید دارد. عوامل زیادی هستند که محیط های کاری و نیروی کار آینده را شکل می دهند. از جمله: تکنولوژی در حال تغییر؛ جهانی شدن در حال افزایش؛ تداوم محدود کردن هزینه؛ سرعتدر حال افزایش تغییر بازار؛ افزایش اهمیت سرمایه دانشی؛ یک نرخ افزایشی و حجم زیاد تغییر؛ این عوامل، نقش جدیدی را برای مدیریت تقاضا می کنند (Rothwell, 2005,41). همچنین نیاز به سرعت؛ بازار عرضه مهارت ها ؛ وفاداری کاهش یافته بین کارفرمایان و کارگران؛ اهمیت سرمایه ذهنی مدیریت دانش؛ اهمیت ارزش ها و شایستگی ها؛ نرم افزار بیشتر برای حمایت جانشینی؛ افزایش آگاهی از تشابهات و اختلافات در مسائل جهانی جانشینی؛ افزایش آگاهی ازتشابهات و اختلافات برنامه های جانشینی در حوزه های خاص: دولتی، غیر انتفاعی، کسب و کارهای کوچک و کسب و کار خانوادگی (Rothwell, 2005, 42).
عامل ۱: نیاز به سرعت:
زمان به عنوان یک منبع کلیدی استراتژیک می باشد. سرعت زمان نتایجی را به همراه دارد:
یافتن سریع تر راه ها برای انتقال تحقیقات اساسی به تحقیقات بکار گرفته شده مانند خلق محصولات یا خدمات جدید و ضربه زدن به رقبا برای تولید یا خدمات.
ورود سریع به بازارهای جدید.
کاهش گام های غیر ضروری یا تکراری در فرایند تولید از طریق بهبود فرایند.
بهبود از طریق شیوه های موجودی به موقع، تطبیق زمان بین نیاز برای مواد خام و استفاده از آنها در تولید و کاهش هزینه های نگهداری موجود.
کاهش زمان صرف شده برای انباشتن یک سفارش یک تولید از تولید کننده یا مصرف کننده.
به احتمال زیاد، سرعت در آینده مهمتر خواهد شد. این حساسیت به سرعت به فعالیت های منابع انسانی تأثیر می گذارد. از این رو بسیاری از شرکت ها این فعالیت ها را مهم می شمارند:
موجه بودن پست (نیاز به لزوم ایجاد پست)؛
کارمندیابی برای پرکردن جای خالی؛
یافتن استعداد برای مواجهه با نیازهای ضروری یا تلاش های هم زمان؛
آموزش افراد.
در یک محیط ایستا، ممکن است مجاز کردن یک زمان طولانی بین توجیه و پرکردن یک پست، یا انتخاب یک شخص واجد شرایط مورد قبول باشد. اما زمان های ایستا می گذرند. زمان منبعی است که به آسانی به هدر می رود. (Rothwell,2005,43-4).
عامل ۲: بازار عرضه مهارت ها:
کارفرمایان در ایالات متحده، مانند دیگر بخش های دنیا، به طور سنتی کارگران را برای پاداش دهی استخدام می کنند. بسیاری از مدیران هنوز بر این باورند که اگر سازمان هایشان به حد کافی پرداخت کنند، آنها می توانند همیشه افرادی را که برای پرکردن پست هایشان نیاز دارند بیابند. اما این فرضیه به دلایل متعددی همیشه معتبر نیست.
اول، مردم امریکا سالخورده می شوند. کارگران کمتری در پائین هرم های سازمانی وارد می شوند زیرا در اینجا کارگران کمتری از سن سطح ورود سنتی وجود دارد. این کارگران جدید اخلاق کاری و ارزش های متفاوتی با نسل قبلی دارند.
دوم، افراد زیاد به سن سنتی بازنشستگی رسیداند. برخی می گویند که منجر به کمبود رهبران مانند مدیران ارشد خواهد شد، به طور سنتی مسن ترین گروه، مزایای طرح های زیاد بازنشستگی را خواهد گرفت. برخی دیگر نیز فرض می کنند افرادی که در سن سنتی در آینده بازنشسته می شوند، پس از طرح های بازنشستگی و دیگر مزایا کمتر ایمن هستند.
سوم، اخیراً اقتصاد ایالات متحده متحمل توسعه وسیعی برای بلندترین دوره تاریخ شده است. گروه های زیادی از این توسعه نفع برده اند. شواهد زیادی است که ثروتمندتر شده و فقرا فقیرتر شده اند. کارگران می توانند موجب انتخابی شدن محل کارشان شوند، که این، بازار فروشنده را برای مهارت ها خلق می کند. (Rothwell,2005,44-5)
عامل۳: وفاداری کاهش یافته بین کارفرمایان و کارگران:
در این زمان کارکنان معتقدند باید شغلی را کسب کرده و تا زمان بازنشستگی در آن شغل بمانند. کارفرمایان اغلب فرض می کنند، هنگامی که یک پیشنهاد شغل را تمدید می کنند، یک رابطه طولانی مدت را با کارگر برقرار می کنند. حتی عملکردهای ضعیف تحمل میشود، و گاهی اوقات پست های مضر برای حفظ احساس اعتماد و امنیت کارگران با کارفرمایان نگه داشته می شود.
