کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

شهریور 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        



جستجو



آخرین مطالب
 



۵-۲-نتایج آزمون فرضیات

فرضیه اول

فرضیه اول ‌به این صورت بیان شد که میان بازده و نوسانات غیرسیستماتیک رابطه معناداری وجود دارد که با توجه به نتایج تحقیق، رابطه منفی میان نوسانات غیرسیستماتیک و بازدهی مازاد در بورس اوراق بهادار تهران شناسایی شد. این نتایج بیان می‌کند که در صورت اتخاذ نوسانات غیرسیستماتیک بالا، نباید ضرورتا انتظار بازدهی مازاد بالا بود. این نتیجه برخلاف تصور موجود مبنی بر ریسک بالا و بازده بالا نیست. چون مقوله ذکر شده با توجه به ریسک کل بازار بیان می شود.

فرضیه دوم

سود آوری شرکت تاثیر معناداری بر رابطه میان بازده و نوسانات غیرسیستماتیک دارد. این فرضیه با توجه به داده ها و آماره های نشان داده شده در فصل ۴ پ‍‍‍ژوهش حاضر، مورد قبول واقع شد. این نتیجه بیان می‌کند که اثر نوسانات غیرسیستماتیک ناشی از وضعیت بهره وری شرکت بوده و در واقع اتخاذ نوسانات غیرسیستماتیک توسط سرمایه گذار به وسیله بازده مازاد مورد پاداش قرار می‌گیرد، در صورتی که بهره وری شرکت یا شرکت های موجود در پرتفولیو ها بالا باشد.

فرضیه سوم

نوسانات جریان های نقدی شرکت تاثیر معناداری بر رابطه میان بازده و نوسانات غیرسیستماتیک دارد. این فرضیه نیز همانند بهره وری به دلیل تاثیر بر عملکرد شرکت، اثر معناداری بر بازدهی مازاد خواهد داشت.

تمامی موارد فوق زمانی بدرستی تداعی کننده حالات خود می‌باشند که ریسک سیستماتیک موجود در بازار مورد سنجش قرار گیرد و ابهامی از این نظر وجود نداشته باشد. در صورت وجود ابهام ‌در مورد ریسک سیستماتیک، نتایج فوق قابل دسترسی نخواهند بود.

۵-۳- پیشنهاد کاربردی

سرمایه گذاران پس از در نظر گرفتن ریسک سیستماتیک، می‌توانند با لحاظ کردن عوامل بنیادی شرکت‌ها(بهره وری و جریانات نقدی) با ریسک غیرسیستماتیک کمتر، به بازده مازاد بیشتری دست یابند.

۵-۴- پیشنهادهایی برای تحقیقاتی آتی

در تحقیقات آتی، می توان مدل های دیگر عاملی را جهت شناسایی هر چه بهتر نوسانات غیرسیستماتیک به کار برد.

    1. Small-Minus-Big Firm Returns ↑

    1. High-Minus-Low Book-To-Market Returns ↑

    1. Quality Factor Based On Profitability ↑

    1. Quality Factor Based On Cash Flow Variability ↑

    1. Capital Asset Pricing Model ↑

    1. Capital Asset Pricing Model ↑

    1. .Broun & Reilly ↑

    1. Capital market theory ↑

    1. Capital Market Line ↑

    1. Security Market Line ↑

    1. . Farrell ↑

    1. .Fisher & Jordan ↑

    1. . Marcus, Kane & Bodie ↑

    1. . Arbitrage Pricing Theory ↑

    1. . Factor Model ↑

    1. . Single Factor Model ↑

    1. . William Sharp ↑

    1. . multi-factor model ↑

    1. . Fama & French ↑

    1. New York Stock Exchange ↑

    1. .Equal-Weighted Average Stock Variance ↑

    1. .Goyal and Santa-Clara ↑

    1. . Value-Weighted Average Stock Variance ↑

    1. .Median Stock Variance ↑

    1. . Low-Frequency Measures of Average Stock Variance ↑

    1. .Idiosyncratic Volatility ↑

    1. .Malkiel & Xu ↑

    1. Standard & Poor’s 500 ↑

    1. .Campbell et al

    1. .Brandt et al

    1. .Bail & Cakici ↑

    1. . Drew et al

    1. .Campbell et al

    1. .Realized Volatility ↑

    1. .Durnev et al

    1. .Merton ↑

    1. Tehran Securities Exchange ↑

    1. .Portfolio Sorts Approach ↑

    1. . Factor Models ↑

    1. . Factor Portfolios ↑

    1. .Information Coefficients ↑

    1. Information Coefficients ↑

    1. .Time Series Regressions ↑

    1. . Quintile Portfolios ↑

    1. . Ordinary Least Squares (OLS) ↑

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1401-09-25] [ 01:49:00 ق.ظ ]




۲-۳-۳-۴-ریسک سیستماتیک و غیر سیستماتیک:

یکی از سئوالاتی که ممکن است در ذهن تداعی شود این است که ، منظور از عبارت پورتفوی در بورس چیست؟پورتفوی یا پورتفوی یو به سبد سرمایه گذاری گفته می شود که به عنوان راهکار برای کاهش ریسک مورد استفاده قرار می‌گیرد .

