پژوهش پترسون و آرنتز[۸۸] (۲۰۰۱) بر روی دانشجویان نشان داد که مشکلات آموزشی، امتحانات، کنار آمدن با دوستان و حمایت‌های عاطفی از مهمترین استرسورهای آن ها می‌باشد. درآمد کم و عملکرد تحصیلی ضعیف به عنوان پیش‌بینی کننده های مهم این استرسورها گزارش شد.

‌در مورد عوامل استرس‌زای شخصی و اجتماعی نیز اُمیگ بدام[۸۹] و همکاران (۲۰۰۴) طی تحقیقی در نیجریه ‌به این نتیجه رسیده‌اند که استرس های فراوانی دانشجویان را تهدید می‌کند. از جمله این استرس ها می‌توان ابتلا به بیماری‌های جسمی یا روانی ، نداشتن اعتماد بنفس، مشکلات مالی، مشکلات خانوادگی، مشکلات رفت و آمد، ناکافی بودن تسهیلات تفریحی، ازدحام محل زندگی، روابط بین فردی نامناسب، نگرانی ‌در مورد اشتغال و کاریابی،مشکلات ازدواج و تشکیل خانواده را نام برد.

میسرا و کاستیلو[۹۰] ( ۲۰۰۴) نشان دادند که بعد از کنترل سن، در عوامل ایجاد کننده استرس و واکنش ها نسبت به آن ها بین دو جنس تفاوت معنی‌داری وجود دارد و زنان در مجموع، در مقایسه با مردان استرس تحصیلی بیشتری گزارش می‌کردند. بر این اساس، مردان در مقایسه با زنان در خرده مقیاس تعارض و زنان در مقایسه با مردان در واکنش های رفتاری وفیزیولوژیک نسبت به عوامل استرس‌زا نمرات بیشتری کسب کردند.

انگ و هوان[۹۱] (۲۰۰۶) در تبیین تفاوت میزان استرس تحصیلی در دانشجویان آسیایی و غیر آسیایی نقش انتظارات و معیارهای والدین را مهم دانسته‌اند.

پژوهش‌های انجام شده در داخل کشور

مهاجر، متقی پور و کاتوزیان (۱۳۶۵) در پژوهشی با عنوان رتبه‌بندی رویدادهای استرس‌زای زندگی در گروهی از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی به بررسی و رتبه بندی این رویدادها با توجه به ویژگی‌های فرهنگ ایران پرداخته و نتایج را با تحقیقات سایر کشورها مقایسه کرده‌اند. نتایج نشان می‌دهد که تفاوت‌های اجتماعی ـ فرهنگی از نظر درجه استرس‌زا بودن رویدادهای عمده تاثیر زیادی بر دیدگاه افراد ندارد و در هر دو فرهنگ یکسان هستند و دانشجویان اعم از زن و مرد و یا تقسیم بندیهای دیگر به طور کلی بجز در چند رویداد یکسان پاسخ داده‌اند و تفاوتی معنی دار بین رده بندی کلی آن ها وجود ندارد.

در پژوهشی، صبوری مقدم (۱۳۷۲‏) رابطه بین جایگاه مهار با عملکرد فرد تحت استرس را مورد بررسی قرار داد. نمونه مذکور از بین دانشجویان سه کلاس دانشگاه ‏تبریز انتخاب شدند و از لحاظ برخی متغیرها مثل سن، وضعیت تأهل، شغل پدر با هم جور شدند. نتایج نشان دادکه در حین استرس عملکرد افراد دارای جایگاه مهار درونی نسبت به گروه دارای جایگاه مهار بیرونی در یادگیری تکلیف بهتر بوده است و این نتیجه در سطح ۹۹% معنی دار بود. بررسی نتایج آشکار کرد عملکرد افرادی که روی منبع استرس کنترل دارند بهتر از افرادی بودکه امکان کنترل منبع استرس را نداشتند. تنها تفاوت جنسی دیده شده در این زمینه عملکرد بهتر زنان نسبت به مردان بود.

پولادی ری شهری (۱۳۷۴) با مطالعه ای بر روی عوامل استرس زای دانشجویان نشان داد که بین عوامل استرس زای روانی و عملکرد تحصیلی دانشجویان رابطه منفی وجود دارد، همچینین در این پژوهش بین دانشجویان دختر و پسر در زمینه عوامل استرس زای دانشجویی تفاوت‌های معنی داری به دست آمد.

همچنین مطالعات آثار استرس بر روی گروهی از دانشجویان در ایران (مکارمی،تفتی،۱۳۷۴) نشان دهنده این نکته است که بررسی فاکتورهای فشارزا و آگاهی از آن ها و نحوه مقابله و رویایی با این عوامل می‌تواند در پیشگیری از ابتلا به مشکلات روانی در این گروه مؤثر باشد.