نتیجه کوچک سازی از۱۹۹۰ این است که کارفرمایان قراردادهای خود را با کارگران تغییر دادند. همچنان که شرایط رقبا تندخوتر شد، شرایط سازمان ها غیر ایستاتر شد. دیگر کارفرمایان تعهدات بلندمدتی با کارگران خود نداشتند. لذا کارگران بیشتر علاقمند به دریافت های کوتاه مدت شدند، به ویژه در حقوق، سمت، فرصت های توسعه و مزایا. آنها پاداش های فوری برای عملکردهای خوب می خواستند. کارگران اعتماد طولانی مدت به کارفرمایان خود در پیشرفت های آینده نداشتند (Rothwell, 2005,45-6).
عامل ۴: اهمیت سرمایه فکری و مدیریت دانش:
مدیریت دانش، کاربرد مؤثر از سرمایه فکری است. درک این نکته مهم است که همچنان که سرعت تصمیم گیری در محیط های سازمانی و عملیات افزایش می یابد، ارزش سرمایه فکری نیز به دلیل ضرورت آن برای مشتریان در رابطه با کارگرانی که می دانند چگونه باید با سرعت و کارایی خدمت کنند، افزایش می یابد. این تقاضاها مدیریت دانش را در نیروی کار بهبود می بخشد.
هنگامی که زمین، سرمایه و اطلاعات به سرعت از دیگر منابع به دست می آید، نیروی کار سازمان یک دارایی کلیدی محسوب می شود. بدون افرادی که نمی دانند سازمان چگونه به مشتریان خدمت کند، هیچ سازمانی نمی تواند عملیاتش را ادامه دهد.
به کارگیری سرمایه فکری و مدیریت دانش برای جانشین پروری مهم است. جانشین پروری و مدیریت، ابزار مدیریت دانش و وسیله ای برای اطمینان یافتن از این است که سرمایه فکری به درستی به خدمت گرفته شده، نگهداری، ترویج و محافظت می شود. (Rothwell, 2005, 46-7).
عامل ۵: اهمیت ارزش ها و شایستگی ها: افراد در سازمان ها انتظارات زیادی از رهبران خود دارند. این انتظارات غیر محتمل است که در آینده کاهش یابد. ارزش ها و شایستگی ها به عنوان عامل موفقیت سازمان می باشد. در سازمان های ژاپنی و چینی و در نیز در بسیاری ازتجارت ها، ارزش ها به عنوان یک موضوع کلیدی در اهمیت وضع سازمانی پدیدار شده است. بسیاری از سازمانهای چند ملیتی، برای نشان دادن تفاوت فرهنگی با استقرار ارزشهای پر افتخار مرکزی تحت یک چتر شرکتی تلاش کردهاند. شایستگیها، هنگامی که تعاریف متفاوتی داریم، به عنوان کلیدی برای تصمیمگیری مدیریت، فعالیت های منابع انسانی، و برنامه های جانشین پروری پدیدار شد. ارزش ها یک بعد اخلاقی برای مسیر رهبری هستند که در آن کار انجام می شود. شایستگی ها می توانند ویژگی های میان افراد با عملکرد بالا و افراد با عملکرد متوسط یا زیر متوسط را از هم متمایز کنند. استفاده از مدل های شایستگی، ویژگی های میان برنامه های جانشین پروری سنتی و جدید را از هم متمایز می سازد. هنگامی که کار پویاتر شده و از بسته های سنتی برگرفته ازنمودارهای سازمانی مجزا می شود، باید در مسیری برای تشریح این باشیم که چه عملکردی انتظار می رود. مدل هایی شایستگیمزیت ایجاد این انعطاف پذیری را دارند. (Rothwell,2005,47).
عامل ۶: نرم افزار بیشتر برای حمایت جانشینی:
در اینجا نرم افزارهای زیادی برای حمایت از جانشینی وجود دارد که تحت عناوین مدیریت استعداد، توسعه استعداد یا نرم افزار سرمایه انسانی می باشند. که هم یک نعمت و هم یک مصیبت می باشند. یک نعمت است زیرا هنگامی که به خوبی تنظیم و به کار گرفته شوند، نرم افزار به افراد و گروه ها اجازه می دهد که برای مشارکت، به طور جغرافیایی پراکنده باشند. نرم افزار می تواند تصمیم گیری برای شناسایی شایستگی، روشن ساختن ارزش ها، ارزیابی ۳۶۰ درجه، برنامه ریزی توسعه فردی، شناسایی منابع توسعه ای برای کمک به ساخت شایستگی، دنبال کردن پیشرفت های فردی و حتی سنجش پیشرفت فردی و حمایت ایجاد شده از طریق سرپرستان ضروری را تسهیل سازد اما یک مصیبت است زیرا برخی افراد اعتقاد دارند، هنگامی که آنها یک راه حل تکنولوژی را می خرند، آنها همچنین راه حل های مشکلات جانشینی خود را نیزمی خرند. آنها فکر می کنند که نرم افزار مدل های آماده شایستگی، ارزیابی ۳۶۰ درجه، طرح های توسعه فردی و شیوه های توسعه ای را به آنها خواهد داد. تکنولوژی مانند یک لیوان خالی است. شاغلان منابع انسانی و مدیران ارشد نمی توانند از مسئولیت پرکردن لیوان را با شایستگی های خاص فرهنگ شرکت، تهیه زمان واقعی نظارت و مربی گری و… اجتناب کنند. در واقع تکنولوژی می تواند کارها را آسان سازد، اما نمی تواند آنها را رفع کند.