ریسک عامل بسیار مهمی در میزان موفقیت و یا ناکامی افراد در بازار بورس است .اما در بازار بورس برای هر میزان ریسک پذیری سهمی وجود دارد و فعالیتی متصور است .آیا ما فقط با یک نوع ریسک روبه رو هستیم ؟ به عبارت دیگر آیا ریسک فقط یک ماهیت و یک نوع دارد ؟ مطالعات نشان می‌دهد که حداقل ما در این زمینه،یعنی حوزه فعالیت اقتصادی با دو نوع ریسک مواجه هستیم یا به بیان دیگر در صورتی که ریسک را احتمال از دست دادن تمام یاقسمتی ‌از سود ویااصل سرمایه وبه عبارتی نوسان بازده سرمایه گذاری بدانیم ،میتوان آن را به دو دسته طبقه بندی نمودکه عبارتند از:

۱- ریسک اجتناب پذیر ۲- ریسک اجتناب ناپذیر

۲-۳-۳-۵ -ریسک اجتناب پذیر یا ریسک غیر سیستماتیک:

ریسکی است که می توان از وقوع آن پیشگیری کرد . این ریسک معمولا درون گرا است و به خود شرکت عرضه کننده سهم در بازار مربوط می شود و این ریسک زاییده مؤلفه‌ هایی از قبیل ضعف مدیریت،نوع ماشین الات،سخت افزار،نرم افزار،قدیمی و جدید بودن، کارابودن و یا نبودن،همچنین به نوع رفتار سهام‌داران در آن شرکت و از طرفی نوع محصولی که تولید می شود ، قدرت رقابت پذیری شرکت ارائه کننده سهم در بازار با شرکت های همطراز خودش می‌باشد .

تغییر پذیری در بازده کلاوراق بهادارکه به تغییر پذیری کل بازارارتباطی نداشته باشد، ریسک غیر سیستماتیک نامدارد . ریسک غیرسیستماتیک ریسکی است. که ناشی از خصوصیات ویژه وانحصاری شرکت است و از جمله این ویژگی ها عبارتنداز نوع محصول تولیدی ساختار سرمایه ،ترکیب سهامداری به ویژه سهام‌داران عمده شرکت بوده ویکی ازراه های مقابله با ریسک سیستماتیک ایجاد تنوع در سبدسهام است.

این ها مؤلفه‌ هایی هستند که باعث می شود یک شرکت موفق شود و شرکت کاملا مشابه آن موفق نشود به دلیل برخی از تفاوت ها و مؤلفه‌ های بالا که گفته شد . اما این ریسک قابل اجتناب است،یعنی با تغییر مدیریت و یا اصلاح روش های مدیریتی با تغییر نوع رفتار سهام‌داران،یا تعویض ماشین آلات ،نو کردن تجهیزات و خیلی مسائل دیگر که می توان این ریسک را به حداقل رساند .

اما یک نوع ریسک دیگر هم داریم و آن ، ریسک اجتناب ناپذیر است .

۲-۳-۳-۶-ریسک اجتناب ناپذیر یا ریسک سیستماتیک ؛

نوعی از ریسک است که گاه باعث سقوط های ناگهانی در ارزش سهم یک شرکت می شود وبسیار مشهود است .این ریسک به عوامل بیرونی شرکت مربوط می شود .یعنی میزان تورم در اقتصاد جامعه یک کشور ،نرخ ارز در بازار ، مؤلفه‌ هایی از قبیل سیاست های کلان اقتصادی کشور و حتی رفتارهای سیاسی حکومت ها در یک جامعه می‌تواند بر بورس تأثیر گذار باشد. روابط، مناسبات،معادلات و خیلی عوامل دیگر که ربطی به مدیر شرکت،سهامدار و تولید ندارد. این ریسک ها معمولا غیر قابل اجتناب هستند و نمی توان از وقوع آن ها جلوگیری کرد وقتی که به بازار بورس رفته و قصد خرید سهم را داشته باشیم ، با این تفکیک و شفافیت دو نوع ریسک چه باید بکنیم ؟

تغییر پذیری در بازده کلاوراق بهادارکه مستقیما تغییر و تحولات کلی دربازار با اقتصاد عمومی مرتبط است، ریسک سیستماتیک نامدارد. تقریبا تمامی اوراق بهادار تاحدودی ازریسک سیستماتیک برخودار می‌باشند، برای اینکه ریسک سیستماتیک مستقیما دربرگیرنده ریسکهای نوسان نرخ بهره وتورم است. این قسمت از ریسک غیرقابل اجتناب است برای اینکه ربطی به نحوه عملکرد سرمایه گذاری وایجاد تنوع درسهام ندارد.

گر بازار سهام باکاهش مواجه شود، بسیاری از سهام تحت تاثیر آن قرارگرفته و کاهش می‌یابند و اگر بازار سهام با افزایش مواجه شوند بسیاری از سهام با افزایش قیمت مواجه خواهندشد . ‌به این ترتیب تغییرو تحولات بدون توجه به نحوه عملکرد انفرادی سرمایه گذاران رخ می‌دهد.

در زبان فارسی ضرب المثلی وجود دارد و آن این است که : همه تخم مرغ های خود را در یک سبد قرارندهیم . چون فرض بر این است که اگر یک سبد پر از تخم مرغ داشته باشیم و به دلیلی این سبد از ما بیفتد، همه تخم مرغ ها خواهند شکست و ما از داشتن تخم مرغ محروم می‌شویم . ترجیح این است که تخم مرغ ها در چند سبد قرار داده شوند که اگر یک سبد از بین رفت، حداقل سبد های دیگر با تخم مرغ های دیگر باقی می ماند . در بازار بورس به استناد همین ضرب المثل تئوری خاصی شکل گرفته که در زبان فارسی به آن تئوری سبد می‌گویند .

