آموزش یک وظیفه اساسی در سازمان و یک فرایند مداوم و همیشگی است. نباید آموزش را امری موقت و اتمام‌پذیر تصور کرد. کارکنان در هر سطحی از سطوح سازمان که باشند، حتی در سطح یک نیروی انسانی جزء، نیازمند آموزش و کسب دانش و مهارت‌های جدید هستند تا بتوانند به سمت اهداف سازمان حرکت کنند (پرهیزگار، ۱۳۸۰).

برنامه های آموزش کارکنان در یک سازمان می‌تواند نیاز به نیروی انسانی متخصص در آینده را نیز رفع کند، این برنامه های آموزشی می‌توانند تضمینی برای حل مشکلات کارکنان باشند. اگر کارکنان سازمان به خوبی آموزش ببینند بهتر می‌توانند در ارتقای سطح کارایی سازمان سهیم باشند. از اولین نتایج این امر عدم نیاز زیاد به نظارت از سوی سرپرستان بر روی زیردستان است؛ در عین حال این امر کمک می‌کند که افراد در جهت احراز شرایط ارتقای سازمانی آماده شوند و در نهایت انجام وظایف با مطلوبیت مورد نظر سازمان امکان‌پذیر می‌گردد (نوه ابراهیم و همکاران، ۱۳۸۵).

آموزش عبارت است از کوشش در جهت بهبود عملکرد فرد در ارتباط با انجام کار و مسائل مربوط به آن (جزنی، ۱۳۸۵). منظور از آموزش کوشش هایی است که در جهت ارتقای سطح دانش و آگاهی، مهارت های فنی، حرفه ای و شغلی و همچنین ایجاد رفتار مطلوب در کارکنان یک سازمان به عمل می‌آید و آنان را آماده انجام وظایف و مسئولیت های شغلی خود می‌سازد (دعایی، ۱۳۸۵).

به اعتقاد سولمن[۷] (۲۰۰۳)، آموزش، می‌دانی را برای ارتباطات جدید سازمانی، ارزش های جدید، ابزارهای جدید و راهکارهای جدید انجام کار فراهم می‌کند. سالازار[۸] (۲۰۰۷) آموزش را به معنای ایجاد تغییر در دانش، مهارت و نگرش افراد، طرز کار و تعامل آنان با سایرین می‌داند. در تعریف دیگری که توسط جی­سین[۹] (۲۰۰۸) ارائه شده، استفاده از برنامه های آماده که شایستگی های موجود کارکنان را تقویت و تحصیل دانش، مهارت ها و توانایی‌های جدید را به نفع بهبود عملکرد کار آسان تر می‌کند، آموزش نامیده شده است. از نظر فریر[۱۰] و همکاران (۲۰۰۹)، آموزش تجربه ای است مبتنی بر یادگیری که به منظور ایجاد تغییرات نسبتاً ماندگار در فرد صورت می‌گیرد تا بتواند توانایی خود را برای انجام کار بهبود بخشد.

آموزش و بهسازی مجموعه کنشهای هدفمند، از پیش اندیشیده شده و طرحریزی شده‌ای است که با هدف افزایش اثربخشی فرد و سازمان، به طور مداوم و نظام مند به بهبود و ارتقای سطح دانش، فنون، مهارت‌ها ،تجارب و نگرشهای مربوط به بهبود عملکرد شغلی حال و آینده کارکنان می‌پردازد.

۲-اهداف آموزش کارکنان

هدف اساسی آموزش کارکنان، کمک به سازمان جهت نیل به مقاصدش می‌باشد. به عبارتی دیگر هدف از آموزش کارکنان توسعه صلاحیت ها و شایستگی های آنان در جهت بهبود عملکرد آنان می‌باشد (حاجی کریمی و رنگرز، ۱۳۷۹). فورتنر[۱۱] (۲۰۰۵) اهداف آموزش کارکنان را به شرح زیر بیان می‌کند:

۱- ایجاد آگاهی علمی و ارتقای سطح اطلاعات و دانش کارکنان؛

۲- ارتقای سطح قابلیت ها و توانایی‌های کارکنان سازمان ها (نظیر استعدادهای جسمی، روحی، فکری و عقلی و…)؛

۳- ارتقای سطح آگاهی اجتماعی کارکنان و بهینه سازی مجموع رفتارهای آنان، هماهنگ با معیارها و ارزش های اجتماعی و شناخت مجموعه روابط پایدار جامعه، به منظور مشارکت فعالانه در سازندگی و توسعه سازمان و اجتماع.

‌بنابرین‏ می توان گفت افزایش بهره وری، افزایش رضایت شغلی و به تبع آن کاهش نظارت از اهداف آموزش کارکنان محسوب می شود.