عامل ۷: افزایش عمل گرایی هیأت مدیره:
هیأت مدیره شروع به ایفای نقش فعال تری در جانشین پروری کرده است. یک اثر کلیدی این امر افزایش پاسخگویی هیأت مدیره در فعالیت های تجاری می باشد. یافتن جانشینان واجد شرایط برای مدیریت ارشد موضوع مهمی است که هیأت مدیره شرکت باید همواره آن را خاطر نشان سازد. (Rothwell, 2005, 47-8).
عامل ۸: افزایش آگاهی از تشابهات و اختلافات در مسائل جهانی جانشینی:
سناریوی بسیار متداول این است که مؤسسه مادر شرکت های بزرگ در اروپا، ایالات متحده، یا ژاپن راهبردهای جانشین پروری را برقرار کرده و سپس خودشان را در جهان به چرخش در می آورند. فراموش می کنند که جهان یک مکان بزرگ بوده و اختلاف فرهنگی ملی نقش مؤثری در فعالیت های جانشین پرورشی ایفا می کند. (Rothwell, 2005,48-49)
عامل۹: افزایش آگاهی از تشابهات و اختلافات برنامه های جانشینی در حوزه های خاص:
دولتی، غیر انتفاعی، آموزش و پرورش، کسب و کارهای کوچک و کسب و کار خانوادگی: با وجود شباهت های زیاد در برنامه های مؤثر جانشین پروری میان بخش های تجاری، دولت و غیر انتفاع، تفاوت های مهمی وجود دارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:06:00 ق.ظ ]




۲-۱-۶-۲ملت
ملت به گروهی از انسانهای دارای فرهنگ، ریشه نژادی مشترک و زبان واحد اطلاق می گردد که دارای حکومتی واحد هستند یا قصدی برای خلق چنین حکومتی دارند.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

تعریف دیگری ملت به گروهی از مردم گفته می شود که به دلایلی خود را متعلق به یکدیگر و وابسته به هم می دانند این دلایل ممکن است ملموس و عینی باشد ماننند زبان و فرهنگ ، دین ، آداب و رسوم اجتماعی ، سرزمین مشترک ، تاریخ مشترک و عامل نژادی و یا مانند جهان بینی مشترک ، غیر ملموس و ذهنی باشد.(میر حیدر، ۱۳۸۵: ۱۲۴)
۳-۱-۶-۲حکومت
مردمی که در یک سرزمین زندگی می‌کنند به نوعی نظام اداری نیازمندند تا بتوانند نقشهای مورد نظر خود را ایفا کنند. هیچ دولتی بدون سازمان سیاسی نمی‌تواند موجودیت پیدا کند.( (www.ngdir.ir
۴-۱-۶-۲حاکمیت
مهمترین وجه تمایز دولت از سایر واحدهای سیاسی حاکمیت است. حاکمیت در مفهوم خارجی آن به قدرت مطلقه دولت و این که هیچ دولت و این که هیچ قدرتی را برتر نمی‌شناسد اشاره دارد به بیان دیگر، استقلال و آزاد بودن از نظارت مستقیم یک قدرت خارجی، ذاتی دولت است.
حاکمیت قدرت ناشی از آزادی و استقلال یک دولت مستقل است. دولت های مستقل می توانند با اعمال حق حاکمیت ، روابط خارجی و امور داخلی خود را بر وفق تمایلات خود تنظیم نمایند. همچنین به معنای قدرت عالیه تصمیم گیری و اجرای تصمیمات در اختیار دولت است و هیچ نهاد اجتماعی دیگری از آن برخوردار نیست. .( روشن و فرهادیان ، ۱۳۸۵: ۸۷)
۷-۲مفاهیم پایدار در جغرافیای سیاسی
همانطور که بیان شدکشور موضوع اصلی بحث در جغرافیای سیاسی است و مبحث محوری در آن شمرده می شود.در اینجا،برای دسترسی آسان به مفاهیم جغرافیایی-سیاسی در اصطلاحات “سرزمین یا بوم""مرز"و"ناحیه” “شهر” هر یک به طور جداگانه بررسی میشود.(مجتهدزاده:۳۰:۱۳۸۶)
۱-۷-۲بوم“
”بوم“ واژه‌اى است کهن در زبان فارسى که از یک‌سو با مفهوم ”میهن“ برابر است و از سوى دیگر با مفهوم اروپائى ”سرزمین“ نزدیکى پیدا مى‌کند. اگرچه واژه ‌”بوم“ در فرهنگ جغرافیائى سیاسى فارسى‌ زبان کنونى مورد بررسى نیست و جائى در مباحث علمى ندارد، مى‌تواند همراه با مفهوم ”مرز“ وارد این فرهنگ شود و جایگزینى پویا در فارسى براى واژه territory باشد؛ آنگونه که در فرهنگ جغرافیاى سیاسى باختر زمین آمده است.
