کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کنترل

۲۰

۸۰/۳

۴۴۵/۰

در جدول ۴-۱ مشاهده می­ شود میانگین نمرات پیش آزمون در گروه آزمایش و کنترل در متغیرهای راهبردهای مسئله محور، هیجان محور و استرس تقریبا یکسان می‌باشد .

جدول ۴-۲: میانگین و انحراف معیار متغیرهای پژوهش در دو گروه آزمایش و کنترل در پس آزمون

کنترل

۲۰

۶۹/۳

۶۶/۰

در جدول ۴-۲ مشاهده می­ شود میانگین نمرات پس آزمون در متغیر راهبرد مسئله محور در گروه آزمایش با نمره ۱۹/۳ بیشتر از گروه کنترل با نمره ۹۵/۲ به دست آمده است. همچنین در متغیرهای راهبرد هیجان محور نیز مشاهده می­شود میانگین نمره در هر دو گروه تقریبا یکسان است هرچند مشاهده می­ شود نمره گروه آزمایش در این دو راهبرد کمتر از گروه کنترل به دست آمده است. همچنین در متغیر استرس نیز مشاهده می­ شود میانگین نمره گروه آزمایش با نمره ۵/۳ کمتر از گروه کنترل با نمره ۶۹/۳ به دست آمده است.

۴-۲ آمار استنباطی

در این بخش قبل از ارائه فرضیات وضعیت نرمال بودن داده ­ها و شرایط آزمون کوواریانس مورد بررسی قرار ‌می‌گیرد.

جدول ۴-۳: آزمون کولموگروف اسمیرنو[۱۶] جهت تعیین وضعیت نرمال بودن داده ها

در جدول ۴-۳ مشاهده می شود سطح معنی داری در هر چهار متغیر اصلی پژوهش بیشتر از خطای ۰۵/۰ به دست آمده است که این نشان­دهنده وضعیت نرمال بودن داده ها در ‌پیش‌آزمون می‌باشد. ‬

در جدول فوق مشاهده می­ شود در کلیه متغیرها آماره F به دست آمده با درجه آزادی ۱ و ۳۸ کمتر از F جدول بوده است و سطح معنی داری بیشتر از ۰۵/۰ به دست آمده است، ‌بنابرین‏ فرض همگنی واریانس‌ها در هر چهار متغیر مورد تأیید قرار می‌گیرد. ‬شرایط دیگر آزمون کوواریانس نیز مانند فرض خطی بودن رابطه بین متغیر وابسته و متغیر مستقل و همچنین برابری ضرایب خطوط رگرسیون نیز مورد تأیید قرار گرفته است که خطی بودن رابطه بین متغیر ها در نمودار زیر آمده است:

نمودار ۴-۱: خطی بودن رابطه بین متغیر ها

فرضیه اول: آموزشِ مهارت­ های زندگی بر کاهش استرسِ افراد مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیادِ شهرستان کرمانشاه مؤثر است.

به منظور بررسی آموزش مهارت‌های زندگی در کاهش استرس افراد پس از بررسی شرایط آزمون کوواریانس (ANCOVA) از این آزمون استفاده گردید که نتایج در جدول زیر مورد بررسی قرار گرفته است:

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت

شهریور 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        



جستجو



آخرین مطالب
 



سیستم های کاربردی

ککاربرد دانش

خدمات کاربران نهایی

استراتژی سازمان

دانش سازمان

سیستم های مرتبط فنی

محتوای دانش

سیستم های فنی

شکل(۲-۱۱-) مدل ساختاری مدیریت دانش(debowski2006)

۲-۱-۸-۱۰- مدل KAFRA

مدلKAFRA در نتیجه تحقیقات گسترده ای بوده است که اکونومی در سال۲۰۰۲ در سه کشور نیجریه، هند و گامبیا انجام داده است. هدف این تحقیقات، دستیابی به مدلی برای مدیریت دانش بوده است که ضمن توجه به فرایندهای درون سازمانی عوامل برون سازمانی را نیز در نظر گیرد. ویژگی مدلKAFRA این است که تمام عناصر آن(شامل عوامل محیطی، متغییرهای سازمانی، فناوری اطلاعات، فرایندهای دانش و منابع دانش) در ارتباط متقابل با هم مطرح می‌شوند. عوامل محیطی دربرگیرنده متغییرهایی از قبیل رقبا، مشتریان، سهام‌داران و نظایر آن ها‌ است. این عوامل متغییرهای سازمانی از قبیل فرهنگ، رهبری و سیستم های حقوق و دستمزد و جبران خدمت را تحت تأثیر قرار می‌دهد. در این مدل، فناوری اطلاعات به دلیل نقش مهمی که در برنامه های مدیریت دانش ایفا می‌کند، به صورت جداگانه مورد توجه قرار گرفته است. این متغییرها در عین تأثیرپذیری از عوامل محیطی بر آن نیز تاثیر می‌گذارند.

در مدلKAFRA فرایندهای مدیریت دانش از قبیل ایجاد، ذخیره، توزیع و انتقال و به کارگیری دانش تحت تاثیر متغییرهای سازمانی و فناوری اطلاعات قرار می گیرند. این فرایندها در یک رابطه متقابل، تا حدود زیادی کیفیت متغییرهای درون سازمانی و فناوری اطلاعات را تحت تأثیر قرار می‌دهند. هدف اصلی در مدلKAFRA بهبود توانمندسازی منابع دانش سازمانی است. منابعی که مزیت های رقابتی پایدار و تمام مزایای دیگر مدیریت دانش در آن نهفته است. این منابع می‌توانند فرایندهای دانش را به شدت تحت تأثیر قرار دهند(اکونومی،۲۰۰۳).