۳- اهمیت و لزوم آموزش کارکنان

نقش اساسی آموزش تغییر طرز تفکر و تطبیق رفتار افراد با اصول و موازین پسندیده است. ‌بنابرین‏، لزوم آموزش در کلیه مؤسسات اعم از سازمان های دولتی و بنگاه های بازرگانی و صنعتی غیر قابل تردید است. به خصوص آن که ما در زمانی زندگی می‌کنیم که تغییرات و تحولات علمی و فنی به طور سریع در جریان می‌باشد و هر روزه انتظار تغییری در نحوه استفاده صحیح از منابع کمیاب خصوصاًً نیروی انسانی مستلزم توجه به آموزش کارکنان می‌باشد (سوآرز[۱۲]، ۱۹۹۹).

به زعم سیادت (۱۳۸۱)، گذشته از تغییرات و تحولات علمی وقتی که لزوم آموزش توجیه می شود، لازمه اداره صحیح امور استخدامی و استفاده مطلوب از نیروی انسانی در سازمان آن است که:

۱- تمام افرادی که در سازمان به انجام وظایف اشتغال دارند بتوانند مسئولیت های محوله را به نحو و مطابق با شرایط روز ایفا سازند.

۲- برای آنکه در جریان امور و عملیات وقفه ای حاصل نگردد سازمان باید پیوسته افرادی را در اختیار داشته باشد که در موارد ضروری بتوانند جانشین کسانی که به عللی قادر به انجام وظایف خود نیستند بشوند.

۳- انتقادات و ترفیعات سازمانی ایجاب می‌کند کارکنان سازمان قبلاً از نحوه انجام وظایف و مسئولیت هایی که در آینده تقبل خواهند کرد، مطلع باشند.

‌بنابرین‏ می توان گفت برای هماهنگی با تغییرات گوناگون درون و بیرون سازمان و بهبود عملکرد افراد و نیز افزایش بهره وری، آموزش کارکنان ضرورتی انکارناپذیر است.

بنابه موارد طرح شده می توان مهم‌ترین عواملی که نیاز به آموزش را در سازمان نشان می‌دهد را به شرح زیر عنوان کرد:

– جابجایی های افقی و عمودی در سازمان

– ورود کارکنان جدید یه سازمان

– پیشرفت سریع در علوم و تکنولوژی

– تزریق روابط انسانی به سازمان

– حرکت به سوی بهره‌وری همه جانبه در سازمان (شریعتمداری،۱۳۸۷).

امروزه به اعتقاد همه صاحب‌نظران و متخصصان، فراگیری علوم به صورت دانش عمومی محور و فراگیری علوم و کسب مهارت‌های لازم در زمینه‌های تخصصی به صورت خاص به عنوان یک ضرورت اجتناب ناپذیر اجتماعی از اهمیت بالایی در امر توسعه کلان برخوردار است. این اهمیت از آن جا است که انسان تنها از طریق آموزش می‌تواند توانایی‌های خاص و نامحدود خود را از بالقوه بودن به سمت فعل به حرکت در آورد. البته باید در نظر داشت که در فرهنگ­های متعالی آموزش تنها با پرورش می‌تواند سودمند باشد (نحاسی، ۱۳۸۰).

۴- فواید آموزش کارکنان

جزنی (۱۳۸۵)، فواید آموزش کارکنان را موارد زیر می‌داند:

سازمان را به محل بهتری برای کار و زندگی تبدیل می‌کند.

اخلاقیات را ارتقاء می‌دهد.

پیوستگی را در گروه به وجود می آورد.

فضای مناسبی را برای رشد، هماهنگی و یادگیری فراهم می‌کند.

ارتباط میان افراد و گروه ها را بهبود می بخشد.

سیاست های سازمانی، مقررات و قوانین را پایدار می‌کند.

به توجیه کارکنان جدید و آنهایی که به گروه بالاتر رفته اند یا به مشاغل جدید منصوب شده اند کمک می‌کند.

دسلر[۱۳] (۱۹۹۸) در کتاب خود با عنوان «مبانی مدیریت منابع انسانی، محتوی، صلاحیت ها و کاربردها[۱۴]» موارد زیر را به عنوان فواید آموزش کارکنان بر می شمارد:

موجب بهبود منافع و یا برخورد مثبت تری نسبت به سودگرایی می شود.

دانش کاری و مهارت ها را در تمام سطوح سازمان بهبود می بخشد.

روحیه نیروی کار را بهتر می‌کند.

به افراد کمک می‌کند تا خود را با اهداف سازمان همسو کنند.

به ایجاد یک تصّور بهتر از سازمان کمک می‌کند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...