به هرحال، ما در اینجا با مفهوم ”سرزمین“ سر و کار داریم آنگونه که مفهوم ”territory“ در فرهنگ جغرافیاى سیاسى اروپائى مورد بحث است. سرزمین را مى‌توان چهره افقى یا فیزیکى کشور تعریف کرد؛ مفهومى جغرافیائى که با توجه به مفهوم حکومت، جنبه‌اى سیاسى پیدا مى‌کند و با توجه به آن مفهوم و مفهوم ”ملت“ پدیده سیاسى - جغرافیائى ”کشور“ را واقعیت مى‌بخشد. از میان جغرافیدانان سیاسى باختر زمین، پرفسور ژان ایونا گاتمن توانسته است کارآترین و رساترین تعریف را، تا این تاریخ، از سرزمین یا ”بوم“ در رابطه با ”حاکمیت“ حکومت ارائه دهد. وى در مقاله‌‌اى تحت عنوان ”گذران تکاملى مفهوم سرزمین“ در حالى‌که بر این نکته تائید دارد که مفهوم سرزمین در روزگاران ما همچنان دستخوش دگرگونى بنیادین و پر اهمیتى است مى‌گوید۱:سرزمین هم مفهومى سیاسى است و هم جغرافیائی، چراکه چهره جغرافیائى زمین هم جلوه‌گاه جدائى‌هاى سیاسى است و هم از راه جریانى سیاسى سازمان مى‌یابد.( .(www.aftabir.com
۱-۷-۲مرز
در رابطه با تعریف مرز و سرحد، طبقه بندی انواع مرزها و کارکردهای مرز و سایر مباحث مرتبط با مرز، تلاش هایی از سوی جغرافیدانان سیاسی و برخی دیگر از کارشناسان رشته های مرتبط صورت گرفته است؛ از جمله می توان به فعالیت هایی که توسط دانشمندانی مانند هارتشورن، هولدیچ، جونز و کریستف اشاره کرد که به تعریف اصطلاحات مرز، سرحد و طبقه بندی انواع مرز پرداخته اند (زرقانی،۱۷:۱۳۸۶). برخی از تعاریف اشاره شده ی مرز، از سوی دانشمندان مختلف عبارت است از: خط جدا کننده ی یک واحد از واحد دیگر را مرز گویند. خطوط مرزی، خطوط اعتباری و قراردادی هستند که به مننظور تحدید یک واحد بر روی زمین مشخص می شوند(میرحیدر،۱۶۱:۱۳۸۶). مرزهای فضاهای انسانی توسط فعالیت های اجتماعی تعریف می شوند و بسته به نوع ماهیت فعالیت اجتماعی از انواع دقیق تا انواع نامشخص تغییر می نمایند(میرحیدر،۷:۱۳۸۶).مرز حد فاصل دو کشور یا منطقه ای که صلاحیت سرزمینی بر روی آن پایان می یابد (آقابخشی،افشاری راد،۵۷:۱۳۷۹) . خط پیرامونی که بخش پایانی گستره ی فعالیت یک ملت را مشخص می سازد و جنبه ای سیاسی پیدا می کند که مرز خوانده می شود (مجتهدزاده،۴:۱۳۸۶). ریچارد مویر می گوید: “مرزها تا حدودی مانند چیزی خطی توصیف شده اند. در حقیقت مرزها در جایی به وجود می آیند که فصل مشترک های عمودی میان حاکمیت های کشوری از سطح زمین می گذرد . و همچنین پیتر تیلور می گوید: مرز مفهومی از درون به بیرون است و خط مشخصی است که جدایی را نشان می دهد. (زرقانی،۱۸:۱۳۸۶).
۳-۷-۲ناحیه
ناحیه به جایی گفته می شود که از وحدت و تجانس ویژه ای برخوردار بوده و این وحدت ممکن است طبیعی باشد و یا توسط انسان ایجاد گردد «گریفت تیلر»(شکوئی، ۱۳۸۲: ۵۸).جغرافیای ناحیه ای تفاوتها و شباهتهای میان دو بخش از محیط انسانی را مورد مطالعه قرار می دهد و در تکاپوی یافتن پاسخی به دلایل این گونه تفاوتها از راه مطالعه مجموعه عواملی است که آن ناحیه را از دیگر نواحی متمایز می سازد. در این مطالعات بررسی اوضاع و شرایط محیطی ناحیه بسیار کوچکی چون یک روستای کوچک یا یک شهر می تواند مورد توجه قرار گیرد که چنین مطالعه ای را میکروجیوگرافی گویند. مطالعه نواحی گسترده، مانند منطقه خلیج فارس، جنبه ماکرودیویژن به خود می گیرد. جغرافیدانان ناحیه ای مطالعه بخشهای درونی ماکرودیویژنها را براساس مطالعه ویژگیهای فرهنگی کوچک درونی آنها پیگیری می کنند. این مطالعات ممکن است شامل تقسیم یک ماکرودیویژن به چند ناحیه برخوردار از ویژگیهای فرهنگی جدا از هم باشد؛ برای مثال عواملی چون زبان، کشاورزی، چهره جغرافیایی زمین مورد نظر یا شیوه خاص زندگی اقتصادی ساکنان آن یا آمیخته ای از همه این موارد برای تشخیص تفاوت میان هر یک از این نواحی یا نواحی دیگر، موضوع مورد مطالعه خواهند بود.یک ناحیه در جغرافیا، هنگامی قابل تشخیص است و از یک شخصیت یکپارچه و متمایز از دیگر نواحی جغرافیایی برخوردار است که عوامل پیوند دهنده اجزاء آن به خوبی آشکار و قابل شناسایی باشد. این عوامل پیوند دهنده ممکن است عوامل جغرافیایی یا فیزیکی باشد، مانند واقع شدن در محیط جغرافیایی ویژه ای که از محیطهای دیگر جدا و متمایز باشد یا واقع شدن در محیط اقتصادی ویژه ای که ساکنانش را به دلیل مشغله خاصی یکپارچه سازد، یا اینکه ممکن است عوامل فرهنگی و معنوی باشد که محیط جغرافیایی- سیاسی ویژه ای را پدید آورد. در مورد نخست، معمولا این گونه ناحیه ها به گونه استان، شهرستان، بخش و برزن تقسیم می شود و جغرافیای سیاسی کشور را شکل می دهد. در مورد دوم، معمولا این گونه ناحیه ها به گونه حوزه های انتخاباتی جدا از هم درمی آید و جغرافیای انتخاباتی کشور را واقعیت می بخشد. حدود نواحی جغرافیایی- سیاسی درون کشوری اغلب از ترسیم روی نقشه های تقسیمات کشوری فراتر نمی رود و به نسبت گستره شخصیت ناحیه ای ساکنان به گونه «شهر» یا «روستا» خودنمایی دارد یا به گونه تقسیمات کشوری : «استان»، «شهرستان»، «شهر»، «بخش»، «برزن» یا واحدهای کوچک تر تعیین و روی نقشه ترسیم می شود. گاه حدود این نواحی کاملا ذهنی است و چون از سوی حکومت به رسمیت شناخته نمی شود، روی نقشه جغرافیایی نیز ترسیم نمی گردد.
