دانلود متن کامل پایان نامه ارشد | ۲-۱-۳ – خودکارآمدی – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
در مدل ادغامی، هدف های تسلطی و عملکردی به دو نوع تقسیم می شود: هدفهای تسلطی-گرایشی، تسلطی- اجتنابی، عملکردی- گرایشی و عملکردی- اجتنابی. هدف های تسلطی- گرایشی از درک شایستگی در تکلیف در دست انجام ناشی میشوند. هدفهای تسلطی – اجتنابی و هدفهای عملکردی- گرایشی از نیاز فرد به پیشرفت سرچشمه می گیرند. هدفهای عملکردی- اجتنابی از ترس از شکست نشأت می گیرند (مرزوقی و همکاران، ۲۰۰۹).
افراد دارای نیاز زیاد به پیشرفت، هدفهای عملکردی- گرایشی را میپذیرند، افرادی که از شکست
می ترسند، هدفهای عملکردی- اجتنابی را میپذیرند و افرادی که انتظار شایستگی زیاد دارند، هدفهای تسلط را میپذیرند (الیوت و چرچ، ۱۹۹۷، پنتریچ و شانک، ۲۰۰۲).
تمایز بین اهداف تسلطی و عملکردی تا اندازه ای با تمایز بین انگیزش درونی و بیرونی موازی است. اهداف تسلطی با بعضی از ویژگی های انگیزش درونی اشتراکاتی دارد و بالعکس اهداف عملکردی از بعضی جهات با جنبههای خاصی از انگیزش بیرونی شباهت دارد. اگر چه باید به این نکته نیز توجه داشت که جهت گیری هدف در مقایسه با سازههای انگیزش درونی و بیرونی بیشتر روی هدفهای شناختی خاص تمرکز دارد که عمدتاً موقعیتی و وابسته به بافت هستند در حالی که این سازهها (انگیزش درونی و بیرونی) بیشتر خصیصه ای هستند و رویکردی ارگانیکی (و نه بافتی) را مطرح میکنند (پنتریچ و شانک، ۲۰۰۲).
جهت گیری تسلطی غالبا در اصطلاحاتی از قبیل تمرکز بر یادگیری، چیرگی بر تکلیف مطابق با شاخص های خود تعیینی یا اصلاح خود، افزایش مهارتهای جدید، بهبود یا ارتقاء شایستگی، سعی در انجام پدیدههای چالش برانگیز و تلاش برای رسیدن به ادراک یا بینش تعریف می شود (ایمز، ۱۹۹۲؛ دوویک و لگت، ۱۹۸۸؛ ماهر و مایدلی، ۱۹۹۱؛ مایدلی و همکاران، ۱۹۹۸؛ نیکولز، ۱۹۸۴؛ هارتر، ۱۹۸۱ به نقل از چرچ و همکاران، ۲۰۰۱).
درجهت گیری عملکردی در مقایسه با جهت گیری تسلطی محور تأکید روی اثبات شایستگی یا توانایی در مقایسه با دیگران دارد و اینکه توانایی فرد نسبت به دیگران چگونه مورد قضاوت قرار خواهد گرفت. برای نمونه تلاش برای فراتر رفتن از استانداردهای معمول، کوشش در جهت بهتر از دیگران شدن، استفاده از شاخص های مقایسه اجتماعی، تلاش برای بهتر شدن در گروه یا کلاس در یک تکلیف، اجتناب از پایین ارزیابی شدن توانایی ها یا احمق به نظر رسیدن و در جستجوی داشتن عملکرد بالا از نگاه دیگران بودن میباشد (پنتریچ و شانک، ۲۰۰۲). در جهت گیری عملکردی برتری بر دیگران احساس شایستگی به وجود می آورد و شکست در این جهت گیری تهدید کننده است و دلیلی بر عدم کفایت فرد محسوب می شود (بوفارد، بوردیو، وزیو، لاروچ،[۴۷] ۱۹۹۸). در صورتی که در جهت گیری تسلطی شکست نیز عامل تحریک برای فعالیت بیشتر میباشد (والترز، یو و پنتریچ، ۱۹۹۶).