معنای این تئوری این است که : سرمایه گذاران و سهامدارانی که در بورس فعالیت می‌کنند ، معمولا همه دارایی های خود را در یک سهم سرمایه گذاری نمی کنند و یک سهم را خریداری نمی کنند . چون ممکن است برای این سهم ریسک بالایی رخ دهد و سرمایه دار و یا سهام دار از هستی ساقط شود.

دست اندرکاران بورس معتقدند که بهتر است سبدی از سهام مختلف داشته باشیم . که امروز در بازار بورس این کار خیلی مرسوم است و حتی کارگزاران بورس یکی از وظایفشان ارائه همین نوع سبد ها است .‌به این معنی که شخص سرمایه گذار دارایی های متنوعی را خریداری می‌کند که ریسک های غیر قابل اجتناب کمتری داشته باشد. البته بعضی ها ممکن است با ریسک پذیری بالایی که دارند همان سهم را نیز خریداری کنند . اما معمولا در این سبد انواع سهام قرار می‌گیرد که بازدهی قابل انتظار سرمایه گذار را تأمین می‌کند . ‌بنابرین‏ این ویژگی ، یعنی متنوع سازی سبد سرمایه گذاری در بازار بورس کمک می‌کند که ما میزان انتظار خود را از سرمایه و بازدهی آن مشخص و تعریف کنیم . و اگر یک سهم سقوط ارزش داشت در مقابل ، سهم های دیگری باشند که یا با حفظ ارزش یا با افزایش ارزش آن ، کاهش را جبران می‌کند

نمودار ۶-۲ : ریسک سیستماتیک و غیر سیستماتیک

(منبع : جهانخانی و پارسائیان،۱۳۷۵، ۱۱۹)۱

سرمایه گذاران می‌توانند با تشکیل یک پرتفوی متنوع، قسمتی از ریسک کل را کاهش دهند. هر چه تعداد اوراق بهادار موجود در پرتفوی بیشتر شود، عناصر خاص شرکتی میل به حذف شدن خواهند داشت و ریسک غیرسیستماتیک کوچکتر و کوچکتر می شود و ریسک کل پرتفوی به ریسک سیستماتیک نزدیک تر می شود. ‌بنابرین‏ ایجاد تنوع در اوراق بهادار، نمی تواند باعث کاهش ریسک سیستماتیک شود، و به عبارت دیگر کل ریسک پرتفوی، نمی تواند بیشتر از کل ریسک پرتفوی بازار کاهش یابد. با تنوع بخشیدن به دارایی ها (خرید اوراق بهادار گوناگون ) می‌تواند ریسک منحصر به فرد و یا غیر سیستماتیک سهام عادی را از بین برد.

۲-۴- تاریخچه مطالعاتی

در اینجا تنها به ذکر پژوهش های تجاربی مهم خارجی که رابطه بین سرمایه فکری و عملکرد را بررسی کرده‌اند بسنده می‌کنیم لازم به ذکر است که تحقیقات داخلی و خارجی در زمینه بررسی رابطه بین سرمایه فکری و ریسک نپرداخته است و به دلیل محدود بودن این پژوهش به تحقیقات مربوط به سرمایه فکری و ریسک به تفکیک می پردازیم.

۲-۴-۱-تحقیقات خارجی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:49:00 ق.ظ ]




بندورا (۱۹۸۶) دیدگاه جدیدی از عملکرد انسان ارائه کرد که در آن روندهای شناختی، جانشینی، خود نظمی و خود انعکاسی در انطباق‌پذیری انسان و تغییر از اهمیت برخوردارند. وی مفهوم جبرگرایی دوسویه را مطرح کرد که در آن سه عامل: الف) عوامل فردی به شکل شناخت، عاطفه و حوادث زیستی، ب) عوامل رفتاری و ج) عوامل محیطی تعاملاتی را پدید می‌آورند که روابط دو گانه سه وجهی را پدید می‌آورد پاجارس (۱۹۹۶) می‌گوید طبق نظریه شناختی-اجتماعی بندورا افراد مسئولان فعال و پویای رشد ‌خویشند و می‌توانند در وقوع چیزها از طریق فعالیتشان دخیل باشند، در واقع چگونگی تفکر، باور و احساس بر چگونگی رفتار مؤثر است.

طبق دیدگاه بندورا (۱۹۸۶) افراد باورهایی دارند که در کنترل و مسئولیت فردی نقش کلیدی ایفا می‌کند. محیط و سیستم های اجتماعی از طریق مکانیسم های روان‌شناختی سیستم خود بر رفتار انسان اثر می‌گذارد. ‌بنابرین‏ وضعیت اقتصادی، اجتماعی، آموزشی و ساختارهای خانواده به طور مستقیم بر رفتار اثر نمی‌گذارند. در عوض آن‌ ها بر آرزوها، باورهای خود کارآمدی، استانداردهای فردی، حالات هیجانی و خود نظمی موثرند و متعاقباً رفتارهای انسان را تغییر می‌دهند. در بین سازه‌های مذکور خود کارآمدی نقش محوری دارد.

۱۱-۲-۲ خود کارآمدی و سلامت جسمانی

معلوم شده است که خود کارآمدی بر سلامت جسمانی هم تأثیر می‌گذارد. سلامت به طور متقابل ملاحظه‌ای وابسته به سبک زندگی است و سبک زندگی که مردم به مناسبت خود تنظیمی[۱۴] انتخاب می‌کنند، به طور عمده توسط خود کارآمدی تعیین می‌شود (بندورا، ۲۰۰۱، به نقل از کلونینجر، ۲۰۰۴، به نقل از زمانی، ۱۳۸۵).