بدین ترتیب، ناحیه در جغرافیا ممکن است به کوچکی یک «محله» باشد یا به بزرگی یک «منطقه»، بی آنکه اندازه یا گستره جغرافیایی در پویایی سیاسی آن اثری داشته باشد(مجتهد زاده، ۱۳۸۶: ۵۷).ناحیه بندی سرزمینی ریشه و سابقه در تمدن های کهنی مثل یونان باستان، روم و ایران باستان دارد. در بیشتر کشورهای دنیا به دلیل تفویض برخی از وظایف اداری – سیاسی حکومت ها در سطح کشورها از طرف مسئولین سیاسی به مردم و نیز تمایل ساکنان نواحی مختلف یک سرزمین برای دخالت و همکاری در امور مربوط به خود در سطح کشور موضوع ناحیه بندی سیاسی از اهمیت ویژه ای برخوردار است(احمدی پور و دیگران، ۱۳۸۹: ۴۶).
فرهنگ و عامل انسانی اساس شکل گیری ناحیه در جغرافیا هستند. از این رو، در دولت های قدیمی، نواحی فرهنگی، ناهمسانی زبانی، مذهبی و نژادی وجود دارد. وجود چنین نواحی فرهنگی در این دولت و حتی دولت های جدیدتر موضوعی شایع و متداول است. به هنگام سقوط دیگر سازمان های سیاسی، فضای مرزهای دولت در پیرامون مرکز یا مراکز ناحیه ای قدرت رشد کردند و گسترش یافتند. در جریان این تحول مرز دولت با موزاییک سخت سازه های قومی متفاوت همپوشی یافت که پیامد آن تشکیل دولت های چند قومیتی و چند ناحیه ای بوده است. برای نمونه کشور روسیه با وجود فروپاشی شوروی هم اکنون دارای ۳۸ اقلیت ملی، ۱۶ جمهوری خودمختار، ۵ منطقه خود مختار و ۱۰ ناحیه خود مختار است(غروی، ۱۳۷۳: ۱۱۷).
۳-۷-۲شهر
شهر محلی است با حدود قانونی که در محدوده جغرافیایی بخش واقع شده و از نظر بافت - اجتماعی ، اشتغال و سایر عوامل دارای سیمائی با ویژگیهای خاص خود بوده بطوری که اکثریت ساکنان دائمی آن در مشاغل کسب ، تجارت ، صنعت ، کشاورزی ، خدمات و فعالیتهای اداری اشتغال داشته و در زمینه خدمات شهری از خود کفائی نسبی برخوردار و کانون مبادلات اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی و سیاسی حوزه جذب و نفوذ پیرامون خود بوده و حداقل دارای ده هزار نفر جمعیت باشد.(کرمزادگان،۵۷:۱۳۹۰)
۸-۲مفهوم سازماندهی سیاسی فضای جغرافیایی
مفهوم توامان دیگری که با موضو ع جغرافیای سیاسی در ارتباط است و در واقع از مهمترین موضوعات درجغرافیای سیاسی مفهوم سازماندهی سیاسی فضا است.نواحی سیاسی از ارکان سازماندهی سیاسی فضا محسوب شده که از یکسو تعیین مرز و از سوی دیگر تعیین مرکزیت دو موضوع مهم تقسیم بندی فضا است و به عبارت دیگر مرکزیت ، مجاورت و مرزهای واحد اداری – سیاسی سه مولفه اصلی در تقسیم بندی سیاسی فضا(تقسیمات کشوری) بشمار می آید.(عاملی، ۱۳۸۲:۲) بدین جهت دولتها نسبت به تقسیم فضای سرزمین خود جدیت خاصی دارند. البته سطح اختیارات و قدرت تصمیم گیری و کارکرد سیاسی واحدهای تقسیماتی درون کشوری تا حد زیادی تابع نوع دولت و سیستم سیاسی سطح ملی می باشد بعبارتی دولت اعم از اینکه بسیط ، فدرال و یا ناحیه ای باشد نوع سازماندهی سیاسی فضا متفاوتی خواهد داشت (هوشیار، ۱۳۷۹:۱۱)
سازماندهی سیاسی فضا اگر مهمترین موضوع دولتهای مدرن نباشد بدون تردید یکی از حساس‌ترین و مهمترین موضوعات آنها می‌باشدکه عوامل سیاسی ، اجتماعی، تاریخ و فرهنگ یک جامعه را به کمک می طلبد. سازماندهی سیاسی فضا تقسیم بندی یک پهنه سرزمینی براساس عوامل و محدوده های همگن اجتماعی، محیطی ، اقتصادی ، سیاسی و اداری به منظور اداره و مدیریت بهینه سرزمین و بهره برداری مطلوب و منطقی از منابع در راستای برقراری توسعه پایدار و به منظور ایفای نقش سیاسی می‌باشد.