۲-۱-۳ – خودکارآمدی
یکی از نظریه های مهم روانشناسی که هم جنبه رفتاری دارد و هم جنبه شناختی، نظریه شناختی اجتماعی است که توسط آلبرت بندورا (۱۹۷۷) مطرح شده است. روانشناسان رفتار گرا بیشتر به محرکهای بیرون از فرد به عنوان عوامل کنترل کننده رفتار تأکید میکردند. در مقابل روانشناسان شناختی برای فرایندهای شناختی اهمیت قایل میشوند. نظریه شناختی اجتماعی هم عوامل بیرون از انسان و هم عوامل شناختی درون انسان را در کنترل رفتار مؤثر میداند. نظریه یادگیری اجتماعی مبتنی بر الگوی علی سه جانبه یعنی رفتار، محیط و فرد است. این الگو به ارتباط متقابل بین رفتار، اثرات محیطی و عوامل فردی (عوامل شناختی، عاطفی و بیولوژیکی) که به ادراک فرد برای توصیف کارکردهای روانشناختی اشاره دارد تأکید
میکند. بر اساس این نظریه افراد در یک نظام علیت و سه جانبه بر انگیزش رفتار خود اثر میگذارند (کریم زاده و محسنی، ۱۳۸۵).
مفهوم خودکارآمدی یکی از ابعاد خویشتن است که نشانگر توانایی ادراک شده افراد یا قضاوت درباره توانایی هایشان در انجام یک تکلیف یا انطباق با یک موقعیت خاص میباشد (طیموری فرد، ۱۳۸۸).
تعریف خود کارآمدی
خودکار آمدی یکی از مفاهیم کاربردی در نظریه های یادگیری- اجتماعی و یا نظریه شناختی- اجتماعی برای رفتار حرفه ای است (هاکت، لنت و براون، ۱۹۹۴و۱۹۹۶؛ به نقل از مصحف، ۱۳۸۴). بندورا (۱۹۷۷) در تلاش برای توضیح دادن شخصیت و نحوه تغییر آن به ساز و کار شناختی خود کارآمدی رسیده است. سازه خودکارآمدی یک مفهوم محوری در نظریه شناختی- اجتماعی بندورا میباشد.
به نظر بندورا (۱۹۸۹) خودکارآمدی یعنی اینکه معتقد باشیم میتوانیم با وضعیت های مختلف کنار بیاییم. کسانی که خیلی خودبسنده هستند، انتظار دارند موفق شوند و غالبا موفق میشوند و کسانی که چندان خودکارآمد نیستند، در مورد تواناییهای خود در انجام تکالیف شک دارند و به همین جهت نیز کمتر موفق میشوند. از همین رو عزت نفس آن ها کم است (شارف، ترجمه فیروز بخت، ۱۳۸۱).
خودکارآمدی عبارت است از باور فرد در مورد توانایی خود برای مواجهه با موقعیتهایی که در پیش روی دارد (بندورا، ۱۹۸۲). ادراک خودکارآمدی به انتظارات افراد در مورد توانایی شان برای عمل در موقعتیهای آینده بر میگردد. در حقیقت خودکارآمدی یک نوع پیشبینی موفقیت بر اساس تواناییهای فعلی است (فرایدل[۴۸]و همکاران، ۲۰۰۷). انتظار خودکار آمدی باور یا اعتقاد شخص به این است که میتواند برخی رفتارها را انجام بدهد (بندورا، ۱۹۹۷). بندورا خود کارآمدی را به عنوان باور و قضاوت فرد از توانایی خود در انجام رشته ای از اعمال که برای تولید نتایج مورد نظر مورد نیاز است تعریف کردهاست (نادری، ۱۳۸۹). پاجارس و میلر[۴۹] (۱۹۹۴) در تعریفی دیگر خودکار آمدی را ارزیابی خاص و وابسته به بافت از قابلیت خود برای عمل در یک تکلیف ویژه می دانند و معتقدند خودکارآمدی نسبت به خود پنداره کلی ترو کمتر وابسته به بافت میباشد. مادوکس [۵۰] (۲۰۰۰) باورهای خودکارآمدی را به عنوان عقاید شخص برای هماهنگ کردن مهارت با توانایی ها به منظور دستیابی به اهداف مطلوب در شرایط و حوزه های خاص تعریف میکند.
فال و مک لئود [۵۱] (۲۰۰۱) بیان میکنند که باورهای خودکارآمدی میزان مقاومت و ایستادگی شخص در برابر موانع را نشان میدهد و حاکی از این اعتقاد فرد هستند که وی قادر است در یک موقعیت به طور موثرعمل کند یا بر عکس، در انجام کارهای خود نقش کمی داشته باشد.
به طور کلی چهارمنبع خود کارآمدی (ریکمن[۵۲]، ۲۰۰۸) عبارتند از:
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1401-09-25] [ 12:41:00 ق.ظ ]
|