مداخلات سلامتی مانند برنامه کاهش وزن، تمرینات و توقف سیگار کشیدن اگر خود کارآمدی بالا باشد احتمالاً بیشتر منجر به موفقیت می‌شود (دشارینز[۱۵]، بویلون[۱۶]، گودین[۱۷]، ۱۹۸۶، گارسیا[۱۸]، اسمیتز[۱۹] و دورفلر[۲۰]، ۱۹۹۰، اولری[۲۱]، ۱۹۵۸، ۱۹۹۲، وینبرگ[۲۲] و همکاران، ۱۹۸۴ و جیک[۲۳]، ۱۹۹۸، نقل از کلونینجر، ۲۰۰۴، نقل از زمانی، ۱۳۸۵).

خود کارآمدی به افراد کمک می‌کند تا درد را کنترل کنند (دولس[۲۴]، ۱۹۸۷، کورس و همکاران[۲۵]، ۱۹۹۰، نقل از کلونینجر، ۲۰۰۴، نقل زا زمانی، ۱۳۸۵). در برخی از موارد، افرادی که معتقد بودند درد خود را تسکین دهند، قادر به انجام آن بودند. در یک بررسی، زنان حامله‌ای که برای کاهش درد زایمان، آرمیدگی و تمرین تنفس را آموخته بودند، از نظر مقدار کنترلی که فکر می‌کردند بر درد دارند، فرق داشتند (مانینگ[۲۶] و وایت[۲۷]، ۱۹۸۴، نقل از شولتز و شولتز، ترجمه سید محمدی، ۱۳۸۳). هر چه خود کارآمدی و احساس‌های کنترل آن‌ ها بالاتر بو، توانایی تحمل در آن‌ ها در مدت زایمان، بیش از درخواست مسکن درد، طولانی تر بود. هر چه کارایی شخصی بالاتر بود، مسکن کمتری درخواست می‌شد (شولتز و شولتز، ترجمه سید محمدی، ۱۳۸۳).

پژوهش دیگری نیز بین ادراک کارایی شخصی و تحمل درد، رابطه مثبت و نیرومندی را نشان داده است. با کارایی شخصی بیشتر تحمل درد بیشتر بود. شیوه های کنار آمدنی که کارایی شخصی را افزایش می‌دهند می‌توانند تولید آندروفین ها یعنی دردکش‌های طبیعی بدن را به مقدار زیاد افزایش دهند (بندورا، البری، تبلور، گایتر و گوسارد، ۱۹۸۷، نقل از شولتز و شولتز، ترجمه سید محمدی، ۱۳۸۳).

بررسی‌ها ‌در مورد نوجوانان نشان می‌دهد که هر چه کارایی شخصی آن‌ ها بیشتر باشد در برابر تأثیرات همسالان برای شروع سیگار کشیدن مقاوم تر هستند (استاسی، ساسمن، دنت، بورتون و فلوی، ۱۹۹۲، نقل از شولتز و شولتز، ترجمه سید محمدی، ۱۳۸۳). خود کارآمدی به بهبودی از بیماری جسمانی نیز مربوط است. برای مثال یک مطالعه دریافت افراد دارای کارایی شخصی زیاد ‌در مورد بیماری‌های ریوی بهتر از آن‌هایی که کارایی شخصی کمی دارند به درمان‌های شناختی و رفتاری پاسخ می‌دهند (کاپلان، آتکینس و رینش، ۱۹۸۴، نقل از شولتز و شولتز، ترجمه سید محمدی، ۱۳۸۳).

۱۲-۲-۲ خود کارآمدی و کنار آمدن با استرس

عقاید خود کارآمدی بر میزان استرس، اضطراب و افسردگی که افراد در موقعیت‌های تهدیدکننده یا موقعیت‌های مسئولیت بر انگیز تجربه می‌کنند تأثیر می‌گذارد (پروین، سروان و جان، ۱۹۹۹، نقل از زمانی، ۱۳۸۵).

بالا بودن خود کارآمدی و احساس کنترل بر رویدادهای موجود در زندگی شخصی به صورت مثبت به توانایی کنار آمدن با استرس و به حداقل رساندن اثرات زیان‌بخش آن بر کارکرد زیستی مربوط است. کنترل‌پذیری با توجه به ماهیت استرس اصل تشکیل‌دهنده مهمی است این شرایط زندگی استرس زا به خودی خود نیست که آثار زیان‌بخش زیستی را تولید می‌کند، بلکه ناتوانی ادراک‌شده در کنترل آن‌هاست (بندورا، ۱۹۹۵، ص ۲۶، نقل از شولتز و شولتز، ترجمه سید محمدی، ۱۳۸۳).

کارایی شخصی زیاد، با تقویت ایمنی بدن، کاهش آزاد شدن هورمون‌های مربوط به استرس و کاهش آسیب‌پذیری نسبت به عفونت‌های تنفسی، مربوط بوده است (بندورا، کوهن، تیرل و اسمیت، ۱۹۹۱، ریدن فیلد، آلری، بندورا، لوین و راسکا، ۱۹۹۰، نقل از شولتز و شولتز، ترجمه سید محمدی، ۱۳۸۳).