منابع دانش

شکل(۲-۱۲-) مدلKAFRA(اکونومی،۲۰۰۳)

۲-۱-۸-۱۱- مدل نوناکا و تاکه اوچی

نوناکا و تاکه اوچی(۱۹۹۵) بیان می‌کنند که برای اولین بار پولانی(۱۹۶۶) در تحقیقات خود به طور تلویحی دانش را به دو دسته آشکار و پنهان تقسیم ‌کرده‌است. بر همین اساس آن ها بیان می‌کنند که دانش آشکار(صریح) می‌تواند در قالب واژگان و اعداد بیان و به شکل داده ها، فرمول، مشخصات، دستورالعمل ها و نظایر آن تسهیم شود. این نوع دانش می‌تواند به آسانی کدگذاری شود و به سادگی بین افراد به طور رسمی و نظام مند منتقل شود. از طرف دیگر دانش پنهان(ضمنی) در ذهن افراد موجود است و به طور عمیق در اقدامات، تجارب، ارزش ها و مطلوب های افراد می‌باشد. مدل های ذهنی، شهود و تصورات در این حوزه از دانش قرار می گیرند. در این مدل فرض بر آن است که فقط افراد هستند که دانش را ایجاد می نمایند. ‌بنابرین‏ فرایند تولید دانش سازمانی می بایست به عنوان یک فرایند مستمری باشد که در آن به طور سازماندهی شده ای دانش ایجاد شده توسط افراد تقویت و هدایت گردد. بر اساس این مدل، مراحل زیر برای انتقال(تبدیل) این دو نوع دانش می بایست در سطوح مختلف سازمان انجام شود:

آشکارسازی

دانش آشکار فردی دانش پنهان فردی

دانش آشکار جمعی دانش پنهان جمعی

تبدیل کردن تتانهبغ اجتماعی کردن

درونی کردن

شکل((۲-۱۳-) مدل حلزونی نوناکا و تاکه اوچی(۱۹۹۵)

الف) راهبرد اجتماعی سازی( پنهان به پنهان)

در این راهبرد دانش پنهان انتقال می‌یابد و مجددا به دانش پنهان تبدیل می شود. در راهبرد اجتماعی سازی، افراد تجارب و مدل های ذهنی خود را جهت بهبود دانش، با دیگران به اشتراک می‌گذارند. این فرایند شامل دستیابی افراد به درک متقابل از طریق تعاملات اجتماعی چهره به چهره، تسهیم دیدگاه ها، هم اندیشی، تعاملات حمایت گری و … می‌باشد. برای مثال می توان به روابط پیشرفته همکاران، آموزش ضمن خدمت، روش آزمون و خطا، تقلید از دیگران، جلسات طوفان فکری، تمرین و آموزش، تبادل عقاید، گفتگوی بسیار و … اشاره کرد.

ب)راهبرد برونی سازی(پنهان به آشکار) در این نوع راهبرد، دانش پنهان از طریق فرایند برونی سازی به دانش آشکار تبدیل می‌گردد. این فرایند به افراد اجازه می‌دهد که به صورت انفرادی مفاهیم دانش ضمنی را تدوین نموده و با دیگران به اشتراک بگذارند و دانش جدید را به وجود آورند. به عبارت دیگر، دانش شخصی یا ضمنی، به صورت استعاره ها، تشبیهات، فرضیات و مدل ها به دانش صریح تبدیل می‌شوند. شخص، زمانی که از ارتباطات و توجهات جمعی جهت این فرایند طراحی استفاده می‌کند. اغلب به برونی کردن اقدام می‌کند. در این راهبرد اصول مدیریت محتوا به منظور آرشیو کردن، به روزرسانی و بازیابی دانش آشکار شده مورد نیاز خواهند بود. نوناکا و تاکه اوچی از برونی کردن به عنوان فرایندی کلیدی در تبدیل دانش یاد می‌کنند زیرا در اینجا است که دانش ضمنی تجدید می شود و طراحی های آشکار ظهور می‌کند.

ج) راهبرد ترکیب سازی(آشکار به آشکار) در راهبرد ترکیب سازی، دانش تجزیه شده موجود به اشتراک گذاشته شده و ترکیب و تفسیر می‌گردد. در این حالت دانش صریح به دانش صریح پیچیده تری تبدیل می شود به عبارت دیگر، عقاید در این مرحله با یک سیستم دانش(مانند پایگاه داده) ترکیب می‌شوند. افراد به تبادل دانش می پردازند و این دانش از طریق مستندات، جلسات، مکالمات تلفنی و تبادل اطلعات از طریق فناوری ها و ابزارهایی مانند شبکه های کامپیوتری ترکیب می‌شوند. دانش جدید نیز می‌تواند از طریق ساختاردهی مجدد اطلاعات کنونی به وسیله ذخیره سازی، افزودن، ترکیب و طبقه بندی دانش صریح ایجاد شود. ترکیب، نوعی از ایجاد دانش است که در مقوله آموزش و تحصیلات گنجانده می شود. نمونه هایی از راهبرد ترکیب سازی، سیستم های دانش و اطلاعات، تهیه گزارشات مروری، تحلیل روند و خلاصه مدیریتی می‌باشند.

د) راهبرد درونی سازی(آشکار به پنهان) راهبرد درونی سازی شیوه ای است که دانش آشکار از طریق تفسیر دانش، درونی می شود و به دانش ضمنی تبدیل می‌گردد. این امر می‌تواند از طریق یادگیری حین عمل صورت بگیرد و دانش مستندسازی شده، نقش حیاتی را در این فرایند بازی می‌کند. درونی سازی زمانی رخ می‌دهد که کارگران جدید، دانش یک پروژه را با مطالعه بایگانی های آن احیا کنند. همچنین درونی سازی را زمانی می توان مشاهده کرد که مدیران یا خبرگان با تجربه، سخنرانی کنند و یا نویسندگان تصمیم به نوشتن بیوگرافی از یک کارآفرین یا مؤسسه‌ داشته باشند. به محض درونی شدن، دانش های جدید، مورد استفاده کارکنانی قرار می‌گیرد که آن را در پایگاه دانش پنهان موجود خود توسعه داده و سازماندهی مجدد کرده‌اند(رضائیان و همکاران،۱۳۸۸)

۲-۱-۸-۱۲- مدل هیستینگ

مدل هیستینگ(۲۰۰۰) از چهار فرایند زیر تشکیل شده است: خلق کن: این امر به توانایی یادگیری و ارتباط برمی گردد. توسعه این قابلیت، تجربه تسهیم دانش، ایجاد ارتباط بین ایده ها و ساختن ارتباط های متقاطع با دیگر موضوعات، از اهمیت کلیدی برخوردار است.