انتخاب یک نظام تقسیمات کشوری متشکل از زیر مجموعه ها و تقسیم کارکرد های اداری مربوط به آن چیزی نیست که به سادگی به مصلحت اداری مربوط شود. آنچه که در اینجا اهمیت دارد پیوند های عاطفی و سیاسی میان مردم و مکان است. (مویر ، ۱۳۷۹:۲۵۱) به واقع می توان گفت که سازماندهی سیاسی فضا تقسیم بندی سطح یک سرزمین به واحدهای متمایز سیاسی بر اساس معیارها و ملاکهای معین می باشد که فضای درون کشوری به تقسیم پهنه سرزمین ملی مبتنی بر ملاکهای معین می‌پردازد. این موضوع از مسائل مهمی است که یک کشور در حال رشد باید برای انجام برنامه‌ریزی‌های اقتصادی ، اجتماعی و اداره بهتر سرزمین و بهره برداری بیشتر به آن توجه کند و تا زمانیکه سازماندهی صحیح و مناسبی نداشته باشیم بازده هرگونه برنامه ریزی در سطح ملی ، منطقه‌ای و محلی ناچیز و احتمالا مغشوش خواهد بود. کارکردهای سیاسی و غیر سیاسی نواحی سیاسی ایجاب می‌کند که به منظور بهینه سازی و ارتقا سطح کارکردهای آن در چهارچوب کلیت دولت ملی سازمان و ساختار مناسب نواحی سیاسی ترتیب داده شود تا این واحدها بصورت مجموعه‌ای هماهنگ در جهت اهداف محلی و ملی دولت و نظام سیاسی به وظایف خود عمل کند .
سازماندهی سیاسی فضا با وجود تاثیر پذیری از نوع رژیم سیاسی ، شکل حکومت و مناسبات درونی قدرت در جامعه و دولت مقوله‌ای فنی و پیچیده است که جمعیت و پراکنش جغرافیایی آن ، مساحت کشور و تنوع فضایی آن ، ثروت اقتصادی و میزان تعادل و توازن منطقه‌ای آن و تهدیدها و جهت های درونی و بیرونی آن در شمار زیرساختهای آن بوده و هست.
در سازماندهی سیاسی فضا آنچه در گذشته مورد نظر بوده تکیه بر شاخصهای طبیعی ثابت و شاخصهای فرهنگی عمومی (زبان ، مذهب ، نژاد و قومیت ) نسبتا ثابت بوده است اما امروزه در سازماندهی سیاسی فضا با ترکیب شاخص های مختلف سعی می‌شود نواحی از همگنی نسبی طبیعی و انسانی برخوردار باشند (احمدی پور،۱۳۹۰:۷۳ - ۶۹)
به عبارتی مردم ساکن در محدوده یک کشور ، قلمرو نظام سیاسی و حکومت آن سرزمین را تشکیل می دهند در درون واحدهای سیاسی در سطح کشور مستقل به منظور تسهیل در اداره امور و ایجاد حداکثر کارایی در خدمت رسانی و با توجه به ضروریات سیاسی ، تاریخی ، فرهنگی و وابستگی های عاطفی منطقه ای تقسیماتی صورت می گیرد که به نام تقسیمات اداری – سیاسی کشوری خوانده می شود. دولت ها به دلیل اهمیت سازماندهی سیاسی فضا در توسعه کشورهای خود نسبت به تقسیم فضای درونی سرزمین خود به شکل مناسب و بهینه جدیت خاصی دارند. معمولا این تقسیم بندی مبتنی بر نزدیکی های قومی ، نژادی ، مذهبی ، تاریخی ، اوضاع طبیعی و غیره می باشد. تقسیمات اداری بسته به شرایط اجتماعی ، فرهنگی و نوع حکومت هر کشور ، با اسامی و اختیارات متفاوت تعیین می شود. حال آنکه هر یک از واحد های بدست آمده از تقسیم کل کشور می تواند از درجه سیاسی خاصی برخوردار باشد(استان ، شهرستان، بخش و دهستان) حتی ممکن است دو یا سه واحد طبیعی تشکیل یک واحد سیاسی بدهند و بر عکس.(احمدی پور، ۱۳۸۸ : ۴)
در ارتباط به مولفه ها و عوامل مرتبط با سازماندهی سیاسی فضا موضوع حاکمیت ، کشور ، سرزمین، ملت ، دولت ،استان ، شهرستان ، بخش ، شهر ، دهستان و روستا قابل شناسایی بوده که درقالب شکل زیرنشان داده شده است.