۱۳-۲-۲ خود کارآمدی و عملکرد تحصیلی

پژوهش بین کارایی شخصی و عملکرد تحصیلی رابطه‌ مثبت معناداری را نشان می‌دهد (مولتون، براون ولنت، ۱۹۹۱، نقل از شولتز و شولتز، ترجمه سید محمدی، ۱۳۸۳).

معلمان دارای در جه ای بالای خود کارآمدی در توانایی‌های تدریس خود، فرصت‌های بیشتری را برای عملکرد موفق دانش‌آموزان به وجود می‌آورند (جیسون و دمیو، ۱۹۸۴، نقل از شولتز و شولتز، ترجمه سید محمدی، ۱۳۸۳) معلوم شده است که کارایی شخصی در دانش‌آموزان به طور مثبت به انگیزش، سطح تلاش و استقامت در کلاس درس وابسته است (زیمرمن، ۱۹۹۵، شولتز و شولتز، ترجمه سید محمدی، ۱۳۸۳).

۱۴-۲-۲ خود کارآمدی و تنظیم عملکرد انسان

عقاید خود کارآمدی عملکرد انسان را در چهار مرحله عمده تنظیم می‌کند (بندورا، ۱۹۹۷، نقل از پروین و جان، ۱۹۹۹، نقل از زمانی، ۱۳۸۵) شناختی، انگیزشی، هیجانی و مراحل انتخاب.

مسیر شناختی شکل‌های گوناگونی به خود می‌گیرد. عملکرد عمده افکار این است که افراد را قادر می‌کند نا رویدادها و فعالیت‌هایی که برای افراد مهم هستند را کنترل و پیش‌بینی کنند. افراد با خود کارآمدی بالاتر، منابع، منابع شناختی بیشتر راهکارهای ‌انعطاف‌پذیرتر و مدیریت موثرتر بر محیطشان دارند (بوفارد[۲۸]، بوچارد[۲۹]، پرنت[۳۰] و لاریو[۳۱]، ۱۹۹۱، وود[۳۲] و بندورا، ۱۹۸۹، نقل از زمانی، ۱۳۸۵).

عقاید خود کارآمدی نقش مرکزی در تنظیم انگیزش دارند. انگیزه بیشتر انسان‌ها به طور شناختی تولید می‌شود. این عقاید خود کارآمدی است که تعیین می‌کند افراد کدام هدف چالش‌برانگیز را انتخاب کنند، چه مقدار تلاش صرف آن کنند و در برخورد با مشکل چقدر استقامت بورزند (بندورا، ۱۹۹۱، لوک[۳۳] و لاتام[۳۴]، ۱۹۹۰، به نقل از زمانی، ۱۳۸۵).

کنترل جریان فکر عامل کلیدی در خود تنظیمی حالت‌های هیجانی است. به علاوه افراد می‌توانند بر حالت‌های احساسی‌شان با تمرین کردن شیوه های تسکینی، بدون تغییر دادن سبب برانگیختگی هیجانی کنترل پیدا کنند. افرادی با خود کارآمدی پایین از وظایف مشکل اجتناب می‌کنند چون آن‌ ها را به عنوان یک تهدید نگاه می‌کنند.

۱۵-۲-۲رابطه خود کارآمدی و انتظار

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:49:00 ق.ظ ]




    • حل مشکل: بخش مهم دیگر فرآیندهای هوشمند، حل مشکلات است. پس از پیش‌بینی تغییرات، مدیران باید راه حل‌هایی برای آن ها ارائه کنند. فرایند هوشمند، فرایندی پیچیده است که شامل تجزیه و تحلیل، قضاوت و تصمیم گیری است. ‌بنابرین‏ نیازمند همکاری کامل پشتیبانی‌های مختلف است. در زمان حل مسأله ما باید محتاط و دقیق باشیم زیرا کارایی و قابل حل بودن مشکل به طور مستقیم بر عملکرد و روند توسعه سازمان در آینده مؤثر است.

دانش

کارکنان هوشمند

یادگیری

هوش سازمانی

پیش‌بینی

فرایند­های هوشمند

حل مشکلات

شکل (۲-۲) عناصر هوش سازمانی از نظر (دیوید پرکینز، ۲۰۰۷)

۲-۱-۸ سه هوشمندی حیاتی در سازمان‌ها

۲-۱-۸-۱ هوشمندی کسب و کار

هوشمندی کسب و کار به عنوان هوشمندی در سازمان‌های امروزی مورد تأکید است. هوشمندی کسب وکار ناشی از این است که یک بنگاه بداند مزیتش چیست، چرا انتظار دارد مشتریان به جای رقیب، سراغ او بروند، باید عمیقأ این مقوله را درک کرد. قواعد کار را شناخت باید عمیقأ درک کرد که چه چیزهایی در یک کسب وکار برای مشتریان ارزش آفرین است و چه چیزهایی نیست و منابع خود را تنها صرف توسعه این عوامل کرد. برخی به جای دانش، بصیرت و فهم بازار را جایگزین می‌کنند. هوشمندی کسب و کار، به فهم عمیق قواعد بازی اشاره دارد. بنگاه‌ها در جغرافیای رقابتی شان اعم از کشور، بازارهای منطقه ای و بین‌المللی، تا این هوشمندی را به دست نیاورند نمی توانند انتظار بقا و رشد داشته باشند.