ذخیره کن: به عنوان دومین عنصر مورد نیاز مدیریت دانش است که از طریق آن، قابلیت ذخیره سازمان یافته ای که امکان جستجوی سریع اطلاعات برای کارمندان دیگر و تسهیم مؤثر دانش فراهم می شود، به وجود می‌آید. در این سامانه باید دانش های الزم به آسانی برای استفاده همگاه ذخیره شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1401-09-25] [ 01:12:00 ق.ظ ]




    1. همچنین اجزا خلاقیت، راه های پرورش آن ها که عبارت بودند از: ۱- سیال بودن ۲- ابتکار و انجام تمرینات متنوع آموزش داده شد.

    1. در آخر جلسه موانع ظهور خلاقیت که به دودسته فردی (ترس از شکست،عدم اعتماد به نفس و…..) واجتماعی (شغل، آداب و رسوم، ترس از عدم استقلال اجتماعی و…..) برای افراد حاضر در جلسه شرح داده شد.

جلسه دهم: ارزشیابی

اجرای آزمون های ذکر شده.

۳-۷ شیوه اجرا

پس از انتخاب آزمودنی ها، جلسات آموزش مهارت های زندگی ‌در یکی از مراکز ترک اعتیاد شهر کرمانشاه برگزار گردید قبل از برگزاری اولین جلسه آموزش مهارت های زندگی، پیش آزمون ‌در مورد هر دو گروه آزمایشی و گواه اجرا گردید. سپس برای گروه آزمایشی برنامه ی آموزش مهارت ها زندگی در قالب ۱۰ جلسه ی هفتگی ۶۰ دقیقه ای برگزار شده و بلافاصله پس از اتمام جلسات ، پس آزمون هردو گروه آزمایشی و گواه انجام شد لازم به ذکر است در هر یک از مراحل پیش آزمون و پس آزمون استرس، شیوه ی مقابله مسئله محور، شیوه ی مقابله هیجان محور و شیوه ی مقابله اجتناب محور آزمودنی ها مورد سنجش قرار گرفت هریک از جلسات به یکی از مهارت های زندگی اختصاص و ‌در مورد آن بحث و آموزش داده می شد و نهایتاً در جلسه پایانی به ارزیابی آزمودنی ها پرداخته شد. نحوه ی انجام کار ‌به این ترتیب بود که در هر جلسه د رمورد هر موضوع ابتدا توضیحاتی داده می شد و درصوت لزوم ‌در مورد مفاهیم مربوط به آن موضوع سوالاتی مطرح می شد سپس با جمع بندی نظرات شرکت کنندگان، آن مفاهیم تعریف و فایده ی انجام فعالیت های عملی مربوط به موضوع مورد بحث بیان شده و چگونگی انجام آن فعالیت برای شرکت کنندگان توضیح داده می شد. پس از اتمام فعالیت که غالباً در دو یا چند گروه کوچک و بزرگ انجام می شد از شرکت کنندگان هر گروه خواسته می شد ‌در مورد کاری که انجام داده‌اند توضیح دهند نتیجه ای را که از آن گرفته اند را بیان کنند. آنگاه با تجزیه و تحلیل اظهارنظرهای شرکت کنندگان و جمع بندی آن ها به موضوع بعدی پرداخته می شد. لازم به ذکر است که انجام این پژوهش در جنس مذکر بوده است.

۳-۸ روش­های تحلیلی آماری

برای بررسی سوال­های پژوهش حاضر داده ­های به دست آمده به وسیله نرم افزار SPSS16 از نظر آمار توصیفی و استنباطی مورد بررسی قرار گرفت. در قسمت آمار توصیفی شاخص­ های میانگین و انحراف معیار در قالب جداول و در قسمت آمار استنباطی از تحلیل کوواریانس استفاده شد.

فصل چهارم:

یافته های پژوهش

این فصل به دو بخش یافته های توصیفی و یافته های استنباطی تقسیم گردیده است، در بخش توصیفی میانگین و انحراف استاندارد متغیرهای پژوهش در افراد وابسته به مواد قبل و بعد از آموزش مهارت‌های زندگی مورد بررسی قرار گرفته است و در بخش استنباطی ، با توجه به نوع فرضیات و با بررسی شرایط آزمون کوواریانس از این آزمون جهت مشخص نمودن تاثیر آموزش مهارت‌های زندگی بر متغیرهای استرس و راهبردهای مقابله ای(هر کدام به صورت مجزا) در افراد معتاد مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد استفاده شده است.

۴-۱ آمار توصیفی

جدول ۴-۱: میانگین و انحراف معیار متغیرهای پژوهش در دو گروه آزمایش و کنترل در پیش آزمون