شکل۱-۲:مولفه ها و عوامل مرتبط با سازماندهی سیاسی فضا
ترسیم:نگارنده
۹-۲نقش عوامل جغرافیایی در روابط بین‏الملل
تأثیر عوامل جغرافیایی و اقلیمی بر رفتارهای سیاسی، گرایشی است قدیمی که ریشه در تاریخ بشر دارد؛ مثلاً، به اعتقاد ارسطو، مردم و محیط آن‏ها جدایی‏ناپذیرند و مردم همواره از شرایط جغرافیایی تأثیر می‏پذیرفته‏اند. ژان بُدن می‏گفت: شرایط جغرافیایی بر روحیات ملّی و سیاست خارجی کشورها تأثیر می‏گذارد. اما این گرایش از دهه ۱۹۶۰ م. با تأکید بیش‏تر بر نقش عوامل جغرافیایی بر رفتارهای سیاسی مجددا با قوّت و قدرت ظهور پیدا کرد و هم‏اکنون در روابط بین‏الملل (در حوزه نظری و عملی)، عواملی مانند جغرافیا، توزیع منابع، توسعه و فن‏آوری از اهمیت و نقش فوق‏العاده‏ای برخوردار است، به نحوی که بدون توجه به آن‏ها شناسایی کامل محیط بین‏المللی ممکن نیست. از اواخر قرن ۱۹، تأثیر رشد جمعیت بر کمبود منابع، نقش کمبود منابع در منازعات آینده، و جغرافیا و تأثیر فن‏آوری بر منابع و جغرافیا، محور نوشته‏ها در این زمینه بوده که عمدتا دو گروه «آرمان‏گرایان» و «واقع‏گرایان» در روابط بین‏الملل، انسان را در ارتباط با عوامل جغرافیایی و زیست محیطی ـ به مفهوم وسیع آن ـ به گونه‏ای که فرهنگ انسانی و ویژگی‏های آن را شامل است، مورد توجه قرار داده ‏اند(دوئرتی،۱۳۷۲ :۱۰۶).
۱۰-۲جغرافیا و ژئوپلیتیک
مفهوم ژئوپلیتیک بیانگر حیطه‌ای از بررسی جغرافیایی است که عامل فضا را در شناخت چگونگی شکل‌گیری روابط بین‌الملل مهم تلقی می‌کند. کاربرد فعلی این واژه نباید با واژه ژئوپلیتیک آلمان که شکل خاصی از جبر محیطی بود که برای مشروعیت دادن به اعمال دولت به کار رفت اشتباه گردد. واژه اخیر ابتدا در سال ۱۹۱۶ به وسیله ردولف کیلن دانشمند علوم سیاسی سوئدی به کار رفت و سپس توسط کارل هاوس هوفر جغرافی‌دان آلمانی که طرفدار بخشی از افکار فردریک راتزل بود مورد استفاده قرار گرفت و راتزل تحت تأثیر مفهوم هگلی دولت یعنی وجود یک روح واحد در جامعه قرار گرفته با جمع آن با افکار دیگر، دولت را ارگانیزمی می‌دانست که افراد تابع آنند و نیاز جدی به فضای حیاتی و توسعه سرزمینی دارد. این افکار توسط رهبران حزب نازی به ویژه رودلف هس در طرح‌های گسترش سرزمینی مورد بهره‌برداری قرار گرفت. سوءاستفاده از این ایده‌ها در اهداف سیاسی، به دانش ژئوپلیتیک ضربه زد و باعث شد نسبت به هرامری که شباهتی با آن داشته باشد حساسیت ایجاد شود.(عزتی،۶:۱۳۸۲)
در عین حال، همان‌طور که پیت در سال ۱۹۸۹ نوشت اصطلاح ژئوپلتیک که پس از جنگ دوم با بدنامی رها شده بود، در اواخر دهه ۱۹۷۰ و دهه ۱۹۸۰ احیا شد.) مویر،۳۶۸:۱۳۷۹) و تعدادی از دانشمندان به بیان و شرح آن پرداختند.
یکی از نویسندگان دو مفهوم جغرافیای سیاسی و ژئوپلتیک را به این صورت تعریف کرده است: “جغرافیای سیاسی اثر تصمیم‌گیری‌های سیاسی انسان را روی چهره و اشکال جغرافیایی مربوط به محیط انسانی هم چون حکومت، مرز، مهاجرت، ارتباطات، توزیع، نقل و انتقال و غیره مطالعه می‌کند، در حالی که ژئوپلتیک به مطالعه اثر عوامل جغرافیایی روی سیاست‌های دگرگون شونده جهانی می‌پردازد"(مجتهدزاده،۶۲:۱۳۸۶ (اما دقیق‌تر آن است که بگوییم جغرافیای سیاسی با رابطه متقابل جغرافیا و سیاست سر و کار دارد.و به این‌ترتیب، مفهوم ژئوپلتیک که به نقش عمده عامل فضا در شکل‌گیری روابط بین‌الملل معتقد است، جزئی از دانش و علم جغرافیای سیاسی محسوب می‌شود.