۲-۱-۸-۲ هوشمندی استراتژیک

دومین هوشمندی، هوشمندی استراتژیک است. اصولأ در شرایط رقابتی شدید، اگر سازمان بدون استراتژی حرکت کند، نتیجه ای جز شکست نخواهد داشت. از طرف دیگر دستیابی به یک استراتژی اثربخش، خودش یک چالش مهم است. هر استراتژی نمی تواند در محیط رقابتی، موفقیت به همراه داشته باشد. بسیاری از سازمان‌ها استراتژی هم ‌داشته‌اند و نابود شده‌اند. برای یک استراتژی اثربخش در عصر کنونی باید نیازهای نهفته مشتری و بازار را کشف کرد و به خلاقانه ترین شیوه به آن ها پاسخ داد. استراتژی دارای دو قابلیت است اول اینکه ما بتوانیم نیازهای نهفته بازار و مشتری را کشف کنیم و در ‌پاسخ‌گویی‌ به آن ارزش بالاتری از رقیب بیافرینیم.

۲-۱-۸-۳ هوشمندی پولی

سومین هوشمندی که ضرورت رشد و بقای بنگاه‌ها در عصر اقتصاد جهانی به شمار می‌آید، هوشمندی پولی است. بنگاه‌ها باید فهم عمیق و درک درستی از کارکرد پول و چگونگی فرآوری سرمایه داشته باشند. بنگاه‌ها باید بتوانند بر روی سرمایه و دارایی شان مسلط شوند و آن را مدیریت کنند. باید فهمید که پول را چگونه و در چه مسیری به کار گرفت تا بالندگی پیدا کند. این سه هوشمندی اگر در کنار یکدیگر قرار گیرند، بنگاه‌ها می‌توانند امید داشته باشند تا در حاکمیت قانون بقای اصلح، جزو اصلح‌هایی باشند که باقی می‌مانند.

۲-۱-۹ تفاوت هوش سازمانی و هوش کسب و کار

هوش سازمانی مفهومی متفاوت ‌و متمایز از هوش کسب و کار است. هوش کسب و کار به عنوان داشتن دانشی عمیق نسبت به همه عوامل مثل مشتریان، رقبا، محیط اقتصادی، عملیات و فرآیندهای سازمانی که تأثیر زیادی بر کیفیت تصمیمات مدیریتی در سازمان می‌گذارند، تعریف می‌شود. واضعات این مفهوم معتقدند که هوش کسب و کار، شرکت‌ها را برای تصمیم گیری در همه عوامل مؤثر بر سازمان و شرکت توانمند می‌سازد. اما هوش سازمانی ترکیبی از تمام مهارت‌های لازم برای وجود سازمان است. این مهارت‌ها عبارتند از: قابلیت تطابق با تغییر، سرعت در کنش و واکنش، انعطاف پذیری و حساسیت به داشتن ذهنی باز، توانایی تصور کردن و توانایی نوسازی. این مهارت‌ها هستند که به تغییرات منتهی می‌شوند، در عمل و عکس العمل سریع می‌شوند، انعطاف پذیر و راحت بودن را شامل می‌شوند و قادر به استفاده از تخیل می‌باشند (ملک زاده، ۱۳۸۹، ۳۳).

۲-۱-۱۰ قانون آلبرشت

« وقتی افراد با هوش در یک سازمان استخدام می‌شوند تمایل به حمایت گروهی یا کند ذهنی دسته جمعی پیدا می‌کنند ». هرکدام از این افراد باهوش می خواهند رو به بالا تفویض شوند وبه سطح ریاست برسند از این رو به شکل انفرادی عمل می‌کنند و در ساختن مفهومی برای رسیدن به واقعیت و تعالی سازمانی کوتاه می‌کنند. هر کارمند باهوش در سازمان مانند سیلویی است که به تنهایی ذخایر بسیاری را در خود نگه داشته است، اما با یکدیگر در تعامل نیستند (آلبرشت، ۲۰۰۳).

از نظر آلبرشت (۲۰۰۳) کند ذهنی جمعی بخش ضروری یا اجتناب ناپذیر از حیات یک سازمان نیست. افراد باهوش به دلخواه خود اجازه می‌دهند که چنین امری اتفاق بیفتد و رهبران نیز با رفتار خود یعنی پذیرش و چشم پوشی کردن از آن اجازه گسترش آن را می‌دهند. نداشتن مهارت اجرایی، جنگ‌های اداری، مبارزات سیاسی در همه سطوح، نبود هدایت، سازماندهی نامطلوب، قوانین و رویه‌های نامناسب، همه هم پیمان می‌شوند تا از به کارگیری همه توان مغزی یک مؤسسه که برای آن هزینه شده است، جلوگیری کنند. چیزی که به آن حماقت دسته جمعی گفته می شود، ممکن است انسان‌ها خیلی باهوش و برای انجام کارهای بزرگ توانمند باشند، اما نیروی جمعی مغز آن ها به هدر می رود. آلبرشت در مقابل واژه کند ذهنی جمعی، از واژه هوش سازمانی استفاده می‌کند و تنها راه درمان ذهنی در سازمان را بهره گیری از مدل هوش سازمانی می‌داند.