گروه تعداد میانگین انحراف معیار پیش آزمون مسئله محور آزمایش ۲۰ ۸۹/۲ ۳۵۳/۰ کنترل ۲۰ ۹/۲ ۳۶۲/۰ هیجان محور آزمایش ۲۰ ۶۲/۳ ۵۱۰/۰ کنترل ۲۰ ۶۱/۳ ۴۵۹/۰ استرس آزمایش ۲۰ ۸۷/۳ ۴۴/۰
گروه تعداد میانگین انحراف معیار پس آزمون مسئله محور آزمایش ۲۰ ۱۹/۳ ۴۴/۰ کنترل ۲۰ ۹۵/۲ ۳۹۹/۰ هیجان محور آزمایش ۲۰ ۳۲/۳ ۲۹۹/۰ کنترل ۲۰ ۶۳/۳ ۴۹۸/۰ استرس آزمایش ۲۰ ۵/۳ ۳۴۳/۰
مسئله محور هیجان محور استرس آماره Z ۷۳۴/۰ ۲۷۵/۱ ۶۹۶/۰ سطح معنی داری ۶۵۵/۰ ۰۷۷/۰ ۷۱۷/۰
جدول ۴-۴: آزمون لون جهت تعیین همگنی واریانس ها متغیر F درجه آزادی ۱ درجه آزادی ۲ سطح معنی داری مسئله محور ۷۰۷/۰ ۱ ۳۸ ۴۰۶/۰ هیجان محور ۰۲۴/۰ ۱ ۳۸ ۸۷۹/۰ استرس ۱۵۳/۰ ۱ ۳۸ ۶۹۸/۰
 [ 01:12:00 ق.ظ ]




تلاشتلاش زیاد- بویژه روی مواد درسی دشوار- شاخص انگیزش است.پشتکارکار طولانی مدت – بویژه وقتی فرد با مانع مواجه می شود- با انگیزش بالا ارتباط دارد.پیشرفتانتخاب، تلاش، پافشاری وپشتکار پیشرفت در انجام تکلیف را افزایش می‌دهد.

اولین شاخص، انتخاب تکلیف است. وقتی دانش آموزان انتخابی می‌کنند، انتخاب آنان نشان‌دهنده وضعیت انگیزشی آنان است. آنچه دانش آموزان در داخل یا خارج مدرسه، از بین فعالیت‌های مختلف انتخاب می‌کنند نشانگر علاقه و انگیزش آنان است؛ برای مثال دانش‌آموزانی که در موقعیت‌های بیشتری تکالیف درسی را برای انجام دادن انتخاب می‌کنند نسبت به دانش آموزان دیگر که بیشتر، تکالیف غیردرسی را انتخاب می‌کنند انگیزش تحصیلی بالاتری دارند.

شاخص دوم انگیزش، تلاش است. دانش آموزان برانگیخته برای یادگیری، تلاش ذهنی بیشتری طی آموزش صرف کرده و راهبردهای شناختی که معتقدند به بهبود و ارتقای یادگیری‌شان می‌ انجامد را به کار می‌گیرند (پنتریچ و شانک، ۲۰۰۲؛ ترجمه شهرآرای، ۱۳۸۶). سودمندی تلاش به عنوان شاخصی برای انگیزش فقط محدود به مهارت‌هاست. چون هم چنان‌که مهارت افزایش می‌یابد، فرد می‌تواند با تلاش کمتر عملکرد بهتری داشته باشد.

شاخص سوم انگیزش، پشتکار یا صرف زمان روی تکلیف است. دانش آموزان برانگیخته برای یادگیری باید در انجام تکالیف پشتکار و استمرار داشته باشند؛ به‌ویژه زمانی که با موانع و مشکلاتی مواجه می‌شوند. پشتکار به دلیل این‌که یادگیری اساساً کاری زمان‌بر است و لزوماًً موفقیت به همراه ندارد، از اهمیت خاصی برخوردار است. پشتکار بیشتر به فعالیت‌های بیشتر می‌ انجامد. پژوهشگران عموماً از پشتکار به عنوان یک نسخه انگیزش بهره می‌گیرند. همانند تلاش، سودمندی پشتکار به عنوان شاخصی از انگیزش فقط به مهارت محدود می‌شود؛ هم چنان‌که مهارت‌های دانش آموزان بهبود و ارتقاء می‌یابد آن‌ ها می‌توانند کار خود را به صورت بهتر و در زمان کمتری انجام دهند. پشتکار به هنگام یادگیری و برخورد با موانع، عامل مهمی برای انگیزش به شمار می‌رود.

درنهایت پیشرفت دانش آموزان را می‌توان به عنوان یک شاخص غیرمستقیم انگیزش در نظر گرفت. احتمالاً دانش‌آموزانی که درگیر شدن در یک تکلیف را انتخاب می‌کنند. تلاش خود را افزایش می‌دهند و پشتکاردارند به سطوح بالاتر پیشرفت تحصیلی دست می‌یابند (پنتریچ و شانک، ۲۰۰۲؛ ترجمه شهرآرای، ۱۳۸۶).

۲-۱-۲- ۴- دیدگاه‌های نظری ‌در مورد انگیزش

دیدگاه‌های نظری مختلف، انگیزش را به شیوه های متفاوتی تبیین می‌کنند که ما در اینجا به چهار دیدگاه رفتاری[۹]، انسان گرایانه[۱۰]، شناختی[۱۱] و اجتماعی – فرهنگی[۱۲] اشاره می‌کنیم.

۲-۱-۲-۴-۱ دیدگاه رفتاری

دیدگاه رفتاری بر پاداش و تنبیه بیرونی به عنوان تعیین‌کننده انگیزش دانش‌آموز تأکید می‌کند. مشوق‌ها، محرک‌ها یا رویدادهای مثبت و منفی هستند که می‌توانند رفتار دانش‌آموز را برانگیزانند. مدافعان استفاده از مشوق تأکیددارند که آن‌ ها علاقه یا هیجان را به کلاس می‌افزایند و توجه را به رفتار مناسب معطوف می‌کنند و از رفتار نامناسب بازمی‌دارند. مشوق‌هایی که معلمان در کلاس درس استفاده می‌کنند شامل نمره عددی، رتبه حروفی، چک مارک یا ستاره، تشویق و قدردانی است ارائه مناسب این مشوق‌ها به بالا رفتن وجهه دانش‌آموز در نزد خود، معلمان، همسالان و والدین کمک کرده و تقویت انگیزش پیشرفت را سبب می‌شود. در این صورت دانش‌آموز موفقیت را خوشایند و انتظاراتی را برای خود وضع می‌کند که برای تحقق آن‌ ها تلاش می‌کند (بیابانگرد، ۱۳۸۴).

۲-۱-۲-۴-۲- دیدگاه انسان گرایانه

بر اساس اصل انگیزشی نظریه‌پردازان انسان‌گرایی (راجرز و مزلو)، در انسان گرایش تحقق استعدادها وجود دارد. در انسان نیرویی درونی برای توسعه توانایی‌ها و استعدادهای سرشتی در جهت تحول نهفته است. این انگیزه، گرایش فرد به سوی تکامل و توسعه و تجهیز خود است. مزلو[۱۳] پیشگام روان‌شناسی انسان‌گرا، انگیزش انسان را برخاسته از نیازهایی می‌داند که به صورت سلسله مراتبی، فرد را به‌طرف ارضاء برمی‌انگیزاند (خدا پناهی، ۱۳۸۴).

مزلو، سلسله مراتبی از نیازها را پیشنهاد کرد که بر طبق آن، نیازهای سطوح پایین‌تر (نیازهای زیستی، نیازهای ایمنی یا امنیت، نیاز وابستگی یا تعلق و نیاز احترام) باید به طور وسیعی قبل از نیازهای سطوح عالی‌تر (نیاز به دانستن، نیاز به زیبایی‌شناختی و نیاز به خود شکوفایی) ارضاء شوند. مطابق این دیدگاه باید نیازهای افراد طی یک توالی سلسله مراتبی ارضاء شود تا خودشکوفایی به عنوان بالاترین نیاز محقق گردد (بیابانگرد، ۱۳۸۴). بر اساس دیدگاه راجرز و مازلو، گرایش انسان این است که پتانسیل بالقوه خویش را توسعه دهد. با توجه ‌به این‌که در انسان یک نیروی درونی بیولوژیک برای توسعه توانایی‌ها و استعدادهای سرشتی در راستای تحول نهفته است، انگیزه فرد، گرایش به سوی تکامل و توسعه و تجهیز اساسی خود است (خدا پناهی، ۱۳۸۴).

۲-۱-۲-۴-۳- دیدگاه شناختی

دیدگاه شناختی ‌در مورد انگیزش تا حد زیادی در واکنش به دیدگاه رفتاری پدید آمد. نظریه‌پردازان شناختی بر این باورند که رفتار به وسیله تفکر تعیین می‌شود نه صرفاً بر اساس دریافت پاداش برای رفتارهای گذشته. در این دیدگاه رفتار به وسیله طرح و برنامه، اهداف، انتظارات و اسناد شروع‌شده و تنظیم می‌گردد. یکی از مفروضات اساسی در رویکردهای شناختی این است که افراد نه به رویدادهای بیرونی یا شرایط جسمی مانند گرسنگی بلکه بیشتر نسبت به تفسیرهایشان از این رویدادها واکنش نشان می‌دهند (Woolfolk, 2001). دیدگاه شناختی ‌در مورد انگیزش بر این باور است که افراد ذاتاً گرایش دارند بر شکاف‌ها و ناهماهنگی‌ها میان آنچه می‌دانند و آنچه تجربه می‌کنند، غلبه نمایند. این دیدگاه بر انگیزش درونی تأکید می‌کندBiehier) et al,1993). کریمی (۱۳۸۹) معتقد است روان شناسان شناختی انگیزش، از انگیزش درونی سخن می‌گویند و انگیزش درونی عبارت است از پاسخی به نیازهایی که در درون یادگیرنده است از قبیل کنجکاوی، نیاز به دانستن و احساس قابلیت و رشد. ما به وسیله نیاز به نظم، قابلیت پیش‌بینی و درک این‌که جهان گونه کار می‌کند برانگیخته می‌شویم، نیاز به دانستن که انگیزش کنجکاوی نیز خوانده می‌شود از عوامل انگیزش درونی محسوب می‌شود و وقتی شاگردان احساس کنترل و مسئولیت نسبت به یادگیری خود پیدا می‌کنند این احساس قدرت منجر به انگیزش درونی آنان می‌شود.

۲-۱-۲-۴-۴- دیدگاه فرهنگی – اجتماعی

این دیدگاه بر مشارکت در اجتماع تأکید دارد. افراد به منظور حفظ هویت و روابط بین فردی در فعالیت‌ها شرکت می‌کنند؛ ‌بنابرین‏ دانش آموزان در صورتی برای یادگیری انگیزش دارند که عضوی از یک کلاس یا اجتماع مدرسه‌ای باشند که به یادگیری ارزش می‌گذارد. به همین دلیل یادگیری، مشارکت در حیات آن اجتماع است درست به همان صورتی که ما حرف زدن، لباس پوشیدن یا رفتار مناسب را با اجتماعی شدن یاد می‌گیریم، در کلاس هم با مشاهده دیگران و در تعامل با دیگر اعضای کلاس به انگیزش یادگیری دست می‌یابیم. در این دیدگاه هویت و عضوی از گروه بودن مفاهیم کلیدی هستند (Woolfolk, 2001).دیدگاه های مورد بحث در جدول زیر خلاصه می‌شوند:

جدول ۲-۲: چهار دیدگاه روان شناختی ‌در مورد انگیزش اقتباس از Woolfolk, 2001

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:12:00 ق.ظ ]




مشتری برون سازمانی در مقابل محور هدف گذاری برنامه های بهبود کیفیت است وتلاش اصلی سازمان برآورده کردن نیازهای این مشتریان است. بر پایه اصل رهبری کیفیت تلاش سازمان همواره باید در پیشی گرفتن از نیازهای مشتریان باشد و باید همواره ارزش مطلوب و مستمری به مشتریان ارائه کند. در این رابطه نیازهای حال و آینده مشتری باید به طور همسان مورد توجه قرار بگیرد و افزون برآن سازمان باید آگاه باشد که وضعیت حال و در حال تکوین ‌فرآورده‌ها و خدمات جایگزین که ممکن است نیازهای مشتریان سازمان را تأمین کند، می‌تواند اثر بسیار مهمی در وضع سازمان واهرم رقابتی فراورده‌های آن بر جای گذارد (جعفری، ۱۳۷۹،ص ۱۶)۱.

مشتری درون سازمانی، کارکنان سازمان هستند که دریافت کنندگان ‌فرآورده‌ها و خدمات دیگر افراد سازمانی اند و نتیجه کار آن ها بستگی مستقیم به کار افرادی دارد که کار آن ها را فراهم می‌کند. نگریستن به همکاران درون سازمان به عنوان مشتری، نوعی از فرهنگ سازمانی را بر پا می‌سازد که کارکنان همواره دریافت کنندگان فرآوده و خدمات خود را مانند مشتریان برونی سازمانی به حساب می آورند و به همان نسبت در تامین نیازها و جلب رضایت مشتریان و تامین نیازهای آن ها بر پایه یک مکانیزم پویا واطلاعاتی و ایجاد بازخورد میان مشتری و سازمان عمل می‌کند. کارآمدی چنین مکانیزمی عامل تعیین کننده در پیروزی سازمان و دستیابی به یک اهرم رقابتی توانمند خواهد بود (کونتز، ۱۳۷۴،ص۶۵)[۲۲]۲٫

۲-۲-۲-۲ مفهوم رضایتمندی مشتری

رضایتمندی مشتری یکی از موضوعات مهم نظری و تجربی برای اکثریت بازاریابان و محققان بازاریابی است. رضایتمندی مشتری را می‌توان به عنوان جوهره موفقیت در جهان رقابتی تجارت امروزی در نظر گرفت. ‌بنابرین‏ اهمیت رضایتمندی مشتری و نگهداری مشتری در تدوین استراتژی برای شرکت‌های مشتری مدار و بازار مدار نمی‌تواند دست کم گرفته شود. در نتیجه رضایتمندی مشتری با نرخ در حال رشدی مورد توجه شرکت‌ها قرار گرفته است.

رضایتمندی مشتری احساس یانگرش یک مشتری نسبت به یک محصول یا خدمت بعد از استفاده از آن است. رضایتمندی مشتری نتیجه اصلی فعالیت بازاریاب است که به عنوان ارتباطی بین مراحل مختلف رفتار خرسند مصرف کننده عمل می‌کند برای مثال اگر مشتریان به وسیله خاصی رضایتمند شوند احتمالاً خرید خود را تکرار خواهند نمود. مشتریان رضایتمند به دیگران درباره تجارب مطلوب خود می‌گویند که به عنوان تبلیغات دهان به دهان اثر مثبتی برای سازمان خواهد داشت. در مقابل مشتریان ناراضی مارک (شرکتی که از آن خدمات می گیرند) را تغییر می‌دهند و در تبلیغات دهان به دهان منفی درگیر می‌شوند. بعلاوه رفتارهایی از قبیل تکرار خرید و تبلیغات دهان به دهان مستقیماً بقا سودآوری یک شرکت را تحت تاثیر قرار می‌دهند.با در نظر گرفتن تعریف فوق رضایتمندی مشتری را به عنوان نگرش شخصی که از میان مقایسه بهره وری واقعی و بهروه وری مورد انتظار از شرکت بر می خیزد، تعریف می‌کند.

سیمون اذعان می‌دارد که پاردایم «عدم تأیید انتظارات» در بحث نظری مفهوم رضایتمندی مشتری در بازاریابی عام مهمترین نقش را ایفا می‌کند و پر تکرارترین مفهوم ، رضایتمندی مشتری است . نتیجتاً وی این مدل را به عنوان مدل اساسی رضایتمندی مشتری در نظر می‌گیرد. نقطه شروع پارادایم «عدم تأیید انتظارات» مقایسه بین تجربه واقعی مشتری از محصول (آنچه که هست) و آنچه که باید از نظر مشتری باشد، می‌باشد (سیمونر،۱۳۸۲،ص ۱۲۴)[۲۳]۱٫

۳-۲-۲-۲ اهمیت دستیابی به رضایتمندی مشتری

چرا شرکت‌ها نیازمند دستیابی به رضایتمندی مشتری می‌باشد؟ اهمیت رضایتمندی مشتری برای شرکت چیست؟ برای جواب دادن ‌به این سؤالها احتیاج به دانستن این است که اگر مشتریان ناراضی باشند چه اتفاقی می‌افتد و سپس اینکه مشتریان رضایتمند چه منافعی برای شرکت دارند و چگونه شرکت به آن دست می‌یابد.تحقیقات نشان می‌دهند که ۹۶% مشتریان هیچگاه در رابطه با رفتار بد و کیفیت بد محصولات و خدمات شکایت نمی کنند و اینکه ۹۰% این مشتریان ناراضی بر نمی‌گردند. هر کدام از مشتریان ناراضی ناراحتی خود را حداقل به ۹ نفر می‌گویند و ۳۰% از مشتریان نارضایتی خود را انتقال می‌دهند. همچنین مطالعات نشان می‌دهد که جذب یک مشتری جدید ۶ برابر پر هزینه تر از نگهداری مشتری فعلی می‌باشد (کاتلر، ۱۳۷۹،ص ۷۸)[۲۴]۲٫

مشتریان شایسته دریافت آن چیزی که به آن ها وعده داده شده می‌باشند . شرکت‌ها وقتی مشتریان را مجذوب خود می‌کنند که اگر به مشتریان وعده دادند به وعده خود عمل کنند.

۴-۲-۲-۲ سنجش رضایت مشتریان

امروزه ارزش آفرینی برای مشتری در جهت تأثیر گذاری بر رفتار وی از اهمیت بالایی برخوردار شده است درکسب و کار امروز، کسب رضایت مشتری هدف اصلی شرکت‌ها است. یکی از عوامل مهم محیطی، مشتریان یک سازمان هستند. صاحب نظران مدیریت، کسب رضایت مشتری را از مهمترین وظایف و اولویت‌های مدیریت شرکت‌ها برشمرده ‌و الزام پایبندی همیشگی وپایدار مدیران عالی به جلب رضایتمندی مشتری را پیش شرط اصلی موفقیت به حساب آورده اند اطلاع از تصویر ذهنی سازمان نزد مشتریان را پیش شرط اصلی موفقیت بحساب آورده اند. اطلاع از تصویر ذهنی سازمان نزد مشتریان، ضمن اینکه نقاط قوت و ضعف یک سازمان را مشخص می‌سازد زمینه را برای اتخاذ راهبردهای مناسب و ارتقا سطح عملکرد فراهم می‌آورد(کاوسی، ۱۳۸۲،ص ۲۶)۱.

۵-۲-۲-۲ مزایای دستیابی به رضایتمندی مشتری

محیط کسب و کاری که پیوسته پیچیده تر و رقابتی تر می شود، کسب رضایتمندی مشتری را به هدف اصلی شرکت‌ها مبدل می‌کند. رضایتمندی مشتری امری فراتر از یک تاثیر مثبت بر روی تلاش‌های به عمل آمده در شرکت است. این امر نه تنها کارکنان را وادار به فعالیت می‌کند. بلکه منبع سودآوری نیز برای شرکت تلقی می‌شود. همان گونه که نمودار ۲-۲ نشان می‌دهد رضایتمندی مشتری مزایای زیادی برای شرکت ایجاد می‌کند و سطوح بالا تر از رضایت مشتریان ، به وفاداری آن ها منجر می شود.

حفظ مشتریان خوب در بلند مدت، نسبت به جلب مستمر مشتریان جدید، برای جایگزینی مشتریانی که با شرکت قطع رابطه کرده‌اند سودمند است مشتریانی که از سازمان رضایت زیادی دارند. تجربیات مثبت خود را به دیگران منتقل می‌کنند و ‌به این ترتیب وسیله تبلیغ برای سازمان شده و در نتیجه هزینه جذب مشتریان جدید را کاهش می‌دهند. این موضوع بویژه برای ارائه دهندگان خدمات عمومی بسیار مهم است. زیرا شهرت و اعتبار آن ها و بیان مزایا و نکات مثبت آن ها از سوی دیگران منبع مهم جلب اعتماد عمومی است.

رضایت بالای مشتری نوعی بیمه در برابر اشتباهات احتمالی شرکت است، که در نتیجه تغییرات مرتبط با تولید خدمات وقوع آن ها اجتناب پذیر است. مشتریان دائمی در مواجهه با چنین موقعیتهایی اغماض بیشتری دارند، زیرا به دلیل تجربیات خوشایند قبلی، اشتباهات اندک سازمان را به راحتی نادیده می گیرند. ‌بنابرین‏ عجیب نیست که جلب رضایت مشتریان مهمتر ین وظیفه سازمان و مؤسسات شده است(ونوس، ۱۳۸۰،ص۲۲)۲.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:12:00 ق.ظ ]




در این بخش می‌خواهیم به طور اجمال نظریاتی که تاکنون درباره علتهای افسردگی بیان شده را مرور کنیم :

۲-۱-۲-۷-۱- عوامل بیولوژیک :

سه رشته قراین تأثیر ژن‌های معیوب را حداقل در مستعد ساختن فرد نسبت به اختلالات خلقی نشان می‌دهند .

الف) خویشاوندان نسبی مبتلایان به اختلالات خلقی نسبت به جمعیت کلی ،‌میزان بروز بالاتری از این اختلال را نشان می‌دهند .

ب) میزان تطابق ، برای اختلالات خلقی در دو قلوهای مشابه (یک تخمکی) بسیار بالاتر از میزان آن در دوقلوهای نامشابه (دو تخمکی) که ژن‌های متفاوت دارند است .

ج) مطالعه بر روی دوقلوهای یک تخمکی که جدا از هم بزرگ شده اند ،‌حصول اطمینان ازاین موضوع را که در زمینه ژنتیک مشابه ، عوامل محیطی احتمالاً نا مشابه باشند ، امکان پذیر می‌سازد . چرا که در دوقلوهای یک تخمکی میزان تطابق برای اختلال خلقی حتی اگر محیط رشد آن ها متفاوت باشد بالاتر است.

ـ عوامل بیوشیمیایی

تحقیقاتی که بر آثار داروهای بازدارنده اکسیدازهای تک آمینی و داروهای ضدافسردگی سه حلقوی و همچنین لیتیوم ، روی انتقال دهنده های عصبی سروتونین و نوراپی نفرین داشته اند مؤید این مطلب هستند که افسردگی با کمبود ، و شیدایی با ازدیاد یکی از این دو انتقال دهنده های عصبی در اختلال های افسردگی همراه است .

کاهش در تعداد مکان‌های جذب مجدد سروتونین و افزایش غلظت سروتونین در اتوپسی مغز افراد خودکشی نموده مشاهده شده است . قراینی هم وجود دارد که فعالیت دوپامینی ممکن است در افسردگی کاهش و در مانی افزایش یابد . برای بی نظمی استیل کولین نیز در اختلالات خلقی قراینی در دست است .

ـ عوامل عصبی ـ غددی :‌

غدد درون ریز مایعاتی ترشح می‌کنند و تأثیر این عوامل هورمونی کانون پژوهش های زیادی بوده است . محور هیپوتالامیک ـ هیپوفیزی ـ آدرنال کم کار (موسم به LHPA)[12] در افراد افسرده به افزایش ترشح کورتیزول منجر می شود . همچنین در افسردگی کندی آزاد شدن TSH (هورمون محرکه تیروئید) ،‌کاهش هورمون رشد (GH) کاهش هورمون محرکه فولیکول (FSH) ،‌کاهش هورمون لوتئنابزینک (LH) ،‌کاهش ترشح شبانه ملاتونیل و کاهش تستسترون در مردها وجود دارد .