در این رابطه سائول.بی.کوهن در کتابش “جغرافیا و سیاست در جهان تقسیم شده” همین مفهوم را بیان داشته و عصاره ژئوپلتیک را مطالعه روابطی می‌داند که میان سیاست بین‌المللی، قدرت و مشخصات جغرافیایی برقرار می‌شود(عزتی،۶:۱۳۸۲)
در دهه‌ های پایانی قرن ۲۰ دوباره ژئوپلتیک احیا و برداشت‌های مختلفی همراه با پژوهش‌های بی‌شمار تجربی برای بیان نظم ژئوپلتیک جهانی به صحنه آمد که از آن میان سه مورد می‌توان برجسته شود:
۱٫ دیدگاه روابط مبتنی بر قدرت که به ویژگی سلسله مراتبی دولت‌ها در درون نظم جهانی تأکید می‌کند. متغیر اصلی در اینجا توان یک کشور در تأثیر یا تغییر رفتار دیگران در مسیر مورد تقاضای خود است. دانشمندان علوم سیاسی از دیرباز این روابط مبتنی بر قدرت را با واژه موازنه جهانی و فرموله کردن روابط بین‌المللی پس از جنگ دوم جهانی در مدل‌های دو قطبی (پایان دهه ۱۹۴۰ و دهه ۱۹۵۰)، دو قطبی سست (پایان دهه ۱۹۵۰ و دهه ۱۹۶۰) و چند قطبی (دهه‌ های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰) مورد توجه قرار داده‌اند، کوهن با مشاهده ظهور سه قدرت جدید جهانی یعنی ژاپن، چین و اروپای غربی و ظهور تعدادی قدرت منطقه‌ای، در سال ۱۹۸۲ نوشت که جهان به سوی یک سیستم سلسله مراتبی در حال حرکت است. کوهن مناطقی مانند آسیای جنوب شرقی و خاور میانه را به دلیل اهمیت ژئواستراتژیک جهانی آنها و گرفتار آمدن میان دو حوزه نفوذ دو ابرقدرت و ویژگی‌های فرهنگی و منطقه‌ای‌شان بی‌ثبات تصویر می‌کرد و به آنها نام کمربندهای شکننده می‌داد. به نظر او هر گاه یکی از رقبا در منطقه‌ای از رقیب عقب می‌افتاد برای اعمال نفوذ در منطقه‌ای دیگر از جهان دست به کار می‌شد.
کوهن در ۱۹۹۰ به نقش قدرت‌های درجه دوم که آنها را کشورهای دروازه‌ای می‌خواند معتقد شد. به نظر او دو عرصه در بالاترین سطح ژئواستراتژیک وجود دارد. یکی عرصه دریایی یعنی اروپای غربی، آفریقا و قاره آمریکا و دیگری عرصه قاره‌ای یعنی اتحاد شوروی و چین. اکثر قدرت‌های درجه دوم فوق در درون این عرصه‌ها محصور هستند، اما سه منطقه هم در خارج آنها هست یعنی جنوب آسیا و کمربند شکننده‌ خاورمیانه که عرصه رقابت‌اند و منطقه دروازه‌ای و نوظهور اروپای مرکزی و شرقی که منطقه‌ای حائل بوده و می‌تواند تماس و تعامل میان دو عرصه را تسهیل کند. او در راستای منافع ملی آمریکا چیزی می‌نوشت و امید می‌داد که فروپاشی اتحاد شوروی به ترسیم نقشه‌ای جدید و با ثبات‌تر از جهان خواهد انجامید.
۲٫ دیدگاه دوم بر توسعه قدرت بر مبنای ایدئولوژی دولت استوار است. به عنوان مثال، آمریکا با بیان رسالت قاره ای خود برای توسعه دموکراسی نفوذش را در قرن ۱۹ در قاره آمریکا گسترش داد. این کشور در قرن ۲۰ نیز با بیان رسالت خود در مبارزه با کمونیزم قدرت جهانی خود را افزایش داد. روسیه تزاری نیز با بیان رسالت خود در تنظیم جامعه آینده بشری، به توسعه اراضی یا مداخله در جهان سوسیالیست می‌پرداخت.
۳٫ دیدگاه اقتصاد سیاسی، که روی اینکه چه کسی، چه چیزی، کجا و چگونه به دست می‌آورد تأکید می‌کند. در اینجا فرض اکید بر این است که برای درک خوب و کامل ژئوپلتیک باید دینامیک‌های اقتصاد جهانی را در نظر گرفت. امانوئل والرشتاین در ۱۹۸۴ با ملاحظه رابطه میان روندهای تجمع ثروت، رقابت بر سر منابع و سیاست خارجی به عنوان بخشی از سیستم جهانی منفرد به هم وابسته که در آن کاپیتالیزم شکل دهی ویژگی‌ها و نظم سلسله مراتبی دولت‌ها را دیکته می‌کند به این فرض کمک کرده است. چنین سیستم جهانی، آمریکا را به سوی ایفای یک نقش مرکزی ژئواستراتژیک و اقتصادی برده است. در این تحلیل، در تعیین روابط بین دولت‌ها، نیروهای اقتصادی تعیین کننده‌اند و به روندهای سیاسی و فرهنگی نقشی عمده تعلق نمی‌گیرد.(مویر،۲۸۰:۱۳۷۹)
جدا از این سه دیدگاه، با فروپاشی اتحاد شوروی و سپس به قدرت رسیدن نو محافظه‌کاران در آمریکا، این کشور برای سلطه بلامنازع بر مناطق حیاتی جهان در تکاپو افتاده و با مستمسک قرار دادن حملات ۲۰ شهریور (۱۱سپتامبر) در این راستا نبردهایی را تحت عنوان “مبارزه با تروریسم” سازمان داده است.
به طور کلی محتوا، قلمرو و موضوعات مورد بحث در علم جغرافیای سیاسی را می‌توان در چند مورد زیر بیان داشت:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:06:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم