بررسی اثربخشی طرح­واره درمانی بر افسردگی دانشجویان افسرده

هدف‌های خاص

تعیین سهم پیش ­بینی پذیری مؤلفه‌ خشم سرکوب شده در افسردگی دانشجویان افسرده

تعیین سهم پیش ­بینی پذیری مؤلفه‌ طرح­واره های ناسازگار اولیه در افسردگی دانشجویان افسرده

فرضیه های پژوهش

فرضیه اصلی پژوهش

طرح­واره درمانی، باعث بهبود معنادار افسردگی گروه کنترل نسبت به گروه آزمایش می‌گردد.

فرضیه های فرعی پژوهش

مؤلفه‌ طرح­واره­های ناسازگار اولیه، به طور معناداری افسردگی دانشجویان افسرده را پیش ­بینی می­ کند.

مؤلفه‌ خشم سرکوب شده، به طور معناداری افسردگی دانشجویان افسرده را پیش ­بینی می­ کند.

متغیرهای پژوهش و تعریف عملیاتی آنان

تعریف عملیاتی افسردگی

افراد در پرسشنامه افسردگی بک ۲، نمره ای که حاکی از تجربه خفیف تا متوسط افسردگی(نمره ۴ تا ۲۸) است را دریافت کنند. این متغیر در تحقیق به ‌عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شد(بک، ۲۰۰۱).

تعریف عملیاتی خشم سرکوب شده

افرادی که در خرده مقیاس خصومت(HO) و مقیاس مهار افراطی-خصومت(O-H)[1] پرسشنامه MMPI[2] نمره ای که نشان دهنده تجربه سطح بالای احساس خصومت است(نمره بالای ۱۲ برای خصومت و نمره بالای ۲۰ برای مهار افراطی خصومت) را کسب کنند. این متغیر در تحقیق به ‌عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته می­ شود.

تعریف عملیاتی طرح­واره­های ناسازگار اولیه یانگ

افرادی که در پرسشنامه فرم کوتاه طرح­واره یانگ، نمره­هایی در خرده مقیاس­های چندگانه که نشان دهنده انواع طرح­واره­های ناسازگار اولیه هستند میانگین نمره بالاتر از ۵/۲ را کسب کنند. این متغیر در تحقیق به ‌عنوان متغیر مستقل در نظر گرفته می­ شود(یانگ، ۱۹۹۹).

تعریف عملیاتی طرح­واره درمانی

طرح­واره درمانی رویکرد درمانی است که در آن با نشانه گرفته زیرساخت های شناختی – هیجانی اولیه، یعنی طرح­واره های ناسازگار اولیع، سعی در بهبود سلامت روانشناختی بیماران دارد. در این پژوهش بر اساس چارچوب درمانی یانگ اجرا این رویکرد درمانی مورد استفاده قرار گرفت(ضمیمه در پیوست).

فصل دوم: گستره نظری و ادبیات پژوهش

افسردگی

افسردگی مرضی به قدری شایع است که سرماخوردگی روانپزشکی لقب گرفته است (سلیگمن، ۱۹۷۵؛ به نقل از قاسم زاده، ۱۳۸۹). از سویی به دلیل اینکه تقریباً دو سوم بیماران افسرده به خودکشی می­اندیشند و ۱۰ تا ۱۵ درصد آن ها از این طریق به زندگی خود خاتمه می­ دهند، اهمیت توجه به افسردگی به عنوان یکی از اختلالات مهم روان­شناختی آشکار می­ شود (کاپلان و سادوک[۳]، ۲۰۰۷).

۴۵ سال قبل از میلاد، بقراط آن را ملانکولی تعریف ‌کرده‌است. برخی افسردگی را یک واکنش طبیعی در قبال زندگی می­دانند و برخی آن را یک بیماری قلمداد ‌می‌کنند (شمشیری نظام، کافیان تفتی، انصاری، ۱۳۸۳؛ به نقل از فتی، ۱۳۸۲). مفهوم افسردگی طیف وسیعی از احساس نرمال خلق غمگین که هر شخصی ممکن است داشته باشد تا افسردگی شدیدی که تشخیص اختلال را به خود ‌می‌گیرد را شامل می­ شود (ایراکسینن[۴]، ۲۰۰۶؛ به نقل از فتی، ۱۳۸۲). وقتی کسی دچار افسردگی مرضی می­ شود، احساس غمگینی می­ کند و اغلب به گریه می ­افتد. احساس گناه عذابش می­دهد و معتقد می­ شود که در حق دیگران کوتاه می­ کند. بیش از حد معمول تحریک پذیر می­ شود و احساس اضطراب و تنش می­ کند. وقتی افسردگی به شدیدترین سطح خود برسد ممکن است توانایی واکنش هیجانی را از دست بدهد و به اینجا برسد که احساس خوب و بد تفاوتی برایش نداشته باشد. لذت بردن از زندگی و علاقه­مند شدن به انجام کارهای روزمره، برای این عده دشوار می­گردد. اشتغال ذهنیشان این است که حالشان چقدر بد است و با چه مشکلات به ظاهر غیرقابل حلی، روبرو گشته­اند (قاسم زاده، ۱۳۸۹).

افسردگی چنان شایع است که بسیاری از افراد نامی در طول زندگی خود از آن رنج می­بردند. در اوایل قرن نوزدهم فیلیپ پنیل گزارشی جالب از افسردگی به رشته تحریر درآورد که نام امپراطور رم تیبریوس و پادشاه فرانسه(لوئی یازدهم) در آن منعکس گردیده بود. آبراهام لینکن در یکی از حمله های عودکننده افسردگی خود چنین نوشت: «اگر آنچه من احساس می­کنم به طور مساوی توزیع می­شد، هیچ چهره شادی روی زمین وجود نداشت». همچنین وینستون چرچیل درباره جدالهایش با آنچه وی، «سگ های دیوانه افسردگی» نامیده، صحبت ‌کرده‌است. گرچه قرن­ها است که این اختلال توسط دانشمندان مورد توجه دقیق و امعان نظر واقع شده است، ولی هنوز این افراط­های ناتوان کننده خلقی به صورت یک راز باقی مانده است (آزاد، ۱۳۸۷). کاهش انرژی، کاهش میل جنسی، تغییرات روانی– حرکتی، احساس بی­ارزشی و نشخوار فکری از علائم این بیماری است (بهرامی، قادرپور، مرزبان، ۱۳۸۸). در بیمارانی که خلق افسرده دارند از علاوه بر مواردی که گفته شد ما شاهد، احساس گناه، دشوار شدن تمرکز، از دست دادن اشتها و افکار مرگ و خودکشی، تغییر در سطح فعالیت، توانایی‌های شناختی، تکلم و کارکردهای نباتی هستیم. دوره افسردگی اساسی باید لااقل دو هفته طول بکشد و لااقل چهار علامت از فهرستی که به آن اشاره شد را دارا باشد (کاپلان و سادوک، ۲۰۰۷؛ ترجمه رضاعی، ۱۳۸۹).

تعریف افسردگی از منظر راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی

افسردگی عمده که به آن افسردگی اساسی یا افسردگی یک قطبی نیز می‌گویند، شایعترین اختلال افسردگی است. ویژگی اصلی این اختلال، یک دوره زمان حد اقل ۲ هفته ای است که در ضمن آن یا خلق افسرده یا بی علاقگی و یا فقدان احساس لذت تقریباً در همه فعالیت‌ها وجود دارد.

اختلال افسردگی عمده در DSM-V

افسردگی یک وضعیت هیجانی، اندوه مداوم با دامنه ای از دلسردی و غم نسبتا خفیف تا یاس و ناامیدی کاملا شدید است. این حالت ها معمولا همراه با فقدان انگیزه، اختلال در خواب، فقدان اشتها و مشکلاتی در تمرکز و تصمیم گیری می‌باشد(کرسینی[۵]، ۲۰۰۴). بیمارانی که فقط دوره های افسردگی عمده دارند، افراد مبتلا به اختلال افسردگی عمده تشخیص داده می‌شوند، که وجود حداقل یکی از ملاک های خلق افسرده یا از دست دادن علاقه ضروری است. از دست دادن وزن، بی خوابی، تهییج حرکنی، خستگی مفرط در طی روز، احساس بی ارزشی، افکار عود کننده مرگ و نیستی و کاهش قدرت تمرکز و تفکر، از دیگر ملاک های تشخیصی انجمن روانشناسی آمریکا برای این اختلال است(انجمن روانشناسی آمریکا[۶]، ۲۰۱۳).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...