هومن در پژوهش خود بر روی۵۴۰ نفر از دانشجویان دانشگاه تربیت معلم تهران در سال ۱۳۷۷ نشان داده است که به طور کلی در هنگام رویارویی با موقعیتهای استرس‌زا چهار نوع راهبرد مقابله‌ای بیشتر از سایر روش‌ها مورد استفاده دانشجویان قرار گرفته است که به ترتیب عبارتند از: راهبرد متمرکز بر روی آوردن به مذهب، برنامه ریزی، تفسیر مجدد، مقابله فعال. همچنین دانشجویانی که در اثر رویارویی با مسائل و مشکلات شخصی، خانوادگی، هیجانی، عاطفی، ‌داغ‌دیدگی، مسائل و رویدادهای غیر مترقبه، استرس بیشتری تجربه کرده‌اند، راهبردهای مقابله‌ای کمتر مفید و غیر مؤثری را برگزیده‌اند. قرار گرفتن مداوم در برابر موقعیتهای استرس‌زا موجب بروز واکنش‌های انفعالی و بی هدف و بدون طرح و نقشه برای مبارزه با آن ها می‌شود.

نصری در سال ۱۳۸۰ با انجام پژوهشی بر روی دانشجویان مراکز تربیت معلم تهران بین میزان عوامل استرس‌زای دانشجویی و میزان مشکلات روانی رابطه مثبت و معنی‌داری به دست آورد. همچنین بین میزان عوامل استرس‌زای دانشجویان و میزان نگرش مذهبی، وبین مشکلات روانی و میزان نگرش مذهبی دانشجویان رابطه منفی معنی‌داری به دست آمد.

مطالعه‌ای که توسط امینی و یوسفی در سال ۱۳۸۰ صورت گرفت نشان داد که دانشجویان پسر و دختر از منابع متفاوتی استرس دریافت می‌کنند و نحوه واکنش آنان به استرس نیز با یکدیگر متفاوت است.

بررسی منابع استرس‌زا در دانشکده‌های پرستاری شهرهای رشت، مشهد، زاهدان و شیراز عنوان تحقیقی است که توسط اباذری و همکارانش در سال ۱۳۸۱ انجام گرفت. نتایج این تحقیق نشان داد که بیشترین منابع استرس مربوط به ادامه تحصیل ، به دست آوردن شغل درآینده، نگرش و انتظارات سایرین نسبت به حرفه پرستاری و اختلاف بین آموزش تئوری کلاسی با آنچه در بیمارستان‌ها اجرا می‌شود، بوده است. همچنین در این تحقیق بین منابع استرس برحسب جنس و وضعیت دانشجو (شبانه یا روزانه) تفاوت معنی‌داری مشاهده نگردید.

شیخ الاسلامی و لطییفیان در مطالعه‌ای به بررسی رابطه ابعاد خودپنداره با سلامت عمومی و مؤلفه‌های آن در دانشجویان دانشگاه شیراز در سال ۱۳۸۱ پرداختند. نتایج نشان داد دانشجویانی که خودپنداره ارزشی بالاتری داشتند از سلامت عمومی بیشتری نیز برخوردار بودند و عامل جنسیت با سلامت عمومی و مؤلفه‌های آن رابطه معناداری نشان نداد.

دالبند فرهادی نسب به بررسی عوامل استرس‌زای محیط آموزشی دانشجویان دانشکده دندانپزشکی همدان در نیمسال تحصیلی ۸۲-۱۳۸۱ پرداخته‌اند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که محیط دانشکده دندانپزشکی و فرایند تحصیل در رشته دندانپزشکی محیطی پر استرس می‌باشد و بین سطح استرس و کارایی آکادمیک دانشجویان رابطه معکوس وجود دارد.

در مطالعه‌ای که دژکام در سال ۸۲ بر روی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی زاهدان انجام داد، نشان می‌دهد که بین نمرات عوامل استرس‌زا در دانشجویان پزشکی دختر و پسر با نمره سلامت روان آن ها در کل همبستگی معناداری وجود دارد. همچنین در این تحقیق تفاوت معناداری بین دانشجویان دختر و پسر از نظر سلامت روان مشاهده شد ولی از نظر شدت استرس بین دانشجویان دختر و پسر تفاوت معناداری وجود نداشت.

مصباح و عابدیان در پژوهشی با عنوان بررسی میزان استرس با ناامیدی در دانشجویان ساکن خوابگاه های دانشگاه تهران در سال تحصیلی ۸۲-۱۳۸۱ نشان دادند که هرچه عوامل استرس‌زای شخصی، تحصیلی، اقتصادی، جسمی و بهداشتی ، هیجانی، اجتماعی، خانوادگی و رفاهی به ترتیب در محیط کاری یا تحصیلی و زندگی دانشجویان بیشتر گردد میزان ناامیدی آنان فزایش خواهد یافت.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...