همچنین مشاهده شده است که اختلالات عصبی هسته‌های قاعده ای و سیستم لیمبیک ،‌ احتمالاً با علائم افسردگی تظاهر می‌کنند . سیستم لیمبیک و هسته‌های قاعده ای رابطه نزدیکی با هم دارند، نقش عمده در ایجاد هیجانات برای سیستم لیمبیک فرض می شود . اختلال عمل هیپپوتالاموس را تغییرات خواب ،‌ اشتها و رفتار جنسی و نیز تغییرات بیولوژیک در معیارهای غدد درون ریز ، ایمنی و کرونه بیولوژیک مطرح می‌سازد . قامت خمیده ،‌کندی حرکتی و اختلالات شناختی جزیی که در افسردگی دیده می شود شباهت زیادی به اختلالات هسته‌های قاعده ای نظیر بیماری پارکینسون و سایر دمانسهای تحت قشری دارند .

-خواب :

اختلالات الگوی خواب از مهمترین شاخص‌های بیولوژیک افسردگی هستند . اختلالات عمده‌خواب در افسرده ها عبارتند از :‌کاهش زمان نهفتگی REM ، یعنی زمان بین خواب رفتن و شروع اولین دوره‌REM که در ۳/۲ بیماران افسرده مشاهده می شود . و همچنین افزایش زمانی کلی REM که با افزایش طول دوره اول REM همراه است . صبح خیزی و خواب مقطع شبانه نیز مشاهده می شود .

۲-۱-۲-۷-۲- نظریه های روانکاوی :

نظریه های روانکاوی درباره افسردگی بیشتر بر فقدان ، وابستگی بیش از حد به تأیید بیرونی ، و درونی ساختن خشم تمرکز دارند . بنظر می‌رسد که این نظریه ها تبیین قانع کننده ای از برخی رفتارهای افراد افسرده بیان می‌کنند ، اما اثبات یا رد آن ها کار دشواری است .

الف ـ فقدان :

بنظر کارل آبراهام دوره های آشکار بیماری افسردگی را «فقدان شئ لیبیدویی» تسریع می‌کند . این فقدان به فرآیندی قهقرایی می‌ انجامد که ضمن آن ایگواز حالت عملکرد پخته به حالتی که در آن ضربه خردسالی مرحله دهانی ـ سادیستی رشد لیبیدویی مسلط است (به علت یک فرایند تثبیت در اوایل کودکی) پناه می‌برد .

در تئوری ساختاری فروید ، درون فکنی دوسوگرایانه شئ مفقود در ایگو به علائم مشخص منجر می‌گردد که بازتاب کمبود انرژی قابل وصول برای ایگوست . سوپرایگو ناتوان از تلافی بیرونی شئ از دست رفته، به نماینده روانی شئ مفقود که اینک به صورت یک ماده درون فکنی شده درایگودر آمده است ، فشار می آورد . وقتی ایگو بر سوپرایگو تسلط یافته یا با آن در می آمیزد ،‌ انرژی وابسته به علائم افسردگی آزاد شده و در نتیجه افکار یک حالت مانی با علائم مشخص فزونی انرژی ظاهر می‌گردد .

مردان و زنان به طور متفاوت در برابر فقدانها و ضایعه ها از خود عکس العمل نشان می‌دهند . زنان عمدتاًً به واسطه ‌قطع و گسیختگی ارتباط و پیوندشان با شخص دیگر افسرده می‌شوند ، در حالی که مردان عمدتاًً به واسط از دست دادن ایده آل و یا هدف بزرگ عینی افسرده می‌شوند . سالیان دراز نظریه پایداری در خصوص این تفاوت حاکی از این بود که زنان بیش از اندازه به روابطشان وابسته بوده و توان فردیت یابی و استقلال فردی را ندارند . این دیدگاه هنوز هم به قوت خویش باقی بوده و برخی از درمانگران به افسردگی زنان از این نظرگاه نگاه می‌کنند .

ب ـ خشم معطوف به درون :

خشم معطوف به درون از تفکرات روانکاوی اولیه فروید و کارل آبراهام مشتق شده است . فروید در مقاله کلاسیک خود «سوگ ملانکولی» ،رد پای خشم را به طرد شدن از جانب یک فرد محبوب ، معمولاً مادر یا پدر در اوان کودکی می رساند . فرد طرد شده ، ناتوان از ابراز خشم به دلیل احساس گناه ، شخص طرد کننده را در وجود خود «جذب» کرده یا با آن همانند سازی می‌کند و سپس خشم را متوجه خود می‌سازد . طبق نظریه روانکاوی ، این خشم گرفتن نسبت به خود است که موجب کاهش احترام به نفس می‌گردد ، اتهام به نقش آشکار و نیاز ابراز شده برای تنبیه مشخصه افسردگی ملانکولیک است . در زندگی بعدی هر گونه فقدان یا طرد موجب فعال شدن دوباره خشم (همچنان معطوف به خود) و پدید آمدن واکنش افسردگی می‌گردد .

معمولاً مکانیزم‌های دفاعی در بیماران افسرده ، به شکل جا‌به‌جایی (مثلاً بیمار از طنز مصنوعی برای پوشانیدن افسردگی خود بهره می جوید) ، تبدیل (افسردگی ممکن است به نشانه ها و فشارهای جسمانی تبدیل شوند) ، انکار (انکار نشانه های افسردگی در خود) ، تظاهر پیدا می‌کنند .

۲-۱-۲-۷-۳- رویکرد شناختی بک :

آئرون بک (۱۹۲۱) ، روانپزشکی است که شناخت درمانی را به ‌عنوان درمانی برای افراد افسرده مطرح نمود و امروزه این روش به ‌عنوان یکی از مؤثرترین درمان‌های موجود برای این اختلال مورد توجه قرار گرفته است .

بک (۱۹۸۴ و ۱۹۷۶) در تحلیل بیماران افسرده سه موضوع مشترک را شناسایی کرد :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:11:00 ق.ظ ]