۲-۱-۱۱ ابعاد هوش سازمانی از نظر کارل آلبرشت

کارل آلبرشت، مفهوم هوش سازمانی را در سال ۲۰۰۳ در کتاب « قدرت اذهان در کار » به هفت بعد تقسیم بندی می‌کند که در شکل ۲-۳ نشان داده می شود. هر یک از هفت بعد هوش سازمانی در برگیرنده مجموعه ای از رفتارها، یک مشخصه ساختاری، یک فرایند یا یک روش خاص عملی نیست، بلکه یک ویژگی است. هر یک از این ویژگی‌ها یا هوش‌ها، چندین پیش‌بینی کننده یا عواملی علی دارند. این پیش‌بینی کننده ها می‌توانند ساختارهای سازمانی روشن، رهبری شایسته، محصولات و فرآیندهای متناسب با تقاضای محیط کسب و کار، مأموریت‌های منسجم، اهداف روشن، ارزش‌های هسته ای و سیاست‌هایی که حقوق و رفتار کارکنان را مشخص می‌کنند شامل می‌شود. در هر بعد، ما می‌توانیم چندین پیش‌بینی کننده داشته باشیم که می‌تواند در حداکثر کردن آن عامل هوشمندی تأثیر داشته باشد (طاهری لاری، ۱۳۸۹؛۴).

تفکر

استراتژیک

فشار

عملکرد

سرنوشت مشترک

هوش سازمانی

میل به تغییر

کاربرد

دانش

اتحاد و

توافق

روحیه

شکل (۲-۳) ابعاد هوش سازمانی از نظر کارل آلبرشت (۲۰۰۳)

این ابعاد هفت گانه عبارتند از:

۱٫ تفکر استراتژیک: هر سازمانی نیازمند وجود یک نظریه، یک مفهوم، یک اصل سازمان دهنده یا تعریفی از آنچه در جستجو و ارضای آن است، می‌باشد. چشم انداز راهبردی ‌به این اشاره دارد که راهبردهای اساسی و مهم در سازمان شناسایی و کلیه کارکنان آن را پذیرفته و در جهت آن هماهنگ شده باشند، در عین حال متخصصان و رهبران فرصت بازبینی و بازنگری آن را در نشست‌های سالیانه فراهم کنند و فرصت‌ها و تهدیدهای ناشی ازعوامل محیطی به طور دایم مورد بازبینی قرار گیرد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:49:00 ق.ظ ]




الف: …، ب ـ کـلیه جـرائم قابل گذشـت، ج ـ جـنبه خصـوصـی جـرائم غـیرقابل گذشـت.» ‌بنابرین‏ شـورای حل اختلاف مـکلف اسـت تا چنانچـه طرفین دعـوایی در جرایم قابل گذشـت و یا جنبه خصوصی سایر جرایم، ‌به این شورا مراجعه نمودند، با تراضی آن ها به عنوان یک میانجی عمل نموده و تمامی سعی خود را در سازش میان آن ها به کار برد.

البته به نظر می‌رسد در حال حاضر حتی بر اساس همین مواد هم نتوان میانجیگری را در ایران به عنوان جایگزین حبس در نظر گرفت، چرا که تعداد جرایم قابل گذشت در قوانین جزایی ایران بسیار کم بوده و آن تعدادی که هست هم یا برای آن کیفر حبس در نظر گرفته نشده یا میزان حبس تعیین شده بسیار کم است که در صورت نبود میانجیگری هم با توجه به سایر مقررات از جمله کیفرهای جایگزین که در فصل بعد خواهد آمد، قابلیت تبدیل و در نتیجه صرف نظر کردن از محکومیت به آن را داشت بر خلاف بسیاری از کشورها از جمله آمریکا که امکان میانجیگری در جرایم با اهمیت نیز وجود دارد. دررابطه با ماده ۶ قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب هم باید گفت که اگرچه از ماده اطلاق دریافت می شود ولی بر اساس سایر قوانین و مقررات و اصول حقوقی کشور ایران، طرفین دعوای کیفری نمی توانند ‌در مورد آنچه که مربوط به جنبه عمومی جرم است توافقی داشته باشند و این ماده تنها مربوط به جنبه خصوصی جرایم و یا جرایم قابل گذشت همان گونه که در ماده ۸ قانون شوراهای حل اختلاف آمده است، می‌باشد.

هرچند نفس پیش‌بینی چنین امکانات و قابلیت هایی در راستای نهادینه کردن روش های حل و فصـل مسـالمت آمـیز اختلافات بین افـراد، می‌تواند نویدبخش تحـولات نوینی در رویکرد عدالت کیفری ایران باشد، اما تا زمانی که نهادهای مستقل و قانونمند با وظایف، اختیارات و کارکردهای تعریف شده، وجود کارکنان مجرب و آموزش دیده، وجود نداشته باشد و به بزه دیده جرم و نقش آن در عدالت کیفری و نیز به بزهکار وقابلیت آشتی دادن وی با جامعه توجهی نشود، این کشور از حداقل های استانداردهای بین‌المللی در زمینه استفاده از ابزارهای عدالت ترمیمی به دور خواهد بود. (ماسوری، ۱۳۸۸، ۱۱) به همین دلیل قانون‌گذار ایران درپی آن است تا این نهاد را بهبود بخشیده و تقویت کند. در لایحه آیین دادرسی کیفری که در حال حاضـر هنوز مـراحل تصـویب و تأیید را طی می‌کند، به نهاد میانجیگری نیز تصریح شده و مقرراتی نیز برای آن در نظر گرفته است. ماده ۱ این لایحه بیان می‌کند: «آیین دادرسی کیفری مجموعه مقررات و قواعدی است که برای کشف جرم، تعقیب متهم، تحقیقات مقدماتی، میانجیگری، صلح میان طرفین، …، حقوق متهم، بزه دیده و جامعه وضع می شود.»

به موجب ماده ۸۲ همین لایحـه، در جرایم تعـزیری درجه شـش، هفت و هشـت که قابل تعلیق

هستند، مقام قضایی می‌تواند برای سازش بین طرفین، موضوع را با توافق آنان به شورای حل اختلاف یا شخص یا مؤسسه‌ ای برای میانجیگری ارجاع دهد. مدت میانجیگری بیش از سه ماه نیست و البته در صورت اقتضا به همین مدت قابل تمدید خواهد بود. در این صورت اگر شاکی در جرایم قابل گذشت، گذشت نماید، تعقیب موقوف می شود. اما گذشت شاکی در سایر جرایم تنها مقدمه ای برای امکان تعلیق تعقیب از سوی مقام قضایی خواهد بود.

در این لایحه پیش‌بینی شده است که بازپرس می‌تواند ارجاع به میانجیگری را از مقام قضایی تقاضا کند. (تبصره ماده ۸۲)

ماده ۸۳ لایحه بیان می‌کند که: «نتیجه میانجیگری به صورت مشروح و با ذکر ادله آن طی صورتمجلسی که به امضای میانجیگر و طرفین می‌رسد، برای بررسی و تأیید اقدامات بعدی، حسب مورد نزد مقام قضایی مربوط ارسال می شود. در صورت حصول توافق ذکر تعهدات طرفین و چگونگی انجام آن ها، در صورتمجلس الزامی است.»

با این وجود اگرچه نهاد میانجیگری در ایران می‌تواند یک راه مناسب در جهـت قضـازدایی و کیفرزدایی باشد، اما نمی توان آن را به عنوان شیوه ویژه در جهت حبس زدایی دانست چرا که همان گونه که گفته شد، این نهاد با شرایطی که برای آن مقرر شده، گسـتره کمی از جرایمی که کیفر آن ها حبس است را شامل می شود. همچنین لازم است تا در صورت تصویب این لایحه مقررات دقیق و کامل تری در رابطه با موسساتی که خدمات میانجیگری ارائه می‌کنند، ویژگی افراد میانجی، و… به تصویب برسد.

بخش هفتم: معامله اتهامی

معامله اتهامی، بخش مهمی از سیستم عدالت کیفری ایالات متحده آمریکا محسوب می‌گردد. در بسیاری از حوزه های قضایی، انبوهی از دعاوی کیفری به‌جای آنکه در مقابل هیات منصفه و با تشریفات پیچیده دادرسی جزایی به سرانجام برسد، با جمع شدن دو طرف دعوا در یک توافق، حل و فصل می‌گردد. (روشن قنبری، ۱۳۸۹، ۱۰۱؛ www.americanbar.org) در این بخش پس از بیان تاریخچه و مفهوم این گزینه کیفری، اهداف، مزایا و چگونگی اجرای این شیوه خواهد آمد.

گفتار اول: مفهوم و تاریخچه معامله اتهامی

نشانه های معامله اتهامی در ایالات متحده تقریبا در تمامی موارد‌ تعقیب که جنبه فوری و اضطراری داشته تا قرن ۱۹ مشاهده می‌شود. سیطره قضات بر صدور احکام مجازات در ابتدا باعث می‌شد که معامله اتهامی محدود به مواردی باشد که مقام تعقیب می‌توانست میزان مجازات متهم را که حاصل این معامله بود، از پیش تعیین کند؛ خواه به‌دلیل مشخص بودن مجازات و ثابت بودن آن و یا محدود بودن میزان آن. اما در اواخر قرن ‌۱۹، بر اثر تراکم و بازتاب اجتماعی پرونده های مصدومیت و جراحات وارده به کارگران در مراکز صنعتی (حفظ منافع و تعادل بین سرمایه و نیروی کار) قضات مجبور به پذیرش و احترام به معامله‌ای بودند که مورد قبول متهم و مقام تعقیب قرار گرفته بود. (روشن قنبری، ۱۳۸۹، ۱۰۳)

در معامله اتهامی در حقوق ایالات متحده تعریفی وجود ندارد ‌به این دلیل که نه مخالف حقوق فدرال محسوب می‌گردد و نه از حقوق شهروندان ایالات متحده به حساب می‌آید. در نتیجه، نمی‌توان انتظار داشت که دادگاه‌های ایالتی و قانون‌گذاران به طور حتم آن را رعایت کنند. با این وجود در سال ۱۹۷۱ دیوان‌عالی ایالات متحده، معامله اتهامی را به عنوان بخش عمده و قابل قبول نظام کیفری پذیرفته است. در تعریف این نهاد باید گفت: «معامله اتهامی قراردادی است فی‌مابین مقام تعقیب‌کننده جرم و متهم که هر دو طرف ملزم به رعایت آن هستند و مفاد آن عبارت است از اینکه در صورت اعتراف متهم به جرم، یا کیفیات مشدّده آن نادیده گرفته می‌شود؛ و مثلاً سرقت مقرون به آزار و اذیت، سرقت ساده یا شروع به سرقت در نظر گرفته می‌شود؛ یا سایر اتهام‌های وارده به متهم نادیده گرفته می‌شود و فقط به جرم اعتراف‌شده رسیدگی می‌گردد و یا اگر فقط یک اتهام مورد تحقیق باشد، اعتراف متهم باعث کاهش در میزان مجازات می‌شود.» (روشن قنبری، ۱۳۸۹،۱۰۱-۱۰۲)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:49:00 ق.